next page

fehrest page

back page

زهد و ساده زيستى آيت الله حائرى : 
آيت الله در زندگى خود خيلى قناعت داشت . در خانه او كه مرجع تقليد و رييس حوزه علميه بود مصرف مواد غذايى بسيار محدود بود. خانواده آيت الله براى تهيه ناهار، تنها يك چارك گوشت مصرف مى كردند. آيت الله حائرى شخصا تنها يك نوبت صبح و يك نوبت اول شب صرف مى كرد.
هنگامى كه در مدرسه فيضيه روضه بود بعد از روضه چهار عدد تخم مرغ آب پز را با يك عدد نان به ايوان مى آوردند. از آن چهار عدد تخم مرغ يكى را به پسرش آقا مهدى و يكى را به بچه خادمش مى داد و دو تخم مرغ باقيمانده را به عنوان شام ، صرف مى نمود. ايشان هيچ گاه لباس از پارچه خارجى نمى پوشيد. در تابستان پيراهن ، شلوار و قباى ايشان همه از كرباس ‍ بود. در زمستان نيز لباسش را از پارچه ايران به نام برك تهيه مى كرد و پارچه هاى لباسهاى آقازاده هاى ايشان حاج آقا مرتضى و آقا مهدى از پارچه هاى كازرونى اصفهان بود. آيت الله حائرى همواره مى گفتند كه ايرانى بايد پارچه ايرانى بپوشد.
تمام فرشهاى منزل ايشان از گليمهاى بافت خراسان بود. فقط يك قاليچه كوچك وجود داشت كه آقا زير خود مى انداختند و روى آن مى نشستند.
حاج شيخ عبد الكريم هيچ عنايتى به آقايى و رياست نداشت . تمام توجهش به خدا بود. حضرت امام قدس ره ، كه از شاگردان نامدار آيت الله حائرى و از نزديك شاهد زندگى آن مرحوم بوده اند در ضمن سخنرانى معروف فيضيه شان در سال 1342 در مقام رد تهمت كه از طرف دربار به روحانيت زده مى شد چنين فرمودند:
آنهايى كه هزار ميليونشان يك قلم است ، مفت خور نيستند؟ اما مايى كه مرحوم حاج شيخ عبد الكريم مان وقتى كه فوت شدند آقازاده هاى آن مرحوم همان شب شام نداشتند ما مفت خوريم ؟
آثار عمرانى و خدماتى آيت الله حائرى 
بغير از تاءسيس رسمى حوزه قم كه به خواست پروردگار توانا تا ظهور وجود شريف حضرت ولى عصر (عج ) باقى و پايدار خواهد بود، برجسته ترين اقدامات حضرت آيت الله العظمى حائرى يزدى كه در كتب و رسايل گوناگون آمده است به شرح زير مى باشد:
1 - تاءسيس اولين بيمارستان در قم ، در محل مسجد اعظم فعلى كه در عين حال دارالاطعام و دارالمساكين نيز بوده است و سيد الاطباء كهكى در آنجا طبابت مى كرده است .
2 - تاءسيس بيمارستان سهاميه قم . به واسطه كسب كمك مالى از برخى افراد خير از جمله سهام الدوله .
3 - تاءسيس بيمارستان فاطميه قم از طريق كمكهاى برخى از رجال خير.
4 - تعمير و بازسازى مدرسه دارالشفاء.
5 - تعمير مدرسه فيضيه و احداث دوم آن با كسب كمك از تجار و علماى تهران از جمله آيت الله سيد ابوالحسن طالقانى پدر مرحوم آيت الله سيد محمود طالقانى انجام گرفت .
6 - تاءسيس كتابخانه مدرسه فيضيه .
7 - ساختن غسالخانه براى قم .
8 - احداث قبرستان بزرگ در بيرون شهر به نام قبرستان نو كه اكنون با توسعه شهر، در وسط آن واقع شده است .
9 - ايجاد دارالايتام در قم .
10 - بناى سيل بند و سد رودخانه قم از طريق جمع آورى اعانه هاى مردمى .
11 - احداث واحدهاى مسكونى براى سيل زدگان قم در محله مبارك آباد قم .
آثار علمى آيت الله حائرى : 
1 - كتاب الصلاة : فقه و استدلالى و اجتهادى در زمينه مباحث نماز.
2 دررالفوائد: اين كتاب در دو جلد چندين بار چاپ شده كه دررالاصول نيز ناميده مى شود و در بردارنده خلاصه گويايى از دانش اصول فقه است .
3 - تقريرات فشاركى : يك دوره گزارش درسهاى استادش سيد محمد فشاركى در علم اصول است (اين كتاب به چاپ نرسيده است ).
4 - النكاح : در فقه استدلالى كه به چاپ نرسيده است .
5 - كتاب المواريث : كه به چاپ رسيده است .
6 - مجمع الاحكام : به زبان فارسى و رساله علميه آن مرحوم .
7 - كتاب الرضاع : فقه استدلالى در باب احكام شيردادن بچه است .
خروج رسمى ايران از پيمان استعمارى سنتو CENTO(34) 
5 فروردين 1358 
كشور ايران در رساندن كمكهاى متفقين - در جنگ جهانى دوم - به اتحاد جماهير شوروى سوسياليستى سابق كه عموما در تقويت و بازسازى ارتش ‍ سرخ به كار گرفته شد به پل پيروزى معروف گرديد.
اين كمكها در واقع با اشغال ايران توسط قواى انگليس و شوروى و سپس ‍ امريكا و با استفاده از راههاى آهن و شوسه انجام و از همان اول مقرر شد كه شش ماه پس از پايان جنگ ارتشهاى اشغالگر از ايران خارج شوند؛ اما على رغم تخليه قواى انگليس و امريكا كه به وابستگى رژيم حاكم بر ايران به غرب اطمينان داشتند روسها ضمن تحريك عوامل دست نشانده خود در ايران چون حزب توده و احزاب دمكرات آذربايجان و كردستان حاضر به خروج نشدند و با اينكه پس از رويداد حوادثى و تحت فشار امريكا ناگزير از ترك ايران شدند، اما عملكرد ياد شده نشان داد كه تجزيه ايران و يا اشغال دائمى آن مثل برخى از كشورهاى اروپايى شرقى چون لهستان و رومانى و چكسلواكى و... همواره از اهداف فرمانروايان روسيه و اتحاد شوروى آن زمان بوده است .
