كلياتى درباره جهان اسلام

گذرى بر گذشته تاريخى

در آن هنگامه‏اى كه بشريت دچار ضلالت آشكارى بود و آتش بيداد و ستم، بر خرمن نسانيت‏حريق افكنده بود، خداوند بر انسانها منت گذاشت و از ميان آنها رسولى را بر انگيخت كه با تابش شعاع پر فروغ وحى، بيدارى فطرت‏ها را آغاز نمود و از افرادى كه داراى گرايش‏هاى شديد قومى و قبيله‏اى بودند و رفتار ناگوارى نسبت به هم داشتند، انسانهاى وارسته‏اى ساخت كه به اخلاق نيك و صفات پسنديده آراسته گشته و به يكديگر مهربان شده و پس از تفرقه و خصومت‏هاى زيادى كه با هم داشتند امت واحدى بنا نهاده شد. در سايه چنين اخوت و اتحادى بود كه مسلمين بجاى تعقيب رفتارهاى ناهنجار زمان جاهليت، از خود ايثار، فداكارى، معنويت و وارستگى بروز داده و در مدت بسيار كوتاهى به صدور انقلاب جهانى اسلام، پرداخته و كشورهاى پهناورى همچون ايران، روم و مصر را به سوى اسلام فرا خواندند. پيام وحى، به مسلمين توصيه نمود كه اگر مى‏خواهيد در گستره جهان از عزت و اقتدار برخوردار باشيد با اطاعت از خدا و رسول و گردن نهادن به احكام الهى و پرهيز از تفرقه و نزاع، اين كار ميسر است. تربيت اسلام و تزكيه درونى چنان مسلمانان صدر اسلام را از چنگ خودپرستى نجات داده بود كه كوشش هر كدام در آن بود تا تمام توان و هم خود را در جهت بهبود جامعه مسلمين و رفع ناگوارى‏هاى برادران مسلمان خود بكار گيرند. (1) پس از پيامبر اسلام(ص)، خاندان عترت و طهارت(ع) در تداوم راه آن فروغ جاوادنه، جهت احياى حق و برافراشتن پرچم فضيلت و حفظ اتحاد مسلمين، رنج‏هاى فراوان ديدند و براى حفظ شريعت الهى از گزند اختلاف و تحريف و كذب و مانند آن و حراست از قرآن و سنت اهتمام ورزيدند و از طريق بيان احكام و معارف الهى، تربيت‏شاگردان و تعليم آنها براى گشترش حقايق اسلامى، پيشوايى جبهه حق در مصاف با ستمگران عصر، ارائه الگوى زنده اسلام با اعمال و روش زندگى خود، و تصحيح فرهنگ مسلمين، پايه‏هاى جامعه اصيل اهلى را مستحكم گردانيدند. گرچه نقش هدايتى ، تربيتى و معنويت بخشى از مامان شيعه به انجام رسيد اما شريط به گونه‏اى شد كه به جز 4 سال و نه ماه زمامدارى حضرت على (ع)، امت اسلام از نقش حكومتى ائمه محروم شدند.

از سال 40 هجرى قمرى مطابق با 660 ميلادى، سلسله بنى اميه پس از خلفاى راشدين زمام حكومت ملمين را به دست گرفته و مؤسس اين سلسله يعنى معاويه بن ابى سفيان كه شام را مقر حك.مت‏خود قرار داده بود، خلافت را در اين خاندان موروثى نمود، وى از مخالفان و معاندان سرسخت‏حضرت على (ع) بود كه با خدعه و نيزنگ جنگ‏هايى را بر عليه آن حضرت ترتيب داد و تعدادى از صحابه و شيعيان خاص آن حضرت را را به شهادت رسانيد و بعد از خود، يزيد زا براى خلافت معين كرد. همان ستمگرى كه فاجعه خونبار كربلا را بوجود آورد و حضرت امام حسين (ع) و 72 تن از يارانش را بهطرز فجيعى شهيد نمود.

