next page

fehrest page

back page

پيام امام (ره ) هنگام عزيمت به پاريس
امـام خـمـيـنـى (ره ) هـنـگـام هـجـرت بـه پـاريـس ، در ضـمـن پـيـامـى كـه بـه مـلت ايـران فـرسـتـادنـد، دلايل هجرت خويش را اينچنين بيان فرمودند:(21)
... اكـنـون كـه مـن بـه نـاچـار بايد ترك جوار مولا امير المؤ منين (عليه السلام ) را نمايم و در كشورهاى اسلامى دست خود را براى خدمت به شما ملت مـحـروم كـه مـورد هـجـوم هـمـه جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستيد، باز نمى بينم و از ورود به كويت با داشتن اجازه ، ممانعت نموده اند، به سوى فـرانـسـه پـرواز مى كنم . پيش من مكان معينى مطرح نيست . عمل به تكليف الهى مطرح است . مصالح عاليه اسلام و مسلمين مطرح است . ما و شما، امروز كـه نـهـضـت اسـلامى به مرتبه بسيار حساسى رسيده است ، مسئول هستيم . اسلام از ما انتظار دارد. چشم جهانينان امروز به سوى شما ملت غيور دوخته شده . دولتهاى استفاده طلب به مطالعه روحيه و مقدار پشتكار ملت ما پرداخته اند. شما مردان و زنان تاريخ بايد پايدارى در راه كوبيدن ستمكاران و دفاع از حق را به جهانيان و نسلهاى آينده ثابت كنيد... سربلند باد ملتى كه با فداكارى خود قدم در راه پيروزى حق برداشت و سدهاى مانع از آن را يـكـى پـس از ديـگـرى شـكـسـت . پـيـروز بـاد رادمـردانـى كـه بـاخـون خـود عـزت بـربـاد رفـتـه را بـاز گـرفـت و عـظـمـت پايمال شده به دست سلاطين ستمگر را باز يافت .
مـن وقـتـى مـطـالعـه روحـيـه مـردان و زنـان جـوان از دسـت داده را مـى كـنـم ، كـه شـجـاعـانـه در مـقـابـل مـصـايب ايستادگى كرده و مى كنند، براى خود احساس ‍ شرمندگى مى كنم ، من مى بايست با مصيبتهاى شما قدم به قدم همراه و آنچه شما ديده ايـد، ديـده بـاشـم . مـع الاسـف نـتـوانـستم در بين شما باشم و آنچه شما لمس كرديد، بكنم ، لكن ، از اين راه دور چشمم به شما روشن و قلبم براى سـلامـتـى امـت اسـلامى مى طپد. از خداوند تعالى عظمت اسلام و سلمين و كوتاه شدن دست اجانب و وابستگان آنان را مسئلت مى نمايم . عصر روز 14 مهر 1357، امام و همراهان به بغداد منتقل و شب را در هتلى (هتل دارالسلام )به سر برده و روز بعد اين مهاجر بزرگ زمان با كاروان كوچك همراهش ، براى خـدا، بـه سـوى خـدا و در راه خـدا هـجـرتـى تـاريـخـى ، سـرنـوشـت سـاز را آغـاز نـمـود، در پـاريـس ايـن كـاروان مـورد استقبال چند تن از مشتاقان ، از جمله آقاى دكتر حبيبى قرار گرفت . امام (ره ) پس از چند روز اقامت در منزلى در پاريس ، به علت آنكه دولت فرانسه مصاحبه با خبرنگاران و نيز شركت در برنامه هاى نماز جماعت و اجتماعات سياسى را براى ايشان ممنوع اعلام كرده بود، ضمن پذيرش موقت شرايط و مـحـدوديـتـهـاى دولت فـرانـسـه ، بـه مـكـانـى در حـومـه شـهـر پـاريـس بـه نـام ((نـوفـل لوشـاتـو)) نقل مكان كردند.