با توجه به اهميت استراتژيك و ژئوپليك ايران و نياز مبرم اروپا و امريكا به منابع عظيم طبيعى ايران چون نفت و گاز، غرب درصدد برآمد كه به هر طريق ممكن ايران را از جمله متحدان خود سازد.
انعقاد پيمان نظامى بغداد كه در پنجم اسفند 1334 برابر با 24 فوريه 1955 م . ميان تركيه و عراق در بغداد انجام گرفت زمينه اين مهم را فراهم كرد و سرانجام نيز دولتهاى انگليس ، پاكستان و ايران به ترتيب در پانزدهم فروردين 1335 (4 اوريل 1955)، اول مهر (23 سپتامبر) دوازدهم آبان (3 نوامبر) همان سال به پيمان مزبور پيوستند.
به دليل گمراه كردن اذهان ملتهاى منطقه از استعمارى بودن اين معاهده ابتدا پايه گذاران پيمان آن را يك اتحاديه نظامى براى جلوگيرى از بسط نفوذ كمونيسم كه در آن روزها با ظاهر ضد استعمارى خود جايگاه مطلوبى در ميان ملتهاى جهان سوم يافته بود قلمداد كردند؛ اما هدف واقعى از تشكيل آن حفظ منابع استعمارى و دراز مدت غرب بود. در روزهاى 28 و 29 ژوييه 1958 برابر با 7 و 8 تير 1337، جلسات شوراى وزيران پيمان بغداد در لندن تشكيل شد و هدفهاى پيمان توسط اعضا، تاءييد شد و آمريكا كه به عنوان ناظر در جلسه هاى اين پيمان شركت مى كرد، قول مساعدتهاى بسيارى را داد. اما عمر پيمان بغداد ديرى نپاييد. زيرا در سال 1985 عبدالكريم قاسم طى كودتايى توانست حكومت پادشاهى عراق را كه وابسته به انگليس بود سرنگون سازد و به طور رسمى در اين كشور اعلام جمهورى نمايد. جمهورى عراق در 24 مارس 1959 به طور رسمى خروج خود را از پيمان بغداد اعلام كرد و به اين ترتيب به عمر كوتاه آن خاتمه داده شد.
به دنبال خروج عراق ، مركز پيمان از بغداد به آنكارا انتقال يافت و با وساطت آمريكاييها نام آن به پيمان مركزى يا سنتو (CENTO)تغيير يافت .
سه عضو پيمان بغداد كه ايران ، تركيه و پاكستان مى شدند با كمك آمريكا جهت حفظ منافع غرب با يكديگر متحد شدند و سنتو را كه در حقيقت پركننده خلاء موجود ميان سيتو (SEATO:Southeast Asia Treaty Organization) و ناتو (NATO: North Atlantic Treaty Organization) بود به وجود آورند. بدين ترتيب زنجير محاصره غرب پيرامون شوروى سابق تكميل شد.
عضويت در اين پيمانها كه براى اعضا مسئوليتهاى را به وجود مى آورد با مخالفت مردم ايران مواجه شد و ايرانيان همواره خشم خود را از ايجاد چنين اتحاديه هايى كه منابع و تماميت ارضى كشور را در اختيار اجانب قرار مى داد، ابراز مى داشتند، به طورى كه در زمان حكومت حسين بن علاء نيز كه قرار بود وى راهى بغداد شود و پيمان بغداد را امضاء كند، در مسجد سلطانى تهران به سوى وى تيراندازى شد، ضارب كه مظفر ذوالقدر يكى از فداييان اسلام بود سعى داشت با ترور حسين علاء از سفر وى به بغداد جلوگيرى كند؛ اما وى پس از مجروح شدن راهى بغداد شد و عضويت در پيمان مزبور را امضا كرد. پيوستن به اين اتحاديه كه با خشم مردم و روحانيت همراه بود با برپايى مجالس بسيار و انتشار بيانيه ها آشكار شد.
شهيد سيد مجتبى نواب ، طى اعلاميه شديد اللحنى اعلام كرد كه مصلحت مسلمين دنيا پوستن به هيچ يك از دو بلوك نظامى جهان و پيمانهاى دفاعى نيست و آنها بايد براى حفظ تعادل نيروهاى دنيا و استقرار صلح و امنيت ، يك اتحاديه دفاعى و نظامى مستقلى تشكيل دهند.
آيين نامه اى كه براى پيمان سنتو تدوين شده بود، دربرگيرنده نظريات آمريكا بود و شامل همكارييهاى اقتصادى ، سياسى ، نظامى و اطلاعاتى مى شد.اتصال راه آهن ايران به تركيه نيز در همين رابطه بود. يكى از موارد آيين نامه پيمان سنتو لزوم تشكيل كميته اى به نام كميته مبارزه با خرابكارى بود كه در حقيقت دستورالعمل براى سركوب هر حركت ضد استعمارى به شمار مى رفت .
موقعيت استراتژيك ايران و تسلط اين كشور بر خليج فارس و تنگه هرمز - كه گلوله اين منطقه و تنها راه صدور نفت از خليج فارس مى باشد - بر اهميت سنتو افزوده بود. به همين دليل ايران به عنوان يكى از اركان اصلى قدرت امريكا در منطقه در آمده و با پذيرش وظيفه ژاندارمى ، قدرت برتر منطقه شده بود.
