--- پاورقى ---
1- رجوع شود به الميزان ج 4/ ص 102
2- مـانـنـد آيـه ء 79 از سـوره بـقـره : (( فـويـل للذيـن يـكـتـبـون الكتاب بايديهم ثم يقولون هذا من عندالله ليشتروا به ثمنا قليلا فويل لهم مما كتبت ايديهم و ويل لهم مما يكسبون )) و همچنين آيه 112 از سوره آله عـمـران : ضـربـت عـليـهـم الذله ايـنـمـا ثـقـفـوا الا بـحـبـل مـن الله و حـبـل مـن النـاس و بـاوا بـغـضب من الله و ضربت عليهم المسكنه ذلك بانهم كانوا يكفرون بايات الله و يقتلون الانبياء بغير حق ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . 2. شمس / 14. 2. نهج البلاغه ، خطبه ء
3- شمس / 14.
4- نـهـج البـلاغـه خـطـبـه 199، و آيه در سوره شعرا / 157
5- اگـوسـت كـنـت فـرانـسـوى ، طـبـق نـقـل ريـمـون آرون دركـتـاب (( مراحل اساسى انديشه درجامعه شناسى )) ص 2117.
6- همان ماءخذ
7- الميزان ج 4 / ص 112
8- مراحل اساسى انديشه در جامعه شناسى ، ص 26.
9- مراحل اساسى انديشه در جامعه شناسى ص 27.
10- اسراء / 4 - 8.
11- سوره مائده / 105.
12- شورى / 13.
13- ج 4 / ص 106.
14- مائده / 54
15- نور / 55
16- در مباحث توحيد درباره اين آيه بحث شد.
17- انبياء / 105
18- ج 4 / ص 132 و 133.
19- همان ماءخذ ص 14
20- حجرات / 13.
21- اشـپـنـگلر، جامعه شناس و صاحب نظريه معروف در فلسفه تاريخ ، به نقل ريمون آرون در مراحل اساسى انديشه درجامعه شناسى ، ص 107
22- مراحل اساسى انديشه در جامعه شناسى . ص 110.
23- احزاب / 21.
24- ممتحنه / 4.
25- تاءليف اى . اچ . كار، ترجمه حسن كامشاد، ص 8
26- ماركس و ماركسيسم ، ص 249 (ضميمه پنجم ).
27- همان ماءخذ، ص 37، 38.
28- تاريخ چيست ترجمه حسن كامشاد، ص 144 و 145.
29- همان ماءخذ، ص 146.
30- مراحل اساسى انديشه در جامعه شناسى ، ص 27.
31- همان ماءخذ و همان صفحه .
32- فلسفه عملى اجتماعى .
33- مـاركـس و مـاركـسـيـسـم ، تـاءليـف آنـدره پـى يـتـر، ترجمه شجاع الدين ضيائيان ، ص 39، نقل از نقد فلسفه حقوق .
34- ماركس و ماكسيسم ، تاءليف آندره پى يتر، ترجمه شجاع الدين ضيائيان ، ص 39، نقل از نقد فلسفه حقوق .
35- بـراى اطـلاع دربـاره ايـن گـونـه مسائل مطالعه كتاب تداوى روحى تاءليف كاظم زاده ايرانشهر را توصيه مى كنيم .
36- رجـوع شـود بـه جـلد اول و دوم اصول فلسفه و روش رئاليسم .
37- ماتريلايسم تاريخى ص 37.
38- بوعلى نمط هشتم اشارات در اين موضوع به طرز عالى بحث كرده است
39- رجوع شود به رساله قيام و انقلاب مهدى از ديدگاه فلسفه تاريخ اثر مؤ لف
40- در تـعريف فلسفه از جنبه هدف و غايت گفته مى شد: (( صيروره الانسان عـالمـا عـقـليا مضاهيا للعالم العينى )) يعنى فلسفه عبارت است از اينكه انسان جهانى از انديشه گردد شبيه جهان عينى
41- مـاركـس ومـاركـسـيسم ص 40 و 41
42- ماركس و ماركيسيم ، ص 40 و 41.
43- همان ماءخذ، ص 39.
44- در رساله شناخت به تفصيل درباره اين مطالب بحث كرده ايم .
45- ( بـراى تـوضـيـح بـيـشـتـر دربـاره بـحث (( فطرت )) رجوع شود به اصـول فـلسـفـه و روش رئاليـسـم )، خـصـوصـا مـقاله پنجم (پيدايش كثرت در ادراك ) و تفسير الميزان (ترجمه فارسى ) جلد 16، صفحه 190 بحث درباره (( اخذ ميثاق )) و جلد 31، صـفـحه 303 گفتار در معناى فطرى بودن دين ، و نيز مباحث اجمالى ديگرى كه به طور پراكنده در بسيارى از جاهاى ديگر اين تفسير شريف آمده است . همچنين رجوع شود به كتاب فطرت اثر استاد شهيد.
