next page

fehrest page

back page

نگاهى به وضعيت صنايع دستى از ابتدا تا امروز 
رشد صنايع دستى موجب پيشرفت صادرات غير نفتى ، منابعى براى كسب ارز، استحكام پايه هاى استقلال اقتصادى روستا، حمايت از قشر مستضعف و محرم روستايى ، جلوگيرى از مهاجرت روستاييان مى شود. همه اين مسائل در صنعت ، بينش ، انديشه ، هنر و خلاقيت دست روستاييان و مردم محروم خلاصه مى شود، كه در دل دور افتاده ترين روستاها در زير آفتاب پاييزى و يا در گرماى داخل چهار ديوارى پوشيده از برف و يخبندان خود كنار دار قالى ، گليم و جاجيم و...نشسته و به توليد دست ساختهايى مى پردازند كه گذشته از تاءمين نياز خانواده ، با ارائه آن به بازار، كسب درآمد مى كنند و فرهنگ و هنر خويش را ترويج مى كنند.
دامنه اين فعاليت تا آنجا پيش مى رود كه اين دست ساختها در آن سوى مرزها شهره عام و خاص شده است و بازارهاى اروپا را فتح كرده و به رقابت با كشورهاى ديگر نظير افغانستان ، پاكستان ، هندوستان و تركيه و... مى پردازد.
آنچه كه تحت عنوان صنايع دستى مطرح مى شود، نگاهى است به وضعيت و نقش صنايع دستى روستايى در اقتصاد و خودكفايى روستا و كشور.
صنايع دستى خانگى از ديرباز وجود داشته است . پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، سازمانى با عنوان سازمان صنايع دستى با هدف احيا و توسعه صنايع دستى خانگى و رسيدگى به وضعيت اقتصادى ، اجتماعى روستاييان به وجود آمد.
در مورد صنايع دستى بايد دانست كه يك نزديكى مشخص و همگون بين شرايط جغرافيايى ، اجتماعى اقتصادى ، همراه با جنس و نوع محصولات كشاورزى وجود دارد. چنانچه وجود دام در هر منطقه باعث رونق بيشتر اين صنعت به دليل استفاده از دام به عنوان مواد اوليه در مورد دستبافتها شده است و در نقاطى كه دامپرورى وجود ندارد، از گياهان خودرو براى حصيربافى و سبد بافى ، و در برخى نقاط از خاك براى سفالگرى و سراميك سازى ، كوزه گرى و... استفاده مى شود.
اين عوامل در هنرها و آداب و رسوم مناطق مختلف به طور گوناگون در نوع خلاقيت دست ساخت روستاييان اثرات فراوانى دارد.
فراورده هاى دست ساز از آنجا كه اغلب بازگو كننده خصوصيات تاريخى ، اجتماعى و فرهنگى هر كشور است و عامل بسيار مهمى در شناساندن و معرفى فرهنگ و تمدن ملل مختلف محسوب مى شود، از مدتها پيش ‍ برخى از كشورهاى برخوردار از اين صنعت و هنر به اين فكر افتادند كه از صنايع دستى به منظور توسعه مبادلات فرهنگى استفاده شود و ضمن شركت در نمايشگاههاى بين المللى ، بازارهاى مكاره جهانى و همچنين گشايش غرفه هاى عرصه صنايع دستى در فرودگاههاى بين المللى و شهرهاى توريستى و مسافرپذير خود، سعى كنند تا هم بازارهاى جديدى براى توليدات دستى به دست آورند و هم فرهنگ و تمدن خود را از طريق دست ساخته هايشان به مسافران ساير كشورها بشناسانند.
صنايع دستى عامل تكميل كننده درآمد روستاييان
ارتقاى سطح درآمد روستاييان و بى نياز ساختن خانواده هاى روستايى در عمل ، ثابت كرده است كه يك عامل بسيار قوى در جذب آنان به روستا بوده و درآمد ناشى از كار و شغلهاى مكمل آن در روستا، همراه با عوامل فرهنگى و اجتماعى همچون راه ، بهداشت ، آموزش و درمان از مهمترين عناصر به شمار مى رود و در اين ميان صنايع دستى همواره مى تواند نقش ‍ يك مكمل اقتصادى را در رشد درآمد كه بدون پيچيدگى فنى درآمد بوده و يك شغل تكميلى در مواقع بيكارى فصلى محسوب مى شود كه باعث جلوگيرى از اتلاف وقت روستاييان مى شود و در نتيجه كالايى نيز توليد مى گردد كه يا پاسخى به نيازهاى مصرفى خانواده آنان است و يا براى فروش ، به جامعه مى باشد.
روستاييان مى توانند مصرف و به كارگيرى مواد اوليه را كه عمدة در همان محل تهيه مى شود و نيروى كار ارزانى كه در ميان خانواده ها وجود دارد، يك محل درآمد تثبيت شده اى را براى حفظ خود ايجاد كنند.
صنايع دستى هر نقطه از كشور با توجه به نيازهاى منطقه ، توسط روستاييان تهيه مى شود، همچنان كه در جنوب كشور بنابر نياز منطقه گرمسيرى به وسيله الياف خرما، سبد، حصير و در شمال كشور از گالى و سوم يا سوف كه در اطراف مردابها به صورت خودرو عمل مى آيد، زنبيل و حصير و كلاه حصيرى مى بافند.
همچنين در گيلان و مازندران صنايع نمد مالى ، سفال سازى ، خراطى ، بامبوسازى ، قلابدوزى ، ابريشم ، جاجيم ، گليم ، جوراب و شال بافى رواج دارد.
در گرگان ، خراسان و آذربايجان گليم ، ورنى جاجيم ، زيرانداز، پوشاك پشمى بافته مى شود و قالى بافى در اين شهرها هر كدام شهره خاص و عام مى باشد و نقش و رنگ و رسم بخصوص دارد، كه علاوه بر ايران در جهان نيز شهرت دارد سفالگرى ، سراميك سازى نيز در استانها رواج دارد. صنايع قلمكارى بر روى مس ، منبت كارى ، كاشى كارى در اصفهان و سوزن دوزى ، گليم بافى ، چادر بافى و گلدوزى در سيستان و بلوچستان قسمت مهمى از صنايع دستى كشور ما را تشكيل مى دهند.
خلاصه در هر استان ، شهرستان ، بخش و روستاى كشور صنايع دستى و زيبايى توليد مى شوند كه اگر از آنها حمايت شود، در دنيا رتبه بالايى را كسب خواهند كرد.
