next page

fehrest page

back page

در سپيده دم هفتم آذر 1359، دشمن با تمام قوا از هوا و دريا با برخوردارى از پشتيبانى لجستيكى و اطلاعاتى كشورهاى منطقه و آواكسها و ماهواره هاى كـشـورهاى استكبارى و يارى گرفتن از تاءسيسات نظامى ساحلى كشورهاى نزديك صحنه عمليات ، بار ديگر در صدد باز پس گيرى اين پايانه ها بر آمد. اما در يك مصاف نابرابر ناوچه پيكان به تنهايى توانست تعداد ديگرى از كشتيها و هواپيماهاى عراقى را از صحنه عمليات خارج كند.
سـرانـجـام پـس از ساعتها نبرد بى امان ، هنگام ظهر 7 آذر 1359، در حالى كه دلاورمردان آخرين گلوله هاى خود را به سوى دشمن نشانه مى رفتند، نـاوچـه پـيـكـان مـورد اصـابـت چـنـد مـوشـك قـرار گـرفـت و بـا پـرسـنـل شـجـاع خـود در شمال خليج فارس ، در دل آبهاى گرم نيلگون آن جاى گرفت و بدين وسيله صفحه زرين ديگرى بر تاريخ نبردهاى دريايى كشور افزوده شد و نتيجه اين مصاف ، انهدام بزرگترين پايانه هاى صدور نفت منطقه و از كار انداختن بيش ‍ از 50 از توان رزمى نيروى دريايى عراق ، همراه با از دست دادن چند فروند ناوچه و هواپيما بود.
نـتـيـجـه ايـن نـبـرد آنـچـنـان در روحيه افراد نيروى دريايى دشمن اثر گذاشت كه تا پايان جنگ حركت چندان مهمى در دريا از آنها مشاهده نگرديد. در طـول جـنـگ فـعـاليـت دريـايـى دشمن ، با استفاده از هواپيماها و تجهيزات اهدايى از شرق و غرب ، از جمله ميراژها و سوپراتانداردها، محدود به حمله ناجوانمردانه عليه هدفهاى غير نظامى و بى دفاع از جمله كشتيهاى تجارى و نفتكشها شده بود.
جـان بـركـفـان نـيـروى دريـايى با اجراى عملياتهاى مختلف در آبها، سواحل و بنادر كشور به نداى همرزمان شهيد خود پاسخ مثبت دادند و تا پايان دفـاع مـقـدس بـا نـثـار خـون خـويـش بـنـادر و خـطـوط كـشـتـيـرانـى و جـريـان صـدور نـفـت را بـاز نـگـهـداشـتـه و از آبـهـاى سـرزمـيـنـى و سواحل و جزاير كشور بخوبى دفاع كردند.
نيروى دريايى و رويا رويى مستقيم با آمريكا
در روز 29 فـرورديـن 1367، هـمـزمـان بـا روز ارتـش ، بـرگ زريـن ديـگـرى بـر افـتـخـارات نـيـروى دريـايى ارتش اضافه گرديد. در اين روز پـرسـنـل شـجـاع نـاوشـكـن هـاى ((سـهـنـد)) و ((سـبـلان )) و نـاوچـه ((جـوشـن )) در يـك مـصـاف نـابـرابـر در مقابل نيروى متجاوز آمريكايى ايستادند.
رشـادتـهـا و جـانـفـشـانيهاى دليرمردان ناوشكن سهند آنچنان باعث حيرت دشمن گرديد كه ناچار لب به تعريف و تمجيد گشودند. ناوشكن سهند در حـالى كـه مـورد اصـابـت چـنـديـن فروند موشك آمريكايى قرار گرفته بود و قسمتهاى زيادى از آن در شعله هاى آتش مى سوخت و آرام آرام در آبهاى گرم خليج فارس فرو مى رفت ، خدمه فداكارش آن را ترك نكردند و تا آخرين لحظات با شليك آخرين گلوله هاى خود خشم و انزجار خويش را نثار دشمن كردند.
