next page

fehrest page

back page

اوليـن قـطـع رابـطـه سـيـاسـى بـيـن دو كـشـور در سـال 1315، در دوران روزولت و رضـاخـان و در نـتـيـجـه بازداشت چند ساعته ((عبد الغفار خان جـلال علا)) سفير در آمريكا روى داد. سفير ايران به علت تخلف رانندگى به مدت 4 ساعت بازداشت و سپس آزاد شده بود. رضاخان توقيف سفير ايـران و نـقـض ‍ مـصـونـيـت ديـپـلمـاتـيـك او را تـوهـيـن بـه ايـران تـلقـى كـرده و دسـتـور داد عـبـد الغـفـار خـان سـفـارت ايـران را تـعـطـيـل و بـدون خـداحـافـظـى بـا مـقـامـات وزارت خـارجـه آمـريـكـا آن كـشـور را تـرك كـنـد. روابـط سـيـاسـى بـيـن دو كـشـور بـعـد از سـه سال ، به دنبال اعزام نماينده مخصوص از طرف آمريكا براى اداى توضيحات و عذر خواهى ، از سر گرفته شد.
فـعـالتـريـن دوره روابـط ايـران و آمـريـكـا مـربـوط بـه بـعـد از جنگ جهانى دوم است كه با مسافرت روزولت به ايران در جريان جنگ و نقشى كه آمـريـكـايـيـهـا در بـيـرون رانـدن نـيـروهـاى شـوروى از ايـران داشـتـنـد، آغـاز شـد. آمـريـكـا كـه قـبـل از جـنـگ جـهـانـى دوم نـقـش درجـه دومـى را در سـيـاسـت ايـران ايـفـا مـى كـرد، در جـريـان جـنـگ بـه يـك عامل درجه اول در امور ايران مبدل گرديد و پس از پايان جنگ ، با انعقاد قرار دادهاى نظامى و اقتصادى جاى پاى خود را در ايران محكمتر كرد.
نـخـسـتـيـن قـراردادهـاى نـظـامـى بـراى فـروش اسـلحـه و فـعـاليـت مـسـتـشـاران نـظـامـى آمـريـكـا در ايـران در سـال 1326، در دوران حـكـومـت "هـارى تـرومـن " بـه امـضـا رسـيـد و نـخـسـتـيـن مـحـمـوله سـلاحـهـاى آمـريـكـايـى در سـال 1328، وارد بـنادر ايران شد آمريكاييها در جريان ملى شدن صنعت نفت ايران نقش دو جانبه اى را بازى كرده و موفق شدند 40 درصد سهام نفت ايران براى كمپانيهاى آمريكايى تصاحب كنند.
در اواخـر زمـسـتـان سـال 1337، بـيـن ايـران و آمـريـكـا در برابر كمونيسم ، به امضا رسيد. به موجب اين قرار داد آمريكاييها به خود اجازه دادند در بـرابـر آنـچـه كـه ((تـجـاوز مـسـتـقـيـم يـا غـيـر مـسـتـقـيـم خـارجـى )) نـامـيـده شـده بـود، بـه بـهـانـه حـفـظ اسـتـقـلال و تماميت ارضى ايران در اين كشور مداخله كنند. آمريكا مشابه اين قرار داد را با تركيه و پاكستان نيز امضا كرده بود. دولت شوروى به امـضـاى ايـن قـرار داد بـشـدت اعـتـراض كـرد و طـى اعـلامـيـه اى در 5 فـرورديـن 1338، ايـن قـرار داد را مـغـايـر تـعـهـدات متقابل ايران و شوروى تلقى كرده ، اعلام داشت : قرار داد مذكور امكان تبديل ايران به پايگاه نظامى - سياسى دولتهاى امپرياليستى را فراهم مى سازد.
بحران روابط ايران و شوروى با تعهد رسمى دولت مبنى بر اينكه به هيچ كشور خارجى پايگاهى در ايران داده نخواهد شد، فروكش كرد، اما نقش ‍ سـيـاسـى - نـظـامـى آمـريـكـا در ايـران هـمـچـنـان با سرعت رو به افزايش بود. يكى از لكه هاى ننگ سياست آمريكا در ايران كه از عمق وابستگى و سرسپردگى رژيم شاه به كاخ سفيد نيز حكايت مى كرد، پيمان خفت بار كاپيتو لاسيون بود.(48)
احياى كاپيتولاسيون
كـاپـيـتـولاسـيـون در سـال 1306، تـحـت فـشـار افـكـار عـامـه و فـضـاى حـاكـم بـر روابـط بـيـن المـللى بـعـد از جـنـگ جـهـانـى اول لغو گرديد، اما هنوز بيش از سه دهه و اندى از الغاى آن نمى گذشت كه محمد رضا پهلوى احياگر مجدد آن شد.
