next page

fehrest page

back page

نتايج نظامى به دست آمده از عمليات بيت المقدس  
- آزاد سازى 5400 كيلومترى مربع از خاك كشور اسلامى ، از جمله خرمشهر و تاءمين 180 كيلومترى خط مرزى .
- 19 هزار اسير و 16 هزار كشته از دشمن .
- خسارات و ضايعات وارده به دشمن انهدام ، 60 روند هواپيما، 3 فروند هلى كوپتر 418 دستگاه تانك و نفربر، 30 قبضه توپ ، 49 دستگاه خودرو.
- غنايم به دست آمده از دشمن : يك فروند هلى كوپتر، 105 دستگاه تانك و نفربر و 56 دستگاه خودرو.
- يكانهاى زير در خرمشهر منهدم شدند:
تيپ 20 ماءموريت ويژه ، تيپ 9گارد مرزى ، تيپهاى 22، 44، 55، 60، 238 و 113 پياده .
همچنين تعداد زيادى از نيروهاى تيپها و لشكرهاى زير كشته و يا اسير شدند:
تيپهاى 420، 416، 28، پياده ، تيپ 104 گارد مرزى ، تيپ 31 نيروى مخصوص ، تيپ 10 زرهى ، لشكر 5 مكانيزه ، لشكر 3 زرهى ، لشكر 6 زرهى ، لشكر 11 پياده ، لشكر 7 پياده .
اهميت فتح خرمشهر 
فتح خرمشهر از دو جهت حائز اهميت خاص بود:
جهت اول اينكه : با اين پيروزى بزرگ ، جنگ وارد مرحله نوينى شد و قواى اسلام با تهاجمات كوبنده خود مرحله به مرحله پيروزيهاى تازه اى را به ملت مسلمان ايران و همه ملتهاى مسلمانى كه عاشق و شيفته انقلاب اسلامى هستند و چشم اميد به اين نهضت دوخته اند، هديه كرد.
بابى جديد بر روى سلحشوران ايران گشوده شد تا با حملات برق آسا و دلاورانه آنها دشمن زبون ديوانه وار به استفاده از سلاح هاى شيميايى مجبور شد.
دشمن مى دانست كه اين مرحله از جنگ با اسرائيل پيشين ، تفاوتى فاحش ‍ دارد و يورشهاى سهمگين و بى باكانه لشكريان اسلام را هيچ گونه پاسخگو نيست .
اين درماندگى و بيچارگى باعث شد، تا دشمن به سلاحهاى شيميايى پناه ببرد اما زمان كوتاهى نگذشت كه اين سلاح نيز كهنه شد و راهى براى نجات رهايى خصم از دام مرگ و ذلت گشوده نشد.
جهت دوم اينكه : اين فتح عظيم باعث شد آمريكاى جهانخوار و ساير قدرتهاى استعمارى حساب كار خود را بكنند و از موضع تهاجم و حمله ، به موضع دفاع بيفتند؛ آنان پيش از اين مى پنداشتند كه عراق خواهد توانست پس از پيروزى بر ايران جايگزين رژيم دست نشانده سابق و ژاندارم اصلى منطقه كه در اثر انقلاب اسلامى از ميان رفته بود، گردد تا حافظ و نگهبان منافع آنان در منطقه شود؛ ليكن پس از فتح خرمشهر، نه تنها انديشه تصرف در ايران غير ممكن شد، بلكه هول و وحشت سقوط رژيم دست نشانده صدام هم سراپاى وجود ناپاكشان را فرا گرفت و آنها را وادار كرد كه كوشش ‍ و تلاش بكنند تا شايد صدام را از سقوط نجات دهند.
پيام حضرت امام خمينى ره (142)
به مناسبت عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر از تلگرافاتى كه در فتح خرمشهر به اين جانب رسيده است ، سپاس ‍ بى حد بر خداوند قادر كه كشور اسلامى و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنايت و حمايت خويش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصيب ما فرمود؛ و اين جانب با يقين به آن ماالنصر الا من عند الله از فرزندان اسلام و قواى سلحشور مسلح كه دست قدرت حق از آستين آنان بيرون آمد و كشور بقية الله الاعظم اروحنالمقدمه الفدا را از جنگ گرگان آدمخوار كه آلتهايى در دست ابرقدرتان خصوصا آمريكاى جهانخوارند، بيرون آورد و نداى الله اكبر را در خرمشهر عزيز طنين انداز كرد و پرچم پرافتخار لااله الا الله را بر فراز آن شهر خرم كه با دست پليد جنايتكاران غرب به خون كشيده شده و خونين شهر نام گرفت ، - به اهتزاز درآورد - تشكر مى كنم و آنان فوق تشكر امثال من هستند.