اقامت امام (ره ) در پاريس بر خلاف تصور رژيم كه مى انديشيد فاصله بين تهران و پاريس باعث بروز محدوديتهاى زيادى در ارتباط بين امام (ره ) و طـرفـدارانـش مـى شـود، بـاعـث تـسـريـع در رشـد انـقـلاب شـد، زيـرا پـاريـس مـكـانـى مناسب براى فعاليتهاى سياسى بود و بدين سان شهرك نـوفـل لوشـاتـو كـه ديـر زمـانـى مـكـانـى آرام و بـدون سـر و صـدا بـود بـه خـبـر سـازتـريـن نـقـطـه جـهـان تـبـديل گرديد، زيرا سيل گزارشگران ، خبرنگاران ، عكاسان و فيلمبرداران به آن مكان سرازير گرديد و دولت فرانسه بر خلاف ميلش نتوانست مـانـع مـصـاحـبـه هـا و مـلاقـتـهـاى خـبـرنـگـاران و بـطـور كـلى فـعـاليـتـهـاى ايـشـان بـشـود. بـديـن تـرتـيـب امـام در طـول چـنـد مـاه اقـامـت در پاريس (22)، ضمن انجام مصاحبه با خبرنگاران و ديدار با شخصيتهاى مختلف فرانسوى ، ايرانى و ديگر ممالك دنيا، به افـشـاگرى رژيم پهلوى و حامى اصليش آمريكا پرداخته و نداى مظلوميت ملت ايران را به گوش جهانيان رساندند. علاوه بر اين با تماس ‍ تلفنى مـسـتـمـر بـا طـرفـدارانـشـان در ايـران و ارسـال پـيـامـهـاى كـتـبى ملت را براى انقلاب آمده ساختند. امام (ره ) تكيه كلامشان اين بود كه ((شاه بايد برود)) و سرانجام در روز 26 دى ماه 1357 شاه از ايران خارج و به مصر رفت .
روز جهانى پست : 17 مهر 1253/9 اكتبر 1874
پـسـت يـكـى از عـمده ترين نهادهاى اجتماعى بازمانده از ادوار كهن است . پيام و پيام رسانى به عنوان يك نياز اجتماعى ، از آغاز زندگى شهر نشينى همواره مطرح و پست به منزله عامل تاءمين كننده اين نياز، از دير باز نقش ‍ تعيين كننده در زندگى اجتماعى انسان داشته است .
ايـن نـهـاد ديـريـنـه اجـتـمـاعى ، امروزه با مجهز شدن به پيشرفته ترين امكانات ، سهم و نقش بيشترى در پيام رسانى پيدا كرده است . در شرايط كـنـونـى ارتـبـاط پـستى سازماندهى شده ، فاصله ها را از بين برده ، زمان را كاهش داده و در توسعه اقتصادى ، اجتماعى و فرهنگى به عنوان عاملى زيـر بـنـايـى ، پـيـشتاز حركت عمومى است . اين شبكه عظيم و درهم تنيده ، مى تواند در گسترش ‍ رفاه عمومى و ارتقاى دانش و فرهنگ اجتماعى سهيم بـاشـد. پست در مبادلات اقتصادى ، خريدار را به عرضه كننده كالا نزديك مى كند و مبادلات پولى را سرعت مى بخشد. پست بشر امروز را از انزواى اجتماعى مى رهاند و به عنوان عامل نزديكى ملت ها به يكديگر، نقشى اساسى ايفا مى كند و در نهايت وحدت و همبستگى فرهنگى ، اقتصادى و اجتماعى بين افراد حقيقى و حقوقى را در گستره اى فراسوى مرزها ممكن مى سازد.
سابقه پست در ايران
ارتـبـاط پـسـتـى در ايـران ، قدمتى سه هزار ساله دارد. برخى از مورخين ، ايرانيان را مبتكر اين ارتباط مى دانند، ولى با اين وجود، پست در كشور ما هـيـچـگـاه شـكـوفـايـى و تـوسـعه در خور را نداشته و خدمات پستى در مقاطع گوناگون تاريخى در اختيار نخبگان جامعه قرار داشته است . حتى در طـول 150 سـال گـذشـتـه كـه ارتـبـاط پـسـتـى در جـوامـع صـنـعـتـى ، نـقـش اسـاسـى در رونـد تـوسـعـه و پـيـشـرفـت داشـتـه ، در ايـران بـه عـلل گـونـاگـون ، نـاشـنـاخته و دور از دسترس مردم مانده است . سابقه فعاليتهاى مربوط به ارايه خدمات پست و تلگراف و تلفن در ايران به شـيـوه جـديـد، تـقـريـبـا بـه يـك قـرن پـيـش بـر مـى گـردد. تـا پـيـش از سـال 1297 ه‍ ق ، پـسـت در ايران به صورت اداره فعاليت داشت . در اين سـال بـه واسـطـه مـوفـقـيـتـهـايـى كـه بـه دسـت آمـده بـود، نـاصـر الديـن شـاه دسـتـور داد تـا مـوسـسـه پـسـت آن روز بـه وزارت تـبـديـل شـود و اداره آن را بـه امـيـن المـلك ، وزيـر وظـايـف و رئيـس دارالشـورا سـپـرد. در سال 1303 ه‍ ق ، كتابچه كوچكى در 52 صفحه به نام ((تعرفه اداره جليله پست خانه ايران )) با چاپ سنگى منتشر شد. در اين رساله نقشه هـايـى از كـليـه تـلگـرافـخـانـه هـا، پـسـتـخـانـه هـا و چـاپـارخـانـه هـا و خـطـوط پـسـتـى آمـده بـود. بـه مـوجـب مـحـتـويـات آن رسـاله ، كـشـور در سال 1303 داراى 7 خط اصلى و پنج خط فرعى پست بوده است .
پـس از صـدارت امـيـر كـبـيـر، تـحـولات تـازه اى در پـسـت كـشـور ايـجـاد شـد، بـه نـحـوى كـه فـعـاليـت پـسـتـى كـشـورهـاى اسـتـعـمـارگـر تـعـطـيـل شد و پيكهاى پست ايران ، با نظم و نظامى كه امير كبير در تركيب وزارت پست ايجاد كرده بود، با سرعت و دقت بسيار، امور مراسلاتى را انجام مى دادند.
در سـال 1327 ه‍ ق اداره تلگراف به پست اضافه شد و نام وزارت پست و تلگراف به خود گرفت . در 1350 ه‍ ق ، اين وزارت طرح خريد سهام شركت تلفن را به مجلس داد.
پـس از تـصـوب مـجـلس و خـريـد سـهـام شـركـت تـلفـن ، ايـن وزارتـخـانـه بـه وزارت پـسـت و تـلگـراف و تـلفـن تبديل شد و از اين سال به بعد توسعه همه جانبه اى يافت .
روز جهانى پست
روز 17 مـهـر 1253 بـرابـر بـا 9 اكـتـبـر 1874 مـيـلادى بـراى اوليـن بـار بـه پـيـشـنـهـاد "هـنـريـخ ون اسـتـفـان " مـديـر كـل پـسـت كـنـفـدراسـيـون آلمـان شـرقـى ، قـرار دادى بـا عـنـوان "قـرار داد بـرن " در زمـيـنـه تـاسـيـس ((اتـحـاديـه كل پست )) در ((برن )) سوئيس ، توسط 22 كشور جهان به امضا رسيد.
كـشـورهـاى امـضـا كـنـنـده بـر اسـاس تـوافـق بـه عـمـل آمـده ، يـك قـلمـرو پـسـتـى را تـشـكـيـل دادنـد. ايـن قـرار داد، آزادى تـرانـزيـت بـراى مـبـادله مـتـقـابـل مـراسـلات را در سـراسـر قـلمـرو اتـحـاديـه ، تـامـيـن و تـضـمـيـن مـى كـرد. نـام ايـن اتـحـاديـه پـس از 4 سال با پيوستن كشورهاى ديگر به "اتحاديه جهانى پست " تغيير كرد.
در سـال 1969 كـنـگـره تـوكـيـو در قـطـعـنـامـه 211 خـود بـه كـشـورهـاى عـضـو تـوصـيـه كـرد، روز 9 اكـتـبـر (17مـهـر) هـر سـال را بـه عـنـوان "روز جـهانى پست " تعيين كنند. به اين ترتيب از سال 1970 و در روز جهانى پست ، بسيارى از اداره هاى پست در سراسر جهان به اقدامات گسترده اطلاعاتى و تبليغاتى و تشريح نقش پست در زندگى بشر مى پردازند.
اكـنون بيش از 170 كشور، عضويت اين اتحاديه را دارند و ايران نيز در 22 مهر 1256 شمسى (13 سپتامبر 1877 ميلادى )، به عنوان بيست و نهمين عضو، به اين اتحاديه پيوست .
دفـتـر بـيـن المـللى اتـحاديه از سال 1875، مجله ماهانه به نام "اتحاديه پستى " كه به هفت زبان زنده دنيا منتشر و يكى از قديمى ترين مجلات جهان است .
پست سمبل وحدت مردمان پنج قاره جهان
مـحـل اتـحـاديـه در شـهـر بـرن سـوئيـس اسـت و نـشـان آن از كـره زمـيـن و پـنـج انـسـان در حـالى كـه نـامـه هـايـى را دسـت بـه دسـت مـى گـردانـنـد، تشكيل شده است .
پـنـج انـسان معرف پنج قاره جهان و بيانگر وحدت و يكپارچگى ملتها در زمينه پست هستند و علت وجودى اتحاديه جهانى پست را يادآورى مى كنند كه جهان سرزمين واحد پستى است .
اتـحـاديـه جـهـانى پست پس از اتحاديه بين المللى تلگراف و سازمان جهانى هواشناسى ، سومين سازمان جهانى است كه براى قانونمندى روابط پـسـتـى بـيـن المـللى و بـرقـرارى ارتـبـاط پـسـتـى جـهـان ، امـور پـسـتـى كـليـه كـشـورهـاى عـضـو را هـدايـت و كنترل مى كند.
پست كهن ترين و گسترده ترين ابزار ارتباط جمعى
پـسـت ، كهن ترين و گسترده ترين نوع ابزار ارتباطى بين مردم يك كشور با ساكنان ديگر سرزمينها و مناطق جهان است . جوامع رشد يافته ، براى تحقق توسعه خود، به شبكه ارتباطى توجه داشته و روى آن برنامه ريزى كلان كرده اند. پست و مخابرات با ويژگى انعطاف پذير خود، زمينه بـسـيـار خـوبـى بـراى رشـد در جـوامـع سـنـتـى و صـنـعـتـى دارنـد. در كـنـار ايـن شـبـكـه ارتـبـاطـى ، جـريـانـهـاى ارتـبـاطـى ديـگرى مانند راهها و وسـايـل ارتـباط جمعى ايجاد مى شود و گسترش مى يابد. براى نمونه حضور يك پستچى از انجام 3000 سفر جلوگير مى كند. طبيعى است هر سفر افـزون بـر هـزيـنـه اى كـه مـى بـرد، پـيـامـدهـايـى مـانـنـد اتـلاف وقـت ، فـشـارهـاى عـصـبـى و روحـى ، مـشـكـلات حمل و نقل ، اتلاف سوخت ، آلودگى هوا، صرف نيروى انسانى و انواع خسارتهاى احتمالى مالى و جانى را باعث خواهد شد.
اهداف كلان پست
برنامه ريزان امور ارتباطى در كشور ما اهداف كلان پست را به اين شرح اعلام كرده اند:
1- حضور پست در نقاطى كه بيش از يكصد نفر جمعيت دارد.
2- جذب مرسولات پستى در سطح جامعه .
3- كوتاه كردن زمان قبول تا توزيع مرسولات پستى از هر نقطه به نقطه ديگر كشور تا 10 ساعت .
4- جايگزيينى ارتباط پستى و جلوگيرى از مراجعه مردم به سازمانها و مؤ سسه هاى دولتى .
5- كاهش مسافرتهاى شهرى و بين شهرى .
6- جلوگيرى از آلودگى محيط زيست .
7- كاهش مشكل رفت و آمد در شهرهاى بزرگ .
8- گرايش به سوى تحقق اين هدف كه هر پستچى كار هزار نفر را انجام مى دهد.
9- گـرايـش بـه سـوى تـحـقـق ايـن هـدف كـه مـردم جـز بـراى انـجـام كـار اخـتـصـاصـى روزانـه و تـفـريـح ، از منزل خارج نشوند.
10- صـرفـه جـويـى در هـزيـنـه هـاى ارزى كـشـور در رابـطـه بـا تـهـيـه مـواد سـوخـتـى و قـطـعـات يـدكـى وسايل نقليه .
خدمات جديد و گسترده پستى
آشنايى مردم با خدمات تازه پستى مى تواند سريع تر به هدفهاى توسعه در شبكه پستى كشور، كمك كند. بخشى از اين خدمات عبارت است از:
1- پـسـت تـلفـنـى : اشـخـاصـى كـه بـه هـر دليـل نمى توانند در ادارات پست حضور پيدا كنند، مى توانند با تلفن ، امور پستى خود را از طريق ماءموران پست انجام دهند.
2- پست مالى : يكى از موثرترين خدمات پستى است كه كار نقل و انتقال وجوه نقدى را در سراسر كشور انجام مى دهد.
3- پست خريد: سرويس جديدى است كه با استفاده از دفترچه هاى راهنماى آن ، مردم مى توانند خريد روزانه خود را توسط پست انجام دهند.
4- پـسـت تـصـويـرى (فـاكـسـى مـايـل ): ايـن سـرويـس بـا اسـتـفـاده از يـك خـط تـلفـن مـتـصـل بـه دسـتـگـاه مـخـصـوص ، قـادر اسـت هـر نـوع پـيـام خـطـى يـا تـصـويـرى را در كـوتـاه تـريـن زمـان بـه داخل يا خارج كشور مخابره كند.
5- طرح تعويض شناسنامه .
6- طرح خدمات خودرو: كه به منظور تسهيل در مراجعات مردم براى دريافت برگه عدم خلافى و ساير استعلامها در اين زمينه به وجود آمده است .
7- سـرويـس پـسـت پـيـشـتـاز: ويـژگـى ايـن سـرويـس ، تـسـريـع در ارسـال و دريافت مرسولات پستى است . زمان حمل مرسولات در داخل استان 10 ساعته ، بين استان 24 ساعته و در شبكه بين المللى 72 ساعته مى باشد.
8- پست آبونمان : جهت اشتراك مجلات و روزنامه ها و نشريات .
9- پست سيار.
10- پست در ساعات غير ادارى .
11- پست اكسپرس .
در حـال حـاضر پست در كشور ما 97 نوع خدمات ارايه مى كند كه بيان همه آنها ممكن نيست . پست در زمينه توزيع قبضهاى دولتى ، توزيع صورت حساب بانكها، قبول اسناد پزشكى ، توزيع حقوق جانبازان و بازنشستگان و... فعاليت دارد.
روز حافظ: 20 مهر
اى مه صاحب قران از بنده حافظ ياد كن تا دعاى دولت آن حسن روز افزون كنم
در نيم قرن اخير درباره هيچ شاعر فارسى زبان به اندازه "محمد شمس ‍ الدين " ملقب به "خواجه حافظ شيرازى " قلم فرسايى نشده است . راستى ، چرا؟ چرا اشعار حافظ، شخصيتهاى بزرگى چون شهيد مطهرى را مجذوب كرده است ؟
آنچه در ديوان حافظ مشهود است ، از جمله (مى و گونه هاى آن ، معشوق و توصيف زيبايى وى ، مضمونهاى عالى عرفانى ، حمله به رياكاران و زاهد نـمـايان و...) در شعرهاى شاعران قبل از او نظير: عطار، رودكى ، فرخى ، سنايى ، مولوى ، عبيد زاكانى و... نيز به چشم مى خورد. مى توان گفت ، سـتـايـشـهـاى بـيـكـران از حـافـظ و اشـعـار او، فـقـط بـخـاطـر رنـدى و بـى پـروايـى او در سـخـن گـفـتـن و تـوصـيـف مـى و مـعـشـوق و سـبـزه و گل نيست . در واقع ، رمزى در تعبيرهاى حافظ نهفته است كه در تعابير شعراى ديگر وجود ندارد و براى شناختن آن بايد از اشعار خود حافظ يارى بـخـواهـيم . اين رمز موهبتى است كه حق تعالى - او عطا فرموده است تا آن چنان معنا را در قالب لفظ بريزد و بيارايد كه هيچ كس نتواند مانند آن را خلق كند.