كـابـيـنـه اسـد الله عـلم در سـيـزدهـم مـهـر سال 1342، به دستور شاه ، پيشنهاد آمريكا مبنى بر اعطاى مصونيت قضايى به اتباع آمريكايى را به صـورت يـك لايـحـه قـانـونـى در هـيـاءت دولت تصويب كرد. بعد از تصويب اين لايحه وزارت خارجه مراتب خوش وقتى و رضامندى رژيم را از اين تصويب به اطلاع سفارت آمريكا رساند و لايحه در سال 1343، به تصويب مجلسين شوراى ملى و سنا رسانده شد. تصويب اين لايحه در مطبوعات افـشـاء و اعـلام نـشـد. چندى بعد نشريه داخلى مجلس حاوى متن كامل سخنرانى ها و گفتگوهاى نمايندگان و رئيس دولت در اين زمينه به دست امام (ره ) رسـيـد و او را بـه خروش و فرياد واداشت و تصميم گفت حقايق را به مردم گفته و آنها را از فاجعه بزرگى كه به دست رژيم به وقوع پيوسته بـود بـاخـبـر كـنـند. امام (ره ) ابتدا پيكهايى را براى آگاه ساختن علما و روحانيون به شهرهاى دور و نزديك روانه كردند و خود نيز با علماى طراز اول حـوزه قـم مذاكره و پيامدهاى اين توطئه شوم را برملا كردند. رژيم كه در حقيقت آمريكا را پشتوانه اصلى بقاى خود مى دانست ، بطور غير مستقيم فـردى را بـه قم اعزام تا با امام (ره ) ملاقات كند، ولى ايشان نپذيرفت و شخص مذكور با واسطه ، پيامى را كه متضمن عواقب حمله به آمريكا بود با چهره اى به اصطلاح خيرخواهانه چنين گوشزد نمود:
((آيـه الله خـمـيـنـى اگـر ايـن روزهـا بـنـا دارنـد نـطقى ايراد كنند بايد خيلى مواظب باشند كه به دولت آمريكا برخوردى نداشته باشد كه خيلى خطرناك است و با عكس العمل تند و شديد آنان مواجه خواهد شد. ديگر هر چه بگويند (حتى حمله به شخص شاه ) چندان مهم نيست .))
امـام (ره ) در 4 آبـان 1343، در مـراسـمـى كـه بـه مـنـاسـبـت مـيلاد حضرت زهرا (عليه السلام ) در منزلشان در قم برگزار شده بود، با ايراد نطق تـاريـخـى خـويـش كه با ((انالله و انا اليه راجعون )) آغاز گرديد، رژيم را رسوا كردند و مقاسد كاپيتولاسيون و جنايت رژيم را در اين باره بصورت ساده و پرشور روشن كردند.
بخشهايى از اين نطق به شرح زير است :(49)
كاپيتولاسيون يعنى وطن و استقلال وطن را فروختن
... باتاءثرات قلبى روز شمارى مى كنم كه چه وقت مرگ پيش بيايد، ايران ديگر عيد ندارد، عيد ايران را عزا كردند و چراغانى كردند، عزا كردند و دسته جمعى رقصيدند، ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانى كردند، پايكوبى كردند. اگر من به جاى اينها بودم اين چراغانى هـا را مـنـع مـى كردم ، مى گفتم بيرق سياه بالاى سر بازارها بزنند، بالاى سر خانه ها بزنند، چادر سياه بالا ببرند، عزت ما پايكوب شد، عظمت ايران از بين رفتن ارتش ايران را پايكوب كردند...