ايران ، بعد از انقلاب اسلامى در چندين نمايشگاه خارجى و بين المللى صنايع دستى مشاركت كرده است و توليدات و فرآورده هاى صنايع دستى ، بويژه صنايع روستاييان اعجاب تماشاگران را برانگيخته است .
در حالى كه توسعه اقتصادى در اكثر موارد باعث بروز نابرابريهايى در بين مناطق مختلف يك كشور مى شود و برخى نواحى به علت داشتن استعداد و امكانات بيشتر و يا بنابر ملاحظات اقتصادى و سياسى به صورت قطبهاى فعال صنعتى در مى آيند و موجب مى شوند تا ساكنان شهرها و روستاهاى مجاور براى كسب درآمد بهتر و برخوردارى از امكانات رفاهى بيشتر به آن مناطق مهاجرت كنند و در عمل مشكلات ناشى از مهاجرت را فراهم مى آورد، صنايع دستى به عنوان يك عامل بازدارند مهاجرتهاى فصلى يا دائمى مى تواند مورد استفاده قرار گيرد و در مناطق روستايى ، بويژه اگر تواءم با تاءمين حداقل دستمزد، استفاده كارگران از مزاياى بيمه هاى اجتماعى ، معافيت از پرداخت ماليات ، تضمين تاءمين مواد اوليه كمكى ، اعطاى وامهاى كم بهره و بدون بهره باشد مى تواند ضمن كاستن از ميزان مهاجرتها، موجبات افزايش درآمد روستاييان را فراهم آورد.
اقدامات ياد شده به منظور سهولت كار صنعتگران صنايع دستى موجب رونق اقتصادى آنان مى شود.
عده اى از اقتصاددانان معتقدند كه كشورهاى كم درآمد نبايد در پى اجراى طرحهاى سنگين باشند. بلكه بايد منابع مالى خود را در توليداتى به كار گيرند كه هم روز بروز بر سرمايه و درآمد خود بيفزايند و هم بتوانند توليدات زيادترى را براى مصرف داخلى و صادرات فراهم سازند، و اين امر، سرمايه گذارى در توليد صنعتى را مى طلبد.
عمليات فرماندهى كل قوا - خمينى روح خدا 
بر اساس تجربه هاى حاصله از عملياتهاى آفندى قبلى در منطقه ماهشهر - آبادان ، اجراى يك عمليات آفندى در منطقه دارخونى مورد توجه قرار گرفت . از ابتداى كار، طرحريزى عمليات براساس استفاده از پياده نظام در يك عمليات شبانه به منظور تصرف خاكريزهاى يكم و دوم دشمن در جنوب آبادى محمديه - واقع در جنوب دارخوين - قرار داده شده بود.
عمليات فرماندهى كل قوا - خمينى روح خدا كه يك روز پس از عزل بنى صدر از فرماندهى كل قوا توسط امام خمينى ره ، به مورد اجرا گذاشته شد؛ نخستين عملياتى بود، كه در آن هماهنگى اصولى و كامل از ابتداى طرحريزى تا پايان عمليات بين يگان سپاه پاسداران عمل كننده در منطقه و لشكر 77 پياده به وجود آمد و سرآغاز بسيار خوبى براى عمليات ثامن الائمه عليه السلام كه سه ماه و نيم بعد در همان منطقه اجرا شد محسوب مى شود.
نيروهاى دشمن در مواضع پدافندى جنوب محمديه ، يك گردان مكانيزه تقويت شد با يك گروهان اضافى و يك گروهان تانك برآورد شده بود.
گروهان شناسايى صلاح الدين و گردانهاى تانك يرموك و خالد نيز در جنوب مواضع خط مقدم پدافندى دشمن گسترش داشتند كه مى توانستند نيروهاى در خط را تقويت يا به صورت واحد احتياط آن در اجراى پاتك عمل كنند.
با توجه با اينكه در چند ماه گذشته ، دشمن قدرت تعرض خود را از دست داده بود و با بررسى وضعيت زمين ، گسترش رودخانه كارون در جناح غربى منطقه و آبگرفتگى در جناح شرقى زمين عمليات ، دشمن قادر به استفاده از قدرت مانورى نيروهاى زرهى و مكانيزه خود نبود و حداكثر مى توانست به حفظ مواضع پدافندى موجود اكتفا كند. بر مبناى برآورد وضعيت ياد شده ، طرح عملياتى لشكر 77 پياده با هماهنگى سپاه پاسداران دارخوين تهيه شد و در 13 خرداد 1360 جهت تهيه مقدمات امر و پيش بينى آمادگى يكانهاى اجرايى منتشر گرديد.
بر مبناى اين طرح ، يگانهاى لشكر 77 پياده مستقر در منطقه عمليات ماهشهر - آبادان در جناح شرقى و جنوب سرپل دشمن در شرق كارون ، ماءموريت تثبيت دشمن و پدافند از مواضع را به عهده داشتند و نيروهاى سپاه پاسداران دارخوين با همكارى گردان 214 زرهى و يك گروهان از گردان 107 ژاندارمرى تحت پوشش يكانهاى توپخانه لشكر 77، ماءموريت تك به مواضع دشمن را به عهده داشتند.
پس از اجراى ده دقيقه آتش تهيه ، هجوم رزمندگان اسلام در ساعت چهار و 15 دقيقه بامداد روز 21 خرداد به مواضع دشمن شروع شد.
اولين عكس العمل دشمن در مقابل حمله رزمندگان اسلام ، در ساعت 25،8 صبح به ظهور رسيد و يك واحد تانك دشمن آماده اجراى پاتك شد. با مشاهده پاتك دشمن ، ضمن اعزام يك دسته ديگر تانك به منطقه هدف ، به گردان 214 تانك دستور داده شد كه با حداكثر توان از هدف تصرف شده دفاع كند.
واحدهاى تك كننده همچنان در طول روز 21 خرداد به پيشروى خود ادامه دادند و مواضع دشمن را كه در خاكريزهاى متناوب تهيه شده بود فتح كرد و افراد دشمن را نابود يا اسير ساختند به نحوى كه تا ساعت 30، 10 تعداد دويست نفر از نيروهاى دشمن اسير شدند.
حدود ساعت 11 همان روز واحدهاى ايرانى به آخرين حد پيشروى تعيين شده رسيدند و منطقه را از وجود دشمن پاك كردند. دشمن از ساعت 12 به بعد شروع به پاتك كرد كه پاتكهاى او در اثر آتش توپخانه و گردانهاى تانك و مقاومت دليرانه رزمندگان اسلام خنثى شد.
حدود ساعت 12 روز 22 خرداد يعنى 36 ساعت پس از آغاز عمليات ، در حالى كه رزمندگان ايرانى موفق شده بودند، حدود سه كيلومتر پيشروى كنند و مواضعى را تصرف و نگهدارى نمايند، وضعيت منطقه حالت عادى و تثبيت شده پيدا كرد.
به هر حال هدف نهايى عمليات فرماندهى كل قوا كه عقب راندن نيروهاى دشمن به غرب كارون بود حاصل گرديد.
سالروز ارتحال زن مجتهده جهان اسلام بانو نصرت امين اصفهانى 
22 خرداد 1362 
بانو نصرت امين در سال 1265 هجرى شمسى در شهر اصفهان ديده به جهان گشود. از چهار سالگى به مكتبخانه رفت تا به فراگيرى قرآن و زبان فارسى بپردازد و اين زمانى بود كه در زمينه تحصيل علوم و معارف دينى بالاتر از سطح روخوانى قرآن هيچ مجال و زمينه اى براى حضور زنان نبود؛ بخصوص در سالهاى 1280 به بعد كه تحصيل علم براى پسران هم آسان و ميسر نبود تا چه رسد به دختران .
او در 15 سالگى به ازدواج و همسرى پسر عمويش درآمد. اما زندگى خانوادگى و تربيت فرزندان در فراگيرى دانش او اثرى نگذاشت و آن چنان در جهت كسب علوم دينى از خود جديت نشان داد كه موافقت و مساعدت اطرافيان بويژه همسر خويش را براى ادامه تحصيلات در علوم دينى (فقه و اصول ) و زبان عربى به دست آورد. در اين زمان او بيست ساله بود.
مهمترين استاد ايشان كه فقه و اصول و حكمت را به وى آموخت ، آيت الله نجف آبادى بود. بانو امين از زمان كودكى كه اهل ذوق و تفكر و تدبر در موجودات و آثار حق تعالى و از عشاق پروردگار كريم بود، در حين تحصيل حكمت به كشف و شهود نيز نائل مى گرديد و در اين رابطه بهترين سند و گواه آثار تفسيرى ايشان كتاب اربعين الهاشميه و نيز نفحات الرحمانيه است .
به دنبال انتشار كتاب اربعين هاشميه در سن 40 سالگى از سوى آيت الله حائرى يزدى ، آيت الله محمد كاظم يزدى و آيت الله آقا ميرزا اصطهباناتى شيرازى درجه اجتهاد گرفت و پس از شركت در آزمون علما و مراجع تقليد وقت (آيت الله شيخ عبدالكريم قمى و آيت الله آقا سيد محمد كاظم شيرازى ) كه شامل سؤ الها و پاسخهاى بسيارى بود - تمامى آنها در كتاب جامع الشتات آمده است - از طرف آن آيات عظام ، درجه اجتهاد و قدرت استنباط احكام شرع را دريافت كرد و اولين بانوى مجتهده در جهان اسلام گرديد.
ديگر تاءليفات اين بانوى گرانقدر عبارتند از:
معاد يا آخرين سير بشر، مخزن اللئالى
، سير و سلوك
، يك دوره تفسير قرآن به نام مخزن العرفان در 15 جلد، روش خوشبختى ، ترجمه اخلاق ابن مسكويه با پاورقى .
بانو امين در زمينه انتشار پاره اى كتابهاى خويش كه بيشتر در ارتباط با مقامات عرفانى و سير سلوك بوده به سبب بدفهميهاى رايج كه معمولا در اين گونه مباحث پيش مى آيد، بسيار محتاطانه و دقيق عمل مى كردند و در بسيارى مواد اصلا اجازه انتشار آنها را نداده اند؛ بعلاوه به سبب پرهيز از شهرت و نيز تواضع بسيارى كه داشتند عموما كتابهاى خود را به نام مستعار بانوى ايرانى منتشر ساخته اند.
بانو مجتهده امين از آنجا كه دريافته بود مجال و زمينه تعلم براى دختران تا چه حد محدود است لذا بخشى از همت بلند آن بزرگوار مصروف تاءسيس ‍ مدرسه براى دختران شد.
در سال 1344 يك واحد دبيرستان دخترانه اسلامى در اصفهان تاءسيس كرد تا زمينه تحصيل دختران در محيطى سالم به دور از آلودگيهاى رايج در پاره اى محيطهاى آموزشى دخترانه را فراهم آورد.

در سال 1346 اولين مدرسه علوم دينى زنان را در تاءسيس كرد كه اين سازمان در تعليم و تعلم دينى زنان مسلمان و پرورش زنان برجسته در اين زمينه سهمى شايان توجه و تقدير داشت . همه اين اقدامات حكايت از روشنگرى فكر، بلندى هدف و عمق دلسوزى اش در امور زنان بود. بانو امين دانشمندى باذوق ، متواضع ، عارف ، خوش برخورد، پرهيزگار، ساكت و كم حرف ، و بدون گرايش به تجمل و تكلف و از دوستان صديق اهل بيت عصمت و طهارت بود.
وجود مقدس و پرفيضش آن چنان روحانى و مستغرق در عالم عرفان و معنويت بود كه هر كس او را مى ديد مجذوب جذبه معنويت ايشان مى گرديد و در پرتو نورانيت و نفس مطمئنه او در خود احساس شادى و روحانيت مى كرد. وجود ذى وجود اين زن عالمه نسيمى بود كه بر جامعه زنان وزيد و عامل حركت بخش و تكان دهنده اى براى بيدارى افكار خفته و پيشبرد آنان در راه تحصيل علوم دينى و كمالات معنوى و سير الى الله شد.
بانو امين سالهاى متمادى در راه تحصيل علم و مقامات معنوى زحمتها كشيد و عملا ثابت كرد كه زن مى تواند در محيط اجتماع ، در زير پرده حجاب و با كمال عفت و تقوى و اجراى برنامه هاى مقدس مذهبى به تحصيل علم ادامه دهد و مقام شامخى را احراز كند و بين علم و دين پيوند برقرار سازد و على رغم نظر كسانى كه تصور مى كردند حجاب مانع پيشرفت و تكامل است و يا عده اى كه مى گفتند زن بايد از هر نوع كمال ترقى و تعالى محروم بماند و بر خلاف منطق اسلام ، زن را از ارزش انسانى در رسيدن به مقامات مادى و معنوى و روحانى و سير الى الله بى بهره مى دانستند بپا خاست و آن تصورات غلط را در هم شكست .
پيشتازى در علوم عرفانى ، از وى شخصيتى ساخت كه فيلسوف عاليقدر معاصر آيت الله محمد تقى جعفرى در مورد ايشان مى گويد:
با توجه با آثار قلمى كه از خانم امين در دسترس ما قرار گرفته است به طور قطع مى توان ايشان را يكى از علماى برجسته عالم تشيع معرفى نمود و روش علمى ايشان هم كاملا قابل مقايسه با ساير دانشمندان بوده بلكه با توجه به مقامات عاليه روحى كه ايشان موفق شده اند بايد ايشان را نخبه اى از دانشمندان به شمار آورد.
همچنين شخصيتهايى چون آيت الله العظمى مرعشى نجفى ره و مرحوم علامه طباطبايى ، با توجه به مقام علمى و عرفانى خانم امين ، محضر درس او را مايه فيض و افاده مى دانستند.
ابتلائات و آزمايشهايى كه خداوند كريم براى صيقلى شدن و خالص ‍ گرديدن روح مطهر اين بنده مقربش نمود مساءله از دست رفتن ايشان بوده است چنانكه هشت فرزندش به علل مختلف از قبيل بيمارى و... از دست رفتند و تنها يك پسر برايش باقى ماند. اين مصائب نتوانست خللى در عزم و اراده اين يگانه بانوى مجتهده و عارف به وجود آورد و اين نشانگر آن است كه اگر زنان قدم در راه كمال و تعالى زنند و خدا را ناظر اعمال خويش ‍ و مالك همه هستى و داراييهاى خويش بيابند، حتى در فقدان فرزند نيز عنان اختيار از كف نمى دهند و متانت 9 و صبورى كه در خور انسان خليفة الله لاست پيشه مى سازند.
گفته اند در جريان جنگ جهانى اول دو فرزند كوچك ايشان به فاصله چند روز فوت كردند. بدين مناسبت استادشان آيت الله نجف آبادى سه روز درس را تعطيل مى كنند و به خانه شان نمى روند؛ روز چهارم بانو امين به دنبال استاد مى فرستند و وقتى ايشان مى آيند، علت تعطيلى درس را جويا مى شوند.
آيت الله نجف آبادى مى گويند كه من شرمم مى شود كه بچه تان تازه از دنيا رفته براى درس بيايم و خانم امين پاسخ مى دهند:
من پيش خدا شرمم مى شود كه سه روز است چيزى نخوانده ام . خدا يك چيزى به من داد خودش هم گرفت .
سرانجام اين بانوى مكرمه در سن 97 سالگى در آخر شعبان 1403 ه‍ق مطابق با 22 خرداد 1362 ه‍ق پس از يك عمر پربركت جان به جان آفرين تسليم كرد و به لقاء الله پيوست . پيكر مطهره اين بانوى مكرمه در روز دوشنبه 23 خرداد برفراز دستهاى انبوه امت عزادار شهر قهرمان پرور اصفهان تشييع شد. در مراسم تشييع جنازه اين بانوى اسلام كه به دنبال برگزارى نماز جماعت ظهر و عصر و امامت مرحوم آيت الله خادمى رييس ‍ حوزه علميه اصفهان از مسجد سيد اين شهر برگزار شد، گروه كثيرى از روحانيان و اقشار مختلف مردم شركت كردند.
شهادت مجاهدان مؤ تلفه اسلامى 
26 خرداد 1344 
26 خرداد ماه ياد آور سحرگاهى خونين است كه رژيم شاه چهار مؤ من مجاهد را به سبب ايمان به خدا و تعهد به مرجع و فقيه عادل زمان و رهبر انقلاب اسلامى و به جرم دفاع از اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و اعدام انقلابى حسنعلى منصور كه مزدور آمريكا بود، به ميدان تير آوردند تا با خيال خام خود آنها را بكشند و ياران امام خمينى قدس ره و اسلام را بترسانند. اما آنها همانند رهبرشان دلى آرام و قلبى مطمئن داشتند، و با لبى پر لبخند به شهادت لبيك گفتند و جاودانه تاريخ داراى حيات طبيه شدند و خون پاكشان ، شورى ديگر در دل مردم خداخواه آفريد. راهشان آغازگر جهاد مسلحانه اى شد كه تا پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى ، اسلحه را در دستان نيرومند مبارزان راه خدا نگه داشت . خداوند آنان را عزت بخشيد و دشمنانشان را رسوا و ذليل كرد و درخت انقلاب اسلامى با خون اين شهدا ثمرى ديگر گرفت و شاخ و برگش گسترده تر شد.
حاج صادق امانى ، محمد بخارايى ، مرتضى نيك نژاد رضا صفارى هرندى ، و همرزمان دلير آنها از مؤ تلفه اسلامى ، شب سياه رژيم طاغوتى را با انفجار نور و برق گلوله در هم شكستند و در روزگارى كه رژيم ستمشاهى و فراماسونرى امريكايى و انگليسى و قيحانه رجز مى خواند كه انقلاب اسلامى به بن بست رسيده و رهبر انقلاب دستگير و به تركيه تبعيد شده ، و پس از دستگيرى و تبعيد ايشان قيامى مثل 15 خرداد پديد نيامده است و مبارزان راه خدا بايد مبارزه را كنار بگذارند، و دنبال زندگى بروند. در چنين روزگار خفقان و ديكتاتورى ، اين عزيزان ، حنجره پليد منصور را كه به ولايت فقيه جسارت كرده بود، پاره كردند و زبان پليدش را از كام هرزه گويش بيرون كشيدند، و او را به درك فرستادند، و هنگامى كه دستگير شدند با شجاعت و شهامت ، ابهت پوشالى طاغوت را در بازجوييها و بيدادگريها فروپاشيدند، و به مبارزان جراءت و قدرت ديگرى بخشيدند و چون در جامعه وجهه مذهبى داشتند و صداقت و تدبن و تعهد آنها بر همگان روشن بود به مبارزه مسلحانه مشروعيت اجتماعى دادند و راه را براى مجاهدان و هموار ساختند. هنگامى كه طاغوت و طاغوتيان فهميدند كه آنان يك فهرست 83 نفر از مزدوران بيگانه پرست را براى اعدام انقلابى آماده ساخته اند به وحشت افتادند و رجز خوانى ها به باد رفت . و قدرت اسلام و توان ياران خالص امام خمينى (ره ) آشكار شد و كاپيتولاسيون امريكايى از محتوا خالى گرديد و ديگر نوبت به كاپيتولاسيون انگليسى و صهيونيستى نرسيد.
تاريخچه جمعيت مؤ تلفه اسلامى 
مؤ تلفه اسلامى ، در اوايل سال 1342 به نظر مبارك امام خمينى ره تشكيل شد. قبلا اعضاء مؤ تلفه بدون اين عنوان از مهر 1341 به نداى استنصار امام خمينى لبيك گفتند و در نهضت روحانيت عليه توطئه رژيم پهلوى ، كه در پوشش لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى شكل گرفته بود، فعاليت چشمگيرى كردند و در مقابله با رفراندوم دروغين شاه ، حضور جدى يافتند و در رسوا كردن نظام حاكم تلاش مؤ ثرى داشتند.
آنها پيشنهاد اعلام عزاى عمومى به سبكى جديد را قبل از نوروز 1342 به محضر امام راحل و مراجع معظم تقليد تقديم كردند كه مورد پذيرش قرار گرفت و اعلام شد كه ضربه سختى در سراسر كشور به رژيم پهلوى وارد آمد.
در اوايل سال 1342 ش . حضرت امام (ره ) سه گروه فعال از اين افراد را در منزل خويش ، به پيوند تشكيلاتى دعوت فرمودند و تشكلى نه شرقى و نه غربى با نام هياتهاى مؤ تلفه اسلامى تشكيل شد.
عنوان هياءت بدين سبب بود كه رژيم نتواند آن را به راحتى كشف كند و در بازجوييهاى ساواك ، اعضاى آن بتوانند فعاليتهاى خود را با عنوان فعاليت هياءتهاى مذهبى معمول در جامعه آن روز عادى جلوه بدهند.
اين تشكيلات ، خود را مطيع مرجع و ولى فقيه عادل و رهبر انقلاب اسلامى ، امام خمينى (ره ) مى دانست . اعضا و مديران مؤ تلفه ، خود را انصار ولى فقيه مى ناميدند و انگيزه آنها انجام تكليف شرعى بود و هدفشان ، به قدرت رسيدن و تشكيل حكومت توسط خود و تشكل مربوط نبود، بلكه بدنبال حاكميت اسلام بر اساس فقه و فقاهت بودند.
مؤ تلفه ، شورايى به نام شوراى روحانيت داشت كه بر حركت و برنامه هاى تشكل نظارت داشت تا امرى مغاير با شرع ، و يا كارى مغاير با اساس وظايف اسلامى نباشد. اعضاى اين شورا را مؤ تلفه به محضر امام خمينى (ره ) پيشنهاد كرده بود و امام آنان را تاءييد فرموده بودند.
اعضاى شوراى ياد شده عبارت بودند از: شهيد آيت الله مطهرى ، شهيد آيت الله دكتر بهشتى ، مرحوم حجت الاسلام والمسليمن مولايى و آيت الله انوارى كه حوزه هاى مؤ تلفه زير نظر شوراى روحانيت اداره مى شد.
شهيد حجت الاسلام و المسلمين دكتر باهنر، و حجت الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى و برخى از بزرگان ديگر برنامه آموزشى را اجرا مى كردند.
دوره هاى فعاليت مؤ تلفه : 
مؤ تلفه پس از تشكيل ، دوره هاى مختلفى را گذرانده است ؛ زيرا مقتضيات زمان در طول انقلاب اسلامى از سال 1341 متفاوت بوده است . اين دوره ها عبارتند از:
1 - از سال 1341 تا سال 1344 كه دوره طول است و با دستگيرى جناح مسلح ، و جناح سياسى ، پايان مى يابد.
2 - از سال 1344 تا سال 1349 كه مؤ تلفه توسط شهيد باهنر و شهيد رجايى و... اداره مى شد.
3 - از سال 1349 تا سال 1354 كه دوران شدت مبارزه مسلحانه است و مؤ تلفه ضمن انجام فعاليتهاى مخفى سياسى ، با شهيد اندرزگو، شهيد اسلامى و... در كار تاءمين تسليحاتى نهضت اقدام اساسى داشت .
4 - از سال 1354 تا سال 1356 كه پس از آشكار شدن انحراف سازمان مجاهدين خلق و خيانتهاى آنان و گروههاى كمونيست ، بار ديگر مؤ تلفه نقشى اساسى در سازماندهى افراد، و ارتباط با روحانيت مبارزه و اميد دهى و حفظ مبارزان مسلمان داشت .
5 - از سال 56 تا بهمن 1357 - در اين سالها مؤ تلفه تحت رهبرى امام (ره ) در خدمت روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، نقش اساسى در تشكيلات مخفى اين دو سال سرنوشت ساز را داشت .مؤ تلفه در كميته استقبال از امام (ره )، و بسيج انتظامات 60 هزار نفر، و تاءمين امكانات و بودجه نقش محورى ايفا كرد.
6 - پس از پيروزى انقلاب 1357 تا سال 1366 مؤ تلفه در حزب جمهورى اسلامى بود و عناصر آن خدمات مؤ ثرى در اين حزب شهيد پرور داشتند.
7 - دوره سالهاى 1366 - 1367 پس از تعطيل شدن حزب جمهورى اسلامى بنا به نظر حضرت امام مؤ تلفه (انسجام احتياطى ) خود را حفظ كرد و در ايجاد تشكلهاى اسلامى صنفى - سياسى تلاش داشت .
8 - دوره سالهاى 1367 - 1371 در اين دوره با كسب اجاره و تاءييد صريح امام خمينى (ره ) و سپس تاءييد ولى امر مسلمين و مقام معظم رهبرى ، در تجديد سازمان تشكيلاتى و فعال پيدا كرد.
9- دوره سالهاى 1371 به بعد بر اساس تكليف شرعى ، در شرايط خاص ‍ زمان ، پيشنهاد مؤ تلفه زمان متشكل از همه عناصر و تشكلهاى خط امام و ولايت پذير را داد و موفق شد شوراى مركزى 30 نفره كه منتخب اعضا در كنگره دوم بودند انتخاب كند.
مؤ تلفه و قيام 15 خرداد 
بعد از حادثه فيضيه و كشتار بى رحمانه روحانيان در قم ، مراسمهاى پى در پى و راهپيمايى عظيمى در عاشوراى 1342 برگزار شد. حضرت امام (ره ) در عصر عاشورا سخنرانى شديد اللحنى عليه رژيم انجام داد. شاه كه از بيانات حضرت امام (ره ) به وحشت افتاده بود تصميم گرفت كه به هر نحوى نهضت را سركوب كند؛ بنابراين در شب و صبح 12 محرم مصادف با 15 خرداد، امام خمينى (ره ) و تعداد بسيارى از روحانيان را دستگير كرد.
خبر دستگيرى حضرت امام (ره ) آن چنان موج عظيمى در سراسر كشور پديد آورد كه براى هيچ كس باور كردنى نبود. مردم در 15 خرداد به پا خاستند و فرياد يا مرگ يا خمينى را سر دادند و به هرجا كه متعلق به رژيم بود، حمله بردند و تخريب عظيمى كردند كه رژيم را لرزاند.
جمعيت مؤ تلفه اسلامى همران با ديگران توانستند اين موج
عظيم را كنترل و هدايت كنند و به نهضت ادامه دهند و با صدور و پخش ‍ اعلاميه در روزهاى بعد، اعلام عزاى عمومى و اعتصاب سراسرى در هفتم شهداى 15 خرداد كردند.
مبارزه در غياب حضرت امام ره كه زندان بودند با سختى ادامه يافت و درگيريها و تظاهرات و چاپ و پخش اعلاميه ها آن چنان گسترده بود كه شاه ناچار در افتتاح جاده هراز مجبور شد بگوييد كه من روحانيت را قبول دارم و احترام مى گذارم و اين سخن در آن روز به غلط كردم نامه شاه مشهور شد.
در قيام 15 خرداد تعداد محدودى اسلحه به دست مردم افتاد و اما نتوانستند از آنها استفاده شايسته انجام دهند. بعد از آزادى حضرت امام ره در فروردين 1343، كار مبارزه آن چنان ريشه دار شده بود كه ايشان فرمودند:
ملت اسلام زنده شده است ، زندگى از سرگرفته است . اگر خمينى هم با شما بسازد ملت نخواهد ساخت . بارك الله فيكم .
در همين زمان بحث قيام مسلحانه مطرح شد. مؤ تلفه اسلامى از امام قدس ‍ سره در ايجاد حركت مسلحانه كسب تكليف كرد. امام ره فرمودند:
خوبست به شرط آنكه از جايى اسلحه نگيريد كه وابسته بشويد بلكه بخريد و يا خودتان بسازيد
گروه مسلح مؤ تلفه با عنوان مبارزه مثبت تشكيل شد و براى اولين بار دست به ساخت نارنجك و بمب دستى زد و آن را در چند جا از جمله شمال و مسگر آباد آزمايش كرد.
پس از تشكيل تيم مسلح ، مؤ تلفه آمادگى خود را به محضر ولى فقيه عرضه داشت و پيشنهاد اعدام انقلابى شاه و برخى ديگر از مزدوران وى را نمود. امام در ابتدا نهى فرمودند و مصلحت را در مبارزه سياسى يا مبارزه منفى ديدند.
در نهايت چند روز قبل از دستگيرى مجدد فرمودند:
حالا موقعش نيست .
شهيد صادق امانى با لبخند گفت : الحمدالله امام نهى را برداشتند.
بعد از دستگيرى امام در آبان ماه سال 1343 و تبعيد ايشان به تركيه به علت مخالفت شديد با كاپيتولاسيون امريكايى شهيد آيت الله مطهرى فرمود:
لازم است چند نفر از اين طاغوتيها، به زمين بيفتند تا روحيه مردم بازسازى شود.
شهيد حاج صادق امانى و يارانش اين موضوع را اذن اعدام شاه و مزدورانش دانستند و چون حضرت امام در غياب و عدم دسترسى به خودشان نظر شهيد مطهرى و شهيد بهشتى را تاييد فرموده بودند حجت را تمام مى دانست ، اما براى مزيد اطمينان آقاى حاج تقى خاموشى و عباس ‍ مدرسى را مشهد فرستادند تا اذن آية اللة العظمى ميلانى را بگيرند و آنها اين اجازه را گرفتند و پس از كسب اذن در پى تدارك كار برآمدند.
نظر اكثر برادران در اعدام شاه بود و چند بار بر اين كار اقدام كردند. شهيد عراقى به جاده آبعلى رفت ، تا هنگام رفتن شاه با اسكى ، او را از پاى درآورد اما ميسر نگرديد. يك بار شهيد بخارايى به همراه شهيد محمد صادق اسلامى ، در بازديد شاه از اتحاديه كاميونداران ، تا نزديك شاه رسيدند، اما شهيد بخارايى وقتى خواست اسلحه را در آورد، متوجه شد كه اسلحه را جا گذاشته است . نفر بعد از شاه حسنعلى منصور بود و برادارن چون ديدند فعلا نمى توانند به شاه دسترسى پيدا كردند و زمان بسرعت در گذر است و بايد پس از تبعيد حضرت امام ره كارى انجام مى گرفت تصميم گرفتند اعدام منصور را جلو بياندازند.
در شب اعدام منصور ياران در منزل شهيد بخارايى كه در خيابان مولوى بازارچه سعادت بود، ابتدا نيات خود را بررسى كردند كه آيا نقطه مبهمى در خلوص نيست تا آن را بزدايند. سپس براى رعايت همه ضوابط و مراحلى كه اسلام در اجراى چنين عملياتى معين كرده است مرورى بر برنامه كردند كه چيزى باقى نمانده باشد. سپس دعا و نماز و نياز با معبود كه توفيق اخلاص و موفقيت در عمل را عنايت فرمايد. آن گاه به بررسى نحوه و شيوه اجراى عمليات و عواقب آن پرداختند و در نهايت براى آنكه در تاريخ نيت و اهداف اين عمل و عاملين قهرمان آن را تحريف نكنند، قطعنامه اى نوشتند و با صداى شهيد بخارايى در نوار ضبط كردند كه كلمه آن درس ‍ مردانگى و تقوا و شهامت بوده و بيانگر مواضع مؤ تلفه اسلامى در سخت ترين شرايط و مشكلترين كار، مى باشد.
متن قطعنامه :
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص .
ناله را هر چند مى خواهم كه پنهان سركشم
سينه مى گويد كه من تنگ آمدم فرياد كن
ما با قلبى سوزان آماده شهادتيم ، ديدن اين تنهاى برهنه ، شكمهاى گرسنه ، و بدنهاى ناتوانى كه در زير تازيانه هاى عمال استعمار، آنها را به پرستيدن پيكر منحوس شاه باز مى دارد ما و هر انسانى را رنج مى دهد.
ما براى اولين بار شليك گلوله را بر روى دشمنان شما ملت ايران طنين انداز مى كنيم ، باشد كه شما نيز پيروى كنيد. ان الحياة عقيدة و جهاد. ما زندگى را عقيده و جهاد در راه آن مى دانيم ...
شما اى ملت ايران و... با قلبى مملو از ايمان بپاخيزيد، و اين عاملين منفور استعمار و هياءت كثيف حاكمه را يك باره نابود سازيد.
ما از وراى اين جهان با شما سخن مى گوييم ، نترسيد، بپاخيزيد و خود را به كاروان شهدا ملحق سازيد...
در همان شب بحث شد كه فردا منصور در سه جا حضور دارد.
1 - در مسجد كه او را راحتتر مى شود به درك فرستاد.
2 - در افتتاح تعاونى ارتش .
3 در جلوى مجلس .
در مسجد راحتتر مى شود منصور را اعدام كرد و راه نجات بهتر ميسر بود، اما شهيد امانى نظر دارد كه برادران ما فدائيان اسلام )، در گذشته از مسجد براى اعدام انقلابى استفاده كردند و اين در نزد برخى از مردم اثر مطلوب نداشت و فكر مى كردند حرمت مسجد آسيب مى بيند، در مورد تعاونى هم ممكن است طاغوت تبليغ كند كه متدينين و مؤ تلفه اسلامى مخالف تعاونى هستند.
پس وظيفه بود كه آنها را به تعيين محل در بهارستان رساند و اين توجه به وظيفه مهمترين نكته در جريانات آن شب است .
در صبح اول بهمن 1343، حسنعلى منصور، در جلوى مجلس شوراى ملى در ميدان بهارستان با خونسردى و آرامش كامل توسط مؤ تلفه اسلامى و ياران صديق اسلام و انقلاب به سزاى اعمال خود رسيد و با اينكه برنامه در بهترين حد ممكن بود، اما شهيد بخارايى گير افتاد و به دنبال او با اينكه اعتراف نكرده بود، از طريق خانه و خانواده اش يارانش را شناختند و بجز چند نفر مانند شهيد اندرزگو، حاج حسين رضائى و حاج عبدالرضا مهديان و حاج شيخ حسين يزدى زاده ، بقيه گروه مسلح دستگير شدند.
سحرگاه 26 خرداد:
رژيم شاه ، عاجز و درمانده ، بيدادگاه را از مردم مخفى نگه داشت و از رزمندگان مؤ تلفه ، 6 نفر را به اعدام و بقيه را به حبسهاى ابد، 15 تا 10 سال محكوم ساخت .
معمول است محكومان به اعدام را از دوستانشان جدا مى كنند و اين كار را هم كردند. اما دوستان دست به اعتصاب غذا زدند و گفتند مى خواهيم اين شبهاى آخر را در كنار هم باشيم .
و افزودند: مرگ براى ما شادى آفرين است ، چرا كه لحظه انتقال به جوار يار است ، چه برسد به شهادت كه لحظه دريافت انعام و مزد از محبوب مهربان است .
آنان به قدرى پافشارى كردند كه بناچار همه را با هم يكجا جمع كردند. شب 26 خرداد به دو تن از محكومان اعدام به نامهاى شهيد حاج مهدى عراقى ، و حاج هاشم امانى اطلاع دادند كه با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم شده اند.
سرانجام در سحرگاه 26 خرداد، سرداران رشيد اسلام شهيد حاج صادق امانى ، شهيد محمد بخارايى ، شهيد مرتضى نيك نژاد، شهيد رضا صفار هرندى ، ياران حسين زمانه را به شهادتگاه بردند و دژخيمان رژيم ناجوانمردانه جوانان صديق اسلام را به رگبار بستند و خون پاكشان را بر زمين ريختند.
روحشان شاد
تشكيل جهاد سازندگى 
27 خرداد 1358

جهاد سازندگى نهادى است كه نطفه آن در درون انقلاب بسته شده ، در بستر انقلاب رشد كرد و همراه با نهال نوخاسته انقلاب رشد كرد و به ثمر رسيد.
حديث جهاد، حديث انقلاب است و كارنامه سراسر جهاد و شهامت آن ، نشان از تلاش و سخت كوشى جهاد گران و فتنه انگيزى و دسيسه بازى دشمنان دارد.
دست پرتوان جهادگران بذر انقلاب را در دل محرومترين و مستضعف ترين قشر جامعه يعنى روستاييان كاشت و تير آنان قلب بزرگترين دشمنان را نشانه گرفت .
جهادگران گمنام و بى نشان در عرصه هاى توليد و نبرد تلاش كردند و شجاعانه در سخت ترين شرايط، بزرگترين موانع را از سر را انقلاب اسلامى برداشتند. جهادگران با تمام وجود و اخلاص در جبهه هاى حق عليه باطل به يارى رزمندگان اسلام پرداختند و به سنگرسازان بى سنگر لقب گرفتند. جهاد سازندگى انسانهايى را پرورش داد كه قبل از شروع به سازندگى شروع به جهاد نفس كردند. عليه شيطان درونى قيام نمودند تا با از بين بردن نفس ‍ اماره بتوانند در سنگرى الهى و مقدس به سازندگى بپردازند و در راه آبادانى و عظمت كشور انقلابى خويش در راستاى اهداف اسلامى تمام تلاش ‍ خويش را به كار بندند و در اين راه حتى از ايثار دريغ نورزند و خود را فداى مكتب خويش نمايند.
بعد از فرمان تاريخى حضرت امام خمينى ره در 27 خرداد 1358 مبنى بر تشكيل جهاد سازندگى جهت رفع محروميتها و آبادانى كشور، جهاد سازندگى به منظور فراهم ساختن نهضتى همه جانبه در جهت مبارزه با فقر، اقدام به محروميت زدايى توسعه و عمران روستاها و در يك كلام ، حركت در جهت استقلال و خودكفايى از متن توده هاى ميليونى مردم محروم و مستضعف به وجود آمد. رسالت اصلى جهادگران ابلاغ پيام اسلام و انقلاب و كاشتن بذر استقلال و آبادانى در دل روستاهابود.