ماموريت اصلى نيروى دريايى
نـيـروى دريـايـى وظـيـفـه خـطـيـر حـفـاظـت از سـواحـلى بـه طـول بـيـش از 3000 كـيـلومـتـر در شمال و جنوب و همچنين دفاع از آبهاى ساحلى و منابع حياتى و استراتژيكى كشور را به عهده دارد و همواره به عنوان يك وزنه تعيين كننده در منطقه خليج فارس و درياى عمان به حساب مى آيد. اين نيرو با يگانهاى شناور دريايى ، تفنگداران و تكاوران ، اسكادرانهاى هوانا و و هوادريا - واحدهاى پـروازى نـيـرو - و بـا غـواصـان آبـديده و يگانهاى زير سطحى كيلو كلاس بر حوزه هاى تحت حفاظت و حراست خود در خليج فارس و درياى عمان و درياى خزر تسلط كامل داشته و هر نوع فعاليتى از سوى دشمن را در محدوده قانونى خود خنثى خواهد كرد.
نـاوهـاى جـنـگـى كـشـورمـان بـا تـوجـه بـه حـركـتـهـاى قـدرتـهـاى جـهـانـى مـبـنـى بـر حـضـور دريـايـى در اقـيـانـوس هـنـد و دريـاى عـمـان ، در طـول جـنـگ تـحـمـيـلى و پس از آن ، دست به تدابير امنيتى زده و با نظارت كامل بر حضور اين كشتيهاى جنگى بيگانه ، آمادگى خود را جهت مقابله با تهديدات احتمالى آنان حفظ كرده اند.
اجراى مانورهاى متعدد و به نمايش گذاشتن توان رزمى ، عملياتى در منطقه استراتژيك خليج فارس ، در مقاطعه حساس دوران دفاع مقدس و پس از آن تاكنون ، نشان دهنده حضور قدرتمندانه جمهورى اسلامى ايران در منطقه و حاكميت آن بر آبهاى خلج فارس بوده و هست .
بازرسى و كنترل كشتيهاى خارجى
نيروى دريايى در طول جنگ تحميلى در اجراى سياست جمهورى اسلامى مبنى بر توقيف كشتيهايى كه داراى كالاهاى مشكوك به مقصد عراق بود، وظيفه مهمى را بر عهده داشت و بر اين اساس اين نيرو ضمن نظارت بر تردد كشتيهايى كه از طريق تنگه هرمز وارد خليج فارس و درياى عمان مى شدند، به بازرسى و بازپرسى كشتيهاى مشكوك مى پرداخت كه صدها كشتى خارجى مورد بازديد قرار گرفت .
نيروى درياى و جنگ زمينى
حـضـور نـيـروى دريـايـى در صـحـنه هاى نبرد زمينى و حماسه هايى كه تفنگداران و تكاوران اين نيرو در حفظ آبادان و شكستن محاصره درياى آن در اوايـل جـنـگ تـحـمـيـلى آفـريـدنـد، بـويـژه در مـقـاومـت چـهـل و چـنـد روزه رزمـنـدگـان اسـلام در خـرمـشـهـر قـهـرمـان نـيـز قـابـل تقدير است . همچنين درگيرى واحدهاى شناور اين نيرو با دشمن در قبل از حمله سراسرى 31 شهريور 1359، كه منجر به نابودى تعدادى از واحـدهـاى شـناور عراق در اروندرود گشت ، نشاندهنده اين است كه نيروى دريايى ارتش پيشتاز و جلوگيرنده از اين هجوم و تجاوز نابكار دشمن بوده است .
بازسازى و حركت به سوى خودكفايى
روند خودكفايى در اين نيرو آنچنان است كه در مراكز فعال جهاد خودكفايى بيش از 20 پروژه مختلف به نتيجه رسيده است . متخصصان متعهد اين نيرو در دوران دفـاع مـقـدس ، در زمـيـنـه خـود كـفـايـى صنعتى و تعمير و بازسازى ناوچه ها و ناوها، دستاوردهاى بزرگى داشته اند. از جمله تعمير و راه اندازى ناوشكن سبلان كه در سال 1369، به دست فرماندهى كل قوا به آب انداخته شد.