46- مـاركـس و مـاركـسـيـسـم ، ص 246 (ضـمـيمه سوم ). ايضا رجوع شود به مـراحـل اسـاسـى انديشه در جامعه شناسى ، ص ‍ 162، و به تجديد نظرطلبى از ماركس تامائو. ص 153.
47- ماركس و ماركسيسم ، ص 247 (ضميمه سوم )
48- همان ماءخذ، ص 33.
49- همان ماءخذ، ص 248 (ضميمه سوم )
50- همان ماءخذ، ص 32 و 33
51- همان ماءخذ، ص 32 و 33
52- رجـوع شـود بـه مبانى علم اقتصاد پ . نيكيتين : ترجمه ناصر زرافشان ص (( ج )) و ماترياليسم تاريخى پ . رويان : ماترياليسم تاريخى ، بحث توليد.
53- رجوع شود به تجديد نظر طلبى از ماركس تا مائو، ص 235
54- ماركس و ماركسيسم ، ص 40 نقد اقتصادى سياسى ماركس
55- تجديدنظرطلبى ...، ص 152
56- همان ماءخذ 167
57- مـاركس و ماركسيسم ص 41 نقل از نقش كار در انسان كردن ميمون فردريك انگلس
58- ماركس و ماركسيسم ، ص 29
59- قيام و انقلاب مهدى از ديدگاه فلسفه تاريخ
60- تـجـديـدنـظـرطـلبـى از مـاركـس تـامـائو، ص 223 نـقـل از كتاب آثار برگزيده ماركس و انگلس .
61- تجديد نظر از ماركس تا مائو، ص 155.
62- همان ماءخذ، ص 155.
63- همان ماءخذ، ص 181.
64- همان ماءخذ، ص 198
65- هـمـان مـاءخـذ، ص 182. مـقـصـود از قـطـبـى شـدن مـاهـيـت و شـكـل جـامـعـه يـا قـطـبـى شـدن نـيـروهـاى مـولد و روابـط اجـتماعى ، در دو وضع متضاد و ناسازگار قرار گرفتن آنهاست .
66- يعنى صنعت و تكنيك و بالتبع روبناى اجتماعى كشورهاى صنعتى در يك خط سير معين و غيرقابل تخلف پيشرفت مى كند. مسير حركت جامعه ها (( تك خطى )) است . كـشـورهـاى پـيـشـرفـتـه كنونى از هر جهت نمونه كشورهايى هستند كه هنوز به اين مرحله نـرسـيـده انـد. امـكـان ايـنـكـه ايـن كـشـورها بدون اينكه از مرحله كنونى كشورهاى صنعتى بگذرند، و از راه ديگر، به سوى تكامل گام بردارند وجود ندارد.
67- تجديد نظر طلبى از ماركس تا مائو، ص 225.
68- مـقـصـود از طـبـقـه واقعى گروهى است كه زندگى اقتصادى مشترك و درد مـشـتـرك دارنـد. امـا طـبـقـه مـجـازى يـعـنـى گروه هايى با زندگيهايى ناهمسان كه در عين حال از يك ايدئولوژى پيروى مى كنند.
69- تجديدنظر طلبى از ماركس تا مائو، ص 245
70- ايدئولوژى آلمانى (ترجمه فارسى )، ص 61
71- تجديدنظرطلبى ...، ص 247.
72- همان ماءخذ، ص 257
73- رجوع شود به صفحات 208 و 209 آن كتاب . در آنجا از ماركس و انگلس درباره مذهب ، خلاف اين نظريه را نقل كرده است .
74- تجديد نظرطلبى از ماركس تا مائو، ص 314.
75- همان ماءخذ، ص 219 و 220.
76- همان ماءخذ، ص 240.
77- بلد / 17.
78- مـؤ لف كـتـاب به زبان فرانسه و هم مترجم آن به زبان فارسى آقاى دكـتـرانـورخـامـه اى اسـت . مـشـاراليـه عـلاوه بـر آنـكـه تـتـبـع قـابـل تـحـسـيـنـى بـه عـمـل آورده و در تـجـزيـه و تـحـليـل مسائل از خود شايستگى نشان داده است ، خود سالها معتقد به اين مكتب و مبلغ آن بوده است
79- (در ايـنـجـا در نـسـخـه دسـتـنـويس استاد شهيد هفت سطر جاى خالى باقى گـذاشـتـه انـد بـراى نـقـل قـول از كـتـابـى كـه بـه احتمال قوى تاريخ جهان باستان باشد.)
80- تجديد نظر طلبى ...، ص 222.
81- هـمـان طـو ركـه مـولف مـتـذكـر شـده اسـت انـگـلس بـابه كاربردن كلمه (( توليد و تجديد زندگى واقعى )) به جاى توليد مادى و اقتصادى كه همان طور كه انـگـلس در كـتـاب مـنـشاء خانوداه ، دولت ، مالكيت خصوصى توضيح داده است منحصر به تـوليـد وسـايـل مـعـيـشـت نـيـسـت ، شـامـل تـوليـد انـسـانـهـا نـيـز تلويحا تنها اقتصاد را عـامـل تـعـيـيـن كـنـنـده نـدانـسـتـه اسـت ، بـراى عـامـل جـنـسـى و خـانـوادگـى هـم نـقـش ‍ قائل شده است ، و اين خود نوعى ديگر عدول از ماترياليسم تاريخى است .
82- مـولف كـتـاب در اينجا يك پرانتز اضافه مى كند كه : (يك تجديد نظر صاف و ساده !).
83- تجديد نظر طلبى ...، ص 281 و 282.
84- مـاركس و ماركسيسم ، ص 245 عذر بدتر از گناه در حقيقت نوعى لجبازى و حداقل حقيقت را فداى مصلحت كردن .
85- تجديد نظر طلبى ... ص 218 و 219.
86- چهار رساله فلسفى ، ص 54 و 55.
87- وسيله عوامل دروبنايى نظامى سياسى ، فرهنگى .
88- چهار رساله فلسفى ، ص 58 و 59.
89- ماركس و ماركسيسم ، ص 242
90- تـجـديـدنـظـرطـلبـى ...، ص 268 نقل از آثار برگزيده ، ص 224.
91- تجديد طلبى ...، ص 248
92- تجديد نظر طلبى ...، ص 172
93- تجديد نظرطلبى ...، ص 239.
94- مراحل اساسى انديشه در جامعه شناسى ، ص 102.
95- ايـن تـعـبـيـر را قـرآن از زبـان خـودش نـمـى گـويـد، از زبان مخالفان نقل كند
96- ايـضـارجـوع شـود بـه كـهـف 28 راجـع بـه گـرونـدگـان بـه رسـول اكـرم و هـود 27 و شـعرا / 111 راجع به گروندگان به نوح ، يونس 82 راجع بـه گـرونـدگـان به موسى و اعراف 88، 90 راجع به گروندگان به شعيب و اعراف 75 و 76 راجـع به گروندگان به صالح . براى پرهيز از اطاله سخن فقطه به همين اشاره به آيات قناعت كنيم .
97- علق / 6 و 7.
98- قصص / 76.
99- جمعه / 2.
100- قصص / 75.
101- المحاسن ، ج 2 / ص 586.
102- ايدئولوژى آلمانى
103- قصص / 5.
104- در پـاورقـى بـه آيـه دوم سـوره جمعه كه مى فرمايد: (( هو الذى بعث فى الاميين رسولا)) و آيه 129 از سوره بقره ارجاع شده است كه مى رسانند پيامبران از (( امـت )) هـا هـسـتـنـد و امـتـهـا يـعـنـى تـوده هـاى مـرحـوم . مـا بـعـدا ايـن استدلال را مورد بررسى قرار خواهيم داد.
105- در پـاورقـى بـه آيـه 75 سـوره قـصص اشاره شده كه : (( و نزعنا من كل امة شهيدا)) و چنين فرض شده كه اين آيه مى گويد شهيدان و كشته شدگان در راه خدا همواره از ميان امت ها و توده ها بر مى خيزند. درباره اين آيه نيز سخن خواهيم گفت .
106- اين آقايان بدون آنكه به روى خود بياورند كه ماترياليسم تاريخى ماركس را داريم قالب مى زنيم ، بافته هاى خود را از زير سر پوش (( باز تاب شناخت قر آنى عرضه مى دارند.
107- تحريم / 11.
108- ضحى / 6 و 8
109- نساء / 97، ابراهيم / 21، سباء / 21 27 و غافر / 47 50
110- نازعات / 17ـ 19، ايضا طه / 44 و 45.
111- آل عـمـران / 97
112- (( وحـى و نبوت )) سومين رساله همين مجموعه ، ص 175 و 179.
113- جهان بينى توحيدى ، رساله دوم همين مجموعه ، ص 104 و 118.
114- آل عمران / 64.
115- بـر فـرض مـذكـور كـه ايـن را از دو آيـه قبل و بعدش جدا كرده و از آن يك اصل كلى تاريخى استفاده كرده ايم .
116- ابراهيم / 42.
117- قصص / 4-6.
118- ماركس و ماركسيسم ، ص 39.
119- رعد / 17.
120- انبياء / 18.
121- غافر / 51.
122- صافات / 171ـ 173.
123- رعد / 11.
124- نحل / 125
125- بـرخـى مـسلمانان به اصطلاح روشنفكر معاصر در تفاسير زيادى كه بـر اكـثـرسـوره هاى قرآن نوشته اند، يكسره منكر شده اند كه قرآن درباره معاد حتى يك آيـه هـم نازل كرده باشد. در هرجا در قرآن نام (( دنيا)) آمده است گفته اند يعنى (( نظام پـسـت ترزندگى )) يعنى نظام تبعيض و استثمار، و هر جا نام (( آخرت )) آمده گفته اند (( يـعـنـى نـظـام برتر)) نظامى كه در آن اثرى از تبعيضها و نابرابريها و استثمارها نـبـاشـد و مـالكيت اختصاصى ريشه كن شده باشد. اگر معنى آخرت اين است پس معلوم مى شود قرآن هزار سال پيش از مكاتب ماترياليستى فاتحه مذهب را خوانده است .
126- الميزان ، ذيل آخرين آيه آل عمران
127- عزت خاص خدا و پيامبرش و مؤ منان است (منافقون / 8 ).
128- شرافت مرد، شب زنده دارى او و عزتش بى نيازى از مردم است .
129- زندگى در اين است كه بميريد اما پيروز، مرگ در اين است كه بمانيد و زيردست .
130- من مرگ را جز سعادت و زندگى با ستمكاران را جز رنج نمى بينم .
131- ذلت از ساحت ما به دور است .
132- نساء / 75
133- حج / 29 - 41
134- نساء/ 148.
135- شعراء/ 227.
136- مـاركـس و مـاركـسـيـسـم ، ص 25 از ايـنـجـا مـعـلوم مـى شـود كـه نظريه مـاركـسـيـسـم كـه مـى گـويـد تنها اعمال زور طبقه استثمار شده اخلاقى است زيرا در مسير تـكـامـل اسـت و نـقـش مـوثـر در پـيـشرفت دارد اما اعمال زور و قدرت طبقه استثمارگر ضد اخـلاقـى اسـت چـون عـامـل تـوقـف اسـت ، قـابـل خـدشـه اسـت . يـعـنـى از نـظـر ايـن مـكـتـب عـامـل فـشـار طـبـقـه اسـتـثـمـارگـر هـمـان قـدر در تـكـامـل نـقـش دارد كـه عـكـس ‍ العـمـل انـقـلابـى طـبـقـه اسـتـثـمـار شده ، پس عمل استثمارگر همان اندازه اخلاقى است كه عـمـل اسـتـثـمـار شـده . تـفـاوت آنـها در جهت قرار گرفتن اين دو نيرو است كه يكى رو به گـذشـتـه دارد و ديـگـرى رو بـه آيـنـده ، نـه در نـقـش داشـتـن در تـكـامـل . بـديـهـى اسـت كه رو به گذشته يا آينده داشتن نمى تواند ملاك اخلاقى و غير اخـلاقـى بـودن بـاشد، زيرا در حقيقت (( نيت )) را و ذهن را ملاك قرار داده ايم و اين نظراز ماركسيسم نوعى ايده آليسم است
137- بقره / 2.
138- رجوع شود به طه / 2 و انبيا / 49 و فاطر / 18 ويس / 11.
139- يس / 70
140- بقره / 283.
141- مطففين / 14.
142- بقره / 7.
143- حج / 46.
144- حم سجده / 44.
145- شمس / 10.
146- زخرف / 23.
147- احزاب / 67.
148- انعام / 116.
149- رجوع شود به هود / 116 و انبياء / 13 و مؤ منون آيات / 22 و 64.
150- رجوع شود به تاريخ چيست ؟ تاليف اى .اچ كار. ترجمه حسين كامشاد و درسهاى تاريخ و لذات فلسفه تاءليف ويل دورانت ص 291ـ312
151- الرحمن / 1ـ 4.
152- علق / 1ـ 4.
153- در بـرخـى حـيـوانـات ، در سـطـح حـوادث روزمـره نـه تـجـارب عـلمى ، نـقـل و انـتـقـال مـكـتـسـبات وجود دارد، مانند آنچه در مورد مورچه گفته مى شود كه در قرآن كـريـم هـم بـه آن اشـاره شـده اسـت : قـالت نـمـله يـا ايـهـا النـمـل ادخـلوامـسـاكـنـكـم لا يـحـطـمـنـكـم سـليـمـان و جـنـوده و هـم لايـشـعـرون (نمل / 18).