fehrest page

back page

1 - برنامه ريزى و احداث و نگهدارى ابنيه و تاءسيسات عمومى خدماتى مورد نياز روستاها و مناطق عشايرى شمال حمام ، كشتارگاه ، رختشويخانه ، غسالخانه و لوله كشى آب آشاميدنى با مشاركت مردم .
تبصره 1 - در مورد ساير ابنيه و تاءسيسات عمومى خدماتى مورد نياز روستاها و مناطق عشايرى مانند مدرسه و درمانگاه ، جهاد با درخواست وزارتخانه هاى مربوطه با آنها همكارى نموده و در اجراى اين طرحها جهاد به عنوان مجرى اولويت دارد.
2 - برنامه ريزى ، احداث و نگهدارى راههاى روستايى كشور شامل راههاى روستا به روستا، روستا به مركز دهستان و راهها و گذرگاههاى عشايرى .
3 - طرح و تهيه نقشه لازم و احداث و گسترش خط فشار متوسط به درخواست وزارت نيرو و توافق جهاد سازندگى .
5 - كمك به مرمت و لايروبى و مرمت قنوات ، انهار و استخرهاى آبيارى روستاها و همكارى در اجراى طرحهاى آبيارى و برنامه ريزى تاءمين آب كشاورزى روستاها و مناطق كشور بنا به درخواست وزارت نيرو.
تبصره : كليه مفاد قانون توزيع عادلانه آب مصوب 22 / 12 / 61 مجلس ‍ شوراى اسلامى در رابطه با وظايف وزارتين نيرو و كشاورزى محفوظ خواهد بود.
6 - بسيج امكانات و نيروهاى مردمى سازندگى و احياى روستاها.
7 - اولويت دادن به روستاهاى دور افتاده و محروم در رساندن خدمات .
8 - كمك به روستاييان و عشاير در ايجاد و گسترش صنايع ، (تبديلى ، دستى ، كوچك ) در چهار چوب سياستهاى دولت .
9- شركت فعال در موارد حساس ضرورى از قبيل جنگ (در چهار چوب ضوابطى كه شوراى عالى دفاع تعيين خواهد كرد) و عمليات امدادى سيل و زلزله در سراسر كشور با استمداد از مردم و ضمن هماهنگى با ارگانهاى ذى ربط.
10 - كمك به خدمات بهداشتى و درمانى با موافقت وزارت بهدارى و مناطق روستايى و عشايرى .
11 - همكارى با نهضت سواد آموزى به منظور ريشه كن نمودن بى سوادى در روستاها و مناطق عشايرى كشور در صورت درخواست نهضت و در حد امكان جهاد، در چارچوب مقررات مربوطه .
12 - آموزش اعضاء جهاد در زمينه هاى مهارت به منظور انجام وظايف محوله .
13 - تهيه آمار و اطلاعات در زمينه هاى مربوط به فعاليتهاى جهاد در روستاها و مناطق عشايرى با همكارى ارگانهاى ذى ربط.
ماده 6 - به منظور ايجاد هماهنگى و تفكيك وظايف مشترك بين جهاد سازندگى و وزارتخانه ها و دستگاهها، و آيين نامه هاى اجرايى لازم مشتركا توسط وزارت جهاد سازندگى و هر يك از وزارتخانه ها و دستگاههاى ذى ربط حداكثر تا شش ماه پس از تصويب اين اساسنامه تهيه و به تصويب هياءت وزيران خواهد رسيد.
فصل سوم - مقررات عمومى
ماده 7 - بودجه و امكانات وزارت جهاد سازندگى عبارت خواهد بود از:
1 - تمام امكانات و بودجه جهاد سازندگى
2 - بودجه و امكانات بخش عمرن روستايى وزارت كشاورزى كه طبق ماده 4 اين قانون به وزارت جهاد سازندگى واگذار مى شود.
تبصره - آن بخش از امكانات دولتى كه در گذشته در اختيار جهاد قرار گرفته و مورد نياز جهاد است ، رسما در جهاد منتقل مى شود.
ماده 8 - آيين نامه هاى اجرايى اين قانون ، توسط وزير جهاد سازندگى تهيه و به تصويب هياءت وزيران خواهد رسيد.
ماده 9- مقررات و ضوابط مالى ، ادارى ، و استخدامى و تشكيلات وزرات جهادسازندگى ظرف سه ماه پس از تعيين وزير، توسط وى تهيه و پس از تصويب هياءت وزيران به مجلس شوراى اسلامى تقديم خواهد شد.
ماده 10 - به منظور جذب كمكهاى مردمى براى خدمات عام المنفعه ، جهادسازندگى ، حسابى ويژه تحت عنوان خوديارى و كمكهاى مردم به جهاد سازندگى در يكى از بانكهاى داخلى كشور افتتاح مى شود و در مواقع و موارد لازم از طريق جهادسازندگى به مصرف مى رسد.
ماده 11 - از تاريخ تصويب اين قانون كليه قوانين و مقررات مغاير، ملغى است .
ديدگاه امام خمينى (ره ) درباره جهادسازندگى :
... با تاءسيس اين ارگان عظيم ، انقلاب اسلامى ما توانست به دور افتاده ترين مناطق كشور راه يابد و رسالت و اسلامى خود را با كارشكنيها به اقصى نقاط كشور برساند.
... كم نيستند، جهادگرانى كه در راه بهبود زندگى مردم محروم و مستضعف ما شهيد و يا معلول گرديده اند و كم نيستند، خواهران و برادرانى كه در بدترين شرايط دست به اقدامات فرهنگى و عمرانى زدند و به بدترين شكل ، به دست گروهكهاى از خدابى خبر و منافقان دنياپرست شهيد گرديده اند.