به بهانه اجراى مفاد قراردادهاى مربوط به سنتو امريكا توانسته بود با گسيل نظاميان خود به داخل نيروهاى مسلح ايران اين كشور را به پايگاه ديدبانى و جاسوسى خود عليه شوروى سابق درآورد و در زمانهاى لازم از ارتش ايران در جهت پيشبرد اهداف مختلف خود در گوشه و كنار جهان استفاده كند. از ديگر اهداف عمده امريكا و ديگر كشورهاى غربى از انعقاد پيمان استفاده كند. از ديگر اهداف عمده امريكا و ديگر كشورهاى غربى از انعقاد پيمان سنتو اين بود كه بتوانند چاههاى نفت منطقه را تحت كنترل خود داشته و از گذرگاههاى دريايى مانند تنگه هرمز و همچنين راههاى زمينى از جمله مسير ايران - تركيه - اروپا به نفع خود حداكثر استفاده را بنمايند.
پيروزى انقلاب اسلامى در ايران سبب شد كه جمهورى اسلامى با اتخاذ سياست مستقل و با تكيه بر سياست نه شرقى - نه غربى بى درنگ خود را از پيمان سنتو كنار بكشد.
با خروج رسمى جمهورى اسلامى ايران از پيمان سنتو، در تاريخ 5/1/1358 اين پيمان نيز به سرنوشت پيمان بغداد دچار شد و از هم پاشيد.
قيام مردم يزد به مناسبت اربعين شهداى تبريز 
8 فروردين الى 12 فروردين 1357 
هفده دى سال 1356 مقاله اى تحت عنوان ارتجاع سرخ و سياه در ايران با نام مستعار احمد رشيدى مطلق در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد. نويسنده ضمن توهين به حضرت آيت الله العظمى خمينى (امام - ره ) ايشان و مخالفان انقلاب سفيد شاه را عوامل ارتجاع معرفى كرده بود... انتشار اين مقاله موجب انفجار خشم مردم مسلمان و آغاز انقلاب اسلامى گرديد.(35)
در پى انتشار اين مقاله توهين آميز، جرقه اى در قم شهر خون و قيام زده شد كه سرانجام با تظاهرات مردمى ديگر شهرهاى ايران شعله هاى انقلاب ، سراسر ايران اسلامى را فرا گرفته بود، توسط عمال رژيم منحوس پهلوى به خون كشيده شد كه در پى آن عده اى شهيد و مجروح شدند.
به دنبال اين حادثه دردناك ، حضرت امام خمينى ره كلاس درس و نماز جماعت را به عنوان همدردى با مردم ايران و اعتراض به كشتار مردم قم در نوزده دى تعطيل كردند و ديگر مراجع و علما نيز اقدامات مشابهى انجام دادند.
اين مبارزات به صورت انتشار اطلاعيه ها و سخنرانيها و درگيريهاى پراكنده ادامه داشت تا اينكه اربعين شهداى قم نزديك شد و شهرهاى مختلف كشور آماده برگزارى مراسم چهلم اين شهداى مظلوم شدند.
شهر مبارزه خيز تبريز نيز به مناسبت اربعين شهداى قم در 29 بهمن مراسم با شكوهى را برگزار كرد. اين حركت مردم تبريز با حمله ماءموران مسلح رژيم به مردم بى دفاع دردناكتر و هولناكتر از حادثه قم آفريد.
منابع رژيم درباره حركت مرم تبريز نوشتند: ديروز و امروز اغتشاش عظيم و بلواى خونينى در تبريز روى داد. ماركسيستهاى اسلامى تمام تاءسيسات شهرى را مورد حمله قرار دادند. در تظاهرات تبريز 6 نفر كشته و 125 نفر مجروح شدند.
مراجع ، علما، گروهها و اتحاديه هاى مختلف با انتشار بيانه هايى كشتار مردم تبريز را به شدت محكوم كردند. در پى كشتار بى رحمانه مردم در قم و تبريز، حضرت امام ره ضمن اعلام اعزاى عمومى عيد 1375 ه‍ش را تحريم فرمودند و ملت نيز به تاءسى از رهبر نهضت مراسم عيد را برگزار نكردند. و در ماتم شهداى قم و تبريز به سوگ نشستند تا اينكه چهلم شهداى تبريز (دهم فروردين ) نزديك شد.
با نزديك شدن چهلم شهداى تبريز، جوشش مخصوصى در مردم ايران به چشم مى خورد. مردم مسلمان در شهرهاى تهران ، اصفهان ، آبادان ، آباده ، قزوين ، كاشان ، بابل ، تبريز و برخى ديگر از شهرهاى ايران بدين مناسبت دست به تظاهرات زدند و در شهرستان يزد نيز تظاهرات مردم از روز 8 فروردين شروع شد.
روز چهارشنبه نهم فروردين مردم يزد در روضه محمديه شهر مجلسى را در بزرگداشت اين شهدا برگزار كردند. مردم در پايان جلسه به خيابانها ريختند و با شعارهاى انقلابى ، درود بر خمينى و مرگ برشاه به مراكز فساد و فحشاء و همچنين اماكن دولتى حمله كردند و چندين بانك و سينما و مشروب فروشى و گيشه هاى فروش روزنامه هاى اطلاعات و رستاخيز مورد تهاجم مردم قرار گرفت .
فرداى آن روز آيت الله صدوقى ره از علماى شهر يزد مردم را به تعطيل عمومى و اجتماع در مسجد جامع يزد دعوت كرد و در آن اجتماع باشكوه طى يك سخنرانى انقلابى خواستار بازگشت حضرت امام خمينى ره از تبعيد و آزادى زندانيان سياسى و سرنگونى رژيم شد. در پايان اين مراسم مردم به خيابانها ريختند و تظاهراتى را عليه رژيم برگزار كردند. اين راهپيمايى و تظاهرات مردمى با حمله ماءموران رژيم و تير اندازى به سوى آنان و به خاك و خون كشيده شدن جمعى از مردم يزد مجددا چهره واقعى رژيم را كه در پشت نقاب فضاى باز سياسى پنهان شده بود نماياند و دگرباره سياست سركوب حكومت شاه بر سرتاسر ايران سايه افكند. به دنبال اين قيامهاى خونين سركوب حكومت شاه بر سرتاسر ايران سايه افكند. به دنبال اين قيامهاى خونين جمعى از روحانيون به ايرانشهر تبعيد و عده اى از مردم دستگير و زندانى شدند.