كاپيتولاسيون يعنى مصونيت خارجيها در ارتكاب جنايت
... قـانـونـى در مـجـلس بردند كه در آن اولا ما را ملحق كردند به پيمان وين و ثانيا الحاق كردند به پيمان وين كه تمام مستشاران نظامى آمريكا با خـانـواده هـايـشـان ، بـا كارمندان فنى شان ، با خدمه شان و با هركس كه وابستگى به آنها دارد اينها از هر جنايتى كه در ايران بكنند مصون هستند. اگر يك خادم آمريكايى اگر يك آشپز آمريكايى مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور كند ، زير پاى منكوب كند، پليس ايران حق ندارد جلوى او را بگيرد! دادگاه هاى ايران حق ندارند محاكمه كنند! بازپرسى كنند! بايد برود به آمريكا آنجا، در آمريكا اربابها تكليف را معين كنند...
كاپيتولاسيون يعنى تنزل مقام و ارزش ملت ايران
... دولت بـا كـمـال وقاحت از اين امر ننگين طرفدارى كرد، ملت ايران را از سگهاى آمريكايى پست تر كردند. اگر چنانچه كسى يك سگ آمريكايى را زيـر بـگـيـرد بـازخواست از او مى كنند، اگر شاه ايران يك سگ آمريكايى را زير بگيرد بازخواست مى كنند، و اگر چنانچه يك آشپز آمريكايى شاه ايران را زير بگيرد مرجع ايران را زير بگيرد، بزرگترين مقام را زير بگيرد، هيچ كسى حق تعرض ندارد...
كاپيتولاسيون يعنى وحشى معرفى كردن ملت مسلمان ايران
... مـع ذلك ايـران خـودش را فـروخـت بـراى ايـن دلارهـا، اسـتـقـلال مـا را فـروخـت ، مـا را جـزء دول مستعمره حساب كرد، ملت مسلمان ايران را پست تر از وحشيها در دنيا معرفى كرد...
تبعيد آخرين تير تركش رژيم
رژيم در طول يكى دوسالى كه امام (ره ) قيام كرده بود، همه شيوه ها را براى آرام كردند ايشان به كار برد، اما هيچكدام كارساز نبود. فريبكارى و وارونـه جـلوه دادن حقايق ، بازداشت و زندانى ، تهمت ، دروغ پردازى ، جوسازيهاى كاذب ، تهديد و تطميع ، وحشيگرى و كشتار، اختلاف افكنى و...، در برابر روح بزرگ امام (ره ) بى اثر شده بود، حتى طرح اعدام نيز مشكل را صد برابر مى كرد و توفان آن بنيان رژيم را از بيخ بر مى كند، تـنـهـا يـك راه بـاقـى مـانده بود وآن تبعيد امام (ره ) بود كه به گمان رژيم با اين تبعيد مانع از سر راه برداشته مى شد در شب 13 آبان 1343، صدها كماندو و چترباز مسلح به همراه مزدوران ساواك به سرپرستى سرهنگ مولوى (رئيس ساواك تهران ) بيت امام (ره ) را در قم محاصره كرده از بـام و ديـوار وارد مـنـزل شـده و پـس از ضـرب و شـتـم خـادمـيـن مـنـزل ، امـام (ره ) را دسـتـگـيـر و بـه تـهـران انـتـقال دادند. هنوز آفتاب 13 آبان سر از افق بيرون نياورده بود كه رهبر بزرگ نهضت با يك هواپيمايى نظامى از فرودگاه مهر آباد تهران به تركيه تبعيد گرديدند و ساواك اطلاعيه اى را از راديو و تلويزيون و مطبوعات به شرح زير منتشر كرد:
((طـبـق اطـلاع مـوثـق و شـواهـد دلايـل كـافـى چـون رويـه آقـاى خـمـيـنـى و تـحـريـكـات مـشـاراليـه عـليـه مـنـافـع مـلت و امـنـيـت و استقلال و تماميت ارضى كشور تشخيص داده شد، لذا در تاريخ 13 آبان ماه 1343، از ايران تبعيد گرديد.))
دسـتـگـيـرى و تـبـعـيـد امـام (ره ) بـا واكـنـش شـديـد اقـشـار مـردم مـواجـه شـد. شـهـرهـاى قـم ، مـشـهـد و تـهـران بـه حـالت تـعـطـيـل در آمـدنـد. در بـسـيـارى از شـهـرهـا تـظـاهـرات بـه راه افـتـاد. حـوزه هـاى عـلمـيـه و نـمـازهـاى جـمـاعـات مـسـاجـد تـعـطـيـل شـد. تـوفـان خـشـم مـردم رژيـم را وادار بـه دسـتـگـيـرى فـرزنـد بـرومند امام (ره ) شيهد حاج آقا مصطفى نيز به تركيه تبعيد شدند، اما نـهـال خـشـم مـردم مـسـلمـان ايـران سـرانـجـام در ضـمـيـر فـدائى ولايـت و سـربـاز دلاور مـلت ، شـهـيـد مـحـمـد بـخـارايـى بـه بـار نـشـسـت و در روز اول بـهمن سال 1343، در مقابل مجلس شوراى ملى با گلوله آتشين به زندگى ننگين حسنعلى منصور، نخست وزيرى كه لايحه كاپيتولاسيون را به مـجـلس بـرده و از تـصـويـب گـذرانـده بـود، خـاتمه داد و نهضت وارد دوران جديد مبارزه علنى با رژيم گرديد. ويژگيهاى اين دوره از مبارزه بطور خلاصه عبارتند از:
الف - شكسته شدن سد ((تقيه )) از سر راه مبارزان
امـام (ره ) بـا ايـن حـكـم كـه ((والله گـنـاهـكـار اسـت كـسـى كـه داد نـزنـد، والله مـرتـكـب كـبـيـره اسـت كـسـى كـه فـريـاد نـكـنـد(50)))، مشكل تقيه را كه در طول سالهاى مبارزه مانع حضور مبارزان در برخورد مسلحانه با رژيمهاى خودكامه بود از سر راه نهضت برداشتند.
ب - كشيده شدن مبارزه به كانون اصلى نهضت
امـام (ره ) بـا قـرار دادن حـوزه هـاى عـلمـيـه خـصوصا حوزه علميه قم به عنوان كانون اصلى مبارزه ، خط بطلان بر تز جدايى دين از سياست كشيده و نيروهاى مذهبى و طلاب جوان را به ميدان مبارزه كشيدند.
ج - مشخص كردن كانون فساد و تباهى ملت
بـا قـرار دادن نـوك پـيكان حمله به سمت عامل اصلى يعنى شاه و سلطنت ، به دوره محافظه كارانه خاتمه داده و كانون ضد نهضت و انقلاب را براى مردم مشخص كردند و هرگونه محافظه كارى را كنار گذاشتند.
د - حمله مستقيم به قدرتهاى خارجى و در راءس آنها آمريكا
امـام (ره ) بـا شـناخت دقيق از تجربيات گذشته با بيان جمله معروف ((آمريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر و شوروى از هر دو بدتر. هـمـه از هـم بـدتـر هـمـه از هـم پـليـد تـرنـد)) راه نـفـوذ و امـيـد بـه وابـسـتـگـى بـه سـيـاسـتـهـاى خـارجـى و اعمال نفوذ در نهضت را بستند.
ح - در دست گرفتن امر زعامت و رهبرى نهضت و دفاع از كيان اسلام
پاسخ امام (ره ) به ياوه گوييهاى رژيم و شخص شاه موجب خنثى كردن توطئه ها و دسيسه ها و دفاع از كيان اسلام و حوزه و مقابله با حركت موذيانه رژيم در خصوص انتقال مرجعيت (پس از رحلت آيه الله بروجردى ) به خارج از كشور گرديد.
روز دانش آموز: 13 آبان 1357
سـيـزده آبـان در تـاريـخـى انـقـلاب اسـلامـى بـرگـى زريـن و مـقـطـعـى حـسـاس و مـنـاسـبـتـى پـرخـاطـره اسـت ، بـخـصـوص آنـكـه چـهـارده سـال بـعـد از تـبـعـيـد حـضـرت امـام (ره ) در هـمـيـن روز (13 آبـان 1357) فـرزنـدان امـام (صـدهـا دانـش آمـوز و دانـشـجـو) در مـقـابـل دانـشـگـاه تـهـران و خـيـابـانـهاى اطراف با شعار "درود بر خمينى " و "مرگ بر شاه " پايه هاى حكومت را به لرزه در آورده و با گلوله هاى ماءموران شاه به خاك و خون غلطيدند. دانش آموزان همچون ساير اقشار ملت در اطاعت از فرامين حضرت امام (ره ) كه همه را دعوت به مبارزه بى امان با رژيـم آمـريـكـايـى شـاه مـى نـمـود، سـر از پـا نـمـى شـنـاخـتـنـد و نـجـات اسـلام را در پـيـروى كامل از امام (ره ) سازش ناپذير مى دانستند. اين قشر جوان و فعال جامعه به حق يكى از اركان و پايه هاى همه انقلاب پيروزمند اسلامى مى باشد.
صـبـح روز 13 آبـان 1357 دانـش آمـوزان در حـالى كـه مـدارس را تـعـطـيـل كـرده بـودنـد روى بـه سـوى دانشگاه مى نهند تا بار ديگر پيوندشان را با رهبر بت شكن خويش به جهان اعلام نمايند. اين جوانان پرشور خداجو گـروه گـروه داخـل دانـشـگـاه شـدنـد و به همراه دانشجويان و گروههاى ديگرى از مردم در زمين چمن دانشگاه شدند و به همراه دانشجويان و گروههاى ديگرى از مردم در زمين چمن دانشگاه اجتماع كردند. ماءموران شاه ، دانشگاه را به محاصره خود در آورده بودند تا چنانچه فرياد حق طلبانه از گلويى بـرخـاسـت آن را بـا گـلوله پـاسخ دهند. دانش آموزان در كنار نرده ها و زمين چمن اجتماع كرده بودند و فرياد مقدس ((الله اكبر)) آنان فضا را مى شكافت و تا فاصله هاى دور طنين مى انداخت .
ساعت يازده صبح ماءموران ابتدا چند گلوله گاز اشك آور در ميان دانش آموزان و دانشجويان پرتاب كردند. اجتماع كنندگان در حالى كه بسختى نفس مى كشيدند، صداى خود را رساتر كرده و با فرياد دشمن شكن ((الله اكبر)) لرزه بر اندام ماءموران مسلح شاه افكندند.
در اين هنگام تيراندازى آغاز گشت و لاله هاى انقلاب يكى پس از ديگرى در خون غلطيدند. جوانان با فرياد الله اكبر و با شعارهاى مرگ بر آمريكا و مـرگ بـر شـاه بـه شـهـادت مـى رسـيـدنـد و انـقـلاب خـونـين اسلاميشان را تداوم مى دادند و دشمنان اسلام را بيش از پيش به رسوايى و شكست مى كشاندند. در اين واقعه 56 تن شهيد و صدها نفر مجروح شدند. يكى از شاهدان عينى مى گويد.
((شـنـبه 13 آبان سال 1357 ساعت 11 صبح ، بيش از هفت هزار دانش آموز و دانشجو و ديگر اقشار مردم در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده بودند و عـده اى سـرگـرم تـمـاشـاى نـمـايـشـگـاه عـكـس بـودنـد و گـروهـى بـه سـخـنـرانـى گـوش ‍ مـى كـردنـد نـاگـهـان يـك كـپسول گاز اشك آور كه در هوا مى چرخيد روى زمين دانشگاه فرود آمد. عده اى سراسيمه به سوى در ورودى دانشگاه دويدند، ولى در مين موقع صداى تـيـراندازى بلند شد. سربازان از پشت ميله هاى دانشگاه به سوى مردم شليك مى كردند. هنوز فريادهاى نترسيد، تيراندازى هوايى است بلند بود كـه دانـشـجـويـى بـه زمـيـن غـلطـيـد، از ايـن لحـظـه بـه بـعـد دانـشـگـاه و خـيـابـانـهـاى اطـراف آن مبدل به صحنه جنگ و گريز شد.
دانـشـجـويـان و دانـش آمـوزان قصد داشتند آن روز به سوى منزل مرحوم آيه الله طالقانى راهپيمايى كنند. درست در موقعى كه مى خواستند از دانشگاه خارج شوند با تيراندازى نيروهايى انتظامى مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه اين برخورد خونين گشت . مجروحان توسط دانشجويان به چـنـد بـيـمـارسـتـان مـنـتـقل شدند. در همان لحظه ها نخست قواى انتظامى وارد دانشگاه شدند و دانشجويان و دانش آموزان براى مقابله با اين حمله ، آتش ‍ افروختند و به دنبال آن ماءموران پس از چند متر پيشروى در دانشگاه آنجا را ترك كردند.
بـا شـدت گـرفـتـن تـظـاهرات ، ماءموران حكومت نظامى خيابانهاى اطراف دانشگاه و قسمتى از خيابان انقلاب را بستند و دانشجويان و دانش آموزان در خـيـابـانـهـا بـلوار كـشـاورز، جـمـهـورى اسـلامى و فخر رازى پراكنده شدند. تظاهركنندگان در چند نقطه خيابانهاى جمهورى اسلامى و وليعصر و خيابانهاى منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اكبر و لااله الاالله از اين سو به آن سو فرار مى كردند.