... بايد اعتراف كرد اينان بزرگترين آبرو را به انقلاب اسلامى خود داده اند و با تعهد به اسلام و ايمان به خداى تعالى ، در اين راه بهترين نمونه و الگو براى همه جوانان مسلمان و متعهد اسلامى گرديدند.
...آفرين بر شما كه اين گونه به اسلام و انقلاب اسلامى آبرو داديد درود بر شما كه براى تحقق آرمانهاى ملت مسلمان و انقلابى ايران و براى پياده كردن برنامه هاى اسلام ، عاشقانه به استقبال شهادت شتافته ايد...
اميداواريم همان گونه كه در راه سازندگى كشور، تمام نيروهاى مادى و معنوى خود را به كار بسته ايد، از سازندگى خود و ديگران كه مقدم بر همه سازندگيهاست ، غفلت نكنيد وهمان گونه كه بارها يادآورى كرده ام ، سازندگى روح رابر سازندگى جسم مقدم بداريد تا به خواست خداى تعالى ، با نيروى ايمان ، كارها به بهترين و سريع ترين وجه پيش برود و هر چه زودتر با كمك خداوند و كمك يكديگر را به خود كفايى و آبادى كامل برسانيم انشاء الله .
ديدگاه رهبر معظم انقلاب درباره جهاد سازندگى :
... جهاد سازندگى مظهر حركت مردمى خالص و عاشقانه در راه سازندگى كشور و انقلاب است .
... بنابراين جهاد سازندگى يكى از پديده هاى بسيار زيباى اين انقلاب است و واقعا يك گل خوش رنگ و بوى بر بدنه اين نهاد روييده است كه نه فقط كسانى را كه با آن سرو كار دارند سرمست مى كند بلكه اين درخت را زينت مى دهد.
...انقلاب وقتى كه جهاد سازندگى را دارد، معنايش اين است كه مردم را براى خدمات عمومى و مستضعفين دارد، چون كه روستا مظهر محرومين و استضعاف اقتصادى و فرهنگى است .
... يكى از مهمترين كارهاى جهاد در جنگ بود. كه به صورت مهندسى ، سنگرسازى ، جاده سازى ، خاكريززنى ، كانال كشى و كارهاى بسيار مهم و حساس ديگر انجام شده است .
امروز ملت با بايد به دو نكته توجه كند يكى وحدت كلمه و يكى هم تلاش ‍ براى ساختن كشور.
ايران بايد به نمونه كاملى از يك جامعه آباد، سربلند و پيشرفته تبديل شود.
جهاد سازندگى انصافا يكى از بهترين و مفيدترين نهادهاى انقلابى ما در انقلاب است .
تاءسيس دانشگاه آزاد اسلامى
27 خرداد 1361
حضرت آيت الله العظمى خامنه اى :
دانشگاه آزاد اسلامى يك نهاد انقلابى و يك حركت انقلابى است اين را واقعا بايد از الهامات الهى و بركات الهى بر مسؤ ولين جمهورى اسلامى دانست .
20 / 10 / 1365
در ديدار با مسؤ ولان دانشگاه آزاد اسلامى
با استقرار نظام جمهورى اسلامى و رهايى ملت ايران از بند طاغوت تلاشهاى وسيعى در جهت محو آثار رژيم گذشته آغاز شد و اصلاحات و تغييرات بنيادى و تهيه و تدوين اقدامات قانونى در جهت ايجاد و رفاه و آسايش بيشتر مردم بر مبناى شرع مقدس اسلام در راءس امور قرار گرفت .
از جمله اينها مساءله انقلاب فرهنگى بود كه لزوم آن در سطح جامعه و بخصوص در مكانهاى فرهنگى بويژه دانشگاهها و مؤ سسات وزارت آموزش عالى بشدت احساس مى شد تا فرهنگ اسلامى جايگزين فرهنگ گذشته شود. براين مبنا در سال 1359، امام خمينى ره فرمان تشكيل ستاد انقلاب فرهنگى را صادر فرمودند. اهميت اين فرمان در زمانى كه صحن مقدس دانشگاهها مورد هجوم بى امان ضد فرهنگها و گروهكهاى التقاطى و... قرار گرفته بود بيشتر ظاهر مى شود. اين ستاد با تهيه و تدوين سيستم آموزشى جديد زمينه هاى يك انقلاب فرهنگى وسيع را در دانشگاهها فراهم ساخت .
بدين ترتيب دانشگاهها پس از يك تعطيلى 2 ساله در سال 1361 بازگشايى شدند. از طرف ديگر اقدامات وسيع مسؤ ولان فرهنگى كشور در جهت ايجاد دانشگاه اسلامى در كشور مضاعف شد تا خلاء زمانى تعطيلى دانشگاهها را به طريقى جبران كنند.
اين اقدامات ، حمايت بى دريغ مسؤ ولان درجه اول مملكت از جمله شخص حضرت امام ره و حكومت آيت الله العظمى خامنه اى مد ظله العالى و آيت الله هاشمى رفسنجانى را به دنبال داشت .
اهداف تشكيل دانشگاه آزاد اسلامى
دانشگاه آزاد اسلامى كه توسط آيت الله هاشمى رفسنجانى در نماز جمعه تهران و در 30 خرداد 1362 در واقع اعلام موجوديت كرد؛ نهادى است كه بر اساس واقعيت پيوسته است .
اهداف اوليه دانشگاه آزاد اسلامى ايجاد زمينه مساعد براى جذب و تربيت كليه علاقه مندان به تحصيلات عاليه به منظور شكوفايى استعدادها، حل مشكلات اجتماعى و اقتصادى در نظر گرفته است .
به طور خلاصه مى توان اهداف دانشگاه آزاد اسلامى را در موارد زير نام برد:
1 - ارتقاء سطح دانش و فرهنگ جامعه .
