next page

fehrest page

back page

او مى گفت : ((ارتش جمهورى اسلامى ايران هم دوش با ساير رزمندگان ، پاسداران دلير و نيروهاى بسيج بطور قطع پيروز خواهد شد و اميدوارم در آينده اى نه چندان دور به اين هدف نهايى خود، كه پيروزى است برسيم . ))
و در مصاحبه اى گفته بود: ((ما اگر خود را به مرحله خودكفايى و استقلال اقتصادى ، فرهنگى ، سياسى و نظامى نرسانيم مسلما نمى توانيم ادعا كـنـيـم كـه انـقـلاب را بـه پـيـروزى رسـانـده ايـم . ايـن جـنـگ تـحـمـيـلى بـراى هـر چـه بـيـشـتـر وابـسـتـه كـردن امـپـريـاليـسـم و بـه دنبال محاصره اقتصادى عليه اين ملت توسط آمريكا طرح ريزى شده و ما بايد بدانيم براى كسب پيروزى در اين جنگ همچون مسلمانان صدر اسلام در شـعـب ابـيـطالب ، كه سه سال تمام در دره اى خشك و در شرايط دشوار اقتصادى زندگى كردند و حاضر به وابستگى نشدند زندگى كنيم ، اگر شده با چنگ و دندان بجنگيم و ايمان داشته باشيم ، خدا به ما يارى خواهد كرد.))
سردار سرلشكر شهيد محمد على جهان آرا
مـحمد على جهان آرا در سال 1333، در خانواده اى تهيدست در خرمشهر به دنيا آمد. وى در دوران كودكى از نزديك با محروميت هاى جامعه آشنا گشت و از ايـام نـوجـوانـى مـبـارزه خـود را آغـاز كـرد. او عـلى رغـم سـن كـم ، عـضـو گـروهـى بـه نـام حـزب الله در خـرمـشـهـر بـود كـه در سـال 1351، از سـوى رژيـم مـنـحـط پـهـلوى شـنـاسـايـى و اعـضـاى آن دسـتـگـيـر شـدنـد و او را بـه عـلت كـم سـن و سـالى بـه يـك سـال زنـدان مـحـكـوم كـردنـد، پـس از آزادى از زنـدان فـعـاليـتـهـاى خـود را بـا شـدت و آگـاهـى بـيـشـتـر دنبال كرد و پر تلاش تر از گذشته قدم به ميدان مبارزه با رژيم ستمشاهى گذاشت .
بـا پـيـروزى انـقـلاب اسـلامـى شـهـيـد جـهـان آرا تـلاش پـيـگير و كوشش پرثمر خود را، همپاى مردم دلير و مسلمان ايران در راه حفظ و پاسدارى از دسـتـاوردهـاى انـقـلاب آغـاز كـرد. هـنـگـامـى كـه سـپـاه پـاسـداران خـرمـشـهـر تـشـكـيـل شـد جـهـان آرا در شـكـل گـيـرى آن نـقـش فـعـال و اسـاسـى داشت . مسئوليت واحد عمليات را به عهده گرفت و سپس به فرماندهى سپاه خرمشهر منصوب شد. با يورش وحـشـيانه ارتش صدام به ميهن اسلامى ، شهيد جهان آرا با هماهنگى پاسداران و جوانان مؤ من خرمشهرى به دفاع از شهر پرداخت . او مدت 45 روز در خـرمـشـهـر كـه هـمـه جـاى آن را آتـش و خـون گـرفـتـه بـود بـه مـقـاومـت پـرداخـت . خـرمـشـهـر بـا اين نبردهاى شورانگيز او بود كه به خونين شهر مـبـدل گـشت . پس از سقوط خرمشهر وى اقدام به سازماندهى مجدد و انسجام نيروهاى موجود نمود و پس از مدتى به فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اهواز و سرپرستى ستاد منطقه 8 منصوب گرديد.