سـاعـت دو بـعـد از ظـهـر مـجـددا سـربـازان حـكـومـت نـظـامـى بـر روى دانـشـجـويـان و دانـش آمـوزان كـه در داخل دانشگاه بودن ، تيراندازى كردند كه در همان لحظات اول تعدادى از دانشجويان به زمين افتادند و در خون غلطيدند. دانشجويان و دانش آموزان با پـلاكـاردهـايـى كـه در آن تـعـداد كشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن شعار الله اكبر خمينى رهبر به راهپيمايى پرداختند. جنگ و گريز ماءموران فرماندارى نظامى با دانشجويان و دانش آموزان تا پاسى از شب ادامه داشت ...))
امام (ره ) در پيامى كه به همين مناسبت از پاريس براى امت قهرمان ايران فرستادند، امت را به صبر و برد بارى دعوت كردند:(51)
عـزيـزان مـن صـبـور بـاشـيـد كـه پـيـروزى نـهـايـى نـزديـك اسـت و خـدا بـا صـابـران اسـت ... آزاديـخـواهـى و استقلال طلبى شما را به گوش جهانيان مى رسانم .
تسخير لانه جاسوسى : روز مبارزه با استكبار جهانى : 13 آبان 1358
بـا پـيروزى انقلاب اسلامى ، باران توطئه ها باريدن گرفت . شيطان بزرگ با دخالتهاى آشكار و پنهان سعى در ايجاد جريانهاى انحرافى در نـهـضـت داشـت تـا آنـكـه بـذر رهـنـمـودهـاى بـاغـبـان پـيـر و هـوشـيـار نـهضت در ضمير پاك فرزندان دلير امت جوانه زد و در قلب خزان در 13 آبان سـال 1358، بـه شـكـوفـه نـشـسـت . گـروهـى از پـاك تـريـن و آگـاه تـريـن فـرزنـدان امـام بـا رهـنـمـود ولايـت امـر اسماعيل وار با عزم شهادت ابراهيم گونه تبر را نه بر شانه ، كه بر فرق "بت اعظم " كوبيدند.
دانـشـجـويـان پـيـروى خط امام شيشه عمر "ديو كاخ سفيد""غول آمريكا" را بر سنگ اراده الهى كوبيده و لانه جاسوسى آمريكا را فتح كرده و حماسه عـظـيـمـى را مـى آفـريـنـنـد كـه امـام (ره ) آن را بـه حـق ((انـقـلاب دوم )) و انـقـلاب بـزرگـتـر از انـقـلاب اول مى نامند و فرياد بر مى آورند:(52)
شـمـا مـى بـيـنـيـد كه الان مركز فساد آمريكا را جوانها رفته اند گرفته اند و آمريكاييها هم كه در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند و جوانها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند.
سـفـارتـخـانـه هـاى آمـريـكـا كـانـونـهـاى اصـلى جاسوسى سازمان سيا در كشورهاى خارجى هستند. آشنايى با شيوه جاسوسى اين سفارتخانه ها در كـشـورهـاى جـهـان بـسـيـار در خـور تـوجـه اسـت . سـازمـان سـيـا از بـدو بـه وجـود آمـدن خـود در 1947 داراى سـه واحـد مستقل بوده است . اين سه واحد عبارتند از:
1- سرويس جمع آورى اطلاعات خارجى .
2- سرويس عمليات جاسوسى و ضد اطلاعاتى .
3- سرويس مداخلات مخفى در كشورهاى خارجى .
تـاسـيس دو سرويس اول رسما در كنگره آمريكا به هنگام بررسى طرح تاءسيس سازمان سيا مورد تاءييد و تصويب قرار گرفت ، اما سرويس سوم هـمـواره مـخـفى ماند و بطور نامرئى و غير رسمى در كشورهاى خارجى به كار خود ادامه داد. تمام آشوبها و كودتاهاى آمريكايى در كشورهاى خارجى كه با تلاش ماءمورين سفارتخانه هاى آمريكا صورت مى گيرد بدون استثنا توسط اداره مزبور رهبرى مى شود. ماءموران سيا در كشورهاى خارجى مـعـمـولا در پـوشـش ديـپـلمـاتـيـك فـعـاليـت دارنـد. ايـنـان مـسـئوليـت نـفـوذ در احـزاب سـيـاسـى ، گـروه هـاى دانـشـجويان ، اتحاديه هاى كارگرى ، وسـايل ارتباط جمعى ، مراكز ادارى و نظامى را عهده دار هستند و آنقدر كه ماءموران سيا سعى مى كنند در ارتش اين كشورها نفوذ كنند وابستگان نظامى آمريكا در سفارتخانه ها از چنين وظيفه اى برخوردار نيستند!