2 - تاءمين بخشى از نيروى انسانى متعهد و متخصص مورد نياز كشور.
3 - استفاده از مدرسان و استادان واجد شرايط در امر آموزش عالى .
4 - كوشش در ايجاد زمينه مناسب براى فعاليتهاى همه جانبه مردم در اعتلاى سطح دانش و پژوهش در كشور.
5 - گسترش مرزهاى دانش از راه پژوهش و تبادل نظر با منابع علمى جهان .
طرح تاءسيس
ايده تاءسيس دانشگاه آزاد اسلامى ابتدا در جامعه اسلامى دانشگاهيان مطرح شد و به دنبال آن آقاى هاشمى رفسنجانى به طرح اين مطلب در شوراى اقتصاد ؛ نظر مساعدشان را اعلام داشتند، مساءله تاءسيس دانشگاه آزاد با حضرت امام ره نيز مطرح شد و معظم له نيز ضمن استقبال از آن ، 10 ميليون ريال اولين كمك را به دانشگاه اهدا كردند و پس از آن اساسنامه مقدماتى تدوين شد. آقاى هاشمى رفسنجانى در آخرين نماز جمعه ارديبهشت 1361 (سى و يكم ماه ) ضمن بر شمردن مشكلات آموزشى ، لزوم تاءسيس دانشگاهى كه بار مالى براى دولت نداشته باشد و بتواند بسيارى از مشكلات را حل نمايد و همچنين راه را براى دستيابى به اهداف انقلاب فرهنگى هموارتر كند، موجوديت دانشگاه آزاد اسلامى را اعلام كرد. اين در واقع اولين گام اساسى در جهت تاءسيس دانشگاه آزاد يعنى مرحله عبور از طرح و نيل به عمل بود.
آغاز مخالفتها
با آغاز شكل گيرى دانشگاه آزاد اسلامى ، مخالفتهاى مختلف از گوشه و كنار آغاز شد كه عمده اين مخالفتها دو نوع بودند:
اول از نوع سياسى كه با توجه به جبهه گيرى سياسى و مبارزات تبليغاتى گروهها عليه يكديگر اين امور نيز از اين جريان مستثنى نبود و برخوردهاى سياسى زيادى با آن انجام گرفت .
نوع دوم مخالفتها از اختلاف سليقه ها و نظرات سرچشمه مى گرفت .
از آنجايى كه تاءسيس دانشگاه آزاد يك حركت سياسى نبود و صرفا در جهت اهداف مورد نظر بنا شده بود، لذا حركتهاى سياسى مخالف با آن توجيه ناپذير بود و چون حمايتهاى مسؤ ولان امر بخصوص آيت الله هاشمى رفسنجانى را در پى داشت عملا كارى از پيش نمى برد.
اما افرادى كه دلسوزانه با اين قضيه برخورد مى كردند عمدة نظراتشان حول مواردى از اين قبيل مى گرديد:
1 - خدشه دار شدن اعتبار آموزش عالى در مملكت .
2 - جذب افراد متمكن و طرد افراد صاحب در آمدهاى ضعيف و...
كه اينها نيز با مرور زمان و پس از نمايان شدن آثار درخشان اين طرح به طورى طبيعى از ميان رفت .
تشكيل هياءت مؤ سس
لزوم تشكيل هسته اصلى سازمان دانشگاه احساس و مطرح شد تا مراحل اجرايى كار را سرپرستى كند و تصميمات لازم را بگيرد. پس از طى مذاكرات گوناگون تصميم گرفته شد تا هياءتى 5 نفره به نام هياءت مؤ سس ‍ تشكيل شود. اين هياءت شامل :
1 - حضرت آيت الله العظمى خامنه اى مد ظله العالى رييس جمهور وقت
2 - آيت الله هاشمى رفسنجانى
3 - مرحوم حاج سيد احمد خمينى ره
4 - مهندس مير حسين موسوى
5 - دكتر عبدالله جاسبى
بعدها پس از تصويب اساسنامه اول ، حضرت آيت الله موسوى اردبيل نيز به هياءت پيوستند و در واقع رؤ ساى سه قوه در اين هياءت قرار گرفتند.
پس از تشكيل هياءت مؤ سس ، اساسنامه دانشگاه در جلسه مورخه 11/9/1361 مطرح شد و از تصويب اعضاء گذشت و به دنبال آن در بهمن ماه همان سال به ثبت رسيد و بر اساس آن ، دانشگاه شخصيت حقوقى يافت .
اولين آزمون
در اسفند ماه سال 1361 اولين آزمون در 10 كشور و با حضور 30 هزار شركت كننده برگزار شد كه از اين ميان 3000 نفر انتخاب و مشغول به تحصيل شدند.
اساسنامه مصوب سال 1361 با حضور هياءت مؤ سس تا دى ماه سال 1364 به تنهايى مبناى كار و حركت دانشگاه بود.
اساسنامه جديد در سال 1366
در سال 1364 با توجه به آيين نامه تاءسيس دانشگاهها و مؤ سسات آموزش ‍ عالى غير دولتى و غير انتفاعى مصوب شوراى عالى انقلاب فرهنگى ، اساسنامه جديدى تنظيم و پيشنهاد شد در اين اساسنامه اركان دانشگاه آزاد به :
1 - هياءت مؤ سس 2 - هياءت امنا 3 - رييس دانشگاه 4 - حسابرسى
تقسيم مى شود.
اين اساسنامه در تاريخ 12 آبان 1366 به تصويب شوراى عالى انقلاب فرهنگى رسيد و در واقع به هياءت امناء بيش از هياءت مؤ سس اختيارات داده شد.
اساسنامه ياد شده هم اكنون در دانشگاه آزاد ملاك كار و عمل مى باشد.