شهيد جهان آرا در مورد خرمشهر، اين شهر حماسه ساز تاريخ در جنگهاى اخير چنين مى گويد:
((مسئله خرمشهر يا خونين شهر، مسئله اى براى رسالت و اثبات انقلاب اسلامى در منطقه شد. اين شهر با اين كه از كوچكترين دفاع كه بايستى در مـرزهـايـش خـصـوصـا صـورت مـى گـرفـت ، بـرخـوردار نـبـود، بـزرگـتـريـن حـمـاسـه را در طـول جـنـگ تـحميلى ، با 45 تا 50 روز مقاومت مردانه خود در تاريخ آفريد. مسئله خرمشهر را علاوه بر جريانى كه باعث شد تا سقوط كند بايد در دفـاع آن ديـد، تـقـريـبـا با 250 كيلومتر مرز خشكى و آبى كه آبادان و خرمشهر با عراق دارند، تنها يك گردان ((دژ)) كه مكانيزه بود و حالت پـيـاده داشـت از آن دفـاع مـى كـرد و در اوايـل جـنـگ نيز يك گردان نيمه تانك بود كه وارد خرمشهر شد و در رابطه با لشكر 92 كلا طورى برنامه ريـزى شـده بـود كـه بـتـوانـنـد 3 يـا 4 روز مـقـاومـت كـنـنـد و سـپـس نـيـروهـاى پـشـتـيـبـانـى لشـكـر وارد عـمـل شـونـد، امـا بـنـا بـه دلايـلى كـه نمى شود مطرح كرد، اين پشتيبانى به آن صورت كه بايد انجام نگرفت . سپاه خرمشهر نيز به علت كمبود وسـايـل و تـجـهـيـزات نـمـى تـوانست مقاومت كند و تنها كارى كه توانستيم انجام بدهيم اين بود كه مسئله دفاع را در شهر پياده كرديم و شهر را به صـورت ضـربـتى دوربندى كرديم و كليه تدافعات خودمان را در اصراف ساختمان حاشيه شهر انجام داديم . مدت 45 روز مقاومت شد و بزرگترين حـمـاسـه هـا را بـرادران پـاسـدار و ارتـش و نـيـروهـاى بـسـيـج و مـردمـى بـخـصـوص جـوانـان مـتـعـهـد و مسئول خرمشهرى آفريدند.))
شهادت حجه الاسلام سيد عبد الكريم هاشمى نژاد: 7 مهر1360
شـهيد هشامى نژاد در سال 1311 شمسى در شهرستان بهشهر در خانه اى مذهبى و مستضعف ديده به جهان گشود. پس از گذراندن تحصيلات اوليه ، در 14 سـالگـى عـازم روسـتـاى كـوهـسـتـان واقـع در 2 كـيـلومـتـرى شـهرستان بهشهر و در حوزه عليمه آنجا تحت نظر مرحوم آيه الله كوهستانى از بـزرگـان عـلمـاى شيعه آن زمان علوم قديمه را آموخت و از نظر اخلاقى و ايمانى بهره هاى فراوان برد و تلمذ در محضر استاد را به نحو احسن ادامه داد، تا آنجا كه به گفته شهيد، اين مرحله نقطه عطفى در زندگى اخلاقى و ايمانى او به شمار مى رود.
هجرت به قم و ادامه تحصيلات
شـهـيـد هـاشـمـى نـژاد بـراى ادامـه تـحـصـيـلات راهـى قـم شـد و در مـحـضـر آيـه الله العـظـمـى بـروجـردى و امـام خـمـيـنـى (ره ) مـدت 14 سـال زانـوى شـاگـردى بـه زمـيـن زد و از وجـود ايـن دو عـالم جـليـل القـدر بـهـره هـاى فـراوان بـرد و بـا طـى مـراحـل عـالى فـقـهـى و اصـول بـه تـهذيب نفس و رشد اخلاق توفيق يافت و آنچنان پله هاى ترقى را به سرعت طى نمود كه مورد تحسين و تشويق اسـاتـيـد خـود قـرار گـرفـت . او هـمـچـنين از محضر استاد مرحوم شيخ على كاشانى ، فريد الاسلام كه علاوه بر اجتهاد داراى معنويات بسيارى بود، استفاده كرد و در جهت رشد و تعالى روح و ارتقاى سطح علم و معنويت از استاد خويش بهره هاى فراوان برد.
