next page

fehrest page

back page

زندگينامه حضرت آيت الله العظمى خامنه اى مدظله العالى  
حضرت آيت الله العظمى سيدعلى خامنه اى در سال 1318 هجرى شمسى در يك خانواده روحانى ، در شهر مشهد چشم به جهان گشود. وى دوران طفوليت و نوجوانى خود را در همين شهر گذراند و در سن 18 سالگى براى ادامه تحصيلبه نجف اشرف مشرف شد. آيت الله العظمى خامنه اى مد ظله العالى در سال 1337 در محضر درس امام خمينى ره آيت الله العظمى بروجردى ره و آيت الله العظمى حائرى ره حضور يافتند و تا سال 1342 در حوزه علميه قم به كسب معارف اسلامى پرداختند و پس از آن تحصيلات خود را تا سال 1347 در حوزه علميه مشهد ادامه دادند.
ايشان در سال 1341 به خيل همراهان نهضت اسلامى پرداختند و يك سال بعد در حالى حامل پيام امام خمينى در مورد عاشوراى سال 42 به مرحوم آيت الله ميلانى بودند در بيرجند توسط ماءموران حكومتى دستگير و پس از آزادى از زندان به قم بازگشتند و سپس در ماءموريت ديگرى هنگام مسافرت به زاهدان مجددا دستگير و در زندان قزل قلعه زندانى گرديدند.
آيت الله العظمى خامنه اى مد ظله العالى در فاصله سال 43 تا 57 حدود سه سال از عمر خود را در اسارت در زندانهاى رژيم شاه به سر بردند و يك سال نيز به ايرانشهر تبعيد شدند. در سال 1343 به همراه گروهى از مدرسين حوزه ، يك سازمان مكتبى سياسى مخفى را پايه ريزى نمودند كه پس از كشف اين تشكيلات مكتبى سياسى مخفى را پايه ريزى نمودند كه پس از كشف اين تشكيلات متوارى و سپس دستگير و زندانى شدند.
رهبر معظم انقلاب اسلامى مد ظله العالى در سال 1350 كلاسهاى مخفى تدريس معارف اسلامى داشتند و در اين زمان به دليل پيدايش جو مبارزات مسلحانه ، شديدا مورد پيگيرى عمال رژيم قرار گرفتند و در سال 1353 مجددا دستگير و در شكنجه گاه مشترك ضد خرابكارى زندانى گرديدند و يك سال بعد، پس از آزادى از زندان ، كلاسهاى تفسير قرآن و حديث تشكيل دادند.
آيت الله العظمى خامنه اى مدظله العالى پس از بازگشت از تبعيدگاه ايرانشهر به مشهد، در سال 1357 به همراه چند تن از دوستانش رهبرى مبارزات و شهيد حجت الاسلام والمسلمين باهنر و به يارى حجت الاسلام والمسلمين هاشمى رفسنجانى ، آيت الله موسوى اردبيلى و ديگر همرزمان خويش ، طرح اوليه حزب جمهورى اسلامى را پى ريزى نمودند.
در اواخر سال 1357 آيت الله العظمى خامنه اى از طرف امام امت به عضويت شوراى انقلاب منصوب شدند و در 27 مرداد 1358 مسؤ وليت معاونت وزارت دفاع در امور انقلاب را پذيرفتند و در تاريخ 10 آذر همان سال از سوى امام ره به سمت فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب و در پانزدهم همان ماه به عنوان نماينده شوراى انقلاب اسلامى در وزارت دفاع انتخاب گرديدند.
ايشان از سوى امام خمينى به سمت امامت جمعه تهران منصوب شدند و در ارديبهشت 1359 از سوى امام امت به سمت مشاور رهبر در شوراى عالى دفاع منصوب شدند.
در اواخر سال 1359 آيت الله العظمى خامنه اى مدظله العالى به مناطق جنگى جنوب كشور عزيمت كردند و در راءس هياءتهاى بلند پايه اى به كشورهاى چين و هند رفتند.
مقام عظماى ولايت در خرداد 1360 در مراسم نماز جمعه تهران مواردى از تخلفات و كارشكنى هاى بنى صدر را براى امت بر ملا نمودند و يك ماه پس از آن ، به هنگام سخنرانى در مسجد ابوذر تهران توسط منافقين ، ترور و مجروح شدند كه به مدت 42 روز تحت معالجه و درمان قرار گرفتند كه پس ‍ از مرخصى از بيمارستان هنوز از ناحيه دست راست از نظر حركتى دچار مشكل بوده و معظم له به عنوان افتخار و پشتوانه جانبازان انقلاب اسلامى ، در خيل جانبازان قرار گرفتند.
آيت الله العظمى خامنه اى مد ظله العالى در تاريخ 10 شهريور 1360 در جلسه شوراى مركزى حزب جمهورى اسلامى به عنوان سومين دبير كل حزب انتخاب و روز 24 همان ماه كانديداى انتخابات رياست جمهورى گرديدند.
ايشان در انتخابات ماه بعد يعنى 13/7/1360 با اكثريت مطلق از مجموع نزديك 17 ميليون نفر (در حدود 95./. آراء) به مقام رياست جمهورى اسلامى برگزيده شدند. يك روز بعد از انتخابات ، شوراى نگهبان اعتبار نامه ايشان را تاءييد كرد و در روز هفدهم همان ماه در روز عيد سعيد فطر حكم رياست جمهورى ايشان توسط حضرت امام خمينى ره تنفيذ شد.
مرجع عاليقدر جهان تشيع در خرداد ماه سال 1361 براى دومين بار در جلسه شوراى مركزى حزب جمهورى اسلامى به دبير كلى اين حزب انتخاب شدند و پس از گذراندن دوران چهار ساله رياست جمهورى ، در مرداد ماه سال 1364، مجددا كانديداى انتخابات رياست جمهورى شدند و در انتخابات 29 همان ماه با مجموع قريب 13 ميليون راءى براى دومين بار به عنوان رياست جمهورى اسلامى ايران برگزيده شدند و در 13 شهريور همان سال در روز عيد سعيد غدير خم ، امام امت حكم رياست جمهورى اسلامى ايشان را تنفيذ نمودند.
سرانجام پس از رحلت رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى ره مجلس خبرگان در روز 14 خرداد 1368 طى اجلاس ويژه اى مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله العظمى خامنه اى مد ظله العالى را به عنوان رهبر انقلاب اسلامى و جانشين امام امت برگزيد.
قيام خونين پانزده خرداد 
15 خرداد ماه 1342 
بررسى اين نكته كه چه عواملى در پيروزى انقلاب اسلامى و واژگونى رژيم 2500 ساله شاهنشاهى نقش اصلى و اساسى داشته اند از اهميت ويژه اى برخوردار است .
از سال 1341 كه نهضت مقدس حضرت امام خمينى ره آغاز شد تا سال 1357 كه اين نهضت به گستره ميهن اسلامى تعميم يافت و عاقبت ثمربخش را در بنيانگذارى جمهورى اسلامى ايران به نمايش گذارد، همواره تنى چند از عالمان مجاهد، با يارى مردم فقير و زجر كشيده و خود را به آتش و خون زدند.
البته در اين راه تمام سختيهاى مبارزه را به جان خريدند و تا آخرين نفس ‍ ايستادگى كرده كه شده آن پيروزى است اسلام بود.
در طى اين سالهاى نبرد نابرابر ايمان و كفر، مناديان اسلام با الگو قراردادن مبارزان صدر اسلام ، و با جديت بسيار نهضت مقدس امام خمينى ره را حيات و استمرار بخشيدند و روحيه سلطنت ستيزى را تقويت كردند و در هر مناسبتى ياد رهبر تبعيدى خود را گرامى داشته و با نامش موج جمعيت هاى تظاهر كننده را عطرآگين كردند.
براستى كه قيام 15 خرداد نقطه عطفى بود در تاريخ مبارزات ملت قهرمان ايران ، كه امام خمينى ره آفريننده و شكل دهنده آن قيام الهى بود روحانيون انقلابى در تداوم آن حركت عظيم و پرخروش امت مسلمان ايران ، طى يك دوره پانزده ساله نقش اساسى داشتند و در اين مدت ، سالروز 15 خرداد هيچگاه در سكوت و خاموشى سپرى نشد؛ زيرا كه 15 خرداد براى امت قهرمان و شهيد پرور ايران ، از اهميت ويژه اى برخوردار بوده و همواره خواهد بود.(158)
15 خرداد، روز قيام خونين مردم جان بركفى است كه به نام اسلام و براى اسلام به ميدان آمدند و عليه نظام ستمشاهى شوريدند. 15 خرداد روز آغاز نهضت مقدس اسلام ، روز عصيان عليه طاغوت و طاغوتيان و روزى است كه ملت ايران زير بيرق اسلام آمدند و براى مقابله با دشمنان اسلام و قرآن وارد صحنه شد و پشت رژيم ستمشاهى را به لرزه انداخت .
سالروز حماسه خونين 15 خرداد، طليعه نهضت پيروز اسلامى ملت ايران است . در سحرگاه 15 خرداد سال 1342، دژخيمان رژيم ستمشاهى به خانه ساده و بى آلايش امام در قم يورش بردند و امام خمينى ره را كه سه روز پيش از آن ، به مناسبت عاشوراى حسينى در مدرسه فيضيه ، طى سخنانى كوبنده اى پرده از جنايات شاه و اربابان آمريكايى و اسرائيلى او برداشته بود، دستگير و دور از چشم مردم به زندانى در تهران منتقل كردند. هنوز چند ساعتى از اين حادثه نگذشته بود كه خيابانهاى شهر قم زير پاى مردان و زنان مسلمان و انقلابى كه به قصد اعتراض از خانه هايشان بيرون آمده و به حمايت از رهبرشان فرياد برآورده بودند، به لرزه درآمد. همين صحنه در همان روز در تهران و چند شهر ديگر نيز به وجود آمد و مردم ايران با اين قيام گسترده نشان دادند كه خواستار برقرارى حكومت اسلامى و پايان دادن به رژيم ستمشاهى هستند. به همين جرم بود كه گلوله هاى برخاسته از خشم و كينه حكومت ننگين شاه ، كه به دستور اربابانش شليك مى شد، قلب 15 هزار مسلمان انقلابى بپاخاسته را در 15 خرداد 1342 نشانه رفت و آنان را به خاك و خون كشيد. بدين ترتيب ، تاريخ ايران اسلامى و تاريخ مبارزات امت اسلامى در روز 15 خرداد 1342 ورق خورد و فصل جديدى در كارنامه رويارويى مستضعفان با مستكبران گشوده شد.
روز 6 بهمن 1341 براى شش اصل پيشنهادى شاه راءى گيرى شد. در مدت اخذ راءى دو صندوق وجود داشت : يكى براى آراى موافق و ديگرى براى مخالف . در تهران در همان دقايق اول اين خبر چون بمبى صدا كرد كه چند نفرى كه راءى مخالف در صندوقها ريخته اند مورد ضرب و شتم ماءموران قرار گرفته به زندان انتقال يافته اند. مخالفان به جاى دادن راءى مخالف از شركت در رفراندوم خوددارى كردند. در هر حال دولت اعلام كرد 000،598،5 نفر در رفراندوم شركت و راءى مثبت دادند. آراى مخالف از طرف سخنگوى دولت فقط 4015 راءى اعلام كردند.
شاه در روز 8 بهمن به دنبال اعلام نتايج رفراندوم طى نطقى گفت :
در آينده كشور ايران را كشور آزادمردان و آزادزنان مى سازيم . زن و مرد ايرانى با استفاده از شرايط جديد اجتماعى دوشادوش يكديگر براى ساختن ايران آباد خواهند كوشيد. آنچه روى داد انقلابى بزرگ ، قانونى و مقدس است كه شما بر آن صحنه نهاديد و ما به همت شما مملكتى خواهيم ساخت كه با پيشرفته ترين ممالك برابرى كند(159)
يكى از اصولى كه به راءى عمومى گذاشته شد، تجديد نظر در قانون انتخابات بود. هياءت وزيران براساس مصوبه تجديد نظر در انتخابات ، تصويبنامه اى صادر كرد و دولت به استناد اين تصميم خلاف قانون اساسى ، براى زندان حق انتخاب كردن و انتخاب شدن را به رسميت شناخت با توجه به اينكه اين موضوع نه به معناى آزادى زن در حق راءى دادن بود بلكه ترويج بى بند و بارى و حضور زنان در كانونهاى فحشاء و منكرات بود و اين مطلب را امام و علماء بخوبى دريافتند لذا براى حفظ كيان و كرامت انسانى زنان بزرگوار جامعه روحانيت قم به زعامت آيت الله العظمى امام خمينى اين تصميم دولت را بدون عكس العمل نگذاشت و واكنشى شديد نشان داد. آيات عظام پس از نشست و گفتگو، مبادرت به صدور اعلاميه اى شديد نشان داد. آيات عظام پس از نشست و گفتگو، مبادرت به صدور اعلاميه اى 6 صفحه اى مستند و مستدل نمودند و زير آن را امضاء كردند. امضاء كنندگان عبارت بودند از: آيات عظام امام خمينى ره ، لنگرودى ، زنجانى ، علامه طباطبايى ، موسوى يزدى ، گلپايگانى ، شريعتمدارى ، آملى ، و مرتضى حائرى . در اين اعلاميه با توجه به قانون اساسى و قوانين موضوعه كشور، اقدام دولت را در صدور تصويبنامه هياءت وزيران مبنى بر اصلاح قانون انتخابات غير قانونى اعلام و به دولت بشدت اعتراض ‍ شد.
حمله به مدرسه فيضيه قم 
امام خمينى ره در مبارزات خود عليه استبداد عملا رهبرى قيام را در دست گرفت و ساير علما به دنبال او قدم برداشتند. از جمله اقدامات ايشان اعلاميه اى خطاب به علما و روحانيون بود. متن اعلاميه به شرح زير است :
بسم الله الرحمن الرحيم 
خدمت ذى شرافت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم اعظم الله تعالى اجوركم . چنانچه اطلاع داريد، دستگاه حاكمه مى خواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروريه اطلاع داريد، دستگاه حاكمه مى خواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروريه اسلام قايم و به دنبال آن مطالبى است كه اسلام را به خطر مى اندازد لذا اينجانب عيد نوروز را به عنوان عزا و تسليت به امام عصر عجل الله تعالى فرجه جلوس مى كنم و به مردم اعلام خطر مى نمايم .
مقتضى است حضرات آقايان نيز همين رويه را اتخاذ فرمايند تا ملت مسلمان از مصيبتهاى وارده بر اسلام و مسلمين اطلاع حاصل نمايند و السلام عليكم و رحمة الله بركاته .
روح الله الموسوى الخمينى
26 شؤ ال 1382
پس از صدور اعلاميه ، علماى تهران و ساير شهرستانها به تبعيت از اين اعلاميه اعلاميه هايى انتشار داده و عيد را عزاى ملى اعلام و متذكر شده بودند به جاى ديد و بازديد بايد مجالس سوگوارى تشكيل شود. آيت الله سيد محمد بهبهانى در اين زمينه اعلاميه اى انتشار داد.
يورش به مدرسه فيضيه قم كه در بعد از ظهر روز دوم فروردين ماه سال 1342 صورت گرفت ، از فجايع حكومت شاه مى باشد. در آن روز عده كثيرى از نيروهاى امنيتى و نظامى كشور كه بعدا آنها را دهقانان عنوان نمودند، به مدرسه فيضيه كه مراسم عزادارى در آنجا برپا شده بود هجوم بردند و زد و خورد بين طلاب علوم دينى و نظاميان آغاز شد. در مراحل اوليه زد و خورد نيروى دولتى مقهور شد و تعداد زيادى از آنها به شدت مصدوم و مجروح شدند؛ در نتيجه شهربانى و نيروى پليس به مدرسه حمله كردند و با گشودن آتش به روى طلاب به كشتار آنها پرداختند. در اين فاجعه دهها نفر شهيد و صدها نفر مجروح شدند و كتابهاى داخل حجره هاى آنها به آتش كشيده شد. در روز سوم نيز اين كار در مدرسه تكرار شد و تعداد آنها به آتش كشيده شد.در روز سوم اين كار در مدرسه تكرار شد و تعداد ديگرى از طلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. در تبريز نيز شبيه چنين فاجعه اى پيش آمد و عده اى كشته و تعدادى زخمى شدند.
اعلاميه امام خمينى ره درباره حمله به مدرسه فيضيه و تشريح جنايات آن موجب شد كه علماى شهرستانها و اهل منبر به حركت سريعترى دست بزنند و گذشته از انتشار اعلاميه هاى متعدد و همدردى با علماى قم ، چند روزى از رفتن به مساجد و منبر و اقامه نماز جماعت خوددارى كردند. اعلاميه كوبنده و تكان دهنده امام خمينى كه به مناسبت چهلمين روز فاجعه قم صادر شد، بار ديگر افكار عمومى را متوجه اقدامات شاه و دولت كرد.
محرم 1383 ه‍ ق و مقدمات قيام خونين 15 خرداد 1342(160) 
ماه محرم هر سال ياد آور قيام امام حسين بن على عليه السلام است . امام حسين عليه السلام همواره مشعل فروزانى براى نهضتهاى اسلامى است و جامعه تشيع در طى قرنها به ياد امام حسين عليه السلام مى گريد و خون او را حياتش نهال آزادى و حق و عدالت مى داند. مسلمان شيعه در هر كجاى دنيا باشد دهم محرم را به عنوان عاشوراى امام حسين عليه السلام مى شناسد و پيوند معنوى و نامرئى با امام حسين عليه السلام او را به تفكر و تعمق در قيام خون و شهادت مى برد و بر حسب استعداد، نكاتى از پيام امام حسين عليه السلام را از فراز نسلها مى گيرد. چه بسيار انسانهاى والا كه با لحظاتى در ياد امام حسين عليه السلام همه عوامل ذلت و خوارى را كنار گذاشته اند و در راه حق و پيوستن به مكتب او جان باخته اند. با حضور اين نقطه درخشان ، فرارسيدن محرم 1383 و پابرجابودن حوزه قم با وجود تلاشى كه دولت در تعطيل آن نمود معنى بسيار داشت . معنى حضور امام حسين عليه السلام در مبارزه اى بزرگ . به همين جهت رژيم حاكم مى بايست تدابير لازم را كرده باشد تا به هر ترتيب از محرم بگذرد. اعلاميه شهربانى كل كشور، عباراتى داشت كه نگرانى دولت را مى رساند و از مردم مسلمان سوگوارى مشروع مى خواست يعنى سوگوارى كه تواءم با دعاى به تاج و تخت شاه باشد و زيانى به منافع امپرياليسم آمريكا و انگليس نرساند. اما رهبرى بيدار نهضت تمام قوا را مجهز كرد تا محرم صورت واقعى خود را بازيابد و به همين لحاظ در پيامى كه امام خمينى ره به وعاظ و گويندگان دينى و هياءتهاى مذهبى داد، فرمود:
...دستگاه جبار... در صدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغين و سران هياءت عزادار است كه از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسريى واگذارند. لازم است تذكر دهم كه اين التزامات علاوه بر آنكه ارزش قانونى نداشته و مخالفت با آن هيچ اثرى ندارد، التزام گيرندگان ، مجرم و قابل تعقيب هستند... عجيب است دستگاه بى پروا ادعا دارد كه قاطبه ملت با اوست و از پشتيبانى اكثريت قطع برخوردار است ، با اين وصف در تمام شهرستانها، قراء و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهديد ملت ، خفقان ايجاد مى كند. اگر اين ادعا صحيح است ملت را اين چند روز به حال خود واگذارد تا از پشتيبانى مردم متمتع شده ، موافقت 6 ميليونى به همه ملل جهان ظاهر، و الا اشاعه اكاذيب براى تشويش افكار عامه بر خلاف مصالح اسلام و مملكت ، جرم و قابل تعقيب است ...حضرات مبلغين ... از توهم چند روز حبس و زجر نترسند (و الا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤ منين ). آقايان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر بنى اميه نيست ... خطر اسرائيل و عمال آن را به مردم تذكر دهيد... سكوت در اين ايام تائيد دستگاه جبار و كمك به دشمنان اسلام است ... از سخط خداى تعالى بهراسيد اگر به واسطه سكوت شماها به اسلام لطمه اى وارد آيد، نزد خداى تعالى و ملت مسلمان مسئول هستيد...از اخافه و ارعاب سازمانها و دستگاه شهربانى هراسى به خود راه ندهيد...
ملاحظه مى شود، امام تكليف خود را به چه ترتيب انجام مى داد. در هيچ زمانى دست از رهبرى بر نمى داشت و با دقت اوضاع را بررسى مى كرد و نتايج به دست آمده را در اختيار مبارزان مى گذاشت . همان طور كه در آن دهه محرم وعاظ تنها لعن و نفرت و اظهار انزجار نسبت به يزيد از دودمان اموى نداشتند بلكه با نوحه سرايى و خواندن اشعار انقلابى براى كشتگان مدرسه فيضيه ، به يارى امام حسين عليه السلام مى شتابند، خطر اسرائيل را براى ملت مسلمان ياد آور مى شوند و تاءكيد روى خطرى مى كنند كه از جانب رژيمهاى وابسته ، بر اسلام وارد مى شود و كمتر از خطر بنى اميه نيست . (161)
تظاهرات دهم محرم 1383: 
مقدمات حالى از تظاهرات گسترده روز عاشورا بود. خطبا و وعاظ طى دهه محرم گفتنيها را بيان كرده بودند و روزنامه هاى دولتى هم به همراه راديو سعى كرده بودند آرامش حفظ شود و كمتر مردم به آگاهيهايى دست يابند. بنابراين از نظر اين رسانه هاى گروهى در كشور خبرى نبود. تمام تبليغات در اطراف نتايج رفراندوم و انقلاب سفيد شاه دور مى زد و ثمرات آينده آن يكى بعد از ديگرى شمرده مى شد و به دهقان و كارگر و ديگر طبقات نويد و بشارت زندگى مرفهى را مى داد و اگر اشاره اى به دين و مذهب و روحانيت مى شد من باب توجه به مساءله ارتجاع و خطر ارتجاع و موانعى بود كه مدعى بودند انقلاب سفيد را تهديد مى كند. روز عاشورا ده ها هزار نفر توده هاى مردم كه در جريان دقيق مبارزه امام بودند با در دست داشتن عكس آيت الله العظمى خمينى با شعار خمينى خدا نگهدار تو، ملت طرفدار تو، به خيابانهاى تهران ريختند.
از قبل ، محل اجتماع ، مدرسه حاج ابوالفتح در نظر گرفته شده بود؛ اما اين مدرسه از صبح زود در محاصره پليس قرار گرفت و هنگامى كه ازدحام جمعيت براى مراسم عزادارى و فرياد شعارهاى ضد رژيم بالا گرفت و كنترل از دست پليس خارج شد و مسجد و اطراف آن در اختيار مردم قرار گرفت و با شعار(162) به راهپيمايى پرداختند. تظاهر كنندگان پس از عبور از سه راه امين حضور و راهپيمايى پرداختند. تظاهر كنندگان پس از عبور از سه را امين حضور و سرچشمه به ميدان بهارستان رسيدند و عكس امام را در اين ميدان نصب كردند و سپس به خيابان فردوسى رفتند و با نطق و خطابه ، انقلاب سفيد شاه را محكوم ساختند و آن گاه به سوى دانشگاه تهران رفتند و فرياد خمينى بت شكن خدا نگهدار تو اوج يافت .
در بازگشت وقتى جمعيت به مقابل كاخ مرمر رسيد بدون تصميم قبلى ناگاه جمعيت فرياد برآورد، مرگ بر اين ديكتاتور
اداره كنندگان تظاهرات كوشش كردند از هر گونه حمله و يا ادامه شعار به آن صورت جلوگيرى كنند، اما جمعيت همان شعار را براى مدتى تكرار كرد. در واقع هدف از تظاهرات در همين جمله خلاصه شده بود و سقوط شاه را طلب مى كرد راهپيمايى و تظاهرات فرداى آن روز از مسجد شاه اعلام شد. شب يازدهم هم تظاهراتى از جانب دانشجويان دانشگاه تهران در حمايت از رهبرى آيت الله خمينى با شعار خمينى پيروز است صورت گرفت اين تظاهرات از مسجد هدايت خيابان اسلامبول تا ميدان شاه ادامه يافت و جمعيت تظاهر كننده به مجلس عزادارى مدرسه حاج ابوالفتح پيوست .
بخشى از سخنان تاريخى امام خمينى ره در روز 13 خرداد 1342 مصادف به دهم محرم 1383
الان عصر عاشورا است .... گاهى كه وقايع روز عاشورا را از نظر مى گذرانم اين سئوال برايم پيش مى آيد كه اگر بنى اميه و دستگاه يزيد بن معاويه تنها با حسين عليه السلام سر جنگ داشتند آن رفتار وحشيانه و خلاف انسانى چه بود كه در روز عاشورا نسبت به زنهاى بى پناه و اطفال بى گناه مرتكب شدند؟ زنان و كودكان چه تقصير داشتند؟ طفل شش ماه حسين عليه السلام چه كرده بود؟ (گريه حضار)
به نظر من آنها با اساس كار داشتند بنى اميه و حكومت يزيد به خاندان پيامبر مخالف بودند. بنى هاشم را نمى خواستند و غرض آنها از بين بردن اين شجره طيبه بودند. همين سئوال اينجا مطرح مى شود كه دستگاه جبار ايران با مراجع سرجنگ داشت ، با علماى اسلام مخالف بود، به قرآن چكار داشتند؟ به مدرسه فيضيه چكار داشتند؟ به طلاب علوم دينيه چكار داشتند؟ به سيد 18 ساله چكار داشتند؟ (گريه حضار) سيد 18 ساله به شاه چه كرده بود؟ به دولت چه كرده بود؟ به دستگاه جبار ايران چه كرده بود؟ (گريه شديد حضار) به اين نتيجه مى رسى كه اينها با اساس كار دارند؟ با اساس اسلام و روحانيت مخالفند. اينها نمى خواهند اين اساس موجود باشد. اينها نمى خواهد صغير و كبير ما موجود باشد. اسرائيل نمى خواهد در اين مملكت قرآن باشد. اسرائيل نمى خواهد در اين مملكت علماء اسلام باشند. اسرائيل نمى خواهد در اين مملكت دانشمند باشد. اسرائيل به دست عمال سياه خود مدرسه فيضيه را كوبيد. ما را مى كوبد.
شما ملت را مى كوبد. مى خواهد اقتصاد شما را قبضه كند. مى خواهد تجارت و زراعت شما را از بين ببرد. مى خواهد ثروتها را تصاحب كند. اسرائيل مى خواهد به دست عمال خود آن چيزهايى را كه مانع هستند آن چيزهايى را كه سد راه هستند از سر راه بردارد. قرآن سد راه است بايد برداشته شود. روحانيت را كه سد راه هستند از سر راه بردارد. قرآن سد راه است بايد برداشته شود. روحانيت سد راه است بايد شكسته شود. مدرسه فيضيه و ديگر مراكز علم و دانش سد راه است بايد خراب شود. طلاب علوم دينيه ممكن است بعدها سد راه بشوند بايد شكسته شوند. از پشت بام پرت شوند بايد سر و دست آنها شكسته شود. براى اينكه اسرائيل به منافع خودش برسد. دولت ايران به تبعيت از اغراض و نقشه هاى اسرائيل به ما اهانت كرده و مى كند.
امام امت ره سپس به رفراندوم فرمايشى شاه اشاره مى كنند و در بخشى از سخنان خود مى فرمايند:
شما اهالى محترم قم ملاحظه فرموديد آن روز كه آن رفراندومى كه برخلاف مصالح ملت ايران بود، بازور سرنيزه اجرا شد در كوچه ها و خيابانهاى قم در مراكز روحانيت ، در جوار فاطمه معصومه عليهاالسلام مشتى اراذل و اوباش را انداختند. در اتومبيل ها نشاندند و گفتند مفت خورى تمام شد، پلوخورى تمام شد. آيا اين طلاب علوم دينيه كه شباب عمرشان را، نشاطشان را در اين حجرات مى گذرانند و ماهى 40 الى صد تومان بيشتر ندارند، مفت خورند!؟
ولى آنهايى كه ، يك قلم در آمدشان هزار ميليون تومان است مفت خور نيستند؟...
بايد ملت قضاوت كند كه مفت خور كيست ؟ من به شما نصيحت مى كنم اى آقاى شاه ! من به تو نصيحت مى كنم ، دست از اين اعمال و رويه بردار. من ميل ندارم كه اگر روزى اربابها بخواهند تو بروى ، مردم شكرگزارى كنند. من نمى خواهم تو مثل پدرت بشى .
شما ملت ايران به ياد داريد، پيرمردها، چهل ساله ها، حتى سى ساله هايتان نيز ياد دارند كه در جنگ دوم جهانى سه دولت اجنبى به ما حمله كردند. شوروى و انگلستان و آمريكا به ايران ريخته ، مملكت را قبضه كردند. اموال مردم در معرض تلف بود، نواميس مردم در معرض هتك بود، ليكن خدا مى داند كه مردم خوشحال بودند كه پهلوى رفت . من نمى خواهم تو اين طور باشى . من ميل ندارم تو مثل پدرت شوى . نصيحت مرا بشنو ، از روحانيت نشنو. اسرائيل به درد تو. نمى خورد. بدبخت ، بيچاره چهل و پنج سال از عمرت مى گذرد، يك كمى تاءمل كن . يك كمى تدبر كن . يك قدرى عواقب امر را ملاحظه كن . كمى عبرت بگير. از پدرت عبرت بگير. اگر راست مى گويند كه تو با اسلام و روحانيت مخالفى بدفكر مى كنى . اگر ديكته مى كنند و به دست تو مى دهند در اطراف آن فكر كن .
چرا بى تاءمل حرف مى زنى ؟ آيا روحانيت حيوان نجس است ؟ آيا ما حيوان نجس هستيم ؟ اگر اينها حيوان نجس هستند چرا ملت دست آنها را مى بوسد؟
چرا به آبى كه آنها مى آشامند مردم خود را تبرك مى كنند؟ آيا ما حيوان نجس هستيم ؟ خدا كند كه مراد تو از اين جمله كه اينها مثل حيوان نجس ‍ هستند علما و روحانيت نباشد، وگرنه تكليف ما با شما مشكل مى شود و تكليف تو مشكلتر مى شود. نمى توانى زندگى كنى . ملت نمى گذارد كه تو با اين وضع ادامه دهى .
آيا روحانيت و اسلام ارتجاع سياه است ؟ لكن تو مرتجع سياه ، انقلاب سفيد كردى ؟ انقلاب سفيد به پا كردى ؟ چه انقلاب سفيدى كرده اى ؟ چرا اين قدر مى خواهى مردم را اغفال كنى ؟ امروز به من خبر دادند كه عده اى از وعاظ و خطباى تهران را برده اند سازمان امنيت و تهديد كرده اند كه از سه موضوع حرف نزنند. 1 - از شاه بدگوئى نكنند 2 - به اسرائيل حمله نكنند. 3 - نگويند ما در همين سه موضوع نهفته است . اگر از اين سه موضوع بگذريم ديگر اختلافى نداريم و بايد ديد كه اگر ما نگوييم شاه چنين و چنان است آيا آن طور نيست ؟ اگر ما نگوييم اسرائيل براى اسلام و مسلمين خطر ناك است آيا خطر ناك نيست ؟ و اصولا چه ارتباطى و تناسبى بين شاه و اسرائيل است كه سازمان امنيت مى گويد: از شاه صحبت نكنيد، از اسرائيل نيز صحبت نكنيد؟ آيا به نظر سازمان امنيت شاه اسرائيلى است ؟ آيا به نظر سازمان امنيت شاه يهودى است ؟!... آقاى شاه ! شايد اينها مى خواهند تو را يهودى معرفى كنند كه من بگويم كافرى تا از ايران بيرونت كنند و به تكليف تو برسند؟!
تو نمى دانى اگر يك روز صدايى در بيايد، ورق برگردد هيچ كدام از اينها كه اكنون دور تو را گرفته اند با تو رفيق نيستند. اينها رفيق دلارند. اينها دين ندارند. اينها وفا ندارند. دارند همه چيز را به گردن توى بيچاره مى گذارند. آن مردك كه حالا اسم او را نمى برم آن گاه كه دستور دادم گوش او را ببرند. نام او را مى برم (احساسات شديد مردم ) آمد به مدرسه فيضيه و سوت كشيد كماندوها اطراف او مجتمع شدند. فرمان حمله داد. بريزيد، بكوبيد، تمام حجرات را غارت كنيد، همه چيز را از بين ببريد. وقتى كه از او مى پرسى كه چرا اين جنايات را كرديد، مى گويند شاه گفته است . فرمان ملوكانه است كه مدرسه فيضيه را خراب كنيم . اينها را بكشيم ، نابود كنيم .
مطالب خيلى زياد است . بيشتر از آنها است كه شما تصور مى كنيد. حقايقى در كار است ، مملكت ما، اسلام ما، در معرض خطر است . آن چيزى كه در شرف تكوين است سخت ما را نگران و متاءسف ساخته است . از وضع ايران ، از وضع اين مملكت خراب ، از وضع اين هياءت دولت و از وضع اين سرمداران حكومت نگران و متاءسف هستيم و از خداوند بزرگ اصلاح امور را خواهانيم
.
اين سخنرانى ساده كه عبارت و كلمات آن براى همه قابل درك و فهم بود با خطايى كه مستقيما به شاه داشت ، او را شكست و خرد كرد و رسالتى تاريخى را به انجام رساند.
امام خمينى رسما و علنا با شديدترين حملات رو در روى شاه قرار گرفت هر چند قبل از آن هم به اين وضع شناخته شده بود. مبارزه ابعاد وسيعى يافت . نيروى انقلابى متكى به اسلام بدون تمايل به بيگانه عينيت پيدا كرد. ترس و وحشتى كه همواره در بين توده مردم از شاه و دولت و دستگاه امنيتى وجود داشت تا حد بسيارى از بين رفت . در كلمات خطابى روح الله ، شاه از آن مقام خيالى و تصورى پايين كشيده شد و به دلها شجاعت داد كه قهرمانانه بپا خيزند و به وظايف اسلامى خود عمل كنند و فتواى تقيه حرام است را جدا به اجرا در آورند.
امام خمينى ره با ايراد اين سخنان در حقيقت رسما و علنا رو به روى شاه قرار گرفت و پاسخ نطق شاه را در 2 بهمن 1341 كه در صحن مطهر قم ايراد كرد، به صورت دندان شكن و محكم داد. اين سخنان بلافاصله توسط ساواك و شهربانى به تهران گزارش شد. به دستور شاه ساواك ماءموريت يافت امام خمينى را توقيف كند. ساعت 3 بامداد روز 15 خرداد ماءموران امنيتى به منزل امام هجوم بردند و ايشان را دستگير كردند و فورا به تهران حركت دادند.
خبر دستگيرى مرجع تقليد مردم ، بسرعت در قم و سپس در تهران و ساير شهرها انتشار يافت . مردم قم به خيابانها ريختند و با تقبيح عمل دولت در دستگيرى امام به راهپيمايى اعتراض آميز پرداختند.
پليس براى تفرقه مردم ابتدا به تيراندازى هوايى پرداخت ، اما مردم خشمگين به پليس حمله كردند و در همان دقايق نخست معاون شهربانى را به قتل رساندند؛ يك كاميون ارتش را آتش زدند. تيراندازى به طرف مردم شروع شد و عده اى از مردم بى دفاع كشته شدند. گلوله باران مردم تا عصر ادامه داشت و بالاخره با وارد شدن ارتش در قضيه و مستقر كردن تانكها در شهر و به پرواز درآوردن هواپيماها و شكستن ديوار توسط آنها براى ارعاب مردم و تاريكى هوا به طور موقت فيصله داده شد.
دستگيرى امام ره و قيام خونين 15 خرداد(163) 
به دنبال سخنرانى آتشين و كوبنده عصر عاشوراى امام ، عمليات فاشيستى رژيم آغاز شد؛ و همزمان با دستگيرى رهبر نهضت اسلامى ايران و بسيارى از علما و وعاظ و شخصيتهاى ذى نفوذ در قم ، تهران و شهرستانها، زمينه يك سركوب وحشيانه و خونين توسط ايادى دژخيم فراهم شد.
اجتماعات و تظاهرات مردمى زنان و مردان در اعتراض به بازداشت امام در قم ، تهران و برخى ديگر از شهرستانها با هجوم نيروهاى مسلح و ماءموران خون آشام به خاك و خون كشيده شد.
اما رژيم درمانده ، دانشگاه را با تانك و مسلسل و افراد مسلح به محاصره درآورد، اما نمى دانست كه آتش قيام و قهر از هر كجا قابل شعله ور شدن است .
سيل خروشان كشاورزان غيور و كفن پوش ورامين ، دهقانان كن ، و مردم جماران به سوى تهران سرازير شدند؛ و انبوه جمعيت اعم از بازاريان ، بارفروشان ، دانشگاهيان ، و اقشار مختلف مردم با غريور رعد آساى يا مرگ يا خمينى و مرگ بر شاه تهران را به لرزه درآورد.
شاه كه در برابر قيام قهر آلود ملت ، تاج و تخت خود و سلطه آمريكا را در حال زوال و سقوط مى ديد، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد؛ و توسط نيروهاى جهنمى و خون آشام خود، تظاهر كنندگان را با وضع فجيعى كه قلم از توصيف آن عاجز است ، قتل عام كرد؛ و تهران را در 15 خرداد 1342 به كشتارگاه مخوف و حمام خون تبديل ساخت .
قيام قهرآميز و خونين مردم غيور تهران در 15 خرداد، يك بار ديگر نشان داد كه هيچ نوع سركوب و كشتار نمى تواند نهضتى را كه به رهبرى امام آغاز شده است ، خاموش سازد.
همزمان با قتل عام مردم مبارز در تهران ، كشتارهاى فجيعى در قم ، شيراز، مشهد، تبريز و ديگر شهرستانها توسط دژخيمان رژيم به وقوع پيوست و براى ادامه سياست سركوب على رغم سانسور شديد رژيم به وقوع پيوست و براى ادامه سياست سركوب على رغم سانسور شديد رژيم شاه ، اخبار مربوط به دستگيرى رهبر نهضت اسلامى ايران و قيام 15 خرداد و كشتارهاى قم ، تهران ، مشهد و ساير شهرستانها در مدت كوتاهى در سراسر كشور پخش شد و موجى از خشم و نفرت عليه شاه به راه افتاد. خبرگزاريها نيز بازتاب گسترده قيام شكوهمند ملت ايران در حمايت از رهبر نهضت اسلامى را به سراسر جهان مخابره كردند و عكس العملهاى شخصيتهاى سياسى ، علمى و مذهبى كه حاكى از اعتراض نسبت به دستگيرى امام و كشتار مردم بى گناه بود، گزارش دادند.
يكى از نمونه هاى آن ، اعلاميه اعتراض آميز شيخ محمد شلتوت ، مفتى و رئيس دانشگاه الازهر مصر بود كه شش روز بعد از دستگيرى امام و فاجعه خونين 15 خرداد صادر شد؛ در اين اعلاميه دستگيرى علما و اهانت به ساحت مقدس آنان به عنوان داغ ننگى بر پيشانى بشريت معرفى گرديد؛ وى طى تلگرافى خطاب به شاه خواست از تجاوز به حريم روحانيت و علماى اسلام كه پاسداران قوانين الهى هستند خوددارى كند و علماى بازداشت شده را هر چه زودتر آزاد سازد.(164)
حوزه هاى علميه نجف اشرف ، كربلا و كاظمين نيز بمحض دريافت خبر بازداشت امام و كشتار 15 خرداد تهران ، قم و ديگر شهرهاى ايران به پا خاستند و با تشكيل اجتماعات و طى تلگرافهائى به سلاطين و رؤ ساى جمهورى كشورهاى و سازمانهاى بين المللى ، حمايت خود را نسبت به امام ، و تنفر خويش را نسبت به اعمال وحشيانه رژيم شاه اعلام نمودند، و خواستار آزادى فورى رهبر نهضت اسلامى ايران شدند، و مراجع تقليد در قم و مشهد و جمعى از علما در تهران و شهرستانها هر كدام به گونه اى حمايت خود را ابزار كردند، و خواستار آزادى حضرت امام شدند.
اعتصاب سراسرى تهران در 21 خرداد به مناسبت هفتم فاجعه خونين فيضيه ضربه اى بود كه رژيم را درمانده تر كرد؛ مهاجرت مراجع قم و مشهد، علماى سرشناس شهرستانها به تهران موجب شد كه رژيم تن به سياست آرام سازى و تشنج زدايى زند و با آزاد نمودن رهبر نهضت اسلامى ايران خشمها را فرونشاند.
11 مرداد ماه 1342 رسانه هاى گروهى ، آزادى امام را به اطلاع مردم رسانيدند، اما اين آزادى نمايشى در مدت كوتاهى تبديل به حصر گرديد؛ رژيم از ترس سيل خروشان جمعيت كه براى ديدار امام مى شتافتند، نخست وى را از زندان پادگان عشرت آباد به داوديه و از آنجا به قيطريه انتقال داد؛ بدين ترتيب امام در يك منزل شخصى كه افتخارا در اختيار ايشان گذاشته شده بود، تحت نظر و مراقبت شديد ماءموران قرار گرفت . گرچه مردم با اطلاع از وضع امام آرامش خاطرى يافتند، اما اقامت مراجع قم و مشهد و علماى شهرستانها در تهران تا مدتى ادامه يافت .
سرانجام ، رژيم ، هر كدام از آنان را به گونه اى مجبور به مراجعت كرد.
على رغم اين شرايط، فريبكارى رژيم مانع از تداوم نهضت و ضربات ناشى از آن نگرديد.
يكى از آثار ادامه حصر امام ، تشكيل گروههاى زير زمينى در قم ، تهران و شهرستانها بود كه گاه با نامهاى جبهه مسلمانان آزاد، جمعيتهاى مؤ تلفه اسلامى ، مجمع روحانيون مجاهد، و گاه بدون نام ، مانند تشكيلات سرى اصفهان ، شيراز، قزوين و گاه نيز به صورت نشريه هاى انقلابى مانند بعثت و فرياد خودنمايى مى كرد.
از تعداد شهداى 15 خرداد آمار صحيحى در دست نيست . اما تعداد آنها را رقمى بين 5 تا 15 هزار نفر تخمين زده اند. در تهران و قم و ساير شهرستانها دولت به دستگيرى و محاكمه روحانيون و مردم ادامه داد. زندآنها از روحانيان و بازاريها و كسبه پر شد و عده اى نيز محاكمه و اعدام شدند.
جريان 15 خرداد به هر نحوى كه بود ظاهرا به نفع شاه تمام شد اما در واقع در 15 خرداد سال بعد شاه از اين خوب برخاست و با رفتن او بار ديگر خورشيد پرتشعشع اسلام طلوع كرد و مملكتى را از ظلم و ستم او رهانيد.
ياد و خاطره شهداى 15 خرداد براى همه تاريخ گرامى باد.