در آغاز سال 1367 عده اى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى به منظور تحكيم و ثبات موقعيت دانشگاه و روشن شدن نحوه ارزيابى مدارك تحصيلى دانش آموختگان و روش ارزشيابى واحدهاى دانشگاهى طرحى را تهيه و به مجلس شوراى اسلامى تقديم كردند كه در تاريخ 14/2/ 1367 به عنوان قانون تاءييد رشته هاى دانشگاهى آزاد اسلامى به صورت يك ماده واحده با 5 تبصره به تصويب رسيد و به موجب آن علاوه بر موارد ياد شده نحوه همكارى استادان و محققان دانشگاهها و پژوهشگاههاى دولتى با اين دانشگاه و همچنين طرز استفاده دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامى از آزمايشگاهها، بيمارستانها، كتابخانه ها و كارگاهها و فضاى آموزشى مؤ سسات آموزش عالى دولتى مشخص شد. آيين نامه اجرايى قانون تاءييد رشته هاى دانشگاه آزاد اسلامى پس از تصويب شوراى عالى انقلاب فرهنگى در دهم تير ماه 1369 به تصويب هياءت وزيران رسيد. و متعاقبا كميته ارزيابى تشكيل شد و كار خود را آغاز كرد.
امكانات و عملكرد و برنامه هاى دانشگاه آزاد در كشور
هم اكنون (سال 1376) در 130 شهر كشور، مركزى به عنوان دانشگاه آزاد اسلامى وجود دارد و حدود 530 هزار نفر در رشته هاى مختلف در آن مشغول به تحصيل مى باشند.
اين دانشگاه در طى 14 سال از زمان تاءسيس خود نزديك به سيصد هزار نفر فارغ التحصيل داشته است .
فضاى آموزشى اين دانشگاه بالغ بر 205 ميليون متر مربع مى باشد و در 74 واحد دانشگاهى ، شهرك دانشگاهى تاءسيس شده است .
اين دانشگاه رقمى بالغ بر ده هزار نفر عضو هياءت علمى تمام وقت و نيمه وقت دارد كه مشغول تدريس در اين دانشگاه هستند.
در نظر تاءسيسات خوابگاهى داراى 40 خوابگاه مى باشد كه روند تاءسيس ‍ خوابگاه كه بسيارى از معضلات اجتماعى را حل مى كند همچنان ادامه دارد.
دانشگاه در زمينه فرهنگى ، در جهت احياى نماز و امر به معروف و نهى از منكر اقدام به تاءسيس نمازخانه ها و مساجد در سطح واحدهاى دانشگاهى خود كرده است و تعدادى مدارس وابسته به دانشگاه آزاد در سراسر كشور بويژه مناطق محروم مشغول پرورش استعدادهاى عزيزان اين مملكت هستند.
دانشگاه آزاد در بيان حضرت امام ره
حضرت امام ره در سخنرانى خود در تاريخ 24/8/62 در جمع مسؤ ولان دانشگاه آزاد فرمودند:
همه بايد اين معنى را احساس كنيم كه كارها را خودمان انجام دهيم و اين مساءله خلافى كه به ذهن دانش آموزان و دانشجويان ما تلقين كرده بودند كه به غير از رفتن به آمريكا و فرانسه و انگلستان در جاى ديگر امكان ندارد به جايى رسيد و همين امر موجب شد كه جوانهاى ما را دسته دسته بردند و فاسد كردند از فكرمان دور كنيم
من اميدوارم كه ان شاء الله شما آقايان و سايرين كمك كنيد تا اين دانشگاهى كه به پيشنهاد آقاى هاشمى تاءسيس گرديد و پيشنهاد بسيار خوبى بود فعاليتش زياد گرديده و در همه جا توسعه پيدا كند
معظم له در تاريخ 24/ 4 / 64 فرمودند:
از زحمات و خدمات آقايان تشكر مى كنم . خداوند به شما و ساير افرادى كه اين دانشگاه را اداره مى كنند توفيق دهد. انشاء الله بتوانيد ايران را دانشگاه كنيد.
مسلما مردم وقتى ديدند كارهايتان خوب است و به آنان خدمت مى كنيد با شما همراهى و كمك مى كنند

سخنان مقام معظم رهبرى در خصوص دانشگاه آزاد اسلامى
من در اطلاعات و آگاهيهايى كه در مورد اين دانشگاه (دانشگاه آزاد اسلامى ) به من داده اند احساس مى شود كه اين حركت حركت مباركى بوده و پيشرفت بسيار خوبى كرده ، گروه هايى را در كشور ما گشوده كه به زوديها قابل گشودن نبوده (است ).
خطبه نماز جمعه 9/ 3 / 65
در تاريخ 18 / 2 / 68 در جمع فارغ التحصيلان اين دانشگاه فرمودند:
دانشگاه آزاد اسلامى يك اميد است ... يك اميد به وجود آمده است براى جوانان ، كسانى كه مى توانند و استعداد دارند، بايد درس بخوانند بايد خودشان را آماده و مجهز كنند.
شهادت دكتر مصطفى چمران 
30 خرداد 1360

در سال 1311 شمسى در محله سرپولك واقع در خيابان 15 خرداد، بازار آهنگرهاى تهران در خانواده هاى مذهبى فرزندى به دنيا آمد كه او را مصطفى ناميدند. وى دوران ابتدايى را در مدرسه انتصاريه در نزديكى محله پامنار تهران گذراند و دوره متوسطه را در دبيرستان البرز و دراالفنون به پايان رسانيد. او با ورود به دانشكده فنى الكترومكانيك تحصيلات عالى خود را آغاز كرد و به عنوان شاگرد اول از اين دانشكده فارغ التحصيل و در همانجا به مدت يكسال مشغول به تدريس شد.
مصطفى چمران به سبب علاقه شديدى كه به يادگيرى مسائل مذهبى داشت از 15 سالگى در درس تفسير آيت الله طالقانى رحمة الله عليه و دروس منطق و فلسفه استاد شهيد مطهرى رحمة الله عليه شركت جست و از اين رهگذر بهره هاى فراوانى برد.
او به هنگام تحصيل در دانشكده فنى به عضويت انجمن اسلامى دانشجويان دانشگاه تهران درآمد و از اعضاى فعال اين انجمن شد و در جريانات ملى شدن صنعت نفت و مبارزات پس از آن فعالانه شركت جست .
در سال 1332 ه‍ش با استفاده از بورس تحصيلى دانشجويان ممتاز جهت ادامه تحصيل عازم آمريكا شد و در دانشگاه كاليفرنيا، تحصيلات خود را آغاز كرد. وى در همان دانشكده ، انجمن اسلامى دانشجويان را بنا نهاد و وقتى كه رژيم شاعه از فعاليتهاى اسلامى اش در آمريكا مطلع شد بورس وى را قطع كرد.
چمران با دريافت ممتازترين درجه علمى كه همراه با تحسين بسيارى از صاحبنظران بود درجه دكتراى الكترونيك و فيزيك پلاسما را اخذ كرد.
پس از واقعه 15 خرداد 1342، تصميم به مبارزه مسلحانه با رژيم گرفت و به همين منظور عازم مصر شد و مدت دو سال دوره آموزشهاى چريكى ، و جنگهاى پارتيزانى را گذاراند.
چمران با جمال عبدالناصر رييس جمهور وقت مصر در مساءله ناسيوناليسم عربى كه ناصر به آن دامن مى زد اختلاف نظر پيدا كرد و پس از فوت وى عازم لبنان شد.
همزمان با ورود خود به لبنان آموزش دوره چريكى مبارزان ايرانى را آغاز كرد و با كمك امام موسى صدر كه از سوى حضرت امام ره به نمايندگى ايشان به لبنان اعزام شده بود، گروه حركت محرومين را بنا نهاد و جناح نظامى آن را كه به جنبش امل موسوم است ، پايه گذارى كرد و بر اساس ‍ مبانى اسلام مشغول به فعاليت در اين گروهها گرديد.
دكتر چمران در لبنان پس از سازماندهى به جنبش امل ضمن حملات بيشمارى كه به مواضع صهيونيزم اشغالگر و راستگرايان فالانژ وابسته به اين رژيم داشت ، تلفات و ضايعات بسيارى را به دشمن وارد كرد و براستى على وار در معركه هاى مرگ و حيات به آغوش گردابهاى خطر فرو رفت و در طوفانهاى سهمناك سرنوشت ، حسين صفت به استقبال شهادت تاخت . بدين ترتيب خواب راحت را از چشمان غاصبان صهيونيستى ربود و توفيق يافت كه خدمات ارزنده و بسيارى را نسبت به امت اسلام انجام دهد.
با اوجگيرى انقلاب اسلامى در ايران كه منجر به براندازى رژيم شاهنشاهى و جانشينى رژيم الهى جمهورى اسلامى گرديد، دكتر چمران پس از 23 سال كه از وطن دور بود به ايران بازگشت و در نخستين اقدام خود نخستين گروه از سپاه پاسداران را در سعد آباد متشكل كرد و به آموزش آنان پرداخت . در همان زمان به معاونت نخست وزير منصوب شد.
دكتر مصطفى چمران پس از بروز غائله پاوه عازم آن منطقه شد و در تاريخ 25 مرداد 1358 به همراه شهيد سرلشكر فلاحى به آن منطقه عزيمت كرد تا از نزديك ضمن بررسى اوضاع اقدام مناسب را معمول دارد. هلى كوپتر چمران و همراهان در ميان حلقه محاصره گروهكهاى ضد انقلاب افتاده بودند به مذاكره و گفتگو پرداخت ، از آنان دلجويى كرد و در اين زمان از سوى حضرت امام (ره ) فرماندهى منطقه به وى سپرده شد.
چمران در جريانات پاوه قدرت و اراده آهنين و ايمان و فداكارى اش را به منصه ظهور رساند و در حالى كه در آن شب مخوف همه اميدها رنگ باخته بود و اكثر پاسداران قتل عام شده بودند و حلقه محاصره هر لحظه تنگتر مى شد شب را به سلامت به پايان رسانيد. او كه از اين شب به عنوان شب هولناك نام مى برد و در وصف اوضاع و شرايط مى گويد:
... صبح 27 / 5 / 58 بر بالاى ديوار خانه پاسداران ايستاده بودم و به شهر مى نگريستم يكباره فرياد الله اكبر پاسداران به هوا بلند شد، پرسيدم مگر چه شده است گفتند: امام خمينى اعلاميه اى صادر كرده است ...، - اعلاميه اى كه سرنوشت كردستان و ايران را دگرگون كرد، انقلابى ترين اعلاميه اى كه بزرگ مردى 80 ساله ، بدون آنكه دروس نظامى را خوانده باشد و استراتژى نبرد را بداند، و يا در تاكتيكهاى مبارزاتى تجربه داشته باشد صادر شده است . امام خمينى فرماندهى قوا را به دست مى گيرد و فرمان مى دهد كه ارتش بايد در عرض 24 ساعت خود را به پاوه برساند و ضد انقلاب را قلع و قمع كند. تا آن لحظه كه فرمان تاريخى امام صادر شد ما حالت تدافعى داشتيم ، از مواضع خود دفاع مى كرديم و سعى داشتيم كه موجوديت ناچيز خود را در برابر سيل هجوم دشمن حفظ كنيم ، اما بمحض ‍ انتشار فرمان امام ، همه چيز تغيير پيدا كرد
او از امام چنين مى گويد:
... همه دردها و رنجها و ناراحتيها را در ضمير خود حبس مى كردم تا لحظه اى كه در فرماندارى به عكس امام برخوردم يكباره سيل اشك ، ريختن كرد و همه عقده ها و فشارها و ناراحتيها آرامش يافت و خوب احساس ‍ مى كردم كه فقط يك قدرت روحى بزرگ در يك ابرمرد قادر است چنين معجزه اى كند اميدوارم كه ملت ما نيز قدر رهبر عظيم انقلابى خود را بدانند...
چمران حماسه ساز در عرض 15 روز همه شهرها و راهها و مواضع استراتژيك منطقه را آزاد كرد و كردستان از اين مرحله به سلامتى گذر كرد.
پس از اين پيروزى درخشان ، دكتر چمران از سوى حضرت امام (ره ) به وزارت دفاع منصوب شد و سپس در ارديبهشت 1359، به سمت نمايندگى و ناظر امام در شوراى عالى دفاع نصب گرديد و در كنار حضرت آيت الله خامنه اى مد ظله العالى نماينده ديگر امام در اين شورا، به امور دفاعى و نظامى مملكت پرداخت . چمران در اين سمت براى تغيير و تحول ارتش از نظام طاغوتى به حكومت اسلامى دست به اقدامات وسيعى زد و از هيچ كوششى فروگذار نكرد.
او در انتخابات اولين دوره مجلس شوراى اسلامى در سال 1359 به عنوان نماينده مردم تهران انتخاب و در اين سنگر مشغول خدمت به نظام اسلامى شد.
وى پس از انتخاب در يكى از نيايشهاى خود مى گويد:
خدايا مردم آن قدر به من محبت كرده اند و آن چنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده اند كه راستى خجلم و آن قدر خود را كوچك مى بينم كه نمى توانم از عهده به درآيم ، خدايا تو به من فرصت ده ، توانايى ده تا بتوانم از عهده برآيم و شايسته اين همه مهر و محبت باشم
با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران در 31 شهريور 59، دكتر چمران در معيت حضرت آيت الله خامنه اى مدظله العالى با اجازه از حضرت امام (ره ) عازم جبهه جنگ شد و درست شب بعد از ورود به خوزستان ، اولين حمله چريكى خود را به همراه تعدادى از نيروهاى اسلام عليه تانكهاى دشمن كه تا نزديكى اهواز رسيده بودند انجام داد و همين عمليات باعث شد تا نيروهاى دشمن كيلومترها عقب بنشينند. اين اقدام در واقع اولين مبارزه وى در جنگ تحميلى بود.
دكتر چمران ستاد جنگهاى نامنظم را در اهواز تشكيل داد و به سازماندهى آن گروه چريكى پرداخت . شهيد چمران آن چنان شيفته رويارويى با دشمن بود كه در نيايشهاى با معبودش مى گويد:
خدايا، هنگامى كه شيپور جنگ طنين انداز مى شود قلب من شكفته شده به هيجان در مى آيد، زيرا جنگ مرد را از نامرد مشخص مى كند. اى خداى بزرگ ترا شكر مى كنم كه در خلال جنگها، ايمان و فداكارى مؤ منين را ظاهر كردى و مدعيان دروغين انقلاب را رسوا نمودى .
دكتر چمران اقدام بسيارى مهمى كه درجنگ كرد اين بود كه واحد مهندسى بسيار فعالى را براى ستاد خود فراهم كرد كه در يك مورد، با نصب پمپهاى بسيار قوى آب رودخانه را پمپاژ و با ساخت كانالى به طول 20 كيلومتر و عرض 100 متر اين آب را به درون كانال سرازير كردند و باعث شدند تا تانكهاى دشمن براى فرار از زمينهاى باتلاقى ، كيلومترها عقب نشينى كنند و از فكر تسخير اهواز خارج شوند و اين همه در مدت يك ماه صورت پذيرفت .
از ديگر كارهاى اساسى دكتر چمران كه در جنگ شاخص بود ايجاد هماهنگى بين نيروهاى سپاه و ارتش كه در كنار اينها نيروهاى مردمى نيز بودند و در عملياتهاى دلاورانه مى جنگيدند بود.
در زمانى كه سوسنگرد به دست دشمن افتاد و قواى عراق اين شهر را مورد تاخت و تاز بى رحمانه خود قرار دادند، او ضمن آماده كردن ارتش ، سپاه و نيروهاى مردمى و ايجاد ارتباط و هماهنگى لازم بين اينها جهت آزاد سازى شهر سوسنگرد عازم اين منطقه شد و طى يك عمليات برق آسا و خطرناك از جاده اهواز - سوسنگرد به دشمن حمله كرد و پس از مدتى كه به نبرد پرداخت ، ناگاه متوجه محاصره خود و نيروهايش توسط سپاه دشمن شد و در حالى كه تانكها از هر طرف به آنها هجوم آورده بودند مبارزه سختى را انجام داد و در همين اثنا بود كه از ناحيه پاى چپ مجروح شد و به طورى معجزه آسا از معركه جنگ و محاصره دشمن به سوى اهواز جهت درمان اعزام شد.
خبر مجروح شدن چمران باعث خشم رزمندگان شد، بنابراين با عزمى راسختر از گذشته ، ضمن يورش بى امان خود به دشمن در شهر سوسنگرد، آنجا را از دست او آزاد ساختند و جان پاسداران محاصره شده را نجات دادند.
چمران تنها يك شب را در بيمارستان اهواز گذراند و على رغم اصرار شديد پزشكان معالج مبنى بر ادامه درمان در بيمارستان به ايشان جواب رد داد و عازم مقر ستاد جنگهاى نامنظم شد.