اسناد به دست آمده از لانه جاسوسى آمريكا در تهران نشان مى دهد كه در سفارتخانه هاى آمريكا، واحدى بنام ((مراكز عملياتى )) وجود دارد. رؤ ساى اين مراكز رهبرى عمليات گوناگون جاسوسى در كشورهاى حوزه ماءموريتشان را بر عهده دارند. اينگونه افراد نيز عموما در پوشش ديپلماتيك فعاليت دارند و از مصونيتهاى ديپلماتيك برخوردار هستند.
در سـفـارتـخـانـه هـاى آمـريـكـا، دفـتـرى بـراى ثـبـت فـعـاليـت مـاءمـورانـى كـه زيـر نـظـر سـفـارتـخـانـه بـه كـار جـاسـوسـى اشـتـغـال دارنـد، وجـود دارد. در ايـن دفـتـر تـمـام عـمـليـات مـوفـق و نـامـوفـق مـاءمـوران و عوامل نفوذى آمريكا در مراكز دولتى يا نظامى با حروف و علائم رمز ثبت ، و به وزارت خارجه آمريكا تلكس ‍ مى شود. اين دفتر از جمله اسنادى است كه سفارتخانه هاى آمريكا در جهان به محض احساس خطر مبادرت به مخفى كردن و يا انهدام آن مى كنند.
سـفـيـران آمـريـكـا در خـارج از كشور الزاما ماءمورين سيا نيستند، اما هر گاه كشورى از نظر اوضاع سياسى يا اقتصادى رو به وخامت بگذارد، آمريكا مـاءمـوران ورزيده سيا را جايگزين سفيران مى كند تا بتواند از هر موقعيتى به نفع سياستهاى خود سود جويد. انتصاب "هارى شوارمن " در ونزوئلا هـنـگـام تـشـديـد فـعـاليـت گـروه هـاى چـپ در اواخـر سـال 1956، انـتـصـاب "ريـچـارد هـلمـز" در ايـران (قـبـل از ويـليـام سـوليـوان كـه بـه هـنـگـام بـروز نـا آرامـيـهـاى سـيـاسـى در ايـران صـورت گـرفـت و انـتـصـاب "دونـالدسـى ليـدل " در بـحـريـن بـه هـنـگـام بـحـرانـى شـدن اوضـاع در خـليـج فـارس (در خـرداد 63) نـمـونـه هـايـى از ايـن واقـعـيـت هـسـتـنـد. هـمـچـنـيـن هـلاكـت حـداقـل هـفـت عـضو سازمان سيا در جريان انفجار سفارت آمريكا در بيروت از جمله "روبرت اميس " مدير شعبه خاورميانه اى سازمان مزبور، نمايانگر حـضـور فعال ماءموران سيا در كشور بحرانى لبنان بوده است . يكى از كارشناسان آمريكايى اخيرا گفته است : اطلاعات و گزارشهايى كه همواره از طـرف مـاءمـوران غير رسمى سفارتخانه هاى آمريكا در كشورهاى جهان پيرامون اوضاع سياسى كشورها به ستاد مركزى سيا و وزارت امور خارجه آمـريـكـا مـى رسـد، نقشى به مراتب مؤ ثرتر از ذوق و علاقه شخصى مقامات آمريكا در تعيين سياست خارجى اين كشور دارد وى مى گويد: ((اصولا سـيـاسـت خـارجـى آمـريـكـا در تـمـامـى ابـعـاد اقـتـصـادى و سـيـاسـى و نـظـامـى را تئوريسينها و مشاوران كار كشته اى تعيين مى كنند كه كمتر صاحب مشغال عمده دولتى هستند و اينگونه افراد غالبا در خدمت سرويسهاى امنيتى ايالات متحده هستند و كارشناسان زبده را در تمام سفارتخانه هاى خود در جهان بكار گمارده ايم .))