دوران مبارزه
شـهـيـد در سـال 1340 عـازم مـشـهـد مـقـدس شـد و در جـوار بـارگـاه مـلكـوتـى امامت و ولايت مسكن گزيد و با پى ريزى در مجالس بحث آزاد پيرامون مـسـائل اعـتـقـادى و اجـتـمـاعـى مـرحـله نـويـنـى از روشنگرى در ميان قشر جوان را آغاز كرد. خود وى در اين زمينه گفته است : ((فعاليتهاى سياسى من قـبـل از سـال 1340 شـروع شـد و ايـن فـعـاليـتـهـا بدين گونه بود كه وقتى بعنوان سخنرانى در شهرستانها و جاهاى مختلف به منبر مى رفتم ، انـتـقـاداتى از رژيم گذشته داشتم و كرارا شده بود كه مرا به شهربانى احضار مى كردند، تا آنجا كه ممنوع المنبر شدم . اين آغاز فعاليتهاى من بود تا سال 1341 كه نهضت روحانيت تحت رهبرى امام آغاز شد.))
بـعـد از اينكه جلسه بحث آزاد آن شهيد توسط ساواك تعطيل گرديد، روش ‍ ديگرى براى مبارزه برگزيد و آن اقدام به تاءليف كتب مرد نياز قشر جـوان بـود كـه بـسـيـار مـؤ ثـر افـتـاد. در اوليـن گـام بـا نـگـارش كـتـاب مـنـاظـره دكـتـر و پـيـر فصل نوين مبارزاتى اش را آغاز كرد و اساس و كليات مسائل اسلامى را مطرح ، و به سؤ الات بر انگيخته در اذهان عمومى جامعه بويژه قشر جوان ، جواب در خور مى دهد. اما بلافاصله نشر و مطالعه اين كتب توسط ساواك ممنوع اعلام گرديد.
اولين دستگيرى
هـاشـمـى نـژاد در سـال 1342، پـس از سخنرانى پرشورى كه در تهران ايراد كرد، در شب پانزدهم خرداد به همراه 40 نفر روحانى ديگر توسط ماءموران رژيم دستگير و به زندان افتاد. وى پس از طى دوران زندان به مشهد بازگشت و مبارزه با رژيم طاغوت را در اين شهر پى گرفت .
دومين دستگيرى
شـهـيـد در آبـان 1343، در مـسجد فيل مشهد به مدت 10 شب سخنرانى داشت . در اين مدت ضمن حمله به لوايح ششگانه شاه آن را يك رفراندم مسخره آمـيز و تحميلى ناميد و به استيضاح حكومت شاهنشاهى پرداخت . ساواك مشهد سخت به وحشت افتاد و او را هنگامى كه از منبر پايين مى آمد دستگير كرد و مـردمـى را كـه مـى كـوشـيـدنـد تـا از بـردن ايشان ممانعت كنند به گلوله بست كه تعدادى شهيد و مجروح و گروهى نيز دستگير و با خود وى زندان افـتـادنـد. پـس از طـى دوران زنـدان مـجـددا فـعـاليـتـهـاى پـيـگـيـر و مـداوم خـود را در ادامـه راه اسـلام نـاب ، آغـاز كـرد و بـا تشكيل جلساتى به سؤ الهاى مطرح شده پاسخ مى گفت . در طى اين دوران چندين بار به شهربانى احضار و ممنوع / شده و بخاطر همين تضييقات و فـشـارهـاى ديـگرى كه وجود داشت وظيفه خود را در جهت روشنگرى اقشار مختلف جامعه در شهرهاى ديگر پى گرفت و با سخنرانيهاى پرشور خود مردم را بيدار و آگاه مى ساخت .
سومين دستگيرى و ممنوع المنبر شدن
بـار ديـگـر در سـال 1350 پـس از ده شـب سـخـنـرانـى در مـسـجـد سـيـد اصـفـهـان ، تـحـت عـنـوان "عـلل عـقـب مـانـدگـى مـسـلمـيـن " تـحـت تـعـقـيـب سـاواك قـرار گـرفـت و در شـهـر شـيـراز دسـتـگـيـر و بـه اصـفـهـان منتقل و در آنجا زندانى گرديد و همانجا ممنوع المنبر شدنش را براى هميشه و در همه جا به وى ابلاغ كردند.