فرداى آن روز نيز شهر يزد، شاهد تظاهرات گسترده اى بود و در ادامه تظاهرات ، اعتراض مردم در روز 12 فروردين ، حوزه علميه يزد به مناسبت كشتار خونين اين شهر اعلاميه اى انتشار داد و با شرح واقعه متذكر شد كه ماءموران مسلح با سلاح آمريكايى كه با پول مردم تهيه شده است آنان را در محاصره قرار دادند و حتى با بستن كليه راههاى فرعى و كوچه هاى باريك مانع از فرار مردم شدند و سپس به طور وحشيانه به روى مردم آتش ‍ گشودند.
در پايان اين اعلاميه از مردم خواسته شده بود كه به مبارزه ادامه دهند.
در پى اين وقايع مراجع بزرگوار آيت الله العظمى گلپايگانى ره ، آيت الله العظمى مرعشى نجفى ره و آيت الله العظمى شيرازى ره طى نامه هاى جداگانه اى به حضرت آيت الله صدوقى ه ضمن ابراز تاءسف شديد از اين حوادث و آگاه سازى اذهان در برابر اقدامات رژيم در جهت تفرقه افكنى ميان ملت و روحانيت بر ادامه مبارزه با رژيم در جهت تفرقه افكنى ميان ملت و روحانيت بر ادامه مبارزه با رژيم منفور پهلوى تاءكيد فرمودند و نوزدهم ارديبهشت را روز برگزارى چهلم شهداى يزد اعلام كردند.
اربعين شهداى تبريز در شهرهاى ديگرى چون اهواز و جهرم نيز همراه با حوادث بسيار ناگوار و به خاك و خون كشيده شدن مردم بود.
حضرت امام خمينى ره در نهم ارديبهشت همان سال به مناسبت قيام مردم يزد پيامى صادر كردند و در طى آن فرمودند:
سلام و تحيت بر مؤ منين محترم يزد و ساير شهرهايى كه با خون خود بزرگداشت اربعين خونين تبريز را گرامى داشتند.

در قسمت ديگر بيانيه نيز فرمودند: ... در منطق شاه و مزدوران وابسته اش ‍ اهالى محترم تبريز كه يكپارچه به پا خاستند و با فرياد مرگ بر شاه ، زمين را لرزاندند تعدادى از بيگانگان بودند كه از خارج مرز به طور قاچاق وارد شده بودند و شما اهالى محترم يزد كه دلاورانه قيام نمودند و با تعطيل عمومى و شعار متداول مرگ بر شاه ، عامل آمريكا را ديوانه تر كرديد، معدودى هستيد كه از آن طرف مرز به صورت غير قانونى وارد يزد شديد! اهالى ايران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب كه يكپارچه از شاه متنفرند، ايرانى نيستند! اينان همگى به صورت قاچاق وارد ايران شده اند! در اين منطق ، ايرانى خلاصه مى شود به صورت قاچاق وارد ايران شده اند! در اين منطق ، ايرانى خلاصه مى شود در شاه و دار دسته اش و از مستشاران و كارمندان آمريكايى و انگليسى و روسى و صهيونيستى و غارتگران بين المللى كه اقتصاد ايران را قبضه كرده اند. ما كه با اين منطقها روبرو هستيم به خواست خداوند تعالى تا بر چيده شدن بساط ارتجاعى شاهنشاهى و برپا كردن حكومت عدالت گستر اسلامى دست از مبارزه بر نمى داريم ، تا حكومت دموكراسى به معنى واقعى جايگزين ديكتاتورى و خونريزيها شود.
روز جمهورى اسلامى ايران 
12 فروردين 1358 
...مبارك باد بر شما چنين حكومتى كه در آن اختلاف نژاد و سياه و سفيد و ترك و فارس و كرد و بلوچ مطرح نيست . همه برابرند و فقط در پناه تقوا و برترى به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست و تفاوت بين زن و مرد و بين اقليتهاى مذهبى و ديگران در امر اجراى عدالت نيست ...
از پيام حضرت امام خمينى (ره )
به مناسبت 12 فروردين 1358
نهال انقلاب اسلامى كه با نثار خون بهترين فرزندان ايران رشد كرده بود، سرانجام در 22 بهمن 1357 به بار نشست ، و با پيروزى انقلاب اسلامى و تشكيل دولت موقت از سوى امام خمينى ره زمينه مهمترين همه پرسى تاريخ ايران زمين جهت تعيين نوع حكومت در ايران فراهم شد.
روز دوازده فروردين ، روز ظهور شخصيت واقعى مردم ايران ، روز پيروزى مستضعفين بر مستكبرين و روز تثبيت انقلاب اسلامى است كه بى هيچ ريب و شكى زمينه ساز حكومت عدل اسلامى در سراسر جهان خواهد بود.
اين روز مقدس ، اين يوم الله پربركت سرآغاز حيات واقعى اسلام در عصر دنيامداران و دنيا پرستان است كه از معنويت و روحانيت گسسته و سعادت خود را در پيروزى از اميال و آروزهاى حيوانى خود مى دانند.
در اين روز عزيز ساختار جديد سياسى اجتماعى ايران بر مبناى آراى اكثريت قريب به اتفاق مردم يعنى 2/98 درصد آراى ملت مسلمان ايران تثبيت شد.
در اين روز پربركت نظامى متولد شد كه نور اسلام عزيز را پس از گذشت قرنهاى زياد دگرباره نه تنها در ايران اسلامى بلكه در سراسر جهان متجلى ساخت . در اين روز مقدس حكومتى شكل گرفت كه شعار اصلى آن استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى بود.