"ويـليـام كـيـسـى " رئيـس پـيـشـيـن سـيـا، در اسـفـنـد 1361 گفته بود: سازمان سيا در تمامى كشورهايى كه براى آمريكا اهميت حياتى داشته باشد، فـعـاليـتـهـاى جـاسـوسـى شـديـدى را بـه مـنـظـور ارزيـابـى مـيـزان ثـبـات سـيـاسـى و اقـتـصـادى ايـن كـشـورهـا اعمال مى كند. وى "جيمى كارتر" رئيس جمهورى اسبق آمريكا را به خاطر عدم آگاهى و اتخاذ تدابير لازم به منظور جلوگيرى از سقوط شاه در ايران مورد نكوهش قرار داد و گفت : ((چنين اتفاقى عليه منافع آمريكا در هيچ كجاى جهان اتفاق نخواهد افتاد.))
تصرف لانه جاسوسى
در زمـان دولت مـوقت در سرتاسر كشور، / در دانشگاه ها و كارخانه ها، توسط ايادى آمريكا حركتهايى مى شد تا جو سياسى جامعه را هر چه بيشتر پـيـچـيـده كرده و به نفع آمريكا پيش ببرند. بعدها معلوم شد كه مركز تمامى اين جريانات ضد انقلابى در سفارت آمريكا در تهران بوده است ، در حالى كه موضع منافقانه آمريكا نسبت به انقلاب اسلامى مانع از روشن شدن چهره واقعى آمريكا در ميان مردم گرديده بود.
در چـنـيـن شـرايـطـى امـام خـمـيـنـى (ره ) بـيـانـات قاطعى عليه ابرقدرتها و بويژه آمريكا ابراز فرمودند و بويژه ورود شاه را به آمريكا بعنوان سـرفـصـلى تـازه بـراى يـك تهاجم سنگينى عليه آمريكا اعلام كرده و فرمان مقابله را به تمامى دانش آموزان ، دانشگاهيان و طلاب علوم دينى صادر نمودند:(53)
بـر دانـش آمـوزان ، دانـشـگـاهـيـان و مـحـصـليـن عـلوم ديـنـيـه اسـت كـه بـا قـدرت تـمـام حـمـلات خـود را عـليـه آمـريـكـا و اسرائيل گسترش داده و آمريكا را وادار به استرداد اين شاه مخلوع جنايتكار نمايند و اين توطئه بزرگ را بار ديگر شديدا محكوم كنند.
دانـشـجـويـان مـسـلمـان دانـشگاه ها با درك فرمايش امام (ره ) و توجه به اين نكته كه امام (ره ) فرموده بودند: ((همه گرفتارى كه ما داريم از دست آمـريـكـا داريـم )) بـعـنـوان لبـيـك بـه فـرمـايـش ايـشـان و وادار كـردن آمـريـكـا بـه اسـتـرداد شـاه و اموال ملت ايران تصميم به اشغال سفارت آمريكا گرفتند. به دنبال آن دانشجويان دانشگاه تهران ، پلى تكنيك ، صنعتى شريف ، شهيد بهشتى و... گـرد هـم آمـده و طـى يـك راهـپيمايى تا سفارت آمريكا در نهايت شجاعت به سفارت حمله كردند و على رغم مقاومت آمريكاييها و محافظين ، سفارت را به تـصـرف كـامـل در آورنـد. حـتـى بـعـضـى از آمـريـكـايـيـهـا را كه در جريان اشغال گريخته بودند تعقيب كرده و دستگير كردند. پس از تسخير لانه جـاسـوسـى بـسـرعـت و بـا درايـت كـامـل از نابود كردن بقيه اسناد توسط آمريكاييها جلوگيرى شد و ضمن جلوگيرى از نفوذ عناصر انحرافى به داخل براى نگهدارى گروگانها برنامه هاى روشنى تنظيم گرديد.
بـه مـحـض انـتـشـار خـبـر، بـسـيـارى از مردم با شور و اشتياق ، مقابل جاسوسخانه تجمع كرده و با دقت جريان را تعقيب مى كردند. با برنامه هاى توجيهى دانشجويان براى مردم يقين پيدا شد كه دانشجويانى كه در لانه اند دانشجويان مسلمان دانشگاه ها هستند.

next page

fehrest page

back page