چهارمين دستگيرى
در حادثه 17 خرداد 1354، ماءموران رژيم به پايگاه مقاومت اسلام ، فيضيه حمله كردند و طلاب را مورد ضرب و شتم قرار داده ، تعدادى را دستگير و زندانى كردند. آن روزها كه مصادف با ايام فاطميه بود، در منزل شهيد هاشمى نژاد مراسم روضه خوانى برپا بود. ايشان على رغم ممنوع المنبر بـودن سخنرانى كرد و با يادآورى زندگانى يكايك امامان معصوم ، متذكر شد كه همه ايشان با خلفاى وقت مبارزه مى كردند و با اشاره به اوضاع فـيـضـيـه و جـو اخـتـنـاق و ديـكـتاتورى حاكم ، اين دو را به يكديگر ربط داده و با تشريح مورد ضرب و شتم قرار گرفتن طلاب ، شور و احساس شـديـدى را بـه حـاضران بخشيد تا جايى كه در پايان سخنرانى جمعيت عزادار به خيابان ريخته و ضمن راهپيمايى ، شعارهاى تندى عليه دستگاه حـاكـمـه سـر دادنـد. سـه روز بـعـد در سـاعـت 11 شـب مـاءمـوران سـاواك بـه مـنـزل ايـشـان يـورش بـرده و او را در حـيـاط منزل دستگير و به 2 سال زندان محكوم كردند.
در مـدت 2 سـالى كـه در زنـدان بـه سـر بـرد از يـكـسـو رنـج و مـزاحـمـتـهـاى مـاءمـوران زنـدانـى را كه نسبت به وى سختگيرى شديدى مى كردند، تـحـمـل مـى كـرد و از سـوى ديـگـر بـا مـاركـسـيـسـتـهـا و مـنـافـقـيـن بـه بـحـث و گـفـتـگـو مـى پـرداخـت ، و البـتـه در مقابل موضع قاطعانه و منطقى وى آنها هميشه محكوم مى شدند و به گونه هاى مختلف ايشان را مورد اذيت و آزار قرار مى دادند.
پـس از آزادى از زنـدان بـه مـشـهـد بـازگـشـت و مـثـلث مـبـارزاتـى را بـا وجـود آيـات خـامـنـه اى و واعـظ طـبـسـى تكميل كرد و آنقدر در اين عرصه كوشا و فعال بود كه حضرت امام (ره ) در نامه اى خطاب به ايشان فرموده بودند:
من چشمم به افرادى مانند شماها روشن است .
تاءليفات
شهيد از خود آثار قلمى بسيارى به جاى گذاشته است كه عبارتند از:
1- مناظره دكتر و پير.
2- درسى كه حسين (عليه السلام ) به انسانها آموخت .
3- تقريرات اصول به زبان عربى .
4- كتاب هستى بخش ، كه در 2 جلد به چاپ رسيده است .
5- مسائل عصرما.
6- قرآن و كتابهاى ديگر آسمانى .
7- مشكلات مذهبى روز.
8- راه سوم بين كمونيزم و سرمايه دارى .
9- ولايت فقيه .
10- زهرا مكتب مقاومت .
11- پاسخ به مشكلات جوانان .
حادثه زلزله طبس و تشكيل كميته امداد امام خمينى (ره )
پـس از وقـوع زلزله مـرگـبار طبس كه تعداد زيادى از هموطنانمان جان خود را از دست داده و يا مجروح و بى خانمان شدند، شهيد هاشمى نژاد و آيات خـامنه اى و واعظ طبسى ، اولين گروه امداد را تحت نام "امام خمينى " به وجود آوردند و به كمك مصدومين و خسارت ديدگان اين حادثه شتافتند. وى در چهلم كشته شدگان طبس عليه رژيم شاهنشاهى سخنرانى نموده و جوى را عليه رژيم به وجود آورد كه در پى آن تظاهرات عظيمى به راه افتاد.
هنگام اوج گيرى قيام مردمى و اعلام حكومت نظامى توسط رژيم ، شهيد نوعا شبها را نمى خوابيد و با حضور در جمع انقلابيون به هماهنگى با ايشان در جهت پيشبرد انقلاب مى پرداخت و با تماسهاى مكرر با پاريس از امام (ره ) كسب تكليف مى كرد.