اين عبارت ملكوتى كه به عنوان شعار اصلى انقلاب اسلامى توسط ميليونها ايرانى آزاده و مسلمان در طول مبارزات درخشان ملت با سلطنت پهلوى همه روزه در جاى جاى ايران اسلامى فرياد كشيده شده بود، حكومتى را پايه ريزى كرد كه عدالت اسلامى يكى از اهداف عاليه آن بود.
در اين شعار مقدس كلمه ، استقلال به عنوان نخستين هدف مطرح شده بود كه رساننده اين پيام به جهان و جهانيان بودند كه امت مسلمان ايران مى خواهد اراده ملى خود را حاكم بر مقدرات خويش سازد تا بتواند از نفوذ و دخالتهاى بيگانگان رهايى يابد و چه زيبا و متين امام خمينى ره فرموده است :
اگر استقلال كشور خودمان را تحصيل نكنيم ساير چيزها درست نخواهد شد.
تشكيل جمهورى اسلامى نه تنها اراده ملى ايرانيان را بر سرنوشت خود تثبيت كرد و براى آنان استقلال و آزادى را به ارمغان آورد، بلكه اين بارقه اميد در دل محرومان و مستضعفان جهان درخشيد كه بعد از قرنها رنج و درد، جلوه اى از وعده خداوند تبارك و تعالى را شاهد باشند.
امام خمينى ره در تاريخ 12 فروردين 1358 پس از تثبيت نظام مقدس ‍ جمهورى اسلامى طى پيامى راديو تلويزيونى فرمودند:(36)
خداوند تعالى وعده فرموده است كه مستضعفين ارض را به اميد و توفيق خودش ، به مستكبرين غلبه دهد و آنها را امام و پيشوا قرار دهد. وعده خداوند تعالى نزديك است . من اميدوارم كه ما شاهد اين وعده باشيم و مستضعفين بر مستكبرين غلبه كنند چنانكه تاكنون غلبه كردند... من از عموم ملت ايران تشكر مى كنم كه در اين رفراندوم شركت كردند و راءى قاطع خودشان را كه بايد گفت صد در صد پيروزى بوده است و به جمهورى اسلامى هم راءى دادند...
جمهورى اسلامى است كه احكام مترقى او بر تمامى احكامى كه در ساير قشرها و ساير مكتبهاست تقدم دارد.

رهبر كبير انقلاب اسلامى ره در قسمت ديگرى از پيام خود فرمودند:
صبحگاه 12 فروردين كه روز نخست حكومت الله است از بزرگترين اعياد ملى و مذهبى ماست و ملت ما بايد اين روز بزرگ را عيد بگيرند و زنده نگهدارى روزى كه كنگره هاى قصر 2500 ساله حكومت طاغوتى فرو ريخت و سلطه شيطانى براى هميشه رخت بربست و حكومت مستضعفين جانشين آن گرديد.
آرى انتخاب واژه عيد براى چنين روزى از سوى امام امت ره يك انتخاب دقيق و صحيح است ؛ زيرا عيد به روزى اطلاق شود.بنابراين دوازدهم فروردين از بزرگترين اعياد انقلاب اسلامى ايران مى باشد.
هدف ديگر شعار اصلى انقلاب ، كلمه آزادى بود. در رابطه با آزادى نظرات مختلف و متعددى مطرح مى شود؛ اما در اسلام ، آزادى جامع ترين و مانع ترين معنا را در بردارد و آن عبارت است از: شرايط سياسى - اجتماعى لازم براى رشد و تعالى فرد و مردم كه در آن موانع قانونى و فرهنگى مثل عرف و عادت ، و موانع سياسى ، مانند سلطه طاغوت و استعمار و استبداد وجود نداشته باشد.
يعنى انسان در انتخاب عقيده و بيان و نشر آن آزاد است . مگر آنكه به ديگران آسيبى وارد بيايد و همچنين از خود سلب آزادى به شيوه غربى ننمايد به طورى كه مردم بتوانند هدايت و رشد و تعالى يابند.
هدف نهايى شعار اصلى ، كلمه جمهورى اسلامى ايران بود كه از به هم پيوستن جمهورى اسلامى به دست آمده است . كلمه جمهور به معناى توده يا انبوه مردم است و منظور از گنجاندن چنين كلمه اى براى نظام شكل گرفته بعد از انقلاب ، اتكا داشتن و تعيين كننده بودن راءى مردم در سرنوشت خود و كليه امور اجرايى كشور مى باشد و به طور كلى حكومت را تبيين مى كند كه براى تاءمين زندگى دنيايى توده مردم متكى به مردم باشد.
واژه اسلامى هم به سبب تمايز آن از ديگر نظامهاى جمهورى است كه ويژگيهاى خاص خود را دارد كه در آن ارزشهاى الهى و قرآنى بر تمامى شئون حاكميت دارد و همچنين ولى فقيه كه بر طبق نظام الهى ، ولايت امر و امامت امت را بر عهده مى گيرد، علاوه بر تاءمين زندگى مردم ، مسؤ وليت هدايت مردم و كمك به رشد و تعالى آنان را بر عهده دارد. براى تحقق اين بخش حياتى از شعار اصلى انقلاب پس از پيروزى آن ، نياز بود تا رسما نظام مشخصى حاكم بر ايران شود و در همين راستا بود كه رهبر نهضت ، امام خمينى ره طى سخنانى فرمودند:
...احتياج به رفراندوم هم نيست ؛ براى اينكه مردم آراى خودشان را در ايران اعلام كردند. با فريادها، با دادها اعلام كردند...
و در ادامه علت اعلام همه پرسى را رسمى كردن آن ، اتمام حجت براى ديگران و بسته شدن راه اگرها و مگرها عنوان كرده و فرمودند:
...اينجانب به جمهورى اسلامى راءى مى دهم و از شما هم مى خواهم كه به آن راءى دهيد....