حـافـظ پـس از فـراگـرفـتـن دانشهاى متداول عصر خود، ديوان شعراى قبل از خويش و اشعار معاصران خود را به دقت مطالعه كرد و نخست ، معنا را از لفـظ جـدا كـرد و لفـظ را بـه دور افـكـنـد، آنـگاه معنى را در كوره ذهن فروزنده خود ريخت و از آن زيورى گوهر آگين ساخت . هيچ هنرمند ماهرى نمى تـوانـد زيـرورى بـا چـنـان شكل و تناسب اجزا بسازد. كمال هنر حافظ در اين است كه او از همان عناصر در دسترس همگان ، معجونى شفابخش و مفرح تـهـيـه كـرده اسـت . كـلمـات ، هـمـان كـلمـات ، تـعـبـيـرهـا، هـمـان تـعـابـيـر و آسـطـوره هـا و صـور خيال ، همان است كه در اشعار شعراى قبل از حافظ بود. اما اين شاعر گرانقدر، استادانه و سحرآفرينانه ، آنها را به خدمت ابلاغ پيام خود در آورده است . آرى ، اين حسين و لطف تركيب ، كارى نيست كه از هر كس برآيد. اين امر به عنوان ، مهمترين علت شهرت حافظ ذكر شده است .
بـايـد حـافـظ را در ميان عرفا جستجو كنيم . وى يكى از معطرترين گلهايى بوستان معارف اسلامى است . بايد حافظ را در اين بوستان كه جايگاه رشـد و تـعـالى وى بوده است ، مطالعه كنيم تا بتوانيم او و فضايى را كه در آن رشد و پرورش يافته است ، بشناسيم . شناسايى حافظ از عهده يـك اديـب مـحض ‍ خارج است . در عصر حاضر، ادباى زيادى مى خواهند حافظ را تشريح كنند ، در صورتى كه بزرگترين اديب جهان نيز نمى تواند حـافظ را - آن چنان كه سزاوار است - شرح دهد. اديبى بايد حافظ را شرح دهد كه يك عارف نيز باشد، اكنون به ذكر بعضى از ويژگيهاى حافظ و اشعار وى كه توسط ادبا و عرفا كشف شده اند، مى پردازيم .
فضاى اجتماعى و سياسى قرن هشتم
حـافـظ بـرخـاسـته از شيراز بود. در آن روزگار، اشعار منظومه هاى عرفانى ممتازى كه به سنايى ، عطار نيشابورى و مولوى تعلق داشتند، ورد زبـان سـاكـنـان نـواحـى شـرقـى ايـران بـود. از سـوى ديـگـر، شـاعـران شـيـرازى بـه قـول حـافـظ بـه روانـى جـويـبـارى كـه از تـنـگـه الله اكـبـر سـرازيـر اسـت ، بـه سـرودن اشـعـار غـنـايـى مـى پـرداخـتـنـد. طـى دهـهـا سال بين دوره سعدى و حافظ، روزگار دستخوش دگرگونيهايى شده بود تا آنكه محمد شمس الدين كه بعدها به مناسبت از حفظ بودن قرآن مجيد و آگـهـى بـه مـعـارف اسـلامـى ، مـتـخـلص بـه خـواجـه حـافـظ شـيـرازى شـد، در حـدود سـال 700 هـجـرى شـمسى ، چشم به جهان گشود. با وجود آنكه شيراز در آن مقطع از تاريخ ، يكى از مراكز صوفيه به شمار مى رفت ، حافظ در اشـعـارش ، صـوفـيـان زاهـد نـمـا را به نحو زيبايى سرزنش كرده است . او صوفى را كه در آن زمان يك اصطلاح عرفى بوده است ، به دو گروه صوفى شايسته و صوفى ناشايسته تقسيم كرد:
نقد صوفى نه همين صافى بى غش باشد اى بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد
كسانى هم كه حافظ را در زمان خودش يا نزديك به زمان او، توصيف كرده اند، القاب صوفيانه به وى نداده اند، بلكه او را فقه ، عارف ، حكيم و اديب معرفى كرده اند و هر چه از تاريخ حافظ مطالعه كنيم ، اين مطلب روشنتر مى شود كه او مردى در زى علما و با روح عرفا بوده است .
از نـحـوه ارتـباط حافظ با حكام عصر اطلاع دقيقى در دست نيست . از ميان حاكمان زمان حافظ، ابواسحاق اينجو (حكومت از 722 تا 723) و شاه شجاع مـظـفرى (حكومت از 737 تا 764) به ادب و آثار ادبى علاقه مند بودند. اما در فاصله بين حكومت اين دو حاكم هنر دوست ، دوران حكمرانى مبارز الدين متعصب (حكومت از 722 تا 737) بود. او از كشتار مردم بى گناه به بهانه شريعت ، لذت مى برد. حافظ از وى بالقب محتسب ياد مى كند، يعنى مفتش منفورى كه در كسب و كار و حتى مسائل خصوصى مردم دخالت مى كند.