تلاش براى ترور وى توسط ساواك و ناكامى آن
در سال 1357، ساواك با پرتاب مواد منفجره به داخل مـنزل قصد داشت او را به شهادت برساند، كه خوشبختانه ايشان در منزل نبود. پس از ورود امام (ره ) به ايران محضر ايشان شرفياب و دستورهاى لازم را دريافت كرد.
نمايندگى مجلس خبرگان قانون اساسى
در مـجـلس خـبـرگـان بـعـنـوان نـمـايـنـده مـازنـدران انـتـخـاب ، و در تـدويـن قـانـون اسـاسـى و بـخـصـوص در جـهـت تـثـبـيـت اصـل ولايـت فقيه زحمات فراوانى كشيد. او بخاطر برخوردارى از هوش و درك سياسى و آينده نگرى ، منافقين ، ليبرالها، ملى گريان و بنى صدر را زودتر از ديگران شناخت و به افشاى حركتهاى مخالف با انقلاب پرداخت .
دبير حزب جمهورى اسلامى مشهد
پس از پايان دوره مجلس خبرگان مقام دبيرى حزب جمهورى اسلامى مشهد را به عهده گرفت و از اين پايگاه حملات مداوم خود را متوجه نفاق حاكم بر بعضى مكانها دولتى و ارتجاع كرد و با ضد انقلاب و راحت طالبان به مبارزه سختى پرداخت .
حضور در جبهه هاى جنگ تحميلى
بـا شـروع جـنـگ تـحميلى ، در جبهه هاى غرب و جنوب حضور يافت و با سخنرانيهاى پرشور خود در بالا بردن روحيه رزمندگان نقش بسزايى ايفا كـرد. در يـكـى از دفـعاتى كه عازم جبهه بود، وارد دزفول شد، لباس رزم پوشيد و به خط مقدم رفت و در آنجا متوجه كارشكنى هاى بنى صدر در امور جبهه و جنگ گرديد.
مسئله فلسطين
شـهـيـد، مـسـئله فـلسـطـيـن را مـسـئله ايـران مـى دانـسـت و مـى فـرمـود: ((اگـر مـلت يـك گـلوله داشـتـه بـاشـد هـمـان را بـه سـيـنـه اسـرائيـل رهـا مـى كند.)) در دومين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى در بهمن ماه 1359 در راءس هياءتى تبليغى عازم ژاپن گرديد. در آنجا در يك مصاحبه مطبوعاتى شركت جست و نسبت به قضيه فلسطين تاءكيد بسيار ورزيد. بعد از شهادت آيه الله بهشتى هميشه اظهار اندوه مى كرد و مى گفت : ((زندگى ديگر رنج آور است )) و پس از واقعه انفجار دفتر نخست وزيرى ، پيشنهاد رياست جمهورى را به آيه الله خامنه اى ارايه كرد.
علاقه به امام
وى به امام عشق مى ورزيد و مى گفت :((در طول چند سالى كه افتخار شاگردى ايشان را داشتم قهرا و سريعا جذب خط امام شدم و قاطعانه در راه آن حركت كردم . انگيزه براى وارد شدن به مسائل سياسى نيز انجام وظيفه اسلامى بود)) و در جاى ديگرى مى گويد: ((اگر از امام و روحانيت قطع شـويـم بـدانـيـد كـه از اسـلام قـطـع شـده ايـم .)) او بـراى شـهـادت و شـهـدا اهـمـيـت فـوق العـاده اى قـائل بـود و در ايـن بـاره مـى فـرمـود: ((شـهـيـد بـا شـهـادت خودش ‍ تازه متولد مى شود و نمى ميرد)). به خانواده هاى شهدا مى گفت : ((اگر ضـربـان قـلب امام امت و تپندگى قلب ايشان ادامه دارد و فرياد مى زند و رهبرى مى كند، مرهون فداكارى فرزندان شماست .)) خود او در مكتب عشق پرورده شده بود و مرگ را جلوه ذات خدا مى دانست و هميشه در انتظار شهادت بود.
ويژگيهاى شهيد
شـهـيـد داراى خـصـوصـيات ويژه اى بود كه مجموعا از او شخصيتى ساخته بود كه در دفاع از فرهنگ اسلامى و مبارزه با فرهنگ منحط بيگانگان كم نـظـيـر بـود. عـرفـان ، مـقـام والاى عـلمـى ، جـهـاد و مـبـارزه در راه حـق ، قـلمـى تـوانا و برخوردارى از قدرت شجاع بود. تواضع و شكسته نفسى از خصوصيات ديگر ايشان بود. درك و هوش سياسى و قدرت آينده نگرى شهيد زبانزد خاص و عام بود.