دقيقا در همين زمان وسوسه هاى خناسان شروع شد. از جمله اينكه مطرح كردند كه حكومت بر اساس جمهورى بدون قيد ديگرى يا اينكه جمهورى دمكراتيك و... باشد. لذا امام امت ره
با احساس خطر انحراف در صفوف متحد ملت و با آگاهى بى نظير خود مردم را از اين خطر آگاه كرده و فرمودند:
راءى بدهيد به جمهورى اسلامى ، نه يك حرف زيادتر و نه يك حرف كمتر.
و مردم ايران در روزهاى سرنوشت ساز دهم و يازدهم فروردين 1358 با حضورى آگاهانه در پاى صندوقهاى راءى ، به يكى از بزرگترين اهداف انقلاب اسلامى جامه عمل پوشاندند و پيروزى نهايى انقلاب را با آراى عظيم و باور نكردنى خود تحقق بخشيدند.
نتيجه درخشان 2/98 درصدى آراى مردم ، مطرح شدن هرگونه بحث و جدلى را در شكل و نوع حكومت ايران پس از سقوط شاهنشاهى 2500 ساله از ميان برد و با رهبريت قاطع امام خمينى ره و مجاهدتها و كوششهاى بى نظير امت مسلمان ايران حكومت اسلامى در سرتاسر ايران استقرار يافت ؛ تا به حول و قوه الهى ملت بزرگ ايران بتواند توانمند و اميدوار زمينه تشكيل حكومت عدل اسلامى را براى ظهور امام زمان - عليه السلام - فراهم آورد.
بدين ترتيب مبارزات مستمر و پيگير امت مسلمان ايران در برپايى حكومت اسلامى تحقق يافت و عصر نوينى در تاريخ ايران و اسلام آغاز شد.
امام خمينى ره به شكرانه اين پيروزى درخشان در پيام خود فرمودند:
من به دنيا اعلام مى كنم كه در تاريخ ايران چنين رفراندومى سابقه ندارد كه سرتاسر مملكت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و راءى مثبت خود را در آن ريخته و رژيم طاغوتى را براى هميشه به زباله دان تاريخ دفن كند...
...من از اين همبستگى بى مانند كه همه به نداى آسمانى و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا لبيك گفتند و به اتفاق آرا به جمهورى اسلامى راءى مثبت دادند و رشد سياسى و اجتماعى خود را به شرق و غرب ثابت كردند، تقدير مى كنم ...
روز جهانى كتاب كودك 
چهاردم فروردين 
روز دوم آوريل سالروز تولد (هانس كريستين آندرسن Hans Christion Anderson )1805 - 1875 نويسنده نامدار دانماركى مى باشد، به منظور ارج نهادن به كوششهاى وى ، در خلق آثار داستانى ارزنده كودكان ، اين روز را به عنوان روز جهانى كتاب كودك نامگذارى كرده اند. در ايران اسلامى چهاردهم فروردين هر سال ، به عنوان روز جهانى كتاب كودك گرامى داشته مى شود.
دفتر بين المللى كتاب براى نسل جوان (IBBY: International Board On Books For Young People) در سال 1953 در كشور سويس تاءسيس شد.
يكى از فعاليتهاى مستمر اين دفتر از بدو تاءسيس برپايى روز جهانى كتاب كودك مى باشد و برخى از كشورها اين مراسم را به عنوان هفته كتاب كودك برگزار مى كنند.
هر سال يكى از كشورهاى عضو به عنوان مسؤ ول برگزارى اين مراسم انتخاب مى شود و اين كشور پوستر و پيام روز جهانى را تهيه مى كند و براى ساير كشورهاى عضو ارسال مى دارد. جمهورى اسلامى ايران نيز در سال 1371 (1992) عهده دار برگزارى اين مراسم بوده است .
مسؤ وليت برگزارى اين امر به عهده شوراى كتاب كودك است كه به عنوان دست اندركاران ادبيات كودك ايران با دفتر بين المللى كتاب براى كودك و نوجوانان در ارتباط مى باشد.
كتاب به عنوان بهترين و مؤ ثرترين عنصر در تربيت كودك و نوجوان مى باشد و مى توان با استفاده از آن در بهبود وضعيت جامعه و افزايش ‍ فرهنگ عمومى بهره جست .
در جهان امروز وسايل الكترونيكى و تصويرى براى رساندن مفاهيم فرهنگى به ذهن و دل كودكان فراوان مى باشد اما در بين همه اين عوامل كتاب از موقعيت و ويژگى خاصى برخوردار است و هنوز برترى خود را نسبت به اين وسايل پيشرفته حفظ كرده است . وظيفه والدين مسلمان و مربيان در مقابله با تهاجمات فرهنگى دشمنان اسلام كه به نحو روز افزونى از وسايل ياد شده استفاده مى كنند، آشنا ساختن بيشتر كودكان و نوجوانان با كتابهاى مناسب و تشويق به مطالعه آنهاست و بايد به كودكان و نوجوانان اين مرز و بوم آموخته شود كه با مطالعه كتاب مفاهيم بيشترى را مى توانند در ذهنشان جاى دهند و تفكرشان را بر اساس كتاب برنامه ريزى كنند.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى قدرتهاى استكبارى خواسته اند از راههاى گوناگون نظام مقتدر جمهورى اسلامى ايران را به شكست بكشانند و به سبب عدم توفيق در زمينه هاى سياسى ، اقتصادى و... شيوه خود را بر تهاجم فرهنگى قرار داده اند تا شايد بتوانند با استفاده از پديده زشت تهاجم فرهنگى كه بنا به فرمايش رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اى مدظله العالى شبيخون فرهنگى يا غارت فرهنگى ، نسل جوان را به بيراهه كشانده و با هدف قرار دادن آن در نهايت اين نسل را به ابتذال بكشانند تا آينده انقلاب را در هاله اى از ابهام قرار دهند.
كتاب به عنوان مؤ ثرترين و بهترين ابزار مى تواند عليه تهاجم فرهنگى دشمنان ايران اسلامى نقش آفرين باشد و بر عكس انتشار كتب و نشريات ضاله و در دسترس قرار دادن سهل آنها در ميان جوانان ، باعث به فساد كشيده شدن نسل نوجوان اين انقلاب مى گردد و با آلوده كردن اذهان پاك و آماده آنان اجازه و فرصت تفكر به مسائل انقلاب و اسلام را نمى دهد. مسؤ ولان فرهنگى بايد هوشيارانه عمل كنند و با نشر كتب مفيد و پرمحتوى خصوصا نگارش حوادث دوران انقلاب اسلامى و حماسه هاى هشت سال دفاع مقدس شجاعتها و رشادتهاى نسل نوجوان و جوان در آن دوران به مقابله با اين شبيخون فرهنگى بپردازند و با بيدار كردن نسل جوان خطرات اين تهاجم وحشيانه را بازگو نمايند و نسل انقلابى همانند دوران دفاع مقدس با هوشيارى كامل از دستاوردهاى دوستان و عزيزان خود دفاع نمايند و خون شهدا را پاس بدارند.
در راستاى هدف ياد شده مى توان با برنامه ريزى دقيق كودكان ، نوجوانان و جوانان كشور را به خواندن كتابهاى ارزنده و خوب تشويق كرد.
مدارس مى توانند نقش تعيين كننده اى را در ماءنوس شدن دانش آموزان با كتاب ايفا كنند؛ ضرورت دارد كه صاحبنظران با نقد و بررسى كتب منتشره در سطح جامعه نقاط ضعف و قدرت آنها را مشخص كنند و بنحو مقتضى نتيجه را در دسترس همگان قرار دهند؛ تا كتابخوانهاى كشور بتوانند به آسانى كتب نافع را از كتب بد و بدآموز تميز دهند؛ چرا كه ، وجود كتابهاى مبتذل و تجارى در ميان كتب منتشره روحيه منفى و سطحى نگرى را در خوانندگان خود بويژه كودكان و نوجوانان رواج مى دهد. توسعه و انتشار كتابهاى بى محتواى سود آور بعضى از ناشران را ترغيب مى كند كه به طمع سود بيشتر به چاپ اين گونه كتب بپردازند و در نتيجه كوششهاى ديگرانى را كه با تحمل دشواريهاى فراوان به چاپ و نشر كتب اصولى و نافع پرداخته اند بر باد مى دهند و در نهايت نيز كل جامعه اسلامى در برابر تهاجمهاى فرهنگى دشمنان ناتوان مى شود كه اين ناتوانى آثار بسيار زيانبار و غير قابل كنترل خواهد آورد.
كشيش مارتين لوتركينگ جونير (1929 - 1968) از چهره هاى مبارز و درخشان سياه پوستان امريكاست كه با متانت و آرامى و باصطلاح مبارزه منفى اهداف عالى و مقدس خود را دنبال كرد.
او در شهر آتلانتا مركز ايالت جورجيا چشم به جهان گشود. در نخستين سالهاى پيكارش ، دادگاه عالى ايالات متحده را ناگزير ساخت كه در سال 1956 تبعيض نژادى سياه و سفيد را غير قانونى اعلام كند. صدور اين حكم كشيش سياه پوست را شهره آفاق كرد.
در سال 1963 طى جنبش عظيمى به سرپرستى وى براى رفع تبعيض ‍ نژادى راه پيمايى بزرگى آغاز شد و دويست هزار نفر راهپيمايان سياه و سفيد در محوطه بين مجسمه يادبود لينكلن و بناى يادبود جرج واشتنگتن واقع در شهر واشنگتن گرد آمدند.
او پس از مبارزات بسيار شكوهمند موفق شد در سال 1964 جايزه صلح نوبل را از آن خود سازد و سرانجام نيز اين مبارزه بزرگ با گلوله يك سفيد پوست نژاد پرست در 4 آوريل 1968 به قتل رسيد.(37)
ترور مارتين لوتركينگ رهبر سياهپوستان آمريكا 
15 فروردين 1347 / 4 آوريل 1968 
نژاد پرستى از پديده هاى شوم و نفرت انگيز تاريخ بشر است كه علل گوناگونى دارد و در شكل گيرى آن عوامل مختلفى دخالت داشته است كه مهمترين آنها كسب منافع غير مشروع توسط دولتهاى استعمارى و به منظور چيرگى سلطه گرانه بر نسلها و اقوام غير سفيد مى باشد.
اين در حالى است كه پروردگار همه انسانهاى روى زمين خالق يكتا است و همان طور كه در قرآن كريم فرموده اند، هيچ گونه برترى انسانها را بر ديگران جايز نشمرده اند مگر به تقوا و ارزشهاى والاى اخلاقى .
ان اكرمكم عند الله اتقيكم (38)
بدين ترتيب خداوند، جهان هستى را متوجه عظمت خود فرموده و منصفان و رادمردان عالم دريافته اند كه اين كلام بى ابهام بر تمام مظاهر زندگى بشر مستولى است و استقرار اين اصل در انديشه آدمى موجب پرهيز از لغزشهاى نفسانى است .
آزادى بردگان در اسلام ، احترام به سياهان مسلمان به عنوان برادر دينى ، همراهى و همگانى مسلمانان سفيد پوست و سياه پوست در طول تاريخ ، مبين اين مطلب است كه :
اسلام همواره مخالف تبعيض نژادى بوده است .
آنچه كه نحوه زندگى و مبارزات مارتين لوتر كينگ را در خاطره ها زنده مى سازد، شيوه برخورد او با دولتمردان و سياست پيشگانى است كه در دفاع از تفكر ننگين برترى نژادى به وضعى ناپسند و شرم آور تا مرز حيوانى پيش تاخته و براى رسيدن به اهداف پليد خويش حتى از قتل انسانهاى بى گناه نيز پرهيز نمى كنند.