لحظات شروع كار جهاد و فكر تاءسيس اين نهاد مقدس متكى بر اراده حضرت امام خمينى ره و برخاسته از افكار سالم و نيات خالصانه جهادگران بود لذا پايه و اساس كار بر حق گذاشته شد و اين بنيانى است كه براى رضاى خدا و براى خدمت به بهترين و محرومترين مردم بنا نهاده شد.
دستاوردهاى خاص جهادسازندگى :
جهادسازندگى در راستاى تحقق فرمانهاى حضرت امام ره دستاوردهاى زير را به دنبال داشت :
1 - توجه خاص به محرومان و مستضعفان و نگرشى همه جانبه به مناطق محروم روستايى .
2 - تلاش در جهت تحقق رشد كشاورزى به عنوان محور استقلال كشور.
3 - ايفاى وظايف سازندگى در عرصه جنگ و شهادت و بازسازى ويرانه هاى به جامانده از جنگ و افتخار عنوان سنگرسازان بى سنگر.
4 - رشد شخصيت روستاييان و جلب مشاركت آنان .
5 - تربيت سازندگان متعهد و حزب اللهى براى نظام ادارى كشور با ارتقاء سطح بينش علمى و مهارتى آنان .
6 - دگرگون ساختن چهره روستاهاى كشور در سايه توكل به خداو اطاعت از ولايت فقيه و در نتيجه بسيارى از ناممكن ها را ممكن ساختن .
ويژگى هاى جهادسازندگى :
1 - سياست انعطاف پذيرى : حضور در فعاليتهاى اضطرارى و قدرت جابجايى با توجه به روحيه همكارى فى مابين بخشها و مناطق ، در جهت نيل به اهداف كلى جهاد.
2 - توانايى پذيرش ماءموريت بر مبناى ضرورتها و نيازهاى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى .
3 - سادگى و بى آلايشى و پرهيز از تشريفات غير ضرورى .
4 - ايجاد فضاى مناسب جهت رشد و ارتقاء نيروها، در ابعاد فرهنگى ، تجربى و تخصصى .
5 - خدمت به محرومان و روستاييان با اولويت به مناطق دور دست و مستعد.
6 - هدف غايى جهاد، تحول فرهنگى و انسانى جامعه روستايى است . در اين رابطه امام راحل ره فرموده اند:
اين جوانان جهادگرند كه بذر انقلاب را در دل روستاييان مى كارند.
7 - حساسيت به مسائل شرعى و حفظ شعائر و ظواهر اسلامى در سازمان و محيط جهاد.
8 - مردمى بودن و تاءكيد بر مشاركت مردم در اجراى طرحها و پروژه ها.
9- التزام عملى به ولايت فقيه .
10 - گرايش به عدم تمركز مديريت و نظام اجرايى .
تصويب لايحه تشكيل وزارت جهاد سازندگى :
بعد از مطرح شدن تشكيل وزارت جهاد سازندگى ، اساسنامه اى توسط برادران جهاد در دفتر مركزى تهيه شد و توسط اعضاى شوراهاى مركزى جهاد سازندگى در كشور به تصويب رسيد و به عنوان طرح ، توسط نمايندگان مجلس شوراى اسلامى در دوره اول مجلس ، مطرح شد و در كميسيون ويژه جهاد مورد بررسى قرار گرفت و بعد از طى مراحل و اصلاحاتى جهت تصويب به مجلس شوراى اسلامى تقديم شد.
بررسى لايحه تشكيل وزارت جهاد سازندگى از جلسه 24 آبان 1362 شروع شد و پس از بحث و گفتگوهاى لازم و چندين جلسه علنى ، كليات طرح در سه فصل شامل اهداف ، وظايف و مقررات عمومى با يازده ماده و پنج تبصره در جلسه روز سه شنبه 7 آذر 1362 مجلس شوراى اسلامى به تصويب نهايى نمايندگان و در تاريخ 17 / 9/ 1362 با محتواى زير به تاءييد شوراى نگهبان رسيد.
فصل اول - هدف :
ماده 1 - وزارت جهاد سازندگى با اهداف ذيل تشكيل مى گردد:
الف - حركت به سوى استقلال و خود كفايى كشور با تلاش در جهت بهبود وضع اقتصادى و اجتماعى كشور و در جهت بهبود وضع اقتصادى و اجتماعى روستاها و مناطق عشايرى از طريق توسعه كشاورزى ، دامدارى صنايع روستايى و بازسازى ويرانيها با همكارى دستگاههاى اجرايى مربوطه و اقشار مختلف مردم .
ب - ايجاد زمينه جهت رشد شخصيت والاى انسانى روستاييان از طريق مشاركت و نظارت آنان در فعاليتهاى روستايى .
ج - بسيج اقشار مردم ، جهت سازندگى روستاها و فراهم كردن امكان تلاش ‍ براى نيروهاى مؤ من و ايثارگر جامعه و رشد و تكامل آنها.
فصل دوم : وظايف
ماده 2 - وزارت جهاد سازندگى مؤ ظف است ضمن هماهنگى با وزارت كشاورزى فعاليتهاى خود را با شرايط مناسب و امكانات لازم براى رشد توليد كشاورزى و دامدارى متمركز نمايد.
ماده 3 - وزارت جهاد سازندگى مؤ ظف است در محدوده وظايف خود در ارائه خدمات به روستاها زمينه هايى را كه موجبات رشد توليد و درآمد روستاييان را فراهم آورد اولويت دهد.
ماده 4 - كليه وظايف عمران روستايى وزارت كشاورزى و عمران روستايى مندرج در قانون تغيير نام وزارت كشاورزى و منابع طبيعى به وزارت كشاورزى و عمران روستايى و تجديد سازمان كشاورزى كشورمصوب 1/3/1365 مجلس شوراى ملى سابق به جهاد سازندگى واگذار شده و از اين پس وزارت كشاورزى و عمران روستايى ، وزارت كشاورزى ناميده مى شود و كليه اعتبارات و امكانات و سازمانهايى كه در رابطه با وظايف عمران روستايى فعاليت مى نمودند از اين وزارتخانه منتزع و به جهاد سازندگى واگذار مى گردد.
تبصره - سازمان امور عشاير (دامداران متحرك ) وابسته به وزارت كشاورزى با تمام امكانات موجود از وزارت كشاورزى منتزع و به جهاد سازندگى وابسته مى شود.
ماده 5 - ساير وظايف وزارت جهاد سازندگى عبارت است از:

next page

fehrest page

back page