با حركت بنى اميه، وحدت مسلمين به تفرقه مبدل شد زيرا از نظام اسلامى تصور يك امپراطورى و خلافت عربى نمودند كه با اصول اسلامى در تعارض بود، به دنبال آن ضعف و انحرافاتى پديد آمد كه موجب وقوع قيامها و شورش‏هايى گرديد كه نهضت‏شعوبيه از آن جمله است. آخرين فرد اين سلسله كه مروان دوم بود توسط ابومسلم خراسانى مقتول گشت و بدين ترتيب زمامدارى بنى اميه پايان يافت (132 قمرى) بعد از بنى ايمه از سال 132 قمرى مطابق با 750 ميلادى، بنى عباس روى كار آمدند. مؤسس اين خاندان، عبدالله سفاح بود و پس از وى 35 نفر ديگر از بنى عباس بر بخشى از ممالك اسلامى و آسياى غربى حك.مت مى‏نمودند و تا تاريخ 656 قمرى حكمرانى آنها ادامه يافت، بنى عباس مقر حكومت‏خود را از شام به بغداد انتقال دادند. بنى عباس نيز با ائمه به ستيز برخاسته و بدليل هراس و وحشتى كه عظمت و مهابت ائمه در وجود آنها افكنده بود و نيز مجذوبيت اين وجدهاى معنوى در ميان شيعيان، پس از فراهم ساختن شريط سخت از قبيل تبعيد و زندان و... براى آن سروران، امامان معاصر خود را به شهادت رسانيدند. فاطميان كه به خلفاى عبيدى و علوى مشهورند از سال 297 قمرى (909 م)تا 567 قمرى (1171م) سلسله‏اى مقتدر تشكيل دادند كه مصر و شام و بخش‏هايى از آفريقا را دربر مى‏گرفت، مركز حكومت اين خاندان، در آغاز شهر مهدويه تونس بود كه بعد به قاهره انتقال يافت، دولت فاطميان به سال 567 قمرى توسط صلاح الدين ايوبى منقرض گرديد.

سلجوقيان خاندانى ترك بودند كه از 429 قمرى (1037 م) تا 700 قمرى (1300م) در آسياى غربى سلطنت كردند، ظهور اين خاندان در تاريخ اسلام از وقايع مهم و به منزله شروع دوره جديدى مى‏باشد. مقارن ابتداى استيلاى اين قوم، خلافت اسلامى دچار ضعف وركود شده بود و هيچيك از سلاطين در اين ايام، قدرت آنكه كشورهاى اسلامى را تحت‏يك حك.مت درآورند نداشتند كه صرفا فاطمينان مستثنى بودند ولى اينها هم گرچه دولتى بزرگ بودند با بنى عباس نه تنها در حال صفا نبودند بلكه مدعيان آن خاندان به شمار مى‏رفتند. سلاجقه، آسياى اسلامى را از اقصى حد غربى افغانستان تا ساحل بحرالروم (2) تحت‏يك حكومت درآوردند و با دميدن روح عيرت در مسلمانان، سپاهيان روم شرقى را كه باز به بلاد اسلامى تعرض نموده بودند، واداربه عقب نشينى نمودند.

آل عثمان (خلفاى عثمانى) از سال 699 قمرى تا 1342 قمرى در آسياى صغير سلطنت داشتند مؤسس آنها، عثمان بن ارطغرف بود و سلسله مزبور به نام وى ناميده شد. عثمانيان قريب 3 قرن كمال اقتدار را يافته و قلمرو حكمرانى آنان از بوداپست و ساحل دانوب تا آبشار اسوان در مصر و از ساحل فرات تا تنگه جبل الطارق وسعت‏يافت آنها ممالك شبه جزيره بالكان، شام، افريقاى شمالى و شبه جزيره عربستان را مسخر نمودند. مشهورترين افراد اين سلسله، سلطان محمد فاتح نام دارد كه در سال 857 قمرى (مطابق با 1453م) قسطنطيه (مركز روم شرقى) را به تصرف خود در آوردند.

دولت عثمانى تا جنگ اول جهانى برگترين قدرت امپراطورى گيتى به شمار مى‏رفت. پس از آن ضعف و انحطاط به آنان روى آورد و مسلمين در غفلتى عميق قرار گرفتند. ولى از آن سوى، غرب كه در ظلمات جهل دوران قرون وسطايى مى‏سوخت، با استفاده‏هاى سرشار از سنت‏هاى اجتماعى، فرهنگى و علمى اسلامى، تمدن خود را بنا نهاد و سرزمين‏هاى مقتدر اسلامى جدا نمودند و او را به باريكه‏اى (تركيه فعلى) محدود كردند. و سرانجام آن قدرت عظيم جهانى درهم شكسته شده و امپراطروى وسيع عثمانى با اقتدارى چندصد ساله به يك كشور شكست‏خورده تجريه شده كوچك تبديل شد. تصاعد خيره كننده ماشين در غرب كه به كمك علم و تكنولوژى جديد سرعتى سرسام‏آور مى‏گرفت مسئله مواد خام را براى خوراك روزافزون آن و مسؤله بازار مصرف را براى توليد غير قابل كنترل پيش آورد و اين توسعه طلبى در سرمايه‏دارى غربى توجه به سرزمين‏ها و منابع كشورهاى مسلمان را پديد آورد. غرب به منظور تسليم ملل اين كشورها و دست‏يازيدن بر ذخائر مادى و انسانى آنها به هستى فرهنگى و اخلاقى و مذهبى آنان دستبرد زد و احساس غرور و شخصيت ملل مسلمان را شكست. نيروهاى معنوى كه در مقابل حركت استعمارى بايد مقابله مى‏كرد ويران گشته و با مسخ فرهنگ آنها، از خويشتن اصيل و گذشته پر شكوه خالى شده تا آماده پذيرش فرهنگ غرب و تعاليم استعمارى شوند.

موقعيت جفرافيائى جهان اسلام

سرزمين‏هاى اسلامى بين 20 درجه غربى (از نصف النهار گرينويچ) و 140 درجه طول شرقى و نيز بين 10 درجه عرض جنوبى و 50 درجه عرض شمالى از خط استوا قرار گرفته‏اند. غربى‏ترين كشور اسلامى درغرقب آفريقا واقع است كه نگال نام دارد و شرقى‏ترين آن اندونزى مى‏باشد كه در آسياى جنوب شرقى قرار دارد. بين غربى‏ترين و شرقى‏ترين كشور مسلمان بيش از 10 ساعت اختلاف زمان وجود دارد. تركيه و آلبانى شمالى‏ترين و اندونزى جنوبى‏ترين كشور مسلمان و نيز تنها كشور اسلامى آسيا است كه بخش اعظم آن در نيم‏كره جنوبى قرار دارد. كشورهاى اندونزى، بحرين مالزى، مالديو و كومور در ميان كشورهاى اسلام موقع مجمع الجزايرى و جزيره‏اى دارند ولى برعكس كشورهاى نظير افغانستان، بوركينافاسو، چاد و موريتانى در خشكى محصور بوده و از هيچ راهى به دريا راه ندارند. كل كشورهاى اسلام بيش از 26 ميليون كيلومتر مربع مساحت دارند.

جهان اسلام را به لحاظ موقعيت قاره‏اى، ناحيه‏اى و جغرافيائى به مناطق ديگرى تقسيم مى‏كنند. از يك ديدگاه مجموعه 51 كشور اسلامى كه به طور رسمى عضو سازمان كنفرانس اسلامى هستند به سه گروه كشورهاى آسيائى، با 3/6 ميليون مربع، كشورهاى آفريقائى با 7/5 ميليون كيلومتر مربع و گروه كشورهاى عربى با 14 ميليون كيلومتر مربع تقسيم مى‏شوند در اين ميان، سه كشور سودان، الجزاير، عربستان سعودى 27% كل مساحت جهان اسلام را دربر مى‏گيرند، در صورتى كه كشورهاى كوچكتر يعنى مالديو و بحرين روى هم حتى 1000 كيلومتر هم مساحت ندارند. وسيع‏ترين كشور اسلامى يعنى سودان كه در سحراى افريقا قرار گرفته و 2503890 كيلومتر مربع وسعت دارد 8400 برابر كوچكترين كشور جهان اسلام است كه به صورت مجمع الجزايرى در جنوب غربى هندوستان و غرب سرى‏لانكا قرار گرفته است. (3)

كشورهاى اسلامى كه در مجموع يك پنجم وسعت جهان مسكون را تشكيل مى‏دهند نزديك به چهار برابر وسعت قاره اقيانوسيه و در حدود 3 برابر قاره اروپا و مقدارى كمتر از كل وسعت قاره افريقا مى‏باشند. البته اگر نواحى مسلمانان نشين آسياى مركزى، آسياى جنوبى، چين، اروپاى شرقى و ساير نقاطى كه محل سكونت اقليت‏هاى مسلمانان است و به وسعت مزبور بيفزائيم، قلمرو جهان اسلامى مساحتى برابر كل وسعت قاره افريقا خواهد داشت كه خود به لحاظ سياسى و استراتژيكى و از نقطه نظر ژئوپليتيكى مى‏تواند در حد بالائى حائز اهميت باشد.