روز جهانى محيط زيست 
5 ژوئن 1976 / 15 خرداد 1351 
خداوند تبارك و تعالى براى استقرار و ادامه حيات نشر و همه جانوران و گياهان ، محيط مادى مناسبى را فراهم نموده است . محيط مادى و يا محيط زيست ، مجموعه اى متشكل از هوا، آب و ذرات معلق مانند: دوده ، غبار و خاك است . يا به زبان علمى ، محيط زيست متشكل از نظامهاى اتمسفر (Atmospher ) (كه هوا و ذرات معلق تشكيل شده )، پدوسفر(Pethospher) (زمين )، بيوسفر (Biospher) (قشر زيست محيطى ) و هيدروسفر (Hidrosphr) (آب ) مى باشد.
مجموعه اين نظامها باضافه نيروى خورشيدى ، فضاى زيست محيطى را آماده مى كنند و بستر حيات را با تمام تنوع كه دارد ميسر مى سازند.
انسان از آغازى كه پا به عرصه طبيعت گذاشته ، با شرايط متنوع طبيعت و محيط زيست خود تطابق داشته است و پيدايش و ادامه حيات همه تمدنهاى جهان در صحنه زيست محيطى بوده است .
امروزه دنياى سياسى ، اقتصادى ، فرهنگى و اجتماعى و بسيارى از علوم و نيازهاى بشرى روابط تنگاتنگى با محيط زيست دارند.
تخريب محيط زيست و اثرات آن 
پژوهشگران جهانى بر اساس تحقيقات خود مدعى تخريب و تهديد محيط زيست به دست انسان هستند و همگى ادامه چنين وضعى را دير يا زود موجب پديدار شدن مصيبت مرگبارى براى كره زمين و موجودات آن از جمله انسان مى دانند.
عامل مهم تخريب محيط زيست ، انسانها هستند و در حال حاضر اثر نيروى انسانى بر روى عوامل محيط زيست ، جهانى شده است .
رشد سريع جمعيت و مصرف انرژى فسيلى روند طبيعى را دگرگون كرده و موجب تغييرات شگرفى شده و تركيب مادى عناصر جو را تغيير داده است .
افزايش دما نيز تغييرات و نوسازى شديدى را باعث خواهد شد كه پوشش ‍ گياهى را بشدت دچار دگرگونى خواهد كرد.
استفاده از صنايع تسليحاتى ، گسترش هزاران نوع سموم و ورود آنها به اكوسيستم ، افزايش و توسعه گازهاى خطرناك در جو نظير گاز كربنيك و اكسيد ازت و... و بارش بارانهاى اسيدى - كه ناشى از سوخت نفت چاهها و جنگلهاست - همگى تخريب شرايط زيست محيطى را باعث خواهد شد.
دنياى تكنولوژى ملموس ترين فاجعه را براى محيط زيست به ارمغان آورده است و كشورهاى صنعتى ، مقصر واقعى اين فاجعه هستند. محيط زيست ، امروز به عنوان مهمترين محور سياست جهانى قرار گرفته است و همه كشورهاى جهان نگران تخريب محيط زيست هستند.
توسعه اقتصادى يا تخريب محيط زيست : 
در مجمع عمومى سازمان ملل متحد، در 22 دسامبر 1989 قطعنامه اى تصويب شد كه تا در اجلاسى هم محيط زيست و هم توسعه مورد بررسى قرار گيرد. هدف مجمع ، توسعه اى پايدار مبنى بر حفظ محيط زيست در سطح جهانى و ملى بود، اما متاءسفانه الگوهاى فعلى توسعه ، عكس هدف مجمع عمومى سازمان ملل مى باشد؛ به اين معنا كه الگوهاى فعلى حاكم بر توسعه در جهان ، در عمل عامل تخريب محيط زيست در جهان هستند.
كشورهاى در حال توسعه ، كشورهاى صنعتى را متهم اصلى برهم زدن توازن زيست محيطى مى دانند و كشورهاى صنعتى ، كشورهاى روبه توسعه را متهم مى كنند كه افزايش جمعيت در اين كشورها باعث شده است كه بيش از ظرفيت زمين از منابع آن بهره بردارى ، و آثار زيانبارى براى زمين ، آب و هوا و محيط زيست فراهم كنند. واقعيت اين است كه كشورهاى صنعتى با هزارها پالايشگاه و صنايع متنوع و گسترده ، سهم بزرگى در توليد گاز دى اكسيد كربن دارند و گازهاى متصاعد شده مضر در جو، نتيجه الگوهاى غلط توسعه صنايع در اين كشورها مى باشند ضمنا توليد دسته اى از مواد شيميايى و مصرف فراوان آن ، كه در نازك شدن لايه اوزن مؤ ثر مى باشد در كشورهاى صنعتى انجام مى گيرد.
اينها كه بر شمرديم همگى عواملى هستند كه محيط زيست را تهديد مى كنند.
بى شك با استفاده از الگوهاى غلط توسعه ، محيط زيست انسانى نيز از بين خواهد رفت .
با توجه به مسائل مربوط به آلودگى محيط زيست در جهان و نياز به برنامه سراسرى جهانى به منظور حفاظت محيط زيست براى نسلهاى آينده بشر و ديگر موجودات جاندار، در 5 ژوئن 1972 برابر با 15 خرداد 1351، كنفرانس بين المللى حفاظت محيط زيست با شركت 1400 نماينده از 113 كشور تحت اين عنوان كه تنها يك زمين وجود دارد با سرپرستى سازمان ملل متحد در شهر استكهلم پايتخت كشور سوئد تشكيل شد. كه مقارن با تاءسيس يونپ (165) بود بعد از سال 1972 سال سالروز تاءسيس اين سازمان يونپ به عنوان روز جهانى محيط زيست مطرح مى باشد.(166)
غرب به علت توسعه بى رويه و استفاده غير اصولى از تكنولوژى متكى بر سيستم اقتصادى و اجتماعى خود با مشكلات عديده اى روبرو مى باشد و سبب شده تا كشورهاى عقب نگه داشته شده ، بيش از پيش دچار فقر و بدبختى شوند كه مسلما قسمتى از آن به علت بهره مند شدن از مزاياى تكنولوژى بوده است .
به علت همين نابسامانى است كه طبق ارقام موجود 020/0 جمعيت دنيا از 80 0/0 منابع خداداد زمين بهره مند مى شوند، حال آنكه 80 0/0 ديگر فقط از 020/0 منابع كمال استفاده را مى برند.

next page

fehrest page

back page