پـس از مـرگ شـاه شـجـاع و حـمـله تـيمور به ممالك شرقى ايران ، آشوب در اين منطقه حكمفرما شد. حافظ اندكى پس از ورود تيمور به شيراز، در سال 768، در زادگاهش شيراز، ديده از جهان فرو بست .
حافظ از ديدگاه ماديگراها
مـاديـگـراهـا اخيرا به دستاويزهاى مضحكى دست يازيده ، كه يكى از آنها تحريف شخصيتها است . كه از اين راه شخصيتهاى مورد احترام ، عموم را منتسب به مكتب و فلسفه خود كنند. اشعار حافظ به گونه اى سروده شده كه امكان هر گونه تفسير از آن ميسر است . بدين ترتيب ، ديوان حافظ جولانگاه خـوبـى بـراى سـوء تـعـيـبـيـرات مادى گرايان مى باشد. آنان بعد معنوى الفاظ و اصطلاحات ديوان حافظ را ناديه مى گيرند و تمام آنها را به صورت مادى تاويل مى كنند و مى گويند، حافظ فقط عشق و شراب مادى را توصيف مى كند و ستيزهايش با زاهدنمايان نيز ناشى از علاقه وافر او بـه عـشـق و شراب مادى است . در مقابل اين گروه ، جماعتى - بطور عمده در ايران و هند - قرار گرفته اند كه حافظ را "لسان الغيب " و مفسر اسرار ازلى مى كنند.
سـرانـجـام شـمـارى از ادبـاى عـارف اثـبـات كـردنـد كـه سـلوك و عـرفـان ، فـن حـافـظ اسـت . بـديـهـى اسـت كـه هـر فـن در سـيـر تكامل خود، بستر زايش اصطلاحات خاصى مى باشد كه فن سلوك و عرفان نيز از اين قاعده مستثنى نيست . كميت و كيفيت اصطلاحات هر فن ، با ميزان تـكـامـل آن ارتـبـاط مستقيم دارد و وجود اصطلاحات ، به منزله اعلام حيات آن فن است . با اين تعريف ، زبان حافظ نيز بسان هر زبان ديگر، زبانى سمبوليك ، سرشار از ايما و اشاره و مملو از كنايه است و براى فهم صحيح آن بايد با الفباى عرفان آشنا شد و عرفان به معناى حالات و مقامات انسان از نخستين مرحله تنبه تا آخرين مرحله بيدارى - فناء فى الله و بقاء با الله - است .
خواجه شيراز خود اذعان داشته است :
من اين حروف نوشتم چنان كه غير ندانست تو هم ز روى كرامت چنان بخوان كه تو دانى
مـرورى بر گنجينه غزليات حافظ، مستدل مى دارد كه منظور از غير به گواه شعرش ، افراد بى اطلاع از حالات و عوالم عرفانى هستند و منظور از تو همان رهروان راه حق و طالبان سلوكند.
ديوانهاى عرفانى در شعر پارسى بسيار زيادند، ولى تعداد اندكى از آنها واقعا عرفانى شناخته شده اند، زيرا فقط شاعرى مى تواند واقعى را بـسـرايـد كـه خودش عارف باشد و ادراكات و احساسات عارفانه اش را در اشعارش ‍ منعكس كند. اكثر سرايندگان اشعار عرفانى ، مقلد بوده اند نه عارف . ديوان حافظ در حقيقت ، عرفان بعلاوه هنر است . ديوانى است كه از عرفان سرچشمه گرفته و به صورت شعر بر زبان سراينده
جـارى شـده اسـت . بـه هـر حـال ، در ايـن كـه حـافـظ خـودش را عارف معرفى كرده است ، بحثى نيست . تمام اصطلاحات خواجه شيراز عرفانى است ، بنابراين در منطق حافظ، ناموزونى ، نقص ، خطا و... وجود ندارد.
الفاظ و اصطلاحات در شعر حافظ
شـعـر حـافظ در فضاى اسلامى غوطه ور است ، از كوثر قرآن و دين محمدى (صلى الله عليه و آله و سلم ) سيراب مى شود و از چراغ مصطفوى نور مى گيرد. ديوان حافظ مملو از الفاظ و تعبيرات "ام الكتاب " است . علاوه بر اين ، در اشعار او، اصطلاحات مربوط به تصوف ، عرفان ، فلسفه ، كـلام ، تـفـسـيـر، حـديـث ، فـقـه ، مـسـيـحـيـات و قـصـص مـذهـبـى و بـاسـتـانـى و هـمـچـنـيـن واژگـان مـربـوط بـه مـوسـيـقـى ، نـجـوم ، طـب گـل و گـيـاه ، مـعـمـارى ، شـطـرنـج ، خـوشـنويسى و... به مقدار فراوان به چشم مى خورد. گاهى الفاظ در لفاف ايهام پيچيده مى شوند و خصلت اصطلاحى آنها در پرده مى ماند.
اين الفاظ و اصطلاحات در يكديگر گره مى خورند و بافتى پردوام با نقش و نگارهايى بديع ، از آنها به وجود مى آيد.
انسان و فلسفه در شعر حافظ
ذهـن و تـفـكـر حـافـظ يـك سـويـه نـيـسـت و تـنـهـا بـه يـك مـوضـوع خـاص ‍ نـمـى انـديـشـد، بـلكـه تـمـام مسائل مربوط به انسان را مورد بحث و تجزيه و تحليل قرار مى دهد. حافظ يك شاعر، عاشق عارف بزرگ ، فيلسوف و متفكر آينده نگر و جهان بين گـرنـمـايـه است . او روشنفكرى است كه مسائل بزرگ و پيچيده در مقابل تفكر او مفهومى جديد مى يابند. بعد فلسفى تفكر حافظ نيز يكى از ابعاد گوناگون فكرى و ذهنى اوست .
بسيارى از شاعران ، متفكران و فلاسفه غرب و شرق ، انسان را در حالت خلاء و ابهام قرار داده اند. انسانى كه احساس مى كند زمين زير پايش كاملا تـو خـالى و لرزان اسـت . انـسـانـى كـه مـضـطـرب و نـا اميد مى شود و همه چيز و همه كار را بيهوده و بى ارزش مى پندارد. برخورد اين متفكران با فلسفه انسان و فلسفه علت وجود او، غير عادلانه است و ارزش انسان را به هيچ مى رساند.
اما برخورد حافظ با مسئله انسان و فلسفه هستى ، بسيار آگاهانه است . او چنان بهره اى از استعاره ها و كنايات فلسفى مى گيرد كه مى تواند به مـدد آنـهـا ، زنـدگـى انـسـان را آرامـش بـخـشـد. حـافـظ مى داند كه با هر نوع تفكر و هر اندازه دانش ، سرانجام به مرحله حيرت مى رسد. دقايقى در غـزليـات حـافـظ و جـود دارنـد - نـشـان مـى دهـنـد او در آن لحـظـه هـاى خـاص ، بـه ژرفـاى حـيـرت فـرو رفـتـه اسـت و بـه دنبال چراغى مى گردد كه اين ظلمات فلسفه را روشن نمايد.
اين شب سياهم گم گشت راه مقصود از گوشه اى برون آى اى كوكب هدايت
پيام والاى حافظ
بارى ، پيام والاى حافظ همانا تقديس و تسبيح عشق به حق تعالى است . او مى گويد، عشق به خداوند، جوهر هستى است . آدمى و پرى طنين هستى عشق هستند، بجز عشق همه چيز فانى است .
در عشق به پروردگار متعال ، بى تناسبى ، كثرت ، حرص ، حد و كرانه ، بى نوايى ، نقص و... نيست و اگر در سخن حافظ، سازوارگى ، وحدت ، ايـجـاز، بـى كـرانـگـى ، غنا و كمال ملاحظه مى شود، به خاطر اين است كه او بوى عشق را با تمام وجودش حس كرده است . حافظ از دولت عشق به خداوند، "لسان الغيب " شده است .
ديدگاه رهبر معظم انقلاب نسبت به حافظ
آيـه الله خـامـنـه اى در دوران تـصـدى ريـاسـت جـمـهـورى در كـنـگـره بـزرگـداشـت شـشـصـدمـيـن سال وفات حافظ راجع به اين شخصيت در 28 آبان 1367 سخنرانى مبسوطى ايراد فرمودند كه بخشى از آن بدين شرح است :(23)

next page

fehrest page

back page