ويژگى‏هاى طبيعى كشورهاى اسلامى

به لحاظ ژئومورفولوژى و از نقطه نظر پستى و بلنديها مى‏توان كشورهاى اسلامى را به گروه كشورهاى هموار،كوهپايه‏اى و كوهستانى نقسيم نمود.كشورهاى هموار نيز خالى از عارضه نبود و خود به بخش‏هاى جلگه‏اى، صحرايى، فلاتى و كوهشتانى نقسيم مى‏شوند كه نمونه آن ايران است. كشورهايى كه در ناحيه صحرايى واقع شده تقريبا عوارض ارتفاعى كمترى دارند و در عوض سرزمين‏هاى واقع شده بر فلاتها و ارتفاعات داراى چهره‏اى ناهموار و بريدگى‏هاى زيادى هستند تركيه از اين نمونه مى‏باشد، كه بلندترين قله آن يعنى ارارات بيش از 5000 متر ارتفاع دارد ارتفاعات هندوكش با قله‏اى به ارتفاع 7600 متر در افغانستان واقع است. كليمانجارو به عنوان بلندترين قله افريقا در كشور تانزانيا واقع در شرق افريقا، قرار دارد. اتيوپى نيز ارتفاعات متعددى دارد و كوههاى اطلس از ناهمواريهاى كشور مراكش است.

كشورهاى جزيره‏اى، ارتفاعاتى با منشا آتشفشانى دارند.

به لحاظ آب و هوايى و شرايط كليماتولوژيكى تقريباهمه نوع آب و هوا به جز آب و هولاى قطبى در سرزمين‏هاى اسلامى قابل مشاهده است و از اين نظر مى‏توانيم كشورها را به انواع زير تقسيم كنيم.

1- در كشورهايى كه در طرفين خط استوار و كمربند آن قرار دارند (كه از آب و هواى گرم و مرطوب و پرباران برخوردارند.) اختلاف فصل كمترديده مى شود و جنگل انبوه از ثروتهاى اين گونه كشورهاست.

2- كشورهايى كه در كمربند صحرايى و بيابانى واقعند، در اين نواحى آب و هواى گرم و خشك با اختلاف دماى زيادى و تبخير فراوان و بارندگى ناچيز و وزش بادهاى توام با شن و گرد و خاك ديده مى‏شود كم آبى مشكلات فراوانى را براى مردمان اين نواحى فراهم نموده است:

سودان - چاد - مالى - موريتانى و جمهورى عربى صحرا (واقع در صحراى افريقا) و نيز شبه جزيره عربستان از چنين آب و هوايى برخوردارند.

3- كشورهايى كه آب و هواى مديترانه‏اى دارند. نواحى شمالى كشورهاى مصر - ليبى، تونس الجزاير، مراكش و بخش غربى و جنوبى تركيه، فلسطين، لبنان از اين نوع آب وهوا برخوردارند.اين آب و هوا شرايط خاصى را براى كشورهاى مزبور پديد آورده كه از جمله آن وجود يك فصل خشك (تابستان) و نيز فصل پرباران زمستان مى‏باشد.

4- كشورهايى كه آب و هوا معتدل دارند. تنوع شرايط جغرافيائى، دورى و نزديك به دريا، ارتفاع از سطح دريا موجب آن شده كه برخى از كشورها از زمستانهاى نسبتا ملايم و تابستانهاى معتدل برخوردار باشند البته اين شرايط را نمى‏نوان براى تمام نقاط اين كشورها تعميم داد. ايران و عراق در اين گروه قرار مى‏گيرند.

5- آب و هواى كوهستانى مخصوص نواحى ارتفاعى كشورهاست و نمى‏توان كشورخاصى را در اين گروه قرار داد به عنوان مثال نواحى شرقى تركيه به سبب وجود كوههاى مرتفع زمستانهاى سردى دارد. نواحى غربى ايران و نيز نقاط شمالى عراق و بخش‏هايى از كشور آلبانى آب و هواى كوهستانى دارد.

جنگلهاى هميشه سبز سلوا، علفزارهاى ساوان، صحارى گرم و خشك، باتلاق‏ها و مردابها سيلاب‏هاى شديد، خشك سالى‏هايى دوره‏اى، كمى باران، از عوارض و پديده‏هايمنفى سرزمين مسلمان است كه مشكلاتى را براى ساكنين كشورهاى اسلامى پديد مى‏آورد.

ازلحاظ منابع آب، جهان اسلام بسيار غنى است. اكثريت كشورهاى مسلمان درن قاطى واقعند كه به آبهاى آزاد جهان دسترسى داشته و حتيبرخى در گلوگاههاى استراتژيك تنگه‏ها و آبراهه‏هاى جهان قرار گرفته‏اند. خود اين كشورها نيز داراى درياچه‏ها، رودخانه‏ها و چشمه‏هاى متعددى هستند.

درياهايى كه كشورهاى اسلامى بر سواحل آن واقع شده‏اند عبارت است از درياى مديترانه واقع بين آفريقاى شمالى، اروپايى جنوبى و آسياى غربى. درياى سياه در شمال تركيه، درياى مرمره در شمال غربى اين كشور كه رابط بين درياى سياه و درياى مديترانه است. درياى مرمره قمست آسيائى تركيه را از بخش اروپائى جدا مى‏كند. درياى سرخ يا بحر احمر كه حد فاصل بين شبه جزيره عربستان و افريقاى شرقى است. درياى آدرياتيك در غرب آلبانى و جمهورى بوسنى و هرزوگوين - درياى عمان در جنوب جمهورى اسلامى ايران.

خليج‏هاى مشهور عبارتند از:

خليج فارس در جنوب ايران و شرق جزيره عربستان، خليج عدن در جنوب يمن، خليج گينه در افريقا غربى، خليج بنگال در جنوب بنگلادش، خليج اسكندريه در شمال مصر، خليج‏سرت در شمال ليبى، خليج تونس در شرق كشور تونس و خليج اسكندرون در جنوب تركيه و ...

تنگه‏هايى كه سرزمين اسلامى در طرفين آنها قرار دارند به شرح زيرندتنگه باب المندب كه درياى سرخ را به خليج عدن و در نتيجه به اقيانوس هند ارتباط مى‏دهد. كشورهاى يمن (از آسيا) و «جيبوتى‏» از آفريقا، بر اين ناحيه سوق الجيشى اشراف دارند.

تنگه داردانل كهرابطبين درياى سياه و درياى مديترانه است، تنگه بسفر كه حد فاصل درياى سياه و درياى مرمره است، تنگه جبل الطارق به پهناى حدود 14 كيلومتر كهدرياى مديترانه را به اقيانوس اطلس پيوند مى‏دهد و در جنوب آن كشور اسلامى مراكش (واقع در شمال غربى افريقا) قرار گرفته است. تنگه هرمز كه بين خليج فارس ايران و درياى عمان واقع مى‏باشد، و تنگه «مالاكا» كه بين مالزى و جزيره سوماتراى اندونزى قرار دارد.

درياچه‏هاى مشهور جهان اسلام:

درياچه خزر واقع در شمال ايران و نيز بين كشورهاى اسلامى آسياى ميانه و ماوراء النهر كه بزرگترين درياچه جهان مسكون مى‏باشد و 000/400 كيلومتر مربع مساحت دارد.

درياچه اروميه در شمال غربى ايران، درياچه ويكتوريا بين كنيا، تانزانيا و اوگاندا كه ضمنا سرچشمه نيل سفيد هم مى‏باشد. درياچه چاد بين چاد و نيجر و نيجريه، درياچه بحر الميت‏يا درياى مرده به عنوان گودترين درياچه دنيا واقع در كشور اردن.

طولانى‏ترين رودخانه جهان اسلام، رودخانه نيل است كه با 6400 كيلومتر طول در افريقاى شرقى جريان داشته و به درياى مديترانه مى‏ريزد.

رودخانه‏هاى مشهور ديگر عبارتند از:

كنگو، نيجر، ايندوس (سند) گنگ، دجله، فرات، سفيد رود، كارون و زاينده رود. به لحاظ بارندگى، مناطق گوناگون جهان اسلام در شرايط متفاوتى قرار دارند. برخى نواحى واقع در كمربند خط استوا، باران زيادى دريافت مى‏كنند و در عوض صحارى و نواحى بيابانى با بارندگى ناچيزى روبرو هستند و در مجموع ميانگين بارندگى سرزمين‏هاى اسلامى بين 50 تا 400 ميلى‏متر درنوسان است.حتيدريافت بارندگى دربرخى كشورها از ناحيه‏اى به ناحيه‏اى ديگر فرق مى‏كند. مثلا شمال ايران و نواحى خزرى ميانگين بارندگى تا هزار ميلى‏متر دارد ولى در نواحى كويرى دريافت باران به 100 ميلى متر هم نمى‏رسد نواحى شمالى، شرقى و غربى نيز از نقطه نظر دريافت باران متفاوتند. در حالى كه در جنوب پاكستان تحت تاثير آب و هواى گرم و مرطوب اقيانوس هند باران فراوانى مى‏بارد بلوچستان پاكستان تحت تاثير آب و هواى بيابانى گرم و خشك، كم باران است.

پى‏نوشتها:


1- وحدت رمز اقتدار جهان اسلام - دست نويس تاليف نگارنده.

2- درياى مديترانه

3- اين كشور مالديو نام دارد.