بوركينافاسو (ولتاى عليا)

بوركينافاسو يك لفظ بومى است و به سرزمين جوانان مبارز مى‏باشد اما نام ديگر اين سرزمين يعنى ولتاى عليا بخاطر رودى است كه آن را به دو بخش شرقى وغربى تقسيم مى‏كند. بوركينافاسو به صورت جمهورى اداره مى‏شود و با 274122 كيلومتر مربع همچون مثلثى در غرب افريقا بين مالى و نيجر قرار دارد.

بوركينافاسو در سال 1896م تحت الحمايه فرانسه گرديد و در سال 1958م به خودمختارى و در سال 1960م به استقلال دست‏يافت. تا سال 1983م با كشورهاى غربى بخصوص فرانسه ارتباط سياسى داشت ولى با انجام كودتايى توسط افسران جوان، و متهم نمودن رژيم قبلى به وابستگى به غرب، شورايى بنام شوراى ملى انقلاب براى اداره آن بوجود آمد.

مركز حكومت آن شهر اوآگادوگو (1) و از شهرهاى مهم آن بوبوديولاسو (2) مى‏باشد اين كشور از دولت تشكيل شده كه زير نظر دولت مركزى اداره مى‏شود.

مردمان آن اغلب سياهپوستتند. و مهمترين گروه نژادى آن كه سازمان يافته‏اند به موسى و گورما (4) از ديگر طوايف نژادى آن مى‏باشند. زبان رسمى فرانسوى است و خط متداول لاتين مى‏باشد. ريشه زبانهاى بومى و محلى سودانى است، 60% مردم مسلمان هستند، اقليت بزرگ آن آنيميست‏ها هستند و دومين گروه مذهبى مسيحيان مى‏باشند.

اين سرزمين به لحاظ شرايط خاص جغرافيائى و خشكسالى‏هاى بين سالهاى 1351 تا 1354ش و سلطه استعمار در دوران 64 سال مستعمره اين كشور، از فقيرترين كشورهاى جهان به شمار مى‏رود.صادرات مهم آن بادام زمينى و محصولات دامى است. خط آهنى كه آبيجان (مركز ساحل عاج) را به نيجر وصل مى‏كند و از اين كشور مى‏گذرد در اقتصاد و تجارت خارجى بوركينافاسو نقش به سزايى دارد. (5) واحد پولى آن فرانك جامعه پولى افريقاست كه خود به صد سانتيم تقسيم مى‏شود.

جمهورى سيرالئون

سيرالئون در غرب افريقا و در ساحل شرقى اطلس بين كشورهاى گينه و ليبريا قرار دارد. مساحت آن به 71740 كيلومتر مربع بالغ مى‏گردد. منطقه باريك ساحلى غربى سيرالئون از جلگه‏هاى پست‏شنى تشكيل يافته كه كوههاى كم ارتفاع پراكنده‏اى اين ناحيه را از فلات داخلى جدا مى‏كند. در فلات نسبتا مرتفع داخلى دره‏هاى متعدد نسبتا ژرفى مشاهده مى‏شود. كوههاى شرقى آن حداكثر 1948 متر ارتفاع دارند. آب و هواى آن استوايى و گرم و مرطوب است و متوسط دما به 21 درجه سانتى گراد مى‏رسد.

در قرون گذشته بخش‏هايى از سيرالئون مركز برده‏هاى افريقائى آزاد شده بود. در سال 1460م كاشفان پرتقالى، سيرالئون را كشف نمودند و در سال 1896م سيرالئون تحت الحمايه بريتانيا قرار گرفت و در سال 1961م به استقلال دست‏يافت. فرى تاوون مركز حكومت آن در شبه جزيره‏اى در كنار اقيانوس اطلس واقع است اين بندر از نقاط ديدنى و زيباى افريقا مى‏باشد. 4 استان دارد كه هر كدام به 147 منطقه قبيله‏نشين تقسيم مى‏شود. سيرالئون جزو كشورهاى مشترك المنافع بريتانياست و با شرق و غرب رابطه دارد.

مردم سيرالئون از نژاد سياه بوده و 60% آن از تيره‏هاى تمنه و منده مى‏باشند.

لمب كورون كو، ديالونكه و كى سى از ديگر قبايل آن هستند، افراد لبنانى، سوريه‏اى و اروپائى هم در اين كشور سكونت دارند. زبان رسمى انگليسى و خط رايج آن لاتين است ولى مردم، به زبانهاى كريو، كرئول و سودانى تكلم مى‏نمايند. دين رسمى اسلام است و 70% سكنه 4 ميليونى آن مسلمان هستند.