آنان به يقين مورد تقدير ناجى بشيريت و برپاكننده عدل الهى در سراسر گيتى روحى لتراب مقدمه الفداء مى باشند. آنان به آرم ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى مفتخرند. مبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزيزان و نورچشمان اسلام اين فتح و نصر عظيم كه با توفيق عظيم كه با توفيق الهى و ضايعات كم و غنائم بى پايان و هزاران اسير گمراه و مقتولين و آسيب ديدگان بدبخت كه با فريب و فشار صدام تكرينى اين ابر جنايتكار دهر به تباهى كشيده شدند، سرافرازانه براى اسلام و ميهن عزيز افتخار ابدى هديه آورديد و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنين فداكارانى هستند كه ستاره درخشنده پيروزيهاى آنان بر تارك تاريخ تا نفخ صور نورافشانى خواهد كرد و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنين فداكارانى هستند كه ستاره درخشنده پيروزيهاى آنان بر تارك تاريخ تا نفخ صور نورافشانى خواهد كرد و مبارك باد بر ملت عظيم الشاءن ايران ، اين چنين فرزندان سلحشور جان بركفى كه نام آنان و كشورشان را جاويدان كردند و مبارك باد بر اسلام بزرگ اين متابعانى كه در دو جبهه جنگ با دشمنان باطنى و دشمنى ظاهرى پيروزمندانه و سرافراز امتحان خويش را دادند و براى اسلام سرافرازى آفريدند و هان اى فرزندان قرآن كريم و نيروى ارتشى ، سپاهى ، بسيجى ، ژاندارمرى شهر بانى و كميته ها و عشاير و نيروهاى مردمى داوطلب و ملت عزيز، هشيار باشيد كه پيروزى هرچند عظيم و حيرت انگيز است ، شما را از ياد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور شما را به خود جلب نكند كه اين آفتى بزرگ و دامى خطر ناك است كه با وسوسه شيطان به سراغ آدم مى آيد و براى اولاد تباهى مى آورد و من با آنكه به همه شما اطمينان تعهد به اسلام دارم ، از تذكرى كه براى مؤ منان نفع دار بايد غفلت نكنم ، چنانچه از نصيحت مظلوم ، دولت و ملت پيروزمند ما از موضع قدرت سخن مى گويند و من به پيروى از آنان به شما اطمينان مى دهم كه اگر از اطاعت بى چون و چرا آمريكا و بستگان آن دست برداريد و با ما به حكم اسلام و قرآن كريم رفتار كنيد، از ما جز خير و پشتيبانى نخواهيد ديد و شما بدانيد آن قدر كه ابرقدرتهاى كوچك و حكومتهااى ضعيف هستيد، پشتيبانى نمى كنند و شما عاقبت اين جنايتكار و همقطار جنايتكارش شاه مخلوع را به عيان ديده ايد. قدرتهاى بزرگ پيش از آنكه از شما استفاده نمايند، از شما طرفدارى نمى كنند و شماها را براى منافع خويش به هلاكت مى كشند و من نصيحت برادرانه به شما مى كنم كه كارى نكنيد كه قرآن كريم براى برخورد با شما تكليف نمايد و ما به حكم خدا با شما رفتار كنيم ، و يقين بدانيد كه امثال حسنى مبارك مصرى و حسين اردنى و ديگر هم جنايتكاران آنان براى شما نفعى ندارند و دين و دنياى شما را تباه مى كنند و اگر به نشستهاى خود بخواهيد طرح كمپ ديويد يا فهد را كه مرده اند، زنده كنيد - كه ما خطر بزرگ براى كشورهاى اسلامى خصوصا حرمين شريفين مى دانيم - اسلام به ما اجازه سكوت نمى دهد و اين جانب در پيشگاه مقدس خداوند تكليف الهى خود را اداء نمودم ، اكنون دست تضرع و دعا به سوى خالق يكتا بلند كرده و به قواى مسلح اسلام و فداكاران قرآن كريم و ميهن عزيز ايران دعا مى كنم و سلامت و سعادت و پيروزى آنان را خواستار هستم . سلام و درود بى پايان برفرماندهان قواى مسلح و بر رزمنداگان فداكار و بر ملت ايران عزيز و سرشار از شاديها.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
سوم خرداد 1361
تشكيل سازمان وحدت آفريقا 
4 خرداد 1342 / 25 مه 1963 
بيشتر دولتهاى قاره آفريقا در دهه 1960 تا 1970 م . به استقلال رسيدند.
و تقريبا تا قبل از اين تاريخ بين ملتهاى آفريقايى رابطه بين المللى وجود نداشت . با اين حال دولتهاى مستقل آفريقايى حتى پيش از 1960 م . براى برقرارى همكارى بين خود، اقداماتى كرده بودند كه ثمره آنها محدود به تشكيل چند سازمان منطقه اى بود كه مهمترين آنها، سازمان وحدت آفريقا U.A.O مى باشد.
سازمان وحدت آفريقا در 25 مه 1963 با كوشش فراوان هايله سلاسى امپراتور اتيوپى در آديس آبابا تشكيل شد. و اولين هدفش را كمك به استقلال گروههاى پرشمارى از اقوام آفريقايى كه هنوز مستعمره بودند - اعلام نمود در مرحله دوم سازمان قصد داشت تمام كشورهاى آفريقا را در چهارچوب يك سياست متحد يا فدراسيون واحد قرار دهد و به همين دليل نام سازمان وحدت آفريقا را براى تمام خود انتخاب كرد.
سازمان مزبور در آغاز 26 عضو، و اندكى بعد به 32 عضو رسيد و با آزاد شدن تاريخى سرزمينهاى آفريقايى شمار اعضاى آن به 49 و سپس به عضويت تمام كشورهاى مستقل آفريقا تعداد آن به 50 عضو بالغ شد سازمان وحدت آفريقا بر پنج اصل استوار است :
1 - برابرى مطلق دولتهاى عضو در سازمان .
2 - دخالت نكردن در امور داخلى كشورهاى ديگر.
3 - غير قابل تغيير بودن كه دولتهاى استعمارگر برقرار كرده و دولتهاى آفريقايى مستقل وارث آنها شده اند.
4 - حل اختلاف در چهار چوب كامل آفريقايى از راه گفتگو، ميانجيگرى ، آشتى يا داورى .
5 - شناسايى ويژگيهاى منطقه اى براى دولتهاى مناطق مختلف قاره و اجازه تاءسيس تشكيلات منطقه اى براى همكارى و بهره جويى از اين ويژگيها.
اركان سازمان وحدت آفريقا 
اين سازمان داراى يك كنفرانس سران ، يك شوراى وزيران و يك دبيرخانه است .
كنفرانس سران از رؤ ساى دولتهاى عضو تشكيل ، كه سياست كلى را تعيين مى كند. اين كنفرانس هر سال يك اجلاس دارد؛راءى گيرى در كنفرانس با اكثريت 3/2 اعضا مى باشد.
شوراى وزيران از وزراى كشورهاى عضو، معمولا وزيران امور خارجه به وجود مى آيد، كه سالى دو اجلاس دارد. وظيفه اساسى شوراى وزيران ، مشخص كردن موضوعهايى است كه در كنفرانس سران بايد تصميم گيرى شود و نيز اجراى تصميمات متخذه در كنفرانس سران از وظايف آنها مى باشد.
دبيرخانه : اين سازمان داراى يك دبير كل و تعدادى كارمند بين المللى است كه وظايف ادارى سازمان را دارند. علاوه بر اينها سازمان وحدت آفريقا داراى يك كميته آفريقاى آزاد است كه عهده دار مطالعه راههاى كمك به اقوام آفريقايى غير آزاد است . همچنين اين سازمان داراى يك كميسيون ميانجيگرى ، آشتى و داورى براى رفع اختلافهاى اعضاء مى باشد.