در بـعـد اجـتـمـاعـى نـيـز زنـدگـى مـتـوسـطـى داشـت و بـا مـردم مـهـربـان بـود. مـردم نـيـز او را دوسـت مـى داشـتـنـد. وى اهـل ذكر و دعا و مناجات بود و به فرموده حضرت آيه الله خامنه اى "اهل معنا" بود. منافقين كه در مقابله با انقلاب اسلامى به حربه هاى گوناگون مـتـوسـل شـده و نـهايتا رو به ترور شخصيتهاى انقلاب آوردند تا به خيال واهى خود انقلاب را دچار شكست و ناكامى كنند، اما نمى پنداشتند كه راه و روح اين شخصيتها همچنان باقى مى ماند.
شهيد پشتوانه محكمى براى انقلاب بود و به فرمايش حضرت آيه الله خامنه اى ((با وزنه اجتماعى كه ايشان داشت براى منافقين خطرى بزرگ و بـراى جـمـهـورى اسـلامـى سـرمـايـه بـا ارزشـى مـحسوب مى شد و اين از ديد نفاق دور نمانده بود)) از اين رو نقشه ترور وى طرح و در هفتم مهر 1360، در پـايـان كـلاس درس ، مـنافقى كه قبلا به سبب داشتن موارد انحرافى از حزب اخراج شده بود، با نارنجك به ايشان حمله كرد و او را به شـهـادت رسـانـد. او كـه ارادت خـاصـى بـه حـضـرت جـواد الائمـه داشـت ، در روز شـهـادت آن بـرزگـوار هـدف كـيـنـه مـنـافـقـيـن كوردل قرار گرفت و دعوت حق را لبيك و محل حزب جمهورى اسلامى مشهد را به خون خود رنگين كرد.
جـنـازه تـكـه تـكه شده اين شهيد عالى مقام در فرداى آن روز بر فراز دستهاى مردم عزادار مشهد تشييع و در حرم مطهر على ابن موسى الرضا (عليه السلام ) به خاك سپرده شد. امام خمينى (ره ) در رثاى اين عالم فرزانه فرمودند:(11)
در روز شـهـادت امـام جـواد (عـليـه السـلام ) يـكـى از فـرزنـدان آن خـانـواده بـه شـهادت رسيد. شهيد هاشمى نژاد كه من از نزديك با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهيد را لمس كرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن بر اشخاصى كه او را مى شناسند پوشيده نيست ، امروز در روز شهادت آن
سـلف صـالح ، ايـن خـلف صـالح و مـتـعـهـد از دسـت مـا گـرفـتـه شـد. مـا در عـيـن حـال كـه از شـهـادت چـنـيـن جـوانـمـرى فـاضـل ، عـالم و مـجاهد متاءثر هستيم ، لكن از آنجا كه هر يك از اين شخصيتها از دست ما برود براى اسلام كمك و براى مخالفين اسلام لعن و نفرت و دليل ضعف آنهاست .
بيانات حضرت آيه الله خامنه اى در وصف شهيد هاشمى نژاد
از لحاظ شخصى فرد متواضعى بود. انسان شجاعى بود. خوش فكر و خوش قريحه بود. زحمت كشيده و درس خوانده بود. بى طمع و بدن چشمداشت به مال و مقام كار مى كرد و به كار علاقه داشت . صداقت و اخلاص و وقاى او را همه مى دانند. او يك شخصيت از همه نظر ممتاز بود.
روز جهانگردى : 7مهر/29 سپتامبر
جـهـانـگـردى در دنـيـاى امـروز يكى از بهترين ابزارهاى تبادل و تعامل فرهنگى است و سياحت يا گشت و گذار در سرزمين مختلف دنيا يكى از نيازهاى زنـدگـى انـسـان و از روشـهـاى مـوفـق و گـذران سـالم اوقـات فراغت مى باشد. جهانگردى در واقع مجموعه اى از سير و سفرها و سياحتهاى داخلى و خارجى است كه با اهداف و نيتها مختلف انجام مى گيرد.
تعريف جهانگردى
مجموعه مسافرتهايى را كه به يك نقطه مورد نظر و بدون انگيزه اقامت طولانى انجام مى پذير، فعاليت توريستى يا جهانگردى مى گويند.
جهانگرد كيست ؟
در سال 1964 ميلادى در كنفرانس بين الملل ترانسپورت و جهانگردى ، جهانگرد يا توريست را اين گونه تعريف كرده اند:
((جـهـانـگـرد كـسـى است كه به منظور تفريح ، بازديد از نقاط ديدنى ، معالجه ، تجارت ، ورزش و زيارت به كشور ديگر سفر كند، مشروط بر اينكه مدت اقامت از 24 ساعت كمتر و از 6 ماه بيشتر نباشد و در فاصله اى كمتر از 70 كيلومتر انجام نگيرد.))
تاريخچه جهانگردى
با بررسى تاريخ گذشته ، به خاطرات و سر گذشتهاى كسانى بر مى خوريم كه به نقاط مختلف جهان سفر كرده و مدت زمان كوتاه يا بلندى را بـيـن اقـوام مـخـتلف به سر برده و نحوه زندگى ، آثار هنرى ، صنايع و ديگر خصوصيات آنها را ديده و يا از زبان ديگران شنيده اند و پس از مـراجـعـه بـه وطـن خـويش ، ديده ها و شنيده ها را به رشته تحرير در آورده و يا براى ديگران بيان نموده اند كه سينه به سينه به نسلهاى بعدى منتقل گرديده و بعضا جنبه افسانه نيز به خود گرفته است .
ايـن نـوشـته ها حاكى از آن است كه جهانگردى با انگيزه هاى مختلف از ديرباز بين انسانها رواج داشته و آثار مكتوب و به جا مانده از اين گردشها، بـه نـسـلهـاى مختلف بشرى در شناختن تاريخ و جغرافياى مكانى و شرايط زندگى و حكومتى گذشتگان كمك مى كند. علاوه بر اين ، گاهى فعاليت بـرخـى از جهانگردان در سرنوشت جوامع و اقوام مختلف و حتى جهان ، كم و بيش تاءثير داشته است ، از جمله سفرهاى دريايى كه كريستف كلمب انجام داد. ايـن مـاجـراجـوى شـجـاع و بـى بـاك بـه مـنـظـور رسـيـدن بـه كـشـور هـنـد از طـرف مـغـرب دسـت به سفرهاى متعدد درياى زد كه پس از تلاش و تـحـمـل سـخـتـى و مـرارتـهـاى فـراوان ، پـا بـه سـرزمـيـنـى نـهـاد كـه بـعـدهـا نـام آمـريـكـا را بـه خـود گرفت . نتيجه اين مسافرت به وجود آمدن تحول بزرگى در تاريخ معاصر جهان بود.
كـشور ما ايران نيز از گذشته هاى دور به جهت موقعيت سوق الجيشى و تاءثيرى كه حكومتهاى حاكم آن بر منطقه و جهان معاصر خود داشته اند، مورد بازديد جهانگردان مختلفى قرار گرفته و خاطرات اينگونه افراد كه از مشهورترين آنها مى توان به هردوت و گزنفون از مورخين يونان باستان ، مـاركـوپـولوى و نـيـز، ابـن بـطـوطـه بـغـدادى اشـاره كـرد، خـود بـيـانـگـر بـخـشـى از تـاريـخ اقـوام و گـذشـتـگـان ايـران مـى بـاشـد. در مـقـابـل ، بـزرگانى از ايران هم وجود داشته اند كه با سفرهاى خود به ساير نقاط جهان مجموعه اى از ديده ها و شنيده ها را جمع آورى و منتشر كرده اند كه از جمله مى توان به دو كتب گلستان و بوستان كه نتيجه سالها جهانگردى سعدى شيرازى بوده است ، اشاره كرد.