دكتر چمران عاشق جنگ و جهاد فى سبيل الله بود و بيش از همه عاشق وصل به خدا بود و هميشه آرزوى شهادت داشت ؛ چنانكه در نياشهاى خالصانه مى گويد:
در مقام شهادت ، انسان همه هستى خود را خالصانه و عاشقانه قربانى خدا مى كند و در امواج صعود معراجى خود به ملكوت اعلى به قله اى از عشق و ايثار و فنا مى رسد كه فورا و مستقيما به خدا متصل مى شود، در خدا محو مى گردد. در وجود خدا حيات ابدى مى يابد، جز خدا نمى گويد، جز خدا نمى بيند و جز خدا نمى جويد و اين عالى ترين درجه تكامل انسانى است . شهيد، عصاره و نتيجه و اوج مبارزه حق عليه باطل در طول تاريخ است .
او درباره عشق و علاقه به دين و مرز و بوم مى گويد:
قسم به خون قسم به شرف ، قسم به شهادت ، قسم به انقلاب ، قسم به رسالت ، قسم به خدا كه تا آخرين قطره خون خود عليه دشمنان داخلى و خارجى مى جنگيم و از انقلاب مقدس اسلامى ايران و استقلال اين آب و خاك پاسدارى مى كنيم و تا استقرار حكومت حق و عدل در سرتاسر عالم و تا نابودى كامل طاغوتها و شيطانها دست از مبارزه بر نمى داريم و خداى بزرگ برابر آنچه مى گوييم شهيد و شاهد است .
دكتر چمران در اسفند 1359 و پس از مدت كوتاهى كه از زمان مجروح شدنش مى گذشت ، عصا را كنار گذاشت و براى اولين بار به حضور امام (ره ) رسيد و گزارشها و اوضاع منطقه را به عرض امام (ره ) رسانيد و از بحر بيكران فيض او بهره ها بود.
در اين ديدار حضرت امام (ره ) در حق او و تمامى رزمندگان اسلام دعا فرمود.
وى كه از ركود حاكم بر جبهه ها (به سبب پاره اى از خيانتها و كارشكنيهاى بنى صدر و معدودى از ديگر افراد نفوذى در دستگاههاى مربوط به جنگ ) به شدت رنج مى برد و در فكر تحرك بخشيدن به جبهه ها و عملياتى كردن نيروها بود، طرح حمله به ارتفاعات الله اكبر و بستان را ريخت و تصميم گرفت تا ارتباط شمالى و جنوبى نيروهاى دشمن را قطع كند. در نهايت نيز با يك حمله برق آسا و هماهنگ در تاريخ 31 ارديبهشت 1360 اين ارتفاعات را فتح كرد و حماسه اى ديگر از خود و نيروهاى تحت امرش به يادگار گذاشت و براستى كه اين پيروزى موفقيتى چمشگير و قابل توجه بود، زيرا بزرگترين پس از فتح سوسنگرد به شمار مى آيد.
او و ايرج رستمى فرمانده شجاعش به همراه نيروهايشان تا 2 روز بعد تمام مقاومتهاى مذبوحانه دشمن را در هم شكستند و تپه هاى شحيطيه را به تصرف خويش درآوردند و چون امكان آزادى بستان فراهم نشد لذا چمران طرح آزاد سازى دهلاويه را بررسى كرد. در اين عمليات با نصب پل روى رودخانه خروشان كرخه و عبور قواى اسلام از آن و با حمله به دشمن آن مكان را فتح كرد و اين عمليات اولين پيروزى بعد از عزل بنى صدر بود و براستى كه اين پيروزى دل همه نيروهاى اسلام و امت مسلمان را شاد كرد.
دكتر چمران در تاريخ 30 خرداد 1360 و يك روز قبل از شهادتش در اهواز و در جلسه شوراى عالى دفاع براى آخرين بار شركت كرد و پس از آنكه خبر شهادت فرمانده نيروهاى دهلاويه ، ايرج رستمى را در سحرگاه 31/3/1360 دريافت كرد بسرعت فرد ديگرى را براى فرماندهى انتخاب كرد و با خود به دهلاويه برد.
دكتر چمران در شب قبل و در جلسه مشورتى ستاد جنگهاى نامنظم ، وصاياى بى سابقه اى كرد و مطالبى گفت كه حكايت از وصال او مى نمايد و بى اختيار همگان اين موضوع را درك مى كنند.
او به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در پشت نزديكترين خاكريز با عراقيها ايستاد. خمپاره ها چپ و راست در اطراف او به زمين مى خوردند كه ناگهان خمپاره اى در نزديك او منفجر شد و وى را از ناحيه پشت سر مورد اصابت تركش قرار داد.
چمران بارها اين نيايش را زمزمه مى كرد:
اى حسين ، در كربلا تو يكايك شهداء را در آغوش مى كشيدى ، مى بوسيدى ، وداع مى كردى ، آيا ممكن است هنگامى كه من نيز به خاك و خون مى غلطم ، تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذارى و عطش عشق مرا به تو و به خداى تو سيراب كنى ؟
در حالى كه يارانش جهت نجات او از مرگ اقدامات وسيعى را انجام مى دادند او كه در حال اغما بود سرانجام به ديدار معشوق شتافت و در داخل آمبولانس ، در مسير سوسنگرد به اهواز دعوت حق را لبيك گفت و به مقام رفيع شهادت كه همواره آن را آرزو مى كرد نايل آمد.