در زمان جمال عبدالناصر، قاهره نه فقط كعبه جنبشهاى رهايى بخش ‍ عرب شد، بلكه پايتختى براى آفريقاى مبارز گرديد. در قاهره كنگره هاى بزرگ بين المللى تشكيل مى شد، به طور مثال كنفرانس دوم سران سازمان وحدت آفريقا (U.A.O) در سال 1964 در آنجا تشكيل شد. جمهورى متحده عربى به ملت كنگو در مبارزه اش با امپرياليستها و همچنين به انقلاب ملت الجزاير كمك مادى و نظامى كرد. عبدالناصر معتقد بود كه كمك به ملل ديگر براى جمهورى متحده عرب يك تكليف انقلابى است . رابطه اى دوستانه ، عبدالناصر را به بسيارى از رهبران ترقيخواه ملل ديگر پيوند مى داد. ساسونگيسو رييس جمهور اسبق كنگو، يكى از رؤ ساى اوليه اين سازمان بود و در سال 1987 كنت كائوندا رييس جمهور سابق زامبيا رياست آن را به عهده گرفت . سازمان وحدت آفريقا بيستمين اجلاس خود را در نوامبر 1984 در آديس آبابا تشكيل داد و جوليوس نايره ره رييس جمهور اسبق تانيزانيا در اين وقت به عنوان رييس سازمان آن انتخاب شد؛ سازمان آزدايبخش صحرا در همين زمان به عضويت اين سازمان پذيرفته شد اما، مراكش از عضويت آن خارج و زئير (كنگو
عضويت خود را در آن به تعلق درآورد.
به دليل جنگ صحرا با مراكش كشورهاى مالاوى ، گينه ، كومور، و سودان مخالف اين مساءله بودند كه صحرا به عنوان يك كشور مستقل ، عضو سازمان وحدت آفريقا باشد.
تاءسيس وحدت آفريقا عملى بود صلح جويانه كه سبب بالارفتن حيثيت آفريقا شد؛ بويژه در خارج از قاره آفريقا به آن احترام و قدرت چانه زدن سياسى بيشترى بخشيد. هر چند سازمان وحدت آفريقا بر اساس اصل عدم دخالت در امور داخلى كشورهاى عضو كه منشور خود سازمان آن را جايز شمرده بود، در بحرانهاى دردناك و رقت انگيز كنگو بيافرا، سودان ، روآندا و بوروندى
نتوانست مستقيم اعمال قدرت نمايد، اما در منازعات سخت مرزى كشورهاى همسايه ميانجيگرى هاى ثمربخش به عمل آورد، كه مى توان موارد سودان و حبشه ، الجزاير و مراكش را ذكر كرد. به هر حال وجود سازمان وحدت آفريقا با همه مشكلات موجود نقطه اتكاى گران قيمتى براى افريقا در زمينه هاى بين المللى با پنجاه دولت عضو خود مى باشد و در ضمن بزرگترين گروه يكپارچه سازمان ملل را تشكيل مى دهد.
سازمان در هدف اول خود يعنى به كمك به استقلال كشورهاى غير مستقل آفريقايى ، موفق بوده است ، گرچه بايد اين توفيق را تا حدود زيادى به شرايط مساعد زندگى بين المللى در قرن اخير نسبت داد كه در آن تمام عوامل را جهت از ميان برداشتن استعمار به شكل ديرينه خود به كار افتاد. در مورد ايجاد فدراسيون وسيعى از دولتهاى آفريقايى نيز نقش مهم سازمان گرد آوردن تمام كشورهاى مستقل قاره در قالب انكارى است اما را رسيدن به وحدت ميان دولتهاى عضو (اگر اصلا چنين انديشه اى عملى باشد) هنوز بسيار دراز است بويژه كه مسائل متعدد و دشوارى در نقاط مختلف قاره وجود دارند كه دولتهاى منطقه را رو در روى يكديگر قرار مى دهند به طورى كه در چندين مورد، اين اختلافها به صورت جنگ علنى ظاهر شده است . براى مثال ميتوان به اختلافهاى به صورت جنگ علنى ظاهر شده است . براى مثال ميتوان به اختلافهاى متعدد دولتهاى عرب آفريقاى شمالى ، كشورهاى منطقه درياى سرخ ، يا كشمكش هاى آفريقاى جنوب غربى انديشيد كه هر يك به تنهايى سد بزرگى در راه هدفها و فعاليتهاى سازمان وحدت آفريقا مى باشند.
تا چندى پيش رقابت شديد دو دولت بزرگ يعنى آمريكا و شوروى در آفريقا، به اختلافهاى موجود ميان دولتهاى آفريقايى و مسائل تبعيض ‍ نژادى ، قحطى و خشكسالى و موضوعها و مسائلى نظير آنها افزوده شد و سازمان وحدت آفريقا را با دشواريهاى عظيم روبرو ساخت .
در زمينه ايدئولوژى ، آفريقا در برابر سرمايه دارى غرب و كمونيسم شرق ، سوسياليسم آفريقايى را عرضه كرده و در زمينه اقتصادى و سياسى نى عدم وابستگى را اختيار نموده است تا ثابت كند كه آفريقا حاضر نيست اصالت نظامها و تركيبهاى اجتماعى خود را با ديگرانى كه با سنن اجتماعى ، فرهنگى و نيازهاى اصلى آن بيكانهاند، تعويض كند.
تاءسيس مجلس شوراى اسلامى 
7 خرداد 1359 
هفتم خرداد روز قانون و آغاز هفته مجلس ، يادآور هفتم خردادماه سال 1359 شمسى است . در چنين روزى اولين دوره مجلس شوراى اسلامى افتتاح شده است . اين مجلس در نگاه مردم مسلمان ايران محلى است براى تدوين نظام ارزشى مورد قبول جمهورى اسلام ايران (143) و تهيه و تصويب قوانين اسلامى براى كليه نيازهاى جامعه در زمينه هاى جامعه در زمينه هاى مختلف اجتماعى ، اقتصادى ، سياسى ، تبليغى ، نظامى ، اخلاقى ، قضايى و هر چندى كه به زندگى فردى و عمومى مربوط مى شود و به قانون نياز دارد. نظام قانونى غنى و قوى و پرمايه اى كه بتواند پاسخگوى همه نيازها باشد و همه روزنه هاى بى قانونى كه ممكن است مستمسك اين و آن براى سوء استفاده هاى گوناگون قرار گيرد را ببندد؛ همچنين انتظار اين است كه مجلس ، با مسائل روز، به صورت فعال برخورد كند و با آگاهى كامل و اشراف بر وضعيت جامعه و آينده نگرى و دلسوزى به تهيه و تصويب قوانين لازم براى حل مشكلات مردم بپردازد
در سال 1359 شمسى اولين دوره مجلس شوراى اسلامى در ميان شور و شوق عمومى مردم افتتاح شد. افتتاح مجلس يكى از مهمترين دلايل احترام به قانون و اهميت دادن به راءى و نظر مردم در نظام جمهورى اسلامى است و وجود مجالس قانونگذارى در هر كشورى حكايت از وجود آزادى در نظام حكومتى آن مى كند، به همين دليل منظور در ايران نيز سالروز افتتاح مجلس شوراى اسلامى ، در هفتم خرداد ماه به عنوان روز قانون و هفته مربوطه ، هفته مجلس نامگذارى شده است و همه ساله بدين مناسبت مراسم خاصى در سراسر كشور برگزار مى شود.
مجلس شوراى اسلامى در مقايسه با مجالس ساير كشورهاى جهان ادارى ويژگيهاى مهمى است . در اين باره امام خمينى ره در سالروز گشايش ‍ مجلس شوراى اسلامى به سال 1365 شمسى در خطاب به نمايندگان مجلس فرموده اند:
امروز به جراءت مى توان ادعا كرد در زير آسمان كبود، تنها مجلسى كه متكى به آراى توده ميليونى مردم است كه با راءى مستقل و مستقيم مردم به دور از اعمال نفوذ خانها و سرمايه دارها و مالكها و سلطنه ها و بست و بندهاى باصطلاح سياسى و فعاليتهاى انحرافى به وجود آمده است و از قلدريهاى رژيم شاهنشاهى و وابستگان به آن خالص بوده است .
در اينجا مناسبت دارد كه ضمن تعريف از قانون و جايگاه مجلس مقايسه اى از مجلس شوراى اسلامى به مجالس ساير كشورهاى جهان به عمل آيد:
قانون در نظامهاى سياسى كه داراى مجلس يا مجالس قانونگزارى هستند، عبارت از يك قاعده حقوقى است كه در يك متن مصوب بيان و وضع مى شود و براى اينكه به مرحله اجرا درآيد، بايد دستور اجراى آن توسط رييس قوه مجريه صادر شود و جهت اطلاع عموم مردم در روزنامه هاى رسمى كشور منتشر گردد.
مهمترين ويژگى قانون كليت و عموميت داشتن آن است . هيچ كس ‍ نمى تواند خود را از شمول اجراى قانون مستثنى سازد.
هدفهاى قانون عبارتند از:
1 - تاءمين براى افراد تا همگان از حيث مال و جان و حيثيت و آزادى در امنيت باشند.
2 - ثبات - يكى از هدفهاى قانون ، حفظ ثبات در اوضاع اجتماعى است .
3 - سازمان اقتصادى جامعه - قانون و سياست اقتصادى يك جامعه روابط بسيار نزديكى دارند. سياست اقتصادى همان علم و ثروت است ، يعنى اموالى كه در خدمت مردم جامعه قرار دارد. هرگونه تصميم نسنجيده اى نظام سالم اقتصادى جامعه را به هم مى زند؛ سرمايه هاى افراد را كه بايد در جهت توليد به كار افتد به معاملات ناسالم و واسطه گرى سوق مى دهد؛ حال آن كه ديد وسيع از سياست اقتصادى ، در روابط فردى و اجتماعى تعادل به وجود مى آورد و اقتصاد جامعه شكوفا مى شود و اين نقش ‍ حساسى است كه فقط قانون مى تواند در جامعه ايفا كند.
4 - هدفهاى اجتماعى - قانون هدفهاى اجتماعى را نيز دنبال مى كند و مى تواند نقش محافظه كارانه اى داشته باشد؛ يا بالعكس وسيله اى براى تحول اجتماعى و حتى دگرگونى انقلابى باشد.
قانون در نظام جمهورى اسلامى و برخورد قواى سه گانه با آن 
در نظام جمهورى اسلامى ايران ، نقش اصلى و نهايى به عهده مردم است . نقش مؤ ثرى كه اين نظام به مردم داده است خود نمونه بارزى براى ملل تحت ستم شده است . در جمهورى اسلامى ، برقرارى حكومت قانون يك خواسته جدى و هدف اساسى است . اما نبايد فراموش كرد كه دستيابى به حكومت قانون محتاج پيگيرى و مراقبت است و راه پرفراز و نشيبى بر سر استقرار حكومت قانون وجود دارد. از نظر برخورد قواى سه گانه با قانون نيز نكاتى قابل ذكر است :
قوه مجريه در درجه اول خود بايد مجرى و حافظ قانون است . سلب اعتبار قانون در ميان مردم از لحظه اى آغاز مى شود كه دولتمردان به تكليف خود عمل نكنند و موجب تخطى و تجاوز از قانون شوند.
مهمترين نقش قوه قضائيه برقرارى سيادت قانون در تمام شئون كشور است .
قوه قضائيه بايد با جديت كامل از قانون شكنى صاحبان قدرت جلوگيرى كند.
قوه مقننه نيز بايد بر اجراى مصوبات خود كاملا نظارت داشته باشد. قوه مقننه يكى از سه قوه حاكم در جمهورى اسلامى ايران است كه بخش مهمى از حقوق اساسى مربوط به آن مى باشد؛ مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان ، نقطه اصلى اين قوه اند. در جمهورى اسلامى ، محور اساسى حاكميت ملت از طريق نمايندگانى اعمال مى شود كه در مجلس اجتماع مى كنند و درباره امور مملكت ضوابطى را وضع مى نمايند.
مقايسه مجلس شوراى اسلامى با مجالس قبل از انقلاب و ديگر مجالس  
در بررسى ادوار گذشته بايد گفت كه پس از قبول مشروطيت از جانب مظفرالدين شاه ، اولين كابينه دولت به مجلس معرفى شد؛ اما بعد از بازداشت رؤ ساى آزاديخواهان توسط ارتش محمدعلى شاه و به توپ بستن مجلس در ظاهر همه مسائل حل شد. بنابراين ، دوره اول مجلس با وجود مقاومت مستبدين توانست متمم قانون اساسى را تدوين كند و اصول مهم مربوط به حقوق آزاديهاى ملت و تفكيك قوا و مسؤ وليتهاى دولت را مشخص نمايد. از دوره اول به بعد و به مرور زمان انحراف كلى و جدى پديدار آمد. مجالس ديگر در يد قدرت شاه بود و افراد مورد نظر وى وارد مجلس مى شدند و لوايحى را كه وى نظر مساعد مى داد به تصويب مى رسيد. در واقع در مجالس گذشته كار تفويض قدرت به شاه ، مذاكره با دولتهاى استعمارگر و موافقت با قراردادهاى استعمارى ، تصويب تجاوز و تعدى آنان و از همه مهمتر تضييع حقوق ملت رسميت مى يافت .
انقلاب اسلامى و حركت مردم مجلس را براى آغاز خدمت به مردم آماده ساخت . مجلس شورا و سنا با نمايندگان و منسوبين و وابستگان به رژيم از صحنه پاك شدند، با انتخابات مردم و راءى آنها، اولين مجلس ، يعنى مجلس ‍ خبرگان تشكيل يافت . مجلس كه تا ديروز بازيچه قدرت پرستى شاه و سلطه جويى استكبار غرب و شرق بود، در جمهورى اسلامى اصالت واقعى خود را با حضور مردم بازيافت و مجلس خبرگان براى بررسى قانون اساسى با راءى اكثريت ملت مشغول به كار شد.
در اصل 57 قانون اساسى آمده است :
قواى حاكم در جمهورى اسلامى ايران عبارتند از: قوه مقننه ، قوه مجريه ، قوه قضائيه كه زير نظر ولايت امر و امامت امت بر طبق اصول آينده اين قانون اعمال مى گردند. اين قوا مستقل از يكديگرند.
در تعريف قوه مقننه در اصل 58 مى گويد:
اعمال قوه مقننه از طريق مجلس شوراى اسلامى است كه نمايندگان منتخب مردم تشكيل مى شود و مصوبات آن پس از طى مراحل كه در اصول بعد مى آيد براى اجرا به قواى مجريه و قضائيه ابلاغ مى گردد.
بنابراين فرق اساسى قوه مقننه حكومت اسلامى با مشروطه سلطنتى و جمهورى در همين است كه در آن رژيمها نمايندگان مردم و پادشاه به قانونگزارى مى پردازند در صورتى كه قدرت مقننه و اختيار تشريع در اسلام به خداوند متعال اختصاص يافته است و شارع مقدس اسلام يگانه قدرت مقننه است ، هيچ كس حق قانونگزارى ندارد و هيچ قانونى جز حاكم شارع را نمى توان به مورد اجرا گذاشت و حكومت اسلامى ، قوانينى را كه حالت شرعى ندارد و مطابق با احكام اسلامى است جنبه رسمى مى بخشد.
وظيفه مجلس در وضع قانون 
غير از موارد استثنايى و محدود، مجلس شوراى اسلامى حق انحصارى وضع قانون را دارد. در اصل 71 قانون اساسى آمده است :
مجلس شوراى اسلامى در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسى مى تواند قانون وضع كند.
لذا قانونگزارى مهمترين و اساسى ترين وظيفه مجلس شوراست . وظيفه ديگر مجلس رسيدگى به شكايات مردم است . چنانچه در اصل 90 قانون اساسى آمده است :
هر كس شكايتى از طرز كار مجلس يا قوه مجريه يا قوه قضائيه داشته باشد مى تواند شكايت خود را كتبا به مجلس شوراى اسلامى عرضه كند. مجلس ‍ موظف است به اين شكايات رسيدگى ، و پاسخ كافى بدهد و در مواردى كه شكايت به قوه مجريه و قوه قضائيه مربوط است به آنها ارجاع و پاسخ كافى را از آنها بخواهد و در مدت مناسب نتيجه را اعلام نمايد و در مواردى كه مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند
روند پذيرش قانون 
روال پذيرش قانون و به مرحله اجرا رسيدن آن به اين صورت است :
مصوبات مجلس شوراى اسلامى كه پس از طى مراحل مختلف و از جمله تاءييد شوراى نگهبان به صورت قانون لازم الاجرا مى شود نخست به صورت لايحه و يا طرح مجلس عرضه مى شود. لايحه به پيشنهاد دولت و طرح به پيشنهاد نمايندگان مجلس و يا شوراى عالى استانها به مجلس ‍ تقديم مى شود كه جهت سير مراحل قانونى نخست در جلسه علنى مطرح مى گردد. لايحه يا طرح مورد نظر از چهار حالت خارج نيست :
عادى ، يك فوريتى است ، دو فوريتى است و پس از اينكه مجلس حالت مورد نظر را براى آن طرح يا لايحه در نظر گرفت چنانچه عادى يا يك فوريتى باشد به كميسيون مربوطه ارجاع مى شود و پس از آنكه تمام موارد آن طرح يا لايحه در كميسيون مزبور مورد تصويب قرار گرفت در جلسه علنى مجلس مطرح مى شود. طرح يا لايحه دو فوريتى به كميسيون ارجاع نمى شود و دو فوريت ، ضرورت سرعت در رسيدگى و اتخاذ تصميم را بيان مى كند و حالت سه فوريتى به معنى اتخاذ تصميم در همان جلسه اى است كه طرح يا لايحه مطرح شده است كه فقط در موارد اضطرارى امكان چنين موردى وجود دارد.
اختيارات مهم مجلس  
طبق اصل 77 قانون اساسى عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، قراردادها و موافقت نامه هاى بين المللى بايد به تصويب مجلس شوراى اسلامى برسد
بنابراين هر نوع عهدنامه ها كه امضاء مى شود مرجع نهايى تصويب آن مجلس بنابراين هر نوع عهدنامه كه امضاء مى شود مرجع نهايى تصويب آن مجلس است و تا زمانى كه تصويب نشده باشد جنبه قانونى ندارد و لازم الاجرا نيست .
همچنين طبق اصل 80 قانون اساسى گرفتن و دادن وام يا كمكهاى بدون عوض داخلى و خارجى از طرف دولت بايد به تصويب مجلس ‍ باشد.

تسلط كشورهاى بيگانه بر بسيارى از منابع از طريق وامهاى خارجى سابقه طولانى در ايران دارد. گرفتن و دادن وام و كمك دولت بايد دلائل وجهات درستى داشته باشد.
در اصل 82 آمده است :
استخدام كارشناسان خارجى از طرف دولت ممنوع است ، مگر در موارد ضرورت با تصويب مجلس شوراى اسلامى و...
مجلس علاوه بر تصويب قوانين ، حق نظارت مستمر بر اجراى قانون راهم دارد و اين حق براى آنكه از مقررات تخلف نشود و در امور اجرايى تبعيض ‍ برقرار نشود و اصل تساوى افراد در برابر قوانين محترم بماند، سوء استفاده اى صورت نگيرد و جريان قانون در همه جا به نحو مطلوب باشد، به مجلس شوراى اسلامى داده شده است . اساسا فعاليت و درجه اعتبار مجلس تا حد زيادى به اين نظارت بستگى دارد و همين نظارت بسيارى از مفاسد را از بين مى برد.
طبق اصل 76 قانون اساسى مجلس حق دارد در تمام كشور تحقيق و تفحص كند. به هر حال نظارت پيش بينى شد از طريق تذكر، سئوال و استيضاح از وزيران ، هياءت وزيران و رييس جمهور انجام مى گيرد.
مجلس در هرجا نقصى يا مسامحه اى در اجراى قانون ملاحظه كند به وزير مسؤ ول اخطار خواهد كرد و وزير مزبور بايد توضيحات لازم را بدهد. اين امر از اصل 26 قانون اساسى گرفته شده است و در آيين نامه داخلى مجلس ، حق تذكر به وزير را به نماينده داده است و وزير بايد پاسخ كتبى را مستقيما به همان نماينده بدهد.
در مورد سئوال نيز طبق اصل 88 قانون اساسى ، هرگاه هر يك از نمايندگان از وزير مسئوول ، يا يك چهارم نمايندگان از رييس جمهور درباره يكى از وظايفشان سئوال كنند، رييس جمهور يا وزير مسؤ ول بايد در مجلس حاضر شود و به سئوال جواب بدهد.
در مورد استيضاح نيز، شديدترين اقدام مجلس عليه رييس جمهور و دولت و هر يك از وزيران است كه با امضاء حداقل 10 نفر از نمايندگان به مجلس ‍ تقديم مى شود و بايد وزير يا هياءت وزيران ظرف مدت 10 روز پس از طرح در مجلس حاضر شوند و به آن پاسخ گويند و از مجلس راءى اعتماد بخواهند و چنانچه مجلس به وزير راءى اعتماد ندهد، از سمت خود عزل مى شود.
در مورد رييس جمهور هم بايد حداقل يك سوم از نمايندگان مجلس ‍ شوراى اسلامى ، رييس جمهور را در مقام اجراى وظائف مديريت قوه مجريه و اداره امور اجرايى كشور مورد استيضاح قرار دهند و رييس جمهور نيز پس از اداى توضيحات به مجلس ، بايد از مجلس راءى اعتماد بگيرد و در صورتى كه دو سوم نمايندگان به عدم كفايت رييس جمهور راءى دادند مراتب جهت اجراى بند 10 اصل 110 به اطلاع مقام رهبرى مى رسد تا در نهايت از مقام خود عزل شود.
شوراى نگهبان 
در كنار مجلس شوراى اسلامى ، شوراى نگهبان قرار دارد كه شامل شش نفر از فقهاى عادل و آگاه به مقتضيات زمان به انتخاب رهبر و شش حقوقدان با پيشنهاد شوراى عالى قضايى و راءى مجلس شوراى اسلامى هستند كه شش ‍ فقيه شورا تطابق مصوبات با شرع و شش حقوقدان تطابق مصوبات با قانون اساسى را بررسى مى كنند
انتخابات نخستين دوره مجلس شوراى اسلامى 
انتخابات اولين دوره مجلس شوراى اسلامى ، در فاصله حدود يكسال پس ‍ از پيروزى انقلاب اسلامى در 24 اسفند 1358 برگزار شد. در اين انتخابات ، ملت ايران با شركت حدود 11 ميليون نفر در انتخابات به نمايندگان خود راءى دادند.
بدين ترتيب با برگزارى مرحله دوم ، مجلس شوراى اسلامى تركيب خود را يافت و با احتساب انتخابات مياندوره اى مجموعا در اين دوره مجلس 263 نماينده به مجلس راه يافتند كه در اين ميان تعداد 4 زن ، 130 روحانى و 133 غير روحانى مشاهده مى شد.
افتتاح مجلس اول و پيام امام ره  
با انتخاب نمايندگان ، اولين دوره مجلس شوراى اسلامى در سالروز ولادت اميرالمؤ منين على عليه السلام در سيزدهم رجب 1400 ه‍ ق برابر با هفتم خرداد 1359 و در ميان شور و شوق عمومى وصف ناپذير ملت ، رسما افتتاح شد.
امام ره در پيام خود به اولين دوره مجلس فرمودند: (144)
مجلس مقدس جمهورى اسلامى ، كه اولين مجلس جمهورى اسلامى و اولين مجلس است كه با انتخابات آزاد انجام گرفت ، گشايش مى يابد و من اميدوارم كه اين مجلس به بركت اين روز مبارك روز ولادت على عليه السلام مجلس عدالت و پيرو اسلام و به نفع مسلمين و كشور اسلامى باشد.
بنابراين ، اساس مجلس با چنين بينشى و خواسته هايى تشكيل شد كه ملت مسلمان ايران به پاى آن خون دادند.

در جاى ديگر پيام ، امام فرمود:
شما دوستان محترم ، نماينده ملتى هستيد كه جز به اسلام بزرگ و عدالت الهى اسلامى فكر نمى كند و انتخاب شما براى پياده نمودن عدالت اسلامى است كه در طول سلطنت ظالمانه و غاصبانه رژيم شاهنشاهى از آن محروم بودند
از هيچ قدرتى غير از قدرت خداوند قادر قاهر نهراسيد و جز به مصالح كشور به چيز ديگرى فكر نكنيد و متوجه باشيد كه در خارج از مجلس ، يا صحنه سازيها و اغفال چه بسا چپگرايان و يا راستگرايان و ريشه هاى فاسد رژيم سابق طمع كنند تا با نفوذ در مجلس مقاصد شوم اجانب را تحميل نمايند، بايد با هوشيارى در طرحها و مسائل روز دقت فرمائيد...سياست نه شرقى و نه غربى را در تمام زمينه هاى داخلى و روابط خارجى حفظ كنيد و كسى را كه خداى ناخواسته به شرق و يا غرب گرايش دارد، هدايت كنيد و اگر نپذيرفت او را منزوى نماييد.
ويژگى اين مجلس و محيط كشور در اين دوره ايجاب مى كند كه مجلس و دولت هماهنگ شد تا بر مشكلات فائق آيند و هيچيك از نهادهاى جمهورى اسلامى خصوصا مجلس و رييس جمهورى و دولت براى يكديگر و ديگران كارشكنى نكنند و خود را به طور جدى در خدمت اسلام و كشور در آورند.
بدين ترتيب مجلس شوراى اسلامى تشكيل شد و مجلس اول تلاش خود را در جهت اجراى قوانين الهى و رفاه مردم محروم و مستضعف آغاز كرد؛ و در 31 تير 1359 طى مصوبه اى نام خود را از مجلس شوراى ملى به مجلس ‍ شوراى اسلامى تغيير داد و در 4 مرداد همان سال ، عبارت مظهر عدل على عليه السلام جايگزين عبارت عدل مظفر گرديد.
روز جهانى كودك 
اول ژوئن 1986 / 11 خرداد 1365 
من اينها (كودكان ) را دوست دارم همان طور كه شما عزيزان خودتان را دوست مى داريد. اينها همه عزيزان من هستيد و نور چشم من هستند، و در آتيه ، اميد من به اينهاست .
امام خمينى ره
پيدايش روز جهانى كودك : 
كشورهاى جهان روزهاى كودك مختلفى براى خود دارند؛ اما روز جهانى كودك را خود بچه ها به وجود آورده اند در سال 1986 در چنين روز دو تن از دانش آموزان نه ساله مدرسه آتاتورك در نيويورك با نگارش نامه اى از همه بچه هاى دنيا خواستند كه با هم روزى را به صلح اختصاص دهند. در پيام يكى از بنيانگذاران روز جهانى كودك آمده است :
بزرگترين ما عقايد ثابتى دارند... آنها ما را دوست دارند چون بچه هايشان هستيم اما آيا آنها مى دانند كه چه دنيايى را براى ما به وجود آورند. اگر كمترين اشتباهى در ماشين هسته اى آنها رخ دهد ما هرگز شانسى براى رشد نخواهيم يافت . ما امكانى براى رشد و پرورش مى خواهيم .
كودكان در روز جهانى كودك مى خواهند اين تضاد را ياد آور شوند؛ كه در حالى كه سالانه هزينه اى غير قابل تصورى صرف توليد انواع سلاحهاى هسته اى و غير هسته اى مى شود. كودكان بسيارى از گرسنگى ، عدم امكانات بهداشتى ، سوءتغذيه و... مى ميرند (145) يونيسف اعلام داشته ، كه تنها با اختصاص پنج دلار براى هر كودك مى توان جان 90 0/0 از كودكانى را كه سالانه مى ميرند نجات داد و براى بهبود چشمگير زندگى كودكان جهان سوم كافى است كه همان مبلغ در يك سال خرج شود و اين تنها معادل بودجه شش هفته تسليحاتى جهان است .
كودكان ، آسيب پذيرترين گروه در هر جامعه هستند و از هيچ چيز آنان از جمله غذا، پوشاك و نيازهاى ديگرشان نبايد كاست . عدم توجه به وضعيت اقتصادى كودكان به علت مشكلات اقتصادى و كاستن بودجه هايى كه شرايط زندگى و حيات كودكان را خدشه دار مى سازد به اميد اينكه اقتصاد آينده كشور تامين باشد نه توجيه و بازده اقتصادى دارد و نه حركتى انسانى محسوب مى شود. كودكى كه امروز غذا، بهداشت و آموزش كافى نداشته باشد آينده اش جز معلوليتها و عقب ماندگيهاى جسمى و ذهنى چيز ديگرى نخواهد بود. او فقط يك بار فرصت رشد دارد و آن فرصت رشد دارد و آن فرصت امروز است نه فردا. نمى توان با غذا و بهداشت بيشتر در آينده سلامتى را كه امروز كودك از دست مى دهد فردا به او باز پس داد.
البته مشكلات كودكان صرفا گرسنگى ، سوء تغذيه و مسائل مشابه نيست ؛ بلكه كودكان در نقاط مختلف دنيا از شرايط متفاوتى برخوردار هستند و تاءثير هر گونه نابسامانى را مى توان در كودكان هر منطقه اى مشاهده كرد؛ به هر حال طبيعى است كه صحبت از مسائل ابتدايى نيز در اولويت قرار مى گيرد.
مسائل روانى در كودكان : 
مشكلات روانى كودكان با توجه به شرايط زندگى آنها و وضعيت مالى و فرهنگى خانواده ها كاملا متفاوت است . متاءسفانه روانشناسان تاءكيد مى كنند كه بچه ها حتى در خانواده هاى تحصيلكرده نيز گاهى مشكلات خاصى دارند.
روانشناسان كودك بر اين نكته تاءكيد دارند كه كودك اولين كسى است كه مورد هجوم مستقيم ناملايمات قرار مى گيرد و نتيجه تمام فشارها و مشكلات زندگى بزرگترها را به راحتى مى توان در كودكان مشاهده كرد. از سوى ديگر آنان بر بالابردن آگاهيهاى بزرگسالان در مورد مسائل روانى و جسمى كودكان تاءكيد دارند و معتقدند كه مى توان با بالابردن آگاهيهاى بزرگسالان در مورد مسائل روانى و جسمى كودكان تاءكيد دارند و معتقدند كه مى توان با بالابردن آگاهيهاى بزرگترها و ايجاد حس مسؤ وليت بيشتر در آنها از ايجاد بعضى مشكلات روانى در كودكان ؛ جلوگيرى كرد.
تاءكيد هر چه بيشتر بر ايجاد امكانات زندگى طبيعى براى كودكان جامعه ، از جمله اهدافى است كه رسيدن به آن مى توان سلامت نسلهاى بعد را تاءمين كند.
كنوانسيون حقوق كودك : 
اصولا مساءله كودكان ، رفاه و حقوق آنان از آغاز تاءسيس سازمان ملل متحد در 1945 مورد توجه اين ارگان بين المللى قرار گرفته است و يكى از اولين اقداماتى كه سازمان ملل متحد براى حمايت از كودكان و در پاسخ به نيازهاى آنان در پيامد جنگ جهانى دوم ايجاد تاءسيس صندوق كودكان ملل متحد يونيسف در سال 1946 بود.
در اعلاميه جهانى حقوق بشر كه توسط مجمع عمومى ملل متحد در همان سال به تصويب رسيد، توجه ويژه به مسائل كودكان ، و مراقبت از آنان مورد تاءييد قرار گرفت و از آن پس نيز اين امر در ميثاقهاى عمومى بين المللى از جمله ميثاق بين المللى حقوق بشر مورد تاءكيد قرار گرفته است .
در سال 1945 براى اولين بار سند ويژه اى تحت عنوان اعلاميه جهانى حقوق كودكان توسط سازمان ملل متحد صادر شد كه در بخشى از مقدمه آن چنين عنوان شده است :
اين اعلاميه ، حقوق كودك را با اين هدف كه ايام كودكى انسان تواءم با خوشبختى بوده و از حقوق و آزاديهايى كه در پى عنوان خواهد شد، به خاطر خود و جامعه اش بهره مند شود رسما به آگاهى عموم مى رساند و از پدران و مادران ، زنان مردان به عنوان افراد جامعه ، سازمانهاى داوطلب ، مقامات محلى و دولتها خواستار آن است كه اين حقوق را به رسميت شناخته و در جهت رعايت آن از طريق قوانين و تمهيداتى كه بتدريج و با توجه به اصول مندرج در آن تدبير مى شوند اهتمام ورزند.
اگرچه اصول دهگانه اعلاميه ياد شده تا حدودى مى توانست حقوق اوليه كودكان را مطرح سازد، اما با بروز تحولات دهه هاى اخير در گوشه و كنار جهان و ظهور عقايد و مفاهيم تازه ، لزوم گسترش ابعاد موارد در برگيرنده حقوق كودك نيز افزايش يافت ؛ بويژه آنكه طى دهه هاى اخير، شواهد زيادى مبنى بر نقض حقوق كودكان در بسيارى از نقاط جهان به دست آمد كه نمونه هايى از اين واقعيتها، وجود بيش از 100 ميليون كودك آواره و بى خانمان در اثر جنگ و فقر است . در همين حال بيش از 150 ميليون كودك كه در سن تحصيل مى باشند از مدرسه رفتن محرومند و بيش از 155 ميليون كودك زير پنجسال نيز در فقر مطلق به سر مى برند و سرانجام اينكه ميليونها كودك در سراسر جهان قربانى سوءاستفاده هاى گوناگون از جمله فحشاء و مواد مخدر قرار گرفته اند.
لزوم پرداختن جدى تر به مسائل حقوق بشر كودكان طى آماده سازيهاى سال بين المللى كودكان (1979) مطرح شد و تدوين پيش نويس كنوانسيون حقوق كودك ، توسط يك گروه كارى كه رياست آن را پروفسور آدام لوپاتكا از لهستان به عهده داشت آغاز شد.
اين كار ده سال به طول انجاميد و در نهايت متن پيش نويس آن مشتمل به سه بخش و 54 ماده ، در سال 1989 در چهل و چهارمين اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل متحد به تصويب رسيد و در ژانويه 1990 به كليه كشورها جهت الحاق بدان ارائه شد.
در تشريح كنوانسيون حقوق كودك چنين عنوان شده است :
كنوانسيون نقطه حركت جديدى براى همه ، از جمله قانونگزاران ، مدرسان ، رهبران مذهبى ، رسانه ها و سازمانهاى خصوصى است تا بالاترين اولويتها را به تلاش در جهت ارتقاء حقوق كودكان و حمايت از آنان بدهند و ابزار توانمندى است براى ايجاد تحول در نحوه تفكر جوامع مختلف ، اصلاح و تكميل قوانين ملى و اجراى آنها در جهت حفظ منافع كودكان ، شناسايى مشكلات آنان ، ارائه راه حلها به بسيج منابع براى اجراى راه حلهاى ارائه شده .
در مقدمه كنوانسيون حاضر، با اعتماد به اينكه خانواده به عنوان جزء اصلى جامعه و محيط طبيعى براى رشد و رفاه تمام اعضاى خود خصوصا كودكان مى باشد؛ آمده است كه كودك بايد در فضايى سرشار از خوشبختى ، محبت و تفاهم بزرگ شود.
در سپتامبر 1990، اجلاس جهانى سران با شركت بيش از 70 رييس جمهور و نخست وزير كشورهاى مختلف جهان براى جستجوى راههاى عملى اجراى كنوانسيون حقوق كودك و تاءمين حمايتهاى سياسى لازم در نيويورك تشكيل شد. حاصل اين اجلاس صدور اعلاميه جهانى بقاء، رشد و حمايت از كودكان بود. كنوانسيون حقوق كودك از سپتامبر 1990 لازم الاجرا شد و در حال حاضر (1997 م .) كشور جهان به آن پيوسته اند.

next page

fehrest page

back page