جهانگردى در دنياى امروز
جـهـانـگـردى بـا سـبـك جـديـد از اوايل قرن 16 ميلادى شروع شد. زمانى كه انقلاب صنعتى اروپا را فراگرفت و شيوه هاى نوين زندگى در جامعه اروپـا نـمود پيدا كرد، بروز مسائل گوناگون شغلى و فرهنگى موجب شد تا استفاده از اوقات فراغت و توجه به سير و سفر به منظور دور شدن از مسائل و مشكلات روحى و جسمى ناشى از اشتغالات فكرى و فيزيكى ، افزايش ‍ پيدا نمايد.
از اوايل قرن 17 ميلادى اصطلاح توريست در جامعه فرانسه رايج گرديد.
ايـن اصـطـلاح در مورد جوانانى به كار برده مى شد كه براى تكميل تحصيلات و كسب تجربه هاى لازم زندگى ، مسافرت مى كردند و كم كم به ساير جوامع اروپايى نيز وارد شد كه در اين موقعيت ، توريست به مسافرينى اطلاق مى شد كه هدف آنها از مسافرت ، گردش ، استراحت و آشنايى با فرهنگ مردم ساير كشورها بود.
تـوجـه بـه ارزش و بـعـد اقـتصادى جهانگردى پس از جنگ جهانى دوم آغاز گرديد، زيرا ساختار اقتصادى و صنعتى اكثر كشورهاى اروپايى تقريبا نـابـود شـده بـود و نـيـاز مـالى زيـادى بـراى بـاز سـازى آنـهـا وجـود داشـت ، مـسـاءله جـهـانـگـردى بـه عـنـوان يـك عـامل مهم در آمد در بازسازى خرابيها و ترميم ساختارهاى بنيادين اقتصادى مورد توجه قرار گرفت و دولتها در جهت گسترش همه جانبه آن اقدام به سـرمـايـه گـذارى مـالى و انـسـانـى مـنـاسـب كـردنـد. ايـن كـار بـا تـوجـه بـه پـيـشـرفـت وسـايـل حـمـل و نـقـل ، تـحـول بـزرگـى در سـيـر و سـفـر بـه وجـود آورد. پـس از زمـانـى كـوتـاه بـا تـحـول سـريـع امـكـانـات ارتـبـاطـى ، مـسـاءله جـهـانـگـردى بـه صـنـعـتـى بـا قـابـليـت بـهـره دهـى بـالا تـبـديـل و ظـرفـيـت پـذيـرش ‍ سـرمـايـه گـذارى در آن افـزايـش يـافـت و ايـن رونـد تـحـول و تـكـامـل ، امـروزه نـه تـنـهـا ايـن صـنـعـت را بـه مـنـبـع مـهـمـى بـراى كـسـب در آمـدهـاى ارزى و نـاخـالص مـلى بـرخـى كـشـورهـا تـبـديـل كـرده ، بـلكه آن را در زمره عوامل توسعه كشورها قرار داده است ، و اكنون با توجه به عواملى مانند گسترش ارتباطات ، افزايش ‍ اطلاعات مـلتـهـا از يـكـديـگـر، تـوسـعـه صـنـعـت حـمـل و نـقـل ، عـلاقـه مـنـدى عـمـوم جـوامـع بـشـرى بـه آشـنـايـى بـا آثـار سـايـر ملل و پى بردن دولتها به بازدهى اقتصادى صنعت توريست ، مى توان ادعا نمود كه اين صنعت از نظر اهميت اقتصادى جايگاه سوم را در دنيا دارد.
در ايـران مـسـاءله جـهانگردى با نگرش جديد از سال 1317، مورد توجه قرار گرفت و براى اولين بار در وزارت كشور اداره اى تحت عنوان "امور جهانگردى " سازمان يافت و در زمينه اين صنعت فعاليتها آغاز گرديد.
در سـال 1320، ايـن اداره بـه "شـوراى عـالى جـهـانـگـردى " تـغـيـيـر نـام داد. در سـال 1342، "سـازمـان جـلب سـيـاحـان " تـصـويـب و كـار خـود را شـروع كـرد. در سـال 1353، سـازمـان مـذكـور بـا سـازمان اطلاعات وقت ادغام و وزارتى تحت عنوان "وزارت اطلاعات و جهانگردى " تاءسيس گرديد و اكنون سازمان ايرانگردى و جهانگردى زير نظر وزارت فرهنگ و ارشاد، متولى اين امر مى باشد.

next page

fehrest page

back page