امام امت (ره ) در وصف وى مى فرمايد:
چمران عزيز با عقيده پاك و خالص غير وابسته به دستجات و گروههاى سياسى و عقيده به هدف بزرگ الهى ، جهاد در راه آن ، از آغاز زندگى شروع و به آن ختم كرد. او در حمايت با نور معرفت و پيوستگى به خدا قدم نهاد و در راه سرافرازى آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار كرد. او با سرافرازى زيست و با سرافرازى شهيد شد و به حق رسيد
در جاى ديگر مى فرمايد:
چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا كرد و در اين دنيا، شرف را بيمه كرد و در آن دنيا رحمت خدا را بيمه كرد.
حضرت آيت الله العظمى خامنه اى مدظله العالى در وصف دكتر چمران مى فرمايد:
بهترين و شورانگيزترين دورانهاى زندگى چمران موقعى بود كه يك تلاشى مستمر، مسلحانه و پرخطر در راه آزادى ملت اسلام داشت و سرگرم مجاهدت خونين با دشمنان سوگند خورده اسلام شد.
روحش شاد و راهش پر روهرو باد
واقعه دلخراش زلزله گيلان و زنجان 
31 خرداد 1369 
وقوع زلزله در ايران امرى طبيعى و عادى است . تا آنجا كه در تاريخ ثبت شده است ، زلزله ، شهرهاى تبريز، نيشابور، رى ، شيراز، قزوين ، و مناطقى از استان گيلان را چندين بار ويران كرده است . در سى سال اخير نيز زلزله هاى دهشتناكى در بوئين زهرا، كاخك ، طبس ، لار، قير و كارزين فارس و در چند منطقه ديگر كشور روى داده است و نيز زلزله هايى كه در قسمت شرقى تركيه نزديك مرز ايران روى داده و زلزله سال 1988 جمهورى ارمنستان با 25 هزار كشته ، جملگى به ساختار زمين منطقه اى كه كشور ايران در آنجا جاى دارد مرتبط است .
جلوى وقوع زلزله را نمى توان گرفت اما مى توان با تدارك صحيح ، سازماندهى مناسب و آموزش مردم از تلفات انسانى كاست و خسارتهاى مادى را كاهش داد.
زمين لرزه شديدى ساعت سى دقيقه پس از نيمه شب پنجشنبه 31 خرداد 1369 در فاصله 200 كيلومترى شمال غربى تهران در منطقه رودبار استان گيلان و زنجان به وقوع پيوست . پايگاه زلزله شناسى مؤ سسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران ، اين زمين لرزه را در ساعت 23 و 5 دقيقه و 29 ثانيه به وقت محلى ثبت كرد و قدرت آن را 9/5 ريشتر گزارش نمود. بعدا قدرت زلزله شمال و شمال غرب كشور، توسط مؤ سسه ژئوفيزيك تهران 3/7 ريشتر اعلام شد. آمريكاييها آن را 7/7 ريشتر اندازه گيرى كردند كه احتمالا به علت فاصله بسيار زياد متخصصان و محققان اندازه آن را بيش از 6 ريشتر مى دانند. حاصل اين زمين لرزه شديد كه مناطق شمال و شمال غربى ايران را لرزاند، كشته شدن بيش از پنجاه هزار نفر، بى خانمان شدن صدها هزار نفر و وارد آمدن ميلياردها ريال خسارت مالى بود.
آمريكاييها معتقدند كه چون سد سفيد رود پس از لايروبى ، سريعتر از حد معمول پر شده است ميليونها تن آب باعث شده كه ناگهان فشار مايعات درون درزهاى سنگها افزايش يابد و چنين حادثه اى پديد آيد. چينيها در مورد تاءثير سد روى زلزله تحقيقات زيادى كرده اند و تجربيات مفيدى دارند. و اظهار داشته اند كه در خيلى موارد نيز رابطه اى بين سد و زلزله ديده نشده است ؛ لذا با وجودى كه عامل فوق مى تواند در وقوع زمين لرزه مؤ ثر باشد اما عامل اصلى نيست . كارشناسان ديگر زلزله شناسى مى گويند نيرويى كه در طى زمان طولانى از طريق صفحه عربستان به پوسته ايران انتقال يافته است ، در محل حاشيه اين پوسته با صفحه آسيا - اروپا، ذخيره شده و سرانجام در گسلهاى منطقه آزاد شده است ، و چون گسل يا شكستگى براى سنگ ، يك نقطه ضعف محسوب مى شود، در نتيجه اين زلزله رخداده است . به هر حال تعيين دقيق عامل زلزله نياز به مطالعات فراوان دارد كه مربوط به متخصصان اين امر مى باشد.
پس لرزه ها: حدود 350 پس لرزه كوچك و بزرگ در فاصله 200 كيلومترى شمال غرب تهران از شب سه شنبه 5 تير تا ساعت 11 و 20 دقيقه صبح چهارشنبه 6 تير كه ناشى از زلزله مهيب هفته قبل بود از سوى ژئوفيزيك دانشگاه تهران ثبت شد.
پس لرزه هاى ثبت شده كه شدت آنها بالاى 4 ريشتر بود در شهرهاى رودبار، منجيل لوشان و رشت به وقوع پيوست .
بر مبناى آخرين گزارشات تلفات و ضايعات زمين لرزه گيلان بيش از 50 هزار نفر كشته و 60 هزار نفر مجروح و حدود نيم ميليون نفر بى خانمان بوده است . در اثر اين زلزله 31576 واحد مسكونى روستايى و هزاران خانه و مغازه در شهرهاى گيلان به طور كامل تخريب شد و مساجد، حسينيه ها، بقاع متبركه و اماكن عمومى بسيارى نيز در اين استان منهدم گرديد و يا شكافهاى غير قابل ترميم برداشت . همچنين در اين زلزله دهشتناك نزديك به يك ميليون راءس احشام نيز در روستاهاى گيلان و زنجان به زير آوار رفت .

fehrest page

back page