روستانشينان كه 68% سكنه را تشكيل مى‏دهند به كشاورزى و دامدارى اشتغال دارند. مهمترين محصول زراعى آن برنج است كه توليد سالانه آن به نيم‏ميليون تن در سال بالغ مى‏گردد ولى پايه اقتصاد آن بر استخراج منابع معدنى استوار است. اين كشور دومين توليد كننده الماس صنعتى و هشتمين توليد كننده الماس زينتى در دنيا مى‏باشد. طلا و سنگ آهن هم در آن توليد مى‏شود. (6)

ليبريا

براى قرنهاى متمادى تجارت برده، بسيارى از مردمان افريقا را از سرزمين خود دور ساخت و درتنهايى جانكاه و نوميد كننده خويش از فشار كار و زير ضربات شلاق در حالى كه زنجير در پاى و گردن داشتند، جان باختند. بيشترين تعداد بردگان در طى قرون جديد يعنى از سال 1500 تا 1800 ميلادى از افريقا گرفته شدند. بره فروشان بيرگ اين دوران، اروپائيان بودند و در همان دوره‏اى كه اروپا به سوى ترقى علمى گام مى‏نهاد با بيرحمى و قساوت، انسانهاى بيگناه و محروم افريقايى را برده خود نموده و از آنان چون حيوان بهره كشى مى‏نمودند. بيشترين سياه‏پوستان كه به عنوان برده از افريقا به امريكا انتقال مى‏يافتند مربوط به افريقاى غربى بودند و مسكن اصلى آنان ليبرياى كنونى بود و هنگام بازگشت عده‏اى از اين بردگان به اين سرزمين آمده و بدنبال آن گروهى از سياهان مسيحى هم به سوى آن روى آوردند و در اوايل قرن نوزدهم با كمك امريكا، دولتى را بوجود آوردند كه ليبريا (سرزمين آزادى) نام گرفت. (7) ليبريا با 111370 كيلومتر مربع وسعت درغرب افريقا قرار گرفته است وقبل از تاسيس، به ساحل غله موسوم بود و بر اثر تجارت برده از سكنه خالى شد، تاريخ تاسيس آن 1822م مى‏باشد.

در اين كشور قبل از آنكه سياهپوستان مسيحى مقيم امريكا بدان روى آورند 90% مردم مسلمان بودند. رهبران مسيحى در اندك مدتى زمام امور را بدست گرفته و صاحب قدرت سياسى - فرهنگى شدند و مسلمانان را در انزاوا قرار داده و رفتار قساوت‏آميزى با آنان داشتند. حتى تعدادى از قبايل مسلمان را با به كار گيرى وسايل تبشيرى وادار به قبول ديانت مسيحى نمودند و چون قدرت مادى در دسد مسيحى‏ها بود. پيشرفت اسلام در آن سير نزولى يافت و كليساها كه قبلا اثرى از آنها نبود نثل قارچ در اين كشور روئيدند. هم اكنون از 2562000 سكنه آن، 45% مسلمان هستند.

مسلمانان در سالهاى اخير تحرك خوبى پيدا كرده‏اند و در زمينه احكام و اصول اسلامى كوشش‏هايى نموده‏اند تا از طريق آموزش اين مفاهيم، آداب اسلامى را به جوانان انتقال دهند صدها مسجد و مدارس قرآنى در سراسر كشور بويژه در مركز حكومت‏يعنى مونرويا ساخته‏اند و با جهان اسلام برخى كشورهاى مسلمان آسياى غربى رابطه فرهنگى - مذهبى دارند.

ساحل عاج

جمهورى ساحل عاج با 322463 كيلومتر مربع مساحت در افريقاى غربى بين كشورهاى غنا، ليبريا، گينه، مالى و ولتاى عليا (بوركينافاسو) قرار دارد. بخش مهمى از آن جنگل فرا گرفته است. 4 رودخانه در آن جريان دارد. آب و آن گرم و مرطوب مى‏باشد.

در سال 1891م به عنوان مستعمره فرانسه قلمداد گرديد و در سال 1960م به استقلال ست‏يافت. مركز حكومت آن شهر آبى جان (8) است كه در كنار خليج گينه قرار دارد. ساحل عاج 24 حوزه و دو ناحيه خودمختار دارد كه زير نظر شوراهاى انتخابى اداره مى‏شود. مردم آن از گروههاى قومى متفاوتى تشكيل شده‏اند و گرچه زبان رسمى فرانسه است ولى هركدام از اقوام آن زبان مخصوص خود را دارد.

در سال 1990 ميلادى 12395000 نفر سكنه داشته كه نيمى از آنان مسلمان بوده‏اند. و گرچه مسلمانان در ميان اغلب اقوام ديده مى‏شوند اما قوم ديولا تماما مسلمانند. شهر بواكه دومين شهر پرجمعيت‏ساحل عاج، نيز مسلمان نشين است.

اولين كسى كه كوشيد تا نظام اسلامى را در نواحى شمالى ساحل عاج مستقر كند شخصى بنام سامورى توره رهبر مسلمانان بود. فرانسويان وى را تحت فشار سختى قرار داده و در سال 1898م او را به زندان افكندند. بازرگانان مسلمان ديولا از قرن هيجدهم جوامع اسلامى را در شمال ساحل عاج بوجود آوردند و اين مناطق مركز رشد و گسترش اسلام تلقى گرديد. مسلمانان در امور سياسى و ادارى دخالت دارند و در تشكيلات اسلامى و فعاليتهاى مذهبى فرهنگى با مشكل عمده‏اى روبرو نمى‏باشند. بعد از مسلمانان دومين گروه را پيروان آنيمست (بت‏پرست) تشكيل مى‏دهند.

جمهورى غنا (ساحل طلا) غنا در غرب قاره افريقا در كنار اقيانوس اطلس قرار دارد و وسعت آن به 238533 كيلومتر مربع بالغ مى‏گردد. اين كشور با 535 كيلومتر ساحل و قرار گرفتن خليج گينه در جنوب آن، از موقع جغرافيائى مناسبى برخوردار است. (9) دماغه معروف «ترى پوينتيس‏» هم در جنوب آن قرار دارد.

اسلام در قرن پنجم هجرى توسط عبدالله بن ياسين و ابوبكر لمتونى باين سرزمين نفوذ نمود و امپراطورى بت‏پرستى آن را مضمحل كرد و با اين برنامه غنا از تمدن پوياى اسلامى بهره‏مند شد. در قرن هشتم هجرى نيز بازرگانان ديولا در نشر اسلام در اين سرزمين نقش عمده‏اى را عهده‏دار بودند و در نتيجه تلاشها بى‏وقفه اين افراد، دولتهاى اسلامى همچون داگومبا، مامپورسى گنجاووالا در اين كشور بوجود آمد، هنگامى كه در شام تيره‏اى، استعمارگر پيرو يعنى انگلستان براى غارت غنا، باين سرزمين پا نهاد. شهرهايى چون باوكى، تامالى، سالوگاوكتى از مراكز مهم اسلامى به شمار مى‏رفتند و در حال حاضر هم كثريت‏سكنه نواحى شمالى مسلمان هستند. با وجود آنكه 30% سكنه 14 ميليونى غنا موحدند، متاسفانه در امور سياسى، نظامى و ادارى نفوذ ناچيزى دارند. اقليت پروتستان مذهب و نيز گروههاى كاتوليك در راس امورند، 40% مردم غنا، بت‏پرستند و از مذهب آنيمست پيروى مى‏كنند. مسلمانان 250 مسجد دارند و فقه اكثريت آنان مالكى است و فرقه قادريه در اين كشوربين مسلمين نفوذ قابل توجهى دارند.

وقتى انگلستان استعمار را در اين منطقه آغاز كرد اسم غنا را كه از دولت مقتدر غانا گرفته شده بود به ساحل طلا تبديل نمود و لذا اين مستعمره را در اولين قدم از هويت تاريخى خود جدا كرد. تا بى‏ريشه‏اش سازد و ثانيا لقبى به آن داد كه غرتگراى خود را به اثبات برساند و ساحل طلا بودن يعنى محل چپاول طلا. قبل از انگلستان مدتى پرتقال در اين كشور به غارت پرداخت و بين سكنه بومى آن كه اغلب افريقائى بودند بذر تفرقه پاشيد و مدتى به تجارت برده و طلا در آن مشغول بود. (10

غنا در سال 1957م در حالى كه عضو كشورهاى متشرك المنافع بود، استقلال خود را بدست آورد و در سال 1960م قوام نكرومه نظام آن را جمهورى اعلام نمود. قوام نكرومه در آثار خود و بويژه كتاب «افريقا بايد متحد شود» به حيله‏هاى استعمارگران در غنا اشارات فراوانى دارد. (11)

كشورغنا با آنكه بزرگترين توليد كننده نارگيل در مقياس جهانى است و مهمترين معادنش طلاست و دومين توليد كننده الماس در جهان به شمار مى‏رود. از كشورهاى فقير جهان محسوب مى‏شود و مردمان آن در محروميتى شديد و خانمانسوز قرار دارند. متاسفانه 50% ذخائر طلاى آن را هنوز پيمانكاران غربى به خود اختصاص مى‏دهند. (12)

توگو

كشور توگو به صورت باريكه‏اى در عرض جغرافيائى كشيده شده است و در افريقاى غربى و در ساحل خليج گينه قرار دارد. عرض آن 60 كيلومتر و طولش به 600 كيلومتر بالغ مى‏گردد. آب و هواى گرم و مرطوب و پرباران دارد.

