430- بـيـسـت گـفـتار، صص 21ـ19 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : جهان بينى توحيدى ، صص 53 ـ52 و حماسه حسينى ، ج 2، صص 276ـ275 و سيرى در سيره ائمه اطهار (ع )، صص 24ـ22.
431- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، (خطبه 3، (ص 11).
432- هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : سيرى در سيره ائمه اطهار (ع )، صص 24ـ23.
433- نهج البلاغه ، ترجمه دكتر شهيدى ، خطبه 92. ص 85. (گردآورنده )
434- نهج البلاغه ، خطبه 91
435- مجموعه آثار، ج 4، صص 902ـ901 و امامت و رهبرى ، صص 140ـ139
436- نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، خطبه 91
437- حكمتها و اندرزها، صص 127ـ126.
438- مـجـمـوعه آثار، ج 2، ص 112 و جهان بينى توحيدى ، ص 53 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : داستان راستان ، ج 2ـ1، شماره 110، صص 333ـ328.
439- بيست گفتار، ص 21.
440- نهج البلاغه ، ترجمه دكتر شهيدى ، خطبه 15، ص 16.(گردآورنده )
441- پيرامون انقلاب اسلامى ، صص 149ـ146.
442- بـراى اطـلاعـات بـيـشـتـر ر.ك بـه : شرح ابن ابى الحديد، ج 2، چاپ بيروت ، صص ‍ 273ـ271، شرح خطبه 90 (گردآورنده )
443- شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 1، ص 90.
444- بيست گفتار، صص 28ـ23.
445- سوره حجرات ، آيه 13.
446- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 90
447- همان .
448- بيست گفتار، صص 31 ـ 29
449- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى ) نامه 67، (صص 352 ـ 351).
450- اين ترجمه از پاورقى به متن آورده شده است . (گرد آورنده )
451- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، نامه 53، (ص 336).
452- اين ترجمه از پاورقى به متن آورده شده است . (گرد آورنده )
453- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى ) نامه 53 (ص 337)
454- اين ترجمه از پاورقى به متن آورده شده است (گرد آورنده )
455- آشنايى با قرآن ، ج 4، صص 63 ـ 62. 456- حكمتها و اندرزها، صص 152 ـ 151.
457- آشنايى با قرآن ، ج 3، صص 153 ـ 151.
458- مـسـئله اى اسـت كـه اهل كتاب را گاهى با شرايط ذمه مى پذيرد و گاهى بـا آنـهـا قـرار داد صـلح مـى بـنـد. در ايـنـجـا كـلمـه دشـمـن بـه كـار رفـتـه كـه اعـم (از اهل كتاب و غيره ) است .
459- نـهـج البـلاغـه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، نامه 53، صص 339 ـ 338. (گرد آورنده )
460- بيست گفتار، ص 106
461- ((و ليـس احـد مـن الرعـيـة اءثـقـل عـلى الوالى مـوونـة فـى الرخـاء، و اقـل مـعـونـة له فـى البـلاء و اءكـره للانـصـاف ، و اءشـال بـالالحـاف ، و اءقـل شـكـرا عـنـد الاعطاء و ابطا عذرا عند المنع و اءضعف صبرا عند مـلمات الدهر من اءهل الخاصة و انما عمود الدين و جماع المسلمين و العدة للاعداء العامة فليكن صغوك لهم و ميلك معهم )). (نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، نامه 3 (ص 327)).
462- پيرامون انقلاب اسلامى ، ص 44
463- حكمتها و اندرزها، ص 156.
464- همان ص ص 155 ـ 152.
465- نـهـج البـلاغـه ، تـرجـمـه دكـتر شهيدى ، خطبه 126، ص 124. (گرد آورنده )
466- همان .
467- (همان ) و نهج البلاغه ، (ابن ميثم )، خطبه 124
468- بيست گفتار، ص ص 210 ـ 209 .
469- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيد) نامه 45 (ص 318)
470- گـفـتـارهاى معنوى ، ص 230 ـ 229 و همچنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : انسان كامل ، صص 85 ـ 83
471- نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، نامه 45، ص 966
472- غاية المرام ، باب 29.