مطالعه زندگينامه مارتين لوتركينگ كه او را گاندى سياه مى نامند، گوشه هايى از زندگى يك مرد خدا، مرد سياست ، قهرمان مبارزه با تبعيض ‍ نژادى و مدافع ستمديدگان تاريخ را مى نماياند. او تا جايى كه در دلها نفوذ كرده بود كه پاپ پل ششم رهبر كاتوليكهاى جهان در مراسم تدفين وى شركت جست و او را مسح زمان ناميد.
نه تنها سياهان براى رهايى سياهان از چنگال تبعيض نژادى و استعمار جنگيده اند بلكه سفيد پوستانى هم بوده و هستند كه در استفياى حقوق حقه و باطل شناختن تحقير و اسارت انسانها كوشش فراوان به كار برده اند و در بهبود وضع آنان ايستادگى و پايمردى كرده و تبعيض و گستاخى را محكوم ساخته اند.
اين مردان برتر كه شمار آنان در مكتب پربركت اسلام بى شمار است ، خير خواهى را كه از كمالات انسانى است وسيله تعالى دانسته و بدين سبب سياه حبشى و سيد قريشى را در صحنه تعالى دانسته و بدين سبب سياه حبشى و سيد قريشى را در صحنه عدالت خداوندى به معيار فزونى تقوا ارج نهاده اند.
سياهان حتى پيش از لوتركينگ درباره آزادى و تساوى حقوق خود با ساير نژادها از جمله سفيدپوستان اروپا، و آمريكا مبارزه كرده و نتايجى نيز به دست آورده اند. در 6 اوت سالن پذيرايى رييس جمهورى آمريكا در كاپيتول شاهد تجمع جمعيت كثيرى از رهبران و دوستداران سياه و سفيد بود كه جهت شركت در كنفرانس مهمى گرد آمده بودند. شايد در تاريخ تحولات آمريكا اين تجمع بى سابقه باشد.
ليندن جانسون رييس جمهورى وقت آمريكا همراه اين جمعيت زياد كه با شور و شوق فراوان جمع شده بودند تا درباره مساءله اى كه براى سياهان جنبه حياتى داشت ، گفتگو كنند. آنها مى خواستند انتخابات عمومى آمريكا را كه در آن حقوق سياهان و سفيدپوستان مساوى در نظر گرفته شده بود به امضاء برسانند، تا سياهان بتوانند در راى گيريهاى انتخاباتى مانند سفيدپوستان با آزادى كامل شركت كنند. جانسون در حالى كه اين قطعنامه را امضاء مى كرد گفت :
امروز يكى از روزهاى پرافتخار براى ايجاد تساوى حقوق به شمار مى آيد يكسال بعد، تعداد زيادى از رهبران و افراد عادى جنبشهاى سياهپوست در سراسر امريكا كار و شغل خود را از دست دادند. دشمنان و بدخواهان آزادى عمومى ، اميدوار بودند با اين فعاليتهاى انسان دوستانه آنان نمى تواند جمعى را كه سالها در كوره هاى شكنجه و تبعيض جان مى كندند به مقصود برساند. اما نتايج انتخابات حوزه هاى انتخاباتى كاليفرنيا و ماريلا و چند جاى ديگر نشان داد كه با دسايس و كوششهاى منفى نمى توان جنبه هاى مثبت قيامهاى مردمى و انسانى را بى نتيجه گذارد. لوتركينگ در مبارزاتش روش مبارزه منفى گاندى را پيشه خود ساخته بود و همنوعان خود را از هر نوع خشونتى بر حذر مى داشت . بنا به اظهار ابرى ويليام يكى از دستياران كينگ توسط حزب آزاديخواه ، نهضت سياسى او را در عمل رهبرى و هدايت كرد.
در سال 1957 مارتين لوتركينگ 280 سخنرانى داشت . در هر ماه او كيلومترها راه مى پيمود، و موضوع كلى در تمام نطقهاى وى دفاع از حقوق مدنى بود. او هيچ گاه احساس خستگى نكرد. اين مسافرت طولانى ، كه نزديك به 12 سال طول كشيد و طى آن ، فاصله بين مونتگمرىMontgomery و ممفيس (39) Momtgomery از زير گامهاى استوار اين سخنران و مبارز كوشا گذشت . مارتين لوتركينگ هيچ گاه براى خود و رفاه خويش مبارزه نكرد و هيچ اقدامى را كه تنها به نفع خود باشد انجام نداد. خواست او براى جامعه سياهان آمريكا و جهان بود، مبارزه او آزادى سياهان جهان را نويد مى داد، و به همين خاطر بود كه نه تنها سياهان آمريكا بلكه سياهان جهان او را رهبر، پيشوا و ناجى خود قلمداد مى كردند.
مارتين لوتركينگ به واسطه مبارزهاى صلح آميز بدون خشونت خود در سراسر آتلانتا رهبرى يافت وى پس از كمى توقف در مونتگمرى سرانجام در شهر آتلانتا رهبرى كنفرانس مسيحيان شمال را كه اولين نقش ‍ را در گسترش عصيان سياهان داشت ، به عهده گرفت و يكصدو هشتاد ميليون سياهپوست او را ناجى خود دانستند و تمام مؤ لفان كتب اخلاقى ، او را گاندى سياه لقب دادند. وى از چهره هاى درخشان تاريخ مبارزات سياه پوستان است كه توسط يك سفيد پوست نژاد پرست به قتل رسيد و گلوله اى كه از فاصله شصت مترى در ششم آوريل 1968 شليك شد بى رحمانه در گردن اين سالار مرد سياه فرو رفت . او در واپسين لحظات حيات خود به آرامى گفت :
اى مرگ ترا با آغوش باز استقبال مى كنم و در حالى كه نقش بر زمين بود با چشمانى باز زندگى را به درود گفت .

next page

fehrest page

back page