توگو تا سال 1960م تحت‏سلطه فرانسه بود و از اين لحاظ است كه زبان رسمى آن فرانسه بوده و حتى سرود ملى به زبان فرانسه اجرا مى‏شود و نفوذ فرهنگ استعمارى تاثير خود را در اين كشور محروم افريقائى بخشيده و خودباختگى فرهنگى در آن قابل مشاهده است.

اكثريت‏سكنه 3697000 نفرى توگو، بت‏پرست و پيرو آئين‏هاى ابتدائى هستند با اين وصف 25% مردم آن آئين جاودانى و پرصلابت اسلام را پذيرفته‏اند.

شهر سوكوده توگو مركز تاريخى اسلام و يادآور تمدن باشكوه اسلام است كه روزگارى در غرب افريقا اقتدار و شوكتى داشته است. اوليت مسجد توگو در سال 1820م تاسيس شد. ملمانان نواحى شمالى توگو از تيره‏هاى حوصه، جرما، كوتولى و چوكوسى هستند ولى در جنوب از برازيلى‏ها مى‏باشند، مسلمين در امور سياسى و حكومتى نقش مهمى ندارند و حتى در مواردى تحت فشار مى‏باشند، با وجود اسلام زدايى و تبليغات منفى غربى‏ها، مسلمانان با انقلاب اسلامى آشنا هستند و ايران را بنام امام خمينى (قدس سره) مى‏شناسند. برخلاف آن همه هجوم فرهنگى و تخريب معنوى; قرآن در قلب مسلمين توگو نفوذ دارد و آنان در عين فقر و محروميت اقتصادى رابطه خود را با اسلام قطع نكرده‏اند و جوانان مسلمان در قلب آن خودباختگى و فلاكت، قرآن به دست دارند و بى‏توجه به مظاهر فرهنگ بيگانه به ذكر و نيايش و عبادت مشغولند.

بنين

جمهورى خلق بنين با 112622 كيلومتر كربع وسعت به صورت سرزمين باريك در افريقاى غربى بين نيجريه و توگو قرار گرفته است. ساحلى به طول 125 كيلومتر در كنار اقيانوس اطلس و خليج گينه دارد. نصف النهار گرينويچ از نزديكى آن عبور مى‏كند. مركز حكومت آن بندر «پورتونوو» (13) مى‏باشد كه در كنار خليج گينه قرار گرفته است. بنين تا سال 1960م زير سلطه فرانسه بود و تا سال 1975م به داهومى معروف بود.

طبق آمار سال 1990م بنين 4660000 نفر سكنه دارد كه اغلب آنان از قبايل فون، آجاباريبا، يوروبا و فولانى هستند و زبان رسمى آنان فرانسه است.

40% مردم بنين مسلمان هستند. اما دولت‏حاكم بر آن مى‏كوشد آمار آن را كمتر از اين ميزان نشان داده و در برخى گزارشهاى رسمى اعلام كرده كه 13% مردم بنين مسلمان مى‏باشند.

جمهورى فدرال نيجريه

نيجريه پرجمعيت‏ترين كشور افريقايى و سومين كشور مسلمان در جهان اسلام مى‏باشد.

جمهورى فدرال نيجريه با 923768 كيلومتر مربع وسعت در شمال با نيجر، در غرب با بنين و در جنوب با كامرون مرز مشترك دارد. اين كشور فلات پهناورى است در افريقاى غربى كه توسط دو رودخانه نيجر و بنوئن به 3 بخش شمالى، شرقى و غربى تقسيم مى‏شود. در بخش شمالى قله «گربون‏» (14) و فلاتهاى «جادو» (15) و «مانگى نى‏» (16) قرار دارند. در نواحى جنوبى آن برجستگى‏هاى كم ارتفاعى ديده مى‏شود. آب و هواى آن در اكثر نقاط استوايى و نيمه استوايى مى‏باشد اما در غرب،تحت تاثير جريانات اقيانوس اطلس، معتدل اقيانوسى است. نواحى غربى و جنوب و شرق اين سرزمين اسلامى از جنگلهاى استوايى پوشيده شده است.

قديمى‏ترين تمدن شناخته شده در نيجريه، فرهنگ نوك است كه در بين سالهاى 700 تا 200 قبل از ميلاد در آن وجود داشته است. تمدن ايفه در قرن دوازدهم نيز نيجريه را به شكوفائى رسانيده است. (17)

همچنين دولت مقتدر كانم و پس از آن سونگاى بخشهايى از اين كشور را در بر مى‏گرفته است. دركانو، زاريا، گابرودورا، دولتهاى مسلمان پديد آمدند. در قرن پانزدهم (اواخر آن) مصلحى بنام محمد آسكياى كبير كوشيد تا اين نقاط اسلامى را با هم متحد نموده و از اين راه مسلمانان را به شكوفائى و اقتدار برساند. اما اين تلاش گرچه موفقيت آميز بود ولى دوامى نيافت و در قرن هيجدهم اصلاح طلب مسلمانى بنام عثمان دان فوديو به تجديد حيات اسلامى در نقاط تحت قلمرو نيجريه كنونى و افريقاى غربى و مركزى پرداخت.وى كشورى اسلامى بنيان نهاد كه از «گاندو» تا «آداما» را در بر مى‏گرفت كه در اتحادى بزرگ، قوانين اسلامى در اين سرزمين پهناور اجرا مى‏گشت.

در قرن پانزدهم ميلادى، پرتقالى‏ها و در قرون بعد انگليسى‏ها براى غارت اين سرزمين، بدان پا گشودند و در قرن هفدهم، سواحل آن را تبديل به يكى از مهمترين مراكز تجارت برده در افريقاى غربى نمودند.

درساحل اقيانوس اطلس و در نزديكى لاگوس مركز حكومت نيجريه، شهركى ديده مى‏شود بنام «بده گورى‏» (باداگورى) كه يادآور خاطره تلخ و اسفبار شكنجه بردگان سياه مى‏باشد. در اين شهرك شكنجه گاه بردگان هنوز ديده مى‏شود كه در آن استعمارگران انگليسى و غير آن، سياهان را دستگير و پس از ظربات طولانى و شكنجه‏هاى زياد توان حركت را از آنان گرفته و تسليم خود مى‏نمودند و به تجارت اين كالا زنده مى‏پرداختند. (18)

در اواخر قرن نوزدهم، بريتانيا، نيجريه را تصرف نمود و آن را به عنوان افريقاى غربى انگلستان جزو نواحى تحت الحمايه خود منظور كرد. در سال 1954م نيجريهداراى خودمختارى شد و عضو جامعه كشورهاى مشترك المنافع گرديد و در سال 1960م مردم آن با شركت در يك همه پرسى، فرماندارى كل نيجريه را تاييد نمودند و در سال 1963م نيجريه با اعلام حكومت جمهورى، استقلال كامل خود را بدست آورد.

در سال 1966م با كودتاى نظامى دولت وقت‏سرنگون شد و در همين سال قبايل مسلمان شمال و شرق آن قيام نمودند و خواستار احقاق حق خود شدند كه به شدت توسط قواى نظامى سركوب شدند.

در سال 1967م ايالت بيافرا واقع در شرق نيجريه اعلام جدايى ازفدارسيون نيجريه و استقلال نمود كه با اين حركت، قواى دولت فدرال در آن مدخله نموده و پس از محاصره و سركوبى و قريب سى ماه جنگ، محاصره مذكور و جنگ داخلى پايان يافت كه ثمرى جز كشتار خونين مردم و فقر و فلاكت آنان نداشت. طى سالهاى 1981 تا 1982م قبايل مسلمان نواحى شمالى قيام نمودند كه توسط نظاميان به شدت سركوب شدند.

نيجريه 117 ميليون نفر سكنه دارد كه اكثرا در نواحى شمالى و غربى سكونت دارند. نژاد اصلى مردم سياهپوست است و بيشترين سكنه به قوم «هوزا» تعلق دارد اما 250 تيره مختلف در اين كشور مى‏باشند. زبان رسمى انگليسى است ولى زبانهاى بومى و عربى هم در آن رواج دارد. بيش از نيمى از مردم نيجريه مسلمان هستند. و بزرگترين اقليت آن مسيحيان مى‏باشند. بيشترين شمار مسلمانان از گروه نژادى «حوصه‏» هستند كه در ايالتهاى شمالى تمركز دارند. يوروباها و فولانى‏ها نيز اكثرا به اسلام گرايش دارند. مسلمانان پيرو فقه مالكى هستند و هزاران مسجد در نقاط گوناگون نيجريه تاسيس نموده‏اند. سازمانهاى اسلامى و حتى دانشگاههاى مذهبى در نيجريه به نشر معارف اسلامى در سطح عالى مشغولند. مسلمانان گاهى تا سطح رئيس جمهورى و عده‏اى از وزرا در امور سياسى دخالت دارند كه موقع سياسى آنان در زمانهاى مختلف فرق مى‏كرده است.

در سال 1992م سوسيال دموكراتهاى نيجريه از 91 كرسى سنا 47 كرسى و از 593 كرسى مجلس نمايندگان، 310 كرسى را بخود اختصاص دارده‏اند كه با اين حساب نفوذ احزاب اسلامى و تشكيلات مذهبى در دولت جديد كاهش مى‏يابد.

گرچه جوانان مسلمان نيجريه به قرآن و اسلام عشق مى‏ورزند ولى آنقدر بهاى يك جلد قرآن را در اين كشور بالا برده‏اند كه آنان قادر نيستند نسبت به تهيه آن اقدام كنند و ناگزيرند قرآن را رونويسى نمايند. گروهى بنام «مايتاسيتا» كه خود را يك جريان اسلامى معرفى مى‏كنند همچون منافقين ايران هر از گاهى در كوچه و خيابان به مردم حمله كرده و به قتل و غارت مى‏پردازند تا افراد را نسبت به مسلمين بدبين كنند.

مركز حكومت نيجريه شره لاگوس (19) مى‏باشد. كه از نظر جمعيت در رديف بزرگترين شهرهاى جهان است و بيش از 10 ميليون نفر را در خود جاى داده است. لاگوس از 18 جزيره كوچك و بزرگ تشكيل شده و پل‏هاى متعددى در آن به چشم مى‏خورد. نيجريه 19 استان دارد.

نيجريه از ذخائر غنى نفت برخوردار است و از اين لحاظ هشتمين كشورتوليد كننده در دنيا به شمار مى‏رود. گرچه كاوش نفت در اين كشور از سال 1908م آغاز شده اما منابع جديد نفت آن در سال 1970م در سواحل كشف گرديد. افزايش ارزش نفت و فرآورده‏هاى گوناگون آن در سال 1973م اقتصاد آن را از شكوفائى ويژه‏اى برخوردار نمود اما اين كشور بدليل آنكه تحت تبليغات كشورهاى غربى به مصرف‏زدگى روى آورد و در اين زمينه افراط نمود، وارداتش افزايش فوق العاده‏اى يافت كه منجر به بالا رفتن ميزان بدهى‏هاى آن شد و قروض خارجى آن به 5 ميليارد دلار رسيد كه تنها 30% آن را به انگلستان مقروض است. افزايش بدهى‏هاى خراجى و فساد ادارى موجب سقوط رژيم قبلى شد. نيجريه عضو كشورهاى صادر كننده نفت مى‏باشد. (OPEC)

با وجود آنكه 4 برنامه توسعه اقتصادى در آن باجرا گذاشته شده ولى رونق اقتصادى آن قابل توجه نبوده است و اين كشور از نظر تامين مواد غذايى براى سكنه‏زياد خود به خارج وابسته است.

ثروت نيجريه تنها نفت نيست. 95% كلمبيت (20) جهان در اين سرزمين بدست مى‏آيد و از اين لحاظ در جهان رتبه اول را داراست زغال سنگ و سنگ آهن از منابع معدنى ديگر آن مى‏باشد.

مجتمع ذوب آهن و فولاد آن در ناحيه «آژائوكوتا» (21) تاسيس شده است. صنايع آلومينيوم، نساجى،سيمان سازى و توليد سيگار از مهمترين مراكز صنعتى آن است. (22) در بخش صنايع، هدف، جايگزينى واردات با توليداتى داخلى بوده است ولى سهولت وارد نمودن كالاهاى خارجى و رقابت با محصولات داخلى موجب ركود و تعطيلى برخى از كارگاههاى نيجريه شد. (23)

70% نيروى كار در بخش كشاورزى مشغولند و زمينهاى حاصلخيزى در نيجريه وجود دارد ولى بحران‏هاى اقتصادى و استفاده نابجا از درآمدهاى نفتى، بخش كشاورزى را تخريب نموده و متاسفانه محصولات كشاورزى آن توسط پولدارانى كه با نفت ثروتمند شده‏اند وارد مى‏گردد. انقلاب سبز هم بجائى نرسيد و كشورى كه اولين توليد كننده بادام زمينى در قاره افريقا بود، بدين لحاظ عقب نشينى نمود و توليد نخل روغنى و كاكائو هم در آن تنزل يافت. اكنون هيولاى فقر بر نيجريه چنگ انداخته است و شاغلين بومى هيچ رغبتى به كار و تلاش ندارند و اصولا كشاورزى برايشان سودى ندارد زيرا گندم وارداتى خيلى ارزانتر از گندم داخلى بدست مردم مى‏رسد. اين يكى از حيله‏هاى استكبار جهانى است كه كشورهاى اسلامى را در بحرانهاى اقتصادى و حالتى از فقر نگاه دارند تا هم ماده خام مورد نياز آنان را تامين كرده و هم بازار خوبى براى آنان باشند و بدين گونه است كه نيجريه با آن آب و هواى مساعد، رودخانه‏هاى پرآب، سواحل اقيانوسى، اراضى پر بركت، معادن غنى، نيروى كار فراوان و ارزان در مرداب گرستگى و فقر غوطه مى‏خورد. آرى مردمان موحد اين سامان ارزاق و نيازمنديها را به قيمت گزاف تهيه مى‏كنند اما مشروبات الكلى بوفور در اختيارشان است.

از نظر دامپرورى وضع نيجريه بهتر است و صادر كننده پوست و روده مى‏باشد ولى اوضاع ماهيگيرى اسف انگيز است زيرا ژاپنى‏ها در سواحل آن بهترين ماهى‏ها را صيد نموده و به بهاى گزافى در اختيار مردم مى‏گذارند!

صنعت جهانگردى نيجريه به دليل برخوردارى از مناظر با طراوت ساحلى، جنگل‏هاى انبوه، هنرهاى دستى زيبا و برپائى جشنواره‏هاى هنرى - فرهنگى نيجريه كه همه ساله در يك استانهاى آن برگزار مى‏شود شكوفايى قابل توجهى دارد.

واحد پول نيجريه «نايرا» (24) نام دارد كه خود به 100 «كوبو» (25) تقسيم مى‏شود.

جمهورى متحده كامرون

جمهورى متحده با 465458 كيلومتر مربع وسعت در شرق خليج گينه و جنوب درياچه چاد واقع است. دشت‏ساحلى آن كم ارتفاع مى‏باشد و آب و هواى گرم و مرطوب دارد. فلاتهاى مركزى كامرون توسط ارتفاعاتى محصور مى‏گردد. در نواحى شمالى كامرون كه بين كشور چاد و كوههاى آداموا (26) قرار گرفته فلات نسبتا وسيع و مرتفع و دشتهاى عميق و «ياناگا» (30) رودهاى مهم آن هستند.

پرتقالى‏ها در قرن پانزدهم ميلادى وارد كامرون شدند. از سال 1885م نفوذ آلمان در آن آغاز شد و سرانجام كامرون در سال 1902م بصورت يكى از مستعمرات آلمان درآمد. در جنگ جهانى اول فرانسه و انگلستان آن را تصرف نموده و بين خود تقسيم كردند. در سال 1964م كامرون فرانسه استقلال يافت و يك سال بعد كامرونبريتانيا به دو بخش تقسيم شد. بخش شمالى آن به نيجريه الحاق گرديد و قسمت جنوبى به كامرون ضميمه گشت.

كامرون در حال حاضر (1990م) 11750000 نفر سكنه دارد كه 55% در كانونهاى شهرى سكونت دارند. رشد سالانه جمعيت 2/3% و تراكم نسبى آن در هر كيلومتر مربع 2/25 نفر مى‏باشد.

200 تيره و نژاد سياه د كامرون سكونت دارند ولى سه قوم نژادى اصلى آن «بانتوها» (31) «فول «كيردى‏» (33) هستند. بانتوهات كه 30% سكنه كامرون را شامل مى‏شوند در جنوب و نواحى ساحلى هستند و قوم كيردى د شمال مى‏باشند. قوم فول‏به غالبا مسلمانند و به امور دامدارى و گله دارى مشغولند. زبان رسمى رسمى فرانسه و انگليسى است (بدليل سلطه استعمار) ولى مردمان بومى به زبانهاى محلى و سودانى تكلم مى‏نمايند. 60% مردم كامرون مسلمان و سنى مذهبند و بقيه مسيحى (كاتوليك) و پيرو مذهب ابتدائى هستند.

در گذشته، مسلمانان در امور سياسى كامرون نفوذ زيادى داشتند و نحوى كه پس از استقلال، اولين رئيس جمهور آن كه «احمد و آهيجو» بود از بين مسلمانان برگزيده شد. وى در پنج دوره رئيس جمهور بود و پنجمين دوره رياست جمهوريش از سال 1980م آغاز شد. در حال حاضر مسلمانان در امور سياسى و ادارى نفوذ قوى ندارند و متاسفانه پليس كامرون مشغول سركوبى مسلمانان است و درگيرى شديدى بين قواى امنيتى و مردمان مسلمان پديد آمده است.

كامرون از 7 استان تشكيل شده كه زير نظر فرماندار دولت مركزى اداره مى‏شود و مركز حكومت آن «يائونده‏» (34) است. كامرون از كشورهاى ثروتمند افريقاست و منابعى چون طلا، نقره، آهن، بوكسيت و آلومينيم دارد. در سال 1978م استخراج و توليد نفت در آن آغاز شد. اقتصاد آن بر كشاوزى و دامدارى استوار بوده و محصولات زراعى آن عبارتند از: موز، كاكاتو، قهوه، خرما، پنبه، توتون، ذرت خوشه‏اى و تنباكو. واحد پول آن فرانك و برابر صد سانتيمم است.

گينه استوائى

جمهورى گينه در غرب افريقا و در كنار خليج گينه و در همسايگى كشورهاى كامرون و گابون قرار دارد. آب و هواى آن گرم و مرطوب بوده و سراسر آن را جنگلهاى انبوه استوايى فرا گرفته است.

در قرن پانزدهم ميلادى، پرتقالى‏ها به اينسرزمين وارد شدند. در سال 1778م طبق معاهده «پاردو» (35) جزيره فرناندوپو و قسمتى از سواحل گينه به اسپانيا واگذار شد. در سال 1900م اين ناحيه به گينه اسپانيا معروف شد و در سال 1959م به عنوان يكى از ايالات اسپانيا درآمد. اين كشور در سال 1968م پس از 200 سال مستعمره بودن، استقلال خود را بدست آورد و به گينه استوايى معروف شد. (36)

اين كشور 28051 كيلومتر مربع وسعت دارد. از دو استان تشكيل شده كه زير نظر دولت مركزى اداره مى‏شود، مركز حكومت آن شهر مالابو بود كه در زمان سلطه استعمار به سانتا ايزابل معروف گشت.

گينه استوايى 255000 نفر سكنه دارد كه اكثريت‏سكنه آن مسيحى بوده و 20% آن پيرو آئين اسلام هستند. در سال 1973م كه بر حسب تصويب قانونى، تمام قدرتها در اختيار رئيس جمهورى قرار گرفت هيچ فردى حق وارد شدن باين كشوررا نداشت مگر آنكه رئيس جمهور اجازه دهد، ديكتاتور خشنى بر مردم و بويژه مسلمانان حاكم يافت و بسيارى از مسلمانان در كشتارها و تيرباران‏هاى دسته جمعى همچون ساير مردم كشته شدند و زندانها از زندانيان سياسى و مذهبى انباشته شد.

پى‏نوشتها:


1- ouagadogoa

2- bobodioulassa

3- bobo

4- gorma

5- جغرافياى كشورهاى مسلمان - عبدالرضا فرجى، تهران وزارت آموزش و پرورش ص 244.

6- آشنائى با كشورهاى افريقاى غربى و مركزى ص 74.

7- مقاله افريقا - رسول خيرانديش - مجله رشد جوان ش 9 - خرداد 1371.

8- Abijan

9- نصف النهار گرينويچ از بخش‏هاى شرقى آن مى‏گذرد و لذا غنا هم در نيمكره شرقى قرار دارد و هم در نيم‏كره غربى.

10- آشنائى با كشورهاى افريقاى غربى، صفحات 107 تا 110.

11- آفريقا بايد متحد شود - قوام نكرومه مترجم دكتر محمد توكل - تهران مرواريد.

12- دو برگ سبز، يادداشت‏هاى سفر به كانادا و افريقا، سيد محمد اصغرى، تهران مؤسسه كيهان ص 109.

13- porto-novo

14- Grebon

15- Djado

16- Mangueni

17- گيتا شناسى كشورها ص 344.

18- دو برگ سبز يادداشت‏هاى سفر به كانادا و افريقا. ص 119.

19- Lagos

20- كلمبيت ماده‏اى است كه براى ساختن فولادهاى مخصوص موتورهاى جت به كار مى‏رود.

21- Ajaokuta

22- آشنائى با كشورهاى افريقاى غربى و مركزى، ص 141.

23- اوپك و اثرات تخريبى تطبيق، قيمت نفت ص 131.

24- naira

25- Kobo

26- Adamaoua

27- Benue

28- ntem

29- Nyong

30- Sanaga

31- Bantou

32- foulbe

33- Kirdi

34- Yaounde

35- pardo

36- تاريخ آفريقا - ترجمه و تاليف دكتر حسين الهى - تهران چاپخش - 1368 ص 255.