473- حكمتها و اندرزها، 132 ـ 130
474- نهج البلاغه خطبه 151.
475- همان ، خطبه 156.
476- سوره عنكبوت ، آيه 2.
477- سيرى در ائمه اطهار عليه السلام ، صص 25 ـ 24.
478- در چـهـارده جـاى نـهج البلاغه على عليه السلام در موضوع كشته شدن عثمان بحث كرده است .
479- سيرى در سيره ائمه اطهار عليه السلام صص 28 ـ 27
480- نـهـج البـلاغـه ، (ابـن مـيـثـم ) خطبه 124، (نهج البلاغه ترجمه دكتر شهيدى ، ص 124.
481- سيرى در سيره نبوى ، ص 53.
482- حكمتها و اندرزها، صص 159 ـ 156 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : سيرى در سيره نبوى ، صص 55 ـ 53 و سيرى در سيره ائمه اطهار (ع )، صص 29 ـ 28.
483- نهج البلاغه ، خطبه 124 و نهج البلاغه ، صبحى صالح ، ص 318، كلام 200، (گردآورنده ).
484- جاذبه و دافعه على عليه السلام ، صص 176 ـ 174.
485- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، نامه 27، (صص 291 ـ 290).
486- اين قسمت از پاورقى به متن آورده شود.(گردآورنده ).
487- سـيـرى در سـيـره ائمـه اطـهـار (عليه السلام ) صص 27 ـ 25 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : آشنايى با قرآن ، ج 2 ـ 1، صص 166 ـ 164.
488- سوره اسراء، آيه 33.
489- براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : مجموعه آثار، ج 3، ص 445.
490- هنگامى كه انقلابيون ريختند كه عثمان را بكشند، او خودش را انداخت روى بـدن عـثمان ، يك شمشيرى كه خواستند بزنند به تن عثمان به دست آن زن خورد و انگشت او (يكى يا بيشتر) قطع شد.
491- آشنايى با قرآن ، ج 2 ـ 1، ص 166.
492- همان ، ص 164.
493- همان ، ص 166.
494- جاذبه و دافعه على (عليه السلام )، صص 113 ـ 111.
495- و قبل از آن حضرت ، پيعمبر آنان را به اين نامها ناميد كه به وى گفت : عـعـع ((سـتـقـاتـل بـعـدى النـاكـثـيـن و القاسطين و المارقين ))ععع پس از من با ناكثين و قاسطين و مارقين مقاتله خواهى كرد. اين روايت را ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 201 نـقـل مـى كـنـد و مـى گـويـد: ايـن روايـت يـكـى از دلائل نـبوت حضرت ختمى مرتبت است ، زيرا كه اخبارى صريح است از آينده و غيب كه هيچ گونه تاءويل و اجمالى در آن راه ندارد.
496- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، شقشقيه ، خطبه 3، (ص 11).
497- جاذبه و دافعه على (ع )، صص 137 ـ 134.
498- سوره احزاب ، آيه 6.
499- على و بنوه ، ص 40.
500- گـفتارهاى معنوى ، صص 184 ـ 182 و براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : انسان كامل ، صص ‍ 110 ـ 108.
501- سيرى در سيره نبوى ، صص 141 ـ 140.
502- شـرح نـهـج البلاغه ، ابن ابى الحديد خطبه 51، ج 1، چاپ بيروت ، صص 428 ـ 419. (گردآورنده )
503- حماسه حسينى ، ج 1، صص 302 ـ 301.
504- سوره بقره ، آيه 194.
505- وقعة الصفين ، نصربن مزاحم المنقرى ، ص 315.
506- جاذبه و دافعه على (عليه السلام )، صص 123 ـ 117 و هم چنين براى اطلاعات بيتش ‍ ر.ك به : داستان راستان ، ج 2 ـ 1، شماره 112، صص 340 ـ 338.
507- و هـم چـنـيـن بـراى اطـلاعـات بـيـشـتـر ر.ك بـه : سـيـرى در سـيره ائمه اطهار(عليه السلام )، صص ‍ 35 ـ 33.
508- چـون او بـه دسـتـور حـضـرت عـلى (عليه السلام ) از مقام تصدى حكومت عزل شده بود.(گردآورنده )
509- براى اطلاعا بيشتر ر.ك به : سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام )، ص 62 و حكمتهاى و اندرزها، ص 126.
510- (رجوع شود به گفتار ماه ، سخنرانى امر به معروف و نهى از منكر)
511- (در كـتـاب بـيـسـت گـفـتـار صـفـحـه 57 آمـده اسـت كـه ) ايـن جـهـت كـه اعـمـال بـصيرت در امر به معروف و نهى از منكر واجب است مورد اتفاق جميع فرق اسلامى اسـت بـه اسـتـثـناى خوارج . خوارج روى همان جمود و خشكى و تعصب خاصى كه داشتند مى گـفـتـنـد: امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر تـعـبـد مـحـض اسـت ؛ شـرط احتمال اثر و عدم ترتب مفسده ندارد؛ نبايد نشست در اطرافش حسابگرى كرد؛ تكيلفى است كـه بـايـد چـشم بسته انجام داد. خوارج طبق همين عقيده با علم به اين كه كشته مى شوند و خـونـشـان هـدر مى رود و با علم به اين كه هيچ اثر مفيدى بر قيامشان متربت نيست قيام مى كـردنـد، تـرور مـى كـردنـد، شـكـم پـاره مـى كـردنـد، و لهـذا ايـنـهـا نـه فـقـط در عـمـل بـصـيـرت نـداشـتـنـد بـلكـه مـنـكـر بـصـيـرت در عـمـل در بـاب امر به معروف و نهى از منكر بودند و از اين راه مصيبتى بزرگ براى عالم اسلام به وجود آوردند.(گردآورنده )
512- جاذبه و دافعه على (عليه السلام )، صص 157 ـ 155.
513- سوره انعام ، آيه 57.
514- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، خطبه 40، (ص 39).
515- مساءله شناخت ، صص 229 ـ 226.
516- نـهـج البلاغه عبده ، خطبه 25 و (نهج البلاغه ، ترجمه دكتر شهيدى ، خطبه 25، ص ‍ 25).
517- همان .
518- آشنايى با قرآن ، ج 3، صص 161 ـ 158.
519- در قديم خوش نويسى معمول بود.
520- حكمتها و اندرزها، صص 161 ـ 159
521- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى ) نامه 47، (ص 321)
522- همان .
523- سيرى در سيره نبوى ، صص 93 ـ 92
524- نهج البلاغه فيض الاسلام نامه 53 ص 1027.(گرد آورنده )
525- سوره توبه ، آيه 7.
526- جاذبه و دافعه على (عليه السلام ) صص 173 ـ 169.
527- غوالى اللالى ، ج 4 ص 39 (گردآورنده )
528- خطبه 40
529- سوره حجرات ، آيه 9
530- همان .
531- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهدى )، خطبه 147، (ص 144)
532- جاذبه و دافعه على (عليه السلام ) صص 116 ـ 114
533- كـلمـه ((خـروج ))اگـر بـه ((عـلى ))مـتـعدى شود دو معناى نزديك به يـكديگر دارد: يكى در مقام پيكار و جنگ بر آمدن و ديگرى تمرد و عصيان و شورش . خرج فلان على فلان : برزلقتاله . و خرجت الرعية على الملك : تمردت المنجد.
كـلمه ((خوارج )) كه معادل فارسى آن ((شورشيان )) است از ((خروج ))به معناى دوم گـرفـتـه شده است اين جمعيت را از آن نظر خوارج گفتند كه از فرمان على تمرد كردند و عـليـه او شـوريـدنـد و چـون تـمرد خود را بر يك عقيده و مسلك مذهبى مبتنى كردند نحله اى شـدنـد و ايـن اسـم بـه آنـها اختصاص ‍ يافت و لذا به ساير كسانى كه بعد از آنها قيام كردند و بر حاكم وقت طغيان نمودند خارجى گفته نشد. اگر اينها مكتب و عقيده خاصى نمى داشتند مثل ساير ياغى هاى دوره هاى بعد بودند ولى اينها عقائدى داشتند و بعدها خود اين عـقـائد مـوضـوعـيـت پـيـدا كـرد. اگـر چـه هـيـچ وقـت مـوفـق نـشـدنـد حـكـومـتـى تشكيل دهند اما موفق شدند فقه ادبى براى خود به وجود بياورند (به ضحى الاسلام ، ج 3 صص 347 ـ 340 طبع ششم مراجعه شود).
اشـخـاص بـودنـد كـه هـرگـز اتـفـاق نـيـفتاد كه خروج كنند ولى بر عقيده خوارج بودند مـثـل آنـچه درباره عمروبن عبيد و بعضى ديگر از معتزله گفته مى شود افرادى از معتزله كـه در عـقيده امر به معروف و نهى از منكر و يا در مسئله مخلد بودن مرتكب كبيره با خوارج هـمـفـكر بوده اند درباره شان گفته مى شود ((وكان يرى راءى الخوارج )) يعنى همچون خـوارج مـى انـديـشـد. حـتـى بـعـضـى از زنـهـا بـوده انـد كـه عـقـيده خارجى داشته اند. در كـامـل مـيـر7 ج 2، ص 154 داسـتـان زنـى را نـقـل مـى كـنـد كـه عـقـيـده خارجى داشته است . بنابراين بين مفهوم لغوى كلمه و مفهوم اصطلاحى آن عموم (و خصوص ) من وجه است .
534- ظـهـورشـان در نـيـمـه اول قـرن اول هـجـرى ، يـعنى حدود سال 37 هجرى مقارن با خلافت اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) بوده است .(گردآورنده )
535- حكمتها و اندرزها، صص 137 ـ 136.
536- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى ) خطبه 17 (ص 19)
537- همان ، خطبه 149، ص 145. (گرد آورنده )
538- اسلام و مقتضيات زمان ، ج 1، ص 115.
539- بيست گفتار، صص 54 ـ 51.
540- نهج البلاغه (ترجمه دكتر شهيدى ) خطبه 36، (ص 37)
541- سوره مائده ، آيه 1.
542- نهج البلاغه ، ترجمه دكتر شهيدى ، خطبه 36 ص 37 (گرد آورنده )
543- جـاذبـه ودافـعـه على (عليه السلام ) ص 139 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك .به : سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام ) صص 37 ـ 36و بيست گفتار ص 59
544- سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام ) ص 36.
545- جاذبه و دافعه على (عليه السلام ) صص 141 ـ 140
546- سوره زمر، آيه 65.
547- در كتاب سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام ) ص 36 به صورت ((ابن الكواب )) ثبت شده است . (گردآورنده )
548- سوره اعراف آيه 204
549- سوره روم ، آيه 60.
550- ابن ابى الحديد، ج 2، ص 311.
551- سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام ) صص 38 ـ 37
552- براى اطلاعات بيشتر ر.ك .به : مجموعه آثار، ج 3 ص 76
553- مجموعه آثار، ج 3، ص 76
554- سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام ) صصص 39 ـ 38
555- جـاذبـه و دافـعـه عـلى (عـليـه السـلام )، صـلى الله عليه و آله 128 ـ 124.
556- ضـحـى الاسـلام ، ج 3، ص 330، بـه نقل از كتاب الفرق بين الفرق .
557- همان ، ص 332.
558- خطبه 40 و شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 308.
559- كامل ابن اثير، ج 3، ص 336.
560- الملل و النحل ، شهرستانى .
561- جاذبه و دافعه (عليه السلام ) صلى الله عليه و آله 151 ـ 145 و هم چـنـيـن بـراى اطـلاعـات بيشتر ر.ك به : سيرى در ائمه اطهار (عليه السلام )، صلى الله عليه و آله 44 ـ 42.
562- فـجـر الاسـلام ، ص 263، بـه نقل از العقد الفريد.
563- همان ، ص 243.
564- كامل مبرد، ج 2، ص 116.
565- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، خطبه 61، (ص 48).
566- نـهـج البـلاغـه ، (تـرجمه دكتر شهيدى )، خطبه 93، (ص 85 و هم چنين بـراى اطـلاعـات بيشتر ر.ك به : سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام )، صص 42 ـ 39 و سيرى در نهج البلاغه ، صص ‍ 186 ـ 184).
567- جاذبه و دافعه على (عليه السلام )، صص 165 ـ 157.
568- سوره توبه ، آيه 84.
569- نهج البلاغه ، خطبه 127.
570- همان .
571- اين قسمت ، از پاورقى صفحات 161 تا 165 كتاب جاذبه و دافعه على (عليه السلام ) به متن آورده شده است . (گردآورنده )
572- سوره توبه ، آيه 122.
573- سوره انفال ، آيه 29.
574- سوره عنكبوت ، آيه 69.
575- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، نامه 77، (ص 358).
576- لغت صحيح ((مستور)) مى باشد.(گردآورنده )
577- سوره نساء، آيه 59.
578- خ ل ؛ فنحن احق الناس و اءولاهم بها.(گردآورنده )
579- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، خطبه 125،(ص 123.)
580- همان ، خطبه 2، قسمت آخر.
581- سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام )، صص 44 ـ 42.
582- همان ، صص 33 ـ 29
583- جاذبه و دافعه على (عليه السلام )، صص 143 ـ 142.
584- الامـامـة و السـيـاسـة ، صـص 143 ـ 141 و كامل مبرد، ج 2.
585- همان .
586- سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام )، صص 40 ـ 39. 587- در صـفـحـه 143 از كـتاب جاذبه و دافعه على (عليه السلام ) آمده است كه پرچم امان به دست ابوايوب انصارى داده شد.(گردآورنده )
588- جاذبه و دافعه على (عليه السلام )، صص 130 ـ 129.
589- سـيـرى در سـيـره ائمـه اطـهـار (عليه السلام )، ص 49 و هم چنين براى اطلاعات بيشر ر.ك به : بيست گفتار، صص 58 ـ 57 و داستان راستان ، ج 2 ـ 1، شماره 112، صص 345 ـ 344.
590- سـه نـفـر از خـوارج به نامهاى عبدالرحمن بن ملجم و برك بن عبدالله و عـمـرو بـن بـكـر تـمـيـمـى در كـعـبـه بـا هـم پـيـمـان بـسـتـنـد كـه عـبـدالرحـمـن نـامـزد قـتـل عـلى (عـليـه السـلام ) و بـرك مـاءمـور قتل معاويه و عمروبن بكر متعهد كشتن عمروبن العاص گردند.(گردآورنده )
591- بيست گفتار، ص 58.
592- براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : اسلام و مقتضيات زمان ، ج 1، ص 122.
593- سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام )، صص 50 ـ 49.
594- انسان كامل ، صص 117 ـ 113.
595- يـكـى از مـعـيـارهـاى انـسـان كـامـل ، چـگـونـگـى عـكـس العمل در مواجه با مرگ است .
596- بحارالانوار، ج 20، ص 148 و ج 41، ص 2. (گردآورنده )
597- نوشته اند رگى از شش گوسفند را كه گرم بود لاى زخم گذاشت .
598- نـه مـعـجـزه اى كـه بـراى اثـبات حقانيت است ، بكله معجزه اى كه بيشتر براى يك عالم ، معجزه است .
599- نهج البلاغه
600- بيست گفتار، ص 51.
601- همان ، ص 59
602- سيرى در سيره ائمه اطهار (عليه السلام ) ص 49.
603- همان ، صص 52 ـ 50
604- براى اطلاعات بيشتر ر.ك . به : بيست گفتار، ص 58
605- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر شهيدى )، خطبه 61. (ص 48).
606- سوره زمر، آيه 19.
607- سـيـرى در سـيـره ائمـه اطـهـار (عـليه السلام ) صص 53 ـ 52 و براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : انسان كامل ، صص 146 ـ 144.
608- نهج البلاغه ، خطبه 124
609- هـمـان .
610- ر.ك بـه : فـجـرالاسـلام ، ص 263، بـه نقل از العقد الفريد.
611- ر.ك به : الكامل فى اللغة و الادب ، ابوالعباس مبرد، ج 2 ص 134