در زمـيـنـه آمـوزشـى ، ايـن نـيـرو بـا پـذيـرش هـر سـال 1300 دانـشـجـو و دانـش آمـوز در رشـتـه هـاى مـخـتـلف - در مـراكـز آمـوزشـى شـمـال كـشـور يـعـنـى انـزلى ، رشـت و نـوشـهر - به تربيت نيروى انسانى براى خود و ديگر نهادها و حتى داوطلبان آزاد مى پردازد. اين رشته ها عبارتند از: علوم و فنون توپخانه دريايى ، ملوانى ، مين جمع كنى درياى ، راه و عمليات ، جنگهاى الكترونيكى ، مراقبتهاى پروازى ، آموزش كار با زيـر دريـايـيـهـا، غـواصـى ، جـوشـكـارى زيـر دريـا، مـديـريـت و كـمـيـسـر عـالى دريـايـى ، آمـوزش هـوادريـا، تـعـمـيـر مـوتـورهـاى هـوايى ، فنون اشتغال با هليكوپتر و هواناو و تخصصهاى ديگر فنى از جمله برق و الكتروينك و معمارى كشتى .
عـلاوه بـر ايـنـهـا، مـسـئولان ايـن نـيـرو آمـادگـى دارنـد تـا هـر سـال 1500 تـن از پرسنل دريايى كشورهاى دوست و همسايه را در رشته هاى مورد نياز آموزش دهند.
ايـن نـيـرو تاكنون به تجهيزات و امكانات نوينى دست يافته كه مى تواند تمامى اطلاعات موجود و لازم را در صحنه دريا، زمين و هوا بطور دقيق و سريع كسب كند.
تـمـامـى قـطـعـات مـورد نـيـاز شـنـاورهـاى سـطـحـى و زيـر سـطـحـى ، بـجـز قـطـعـاتـى كـه صـرفـه اقـتـصـادى نـدارنـد، در داخـل كـشـور طـراحـى و تـوليـد مـى شـود و در صـورت يا بروز مشكل با همكارى ساير مراكز علمى ، صنعتى بويژه دانشگاهها، امكان توليد تمامى 000/500 قطعه مورد نياز در داخل وجود دارد.
كـارخـانـجـات ايـن نيرو تنها مجموعه منحصر به فرد صنعت دريايى كشور است كه داراى حوضهاى خشك براى تعميرات زير آبى و اساسى و نيمه اسـاسـى شـنـاورهـاسـت و آمـاده ارايـه خـدمـات بـه تـمـامـى سـازمـانهاى دريايى كشور است كه با فعاليتهاى بسيار خوب و چشمگير انجام شده باعث جلوگيرى از خروج ميليونها دلار ارز به خارج از كشور شده است .
ساخت ناوچه و ناوشكن
جـهـت تـحقق اوامر مؤ كد فرمانده معظم كل قوا در زمينه تحقيقات و جهاد خود كفايى ، ساخت چند فروند ناوچه موشك انداز و ناوشكن چند منظوره آغاز شده است كه تاكنون كارهاى نرم افزارى و حتى انتخاب سيستم آنها به پايان رسيده است .
نـاو آمـوزشـى حـمـزه كـه مـشـابـه نـاوهـاى آمـوزشـى كـشـورهـاى آمـوزش دهـنـده اسـت و بـه آخـريـن تـجـهـيـزات آمـوزشـى روز نـيـز مـجـهـز شـده ، در سال 1376 در بندر انزلى به آب انداخته شد. با استفاده از اين ناو ضمن ارتقاى سطح علمى دانشجويان ، از هزينه مقادير هنگفتى ارز براى آموزش عملى كه قبلا در خارج از كشور هزينه مى شد، جلوگيرى مى شود.
بـراى ايـنـكـه در آيـنـده نـزديـك نـاوگـان دريـايـى ارتـش بـه سـيـسـتـم جـديـد مـوشـكـى مـجـهـز گـردد، حـدود 6 سـال اسـت (77) كـه تـحـقـيـقـات بـر روى 10 پـروژه در بـخـش سـيـسـتـم هـاى مـراقـبـت ، از جـمـله سـيـسـتـم فـرمـانـدهـى و كـنـتـرل عـمـليـات ، بـخـش سـيـسـتـم هـاى سـلاح و مـوشـك ، در زمـيـنـه هـوا بـه دريـا و سـطـح بـه هـوا ادامـه دارد. در طول دو سال گذشته 500 قلم از قطعات نظامى تحريمى به ارزش يك و نيم ميليارد تومان ساخته شده است كه اين تنها هفت درصد ميزان ارزى است كه مى بايست براى تهيه آنها از خارج ، پرداخت مى شد.
در بخش جنگهاى الكترونيك نيز 6 پروژه انجام شده كه در مانور پيروزى - 8 مورد ارزيابى قرار گرفت و موفقيت آميز بود.
تـعـمـيـرات زيـر سـطـحـى ، آخـريـن دسـتـاورد در ايـن زمـيـنـه اسـت كـه بـا هـمـت و تـلاش پـرسـنـل فـنـى ايـن نـيـرو انـجـام شـده و از هـمـه مـهـمـتـر، بـا تـلاش مـتـخـصـصـان داخـلى بـخـش بـاطـريـسـازى نـيـرو و هـمـكـارى پـرسـنـل نـيـروى دريـايـى ، در قـسـمـت شـارژ بـه خـودكـفـايـى رسـيـديـم در مـانـور اتـحـاد دو فـرونـد از زيـردريـايـيـهـا بـا بـاطـرى سـاخـت داخل به نمايش قدرت پرداختند.
مـراكـز تحقيقاتى نيرو از تمام توانمنديهاى علمى كشور، بخصوص توانايى وزارت فرهنگ و آموزش عالى در زمينه هاى دريايى ، در صورت نياز استفاده مى كند.
شهادت آيه الله سيد حسن مدرس : 10 آذر 1316
((سياست ما عين ديانت و ديانت ما عين سياست ماست .))
شهيد مدرس
مـدرس در سـال 1287 قـمـرى در قريه ((سرابه كچو)) از توابع اردستان پا به عرصه وجود نهاد. در شش سالگى به همراه پدربزرگش مـيـر عـبـد البـاقـى كـه در كـسـوت روحـانـيـت بـود، بـه قـمـشـه رفـت و در آنـجـا تـا چـهـارده سـالگـى اقـامـت و بـه فـراگـيـرى عـلوم مـقـدمـاتـى مـشـغـول بـود. سـپـس بـنـا بـه وصـيـت مـرحـوم مـيـر عـبـد البـاقـى ، بـراى ادامـه تـحـصـيـل بـه اصفهان رفت . در بيست و يك سالگى ، پدرش سيد اسـمـاعـيـل از دنـيـا رفـت . مـدت 13 سـال در اصـفـهـان بـه تـحـصـيـل پـرداخـت و در عـلوم مـعـقـول و مـنقول از محضر ميرزا جهانگيرخان قشقايى ، آخوند ملامحمد كاشانى و ميرزا عبد العلى هرندى بهره هاى فراوان علمى و معنوى برد. آنگاه در سـال 1309 قمرى براى ادامه تحصيلات رهسپار عراق شد. بعد از تشرف به سامرا، به حضور آيه الله ميرزا حسن شيرازى صاحب فتواى تحريم تـنـبـاكـو مـى رسـد و از درس ايـشـان بـهـرمند مى شود. سپس در نجف از محضر آيات آخوند خراسانى و آقا سيد محمد كاظم يزدى كسب فيض و در زمره شاگردان بر جسته آنان قرار مى گيرد. مدرس پس از هفت سال اقامت و تحصيل در نجف اشرف و اخذ اجازه اجتهاد از مراجع مزبور، به اصفهان مراجعت و در مـدرسـه جـده كـوچـك مشغول تدريس فقه و اصول مى شود تا اين كه در سال 1324 قمرى ، انقلاب مشروطيت ايران به نتيجه مى رسد و او را به سمت سياست مى كشاند. مرحوم مدرس در اين باره خود مى گويد:(78)
((بـعـد از مراجعت از عتبات ، در اصفهان ، فقط از امورات اجتماعيه ، مباحثه و تدريس را اختيار كرده بودم . تا زمان انقلاب استبداد به مشروطه مجبورا اوضاع ديگرى پيش آمد))
مـدرس در اصـفـهان با متنفذين از خدا بى خبر، مبارزه را آغاز و آنان كه او را دانشمندى مبارز و شجاع مى يابند در صدد سوء قصد به جان وى بر مى آيـنـد دوسـتـانـش اطلاع مى يابند كه افرادى در مدرسه جده بزرگ براى ترور او كمين كرده اند، به وى مى گويند: به مدرسه نرويد، ولى مدرس اعتنا نمى كند. وقتى وارد مدرسه مى شود تروريستها چهار تير به سوى او شليك كه هيچكدام به وى اصابت نمى كند و از اين حادثه جان به سلامت مى برد و سفارش مى كند كه در مقام آزار ضاربين نباشند و مى گويد: آنها قاتلين من نيستند مبادا به آنها آزار برسانند!
آثار و تاءليفات
آثار قلمى شهيد به شرح زير است :
1- تعليقه كتاب كفايه الاصول آخوند ملا محمد كاظم خراسانى .
2- رسائل الفقهيه .
3- رساله در ترتب .
4- رساله در شرط متاءخر.
5- رساله در عقود و ايقاعات .
6- كتاب زرد(79)
فعاليت سياسى مدرس
فـعـاليـت سـيـاسـى وى بـا عـضـويـت در انجمن ايالتى اصفهان آغاز مى شود و با انتخاب او بعنوان يكى از 5 تن علماى منتخب (80) براى دوره دوم قانونگذارى مجلس ، در تاريخ 1289 ش ، از طرف مراجع چهره سياسى او شناخته تر مى شود. در تمام دوره دوم مجلس ، مدرس نقش خود را بخوبى ايـفـا و نـامـش بـه عـنـوان يـك روحـانـى بـرجـسـتـه بـر سـر زبـانـهـا مـى افـتـد. مـدرس در سـال 1290 شـمـسـى ، امـور رسـيـدگـى بـه مـدرسـه عـالى سـپـهـسـالار (شـهـيـد مـطـهـرى ) را بـعـهـده گـرفـت و مشغول تدريس در اين مدرسه نيزگرديد. از طرف مردم تهران در سال 1293 شمسى ، به نمايندگى دوره سوم مجلس انتخاب شد. كه اين مجلس بيش از يـكـسـال دوام نـيـافـت و در اثـر فـشـار خـارجـى و آغـاز جـنـگ جـهـانـى اول در سـال 1914 مـيـلادى ، تعطيل شد.
روسـيـه در زمـان تـصـدى كـابـيـنـه مـسـتـوفـى المـمـالك بـى طـرفـى ايـران را نـقـض و نـيـروهـايـش نـقـاط شـمـالى را اشـغال و تا كرج پيش آمدند و بيم آن مى رفت كه پايتخت را نيز تصرف كنند. اين امر مليون را به چاره جويى واداشت . آنها به قم مهاجرت و كميته دفـاع مـلى را تـشـكـيـل دادنـد. مـدرس يـكـى از چـهـره هـاى سـرشـنـاس مـهـاجـريـن و كـمـيـتـه دفـاع مـلى بـود. تـشكيل اين كميته در قم از پيشرفت نيروهاى روسيه تزارى تا اندازه اى جلوگيرى كرد. مدرس پس از چندى از قم عازم اصفهان و كرمانشاه شد و پس از 9 مـاه تـوقـف در كـرمـانـشـاه و عـراق ، عـازم تـركـيـه و سـوريـه گـرديـد. مـهـاجـرت او نـزديـك بـه 2 سال به طور انجاميد. مدرس در استامبول با سلطان محمد پنجم ، پادشاه دولت عثمانى ملاقات و راجع به مشكلات فى مابين دو كشور گفتگو كرد.
پـس از بـازگـشـت مـهـاجـريـن بـه ايـران ، مـدرس بـه تـدريـس فـقـه و اصـول مـى پـردازد. امـا هـرگـز از سـيـاسـت كـنـاره گـيـرى نـمـى كـنـد. بـه خـاطـر شـرايـط بـد كـشـور در سـال 1296 شـمـسـى بـا كـابـيـنـه صـمـصـام السـلطـنـه بـخـتـيـارى بـه مـخـالفـت بـر مـى خـيـزد و بـه هـمـراه عـلمـاى طـراز اول در حضرت عبد العظيم متحصن مى شود.
سال بعد با قرار داد 1919 ميلادى وثوق الدوله ،(81) به مخالفت بر مى خيزد و اجازه نمى دهد كه تقسيم ايران بين اجانب صورت پذيرد.
بـا كـودتـاى 1299 شـمـسـى ، رضـاخان و تشكيل كابينه سيد ضياء الدين طباطبايى ، مدرس همراه بسيارى از مليون و مبارزان دستگير و زندانى مى شوند و تا آخر عمر 93 روزه كابينه سياه در قزوين زندانى مى شود.
حسين مكى تاريخ نويس مشهور درباره شخصيت مدرس چنين مى نويسد:(82)
((مـدرس در عـزت نـفـس و مـناعت طبع آيتى بود و بدون شبهه كمتر نظير داشت . چنانچه اطلاع صحيح در دست است كه مشاراليه دوره اى كه در زندان قـزاقـخـانـه بـه سـر مـى بـرده ، مـطـلقـا بـراى اسـتـخـلاص خـود تـشـبـثـى نـكـرده . فقط از ترس اين كه مبادا كابينه وقت شئون سياسى كشور را مـتـزلزل كـنـد، انـدوه بـسـيـار داشـتـه و بـارهـا اين موضوع و دستهايى را كه در كودتا شركت داشته به رفقاى خود در زندان متذكر مى شده و تمام وقـايـعـى را كـه كـودتـا در بـرداشـت پـيـش بـيـنـى مـى كـرده . حـتـى گـفـتـه بـود از روزى كـه سـيـد ضـيـاء رئيـس ‍ الوزرا شـد، استقلال كشور به مخاطره افتاده است .))
مـدرس پـس از آزادى از زنـدان بـه نـمـايندگى از مردم تهران به مجلس چهارم راه مى يابد و در 5 خرداد 1300 به عنوان نايب رئيس مجلس انتخاب و رهبرى اكثريت مجلس را به عهده مى گيرد و براى جلوگيرى از قدرت يافتن سردار سپه ، مستوفى الممالك را استيضاح و كابينه را ساقط مى كند.
مـدرس تـنها حريف ميدان سردار سپه را قوام السلطنه مى دانست . اما به جاى كابينه قوام السلطنه كابينه مشيرالدوله روى كار آمد و مردم به واسطه حسن ظن نسبت به مستوفى الممالك ، اقدام اكثريت مجلس و مدرس را در سقوط كابينه مستوفى الممالك تقبيح و در جرايد حمله هاى شديد كردند.
حـسـيـن مكى راجع به نقش مدرس در دوره چهارم مجلس تحت عنوان ((دورنمايى از زندگى مدرس )) مى نويسد:(83) ((يكى از وكلاى شجاع دوره چـهـارم سـيـد حـسـن مدرس بود كه علاوه براينكه مقام نايب رئيس اول مجلس را داشته ، ليدر اكثريت مجلس هم بوده است . مدرس از جمله كسانى بود كه بـراى جـلوگـيـرى از ديـكـتـاتـورى و قـدرت روز افـزون و خـطـرناك سردار سپه همراه با همفكران خويش نقشهاى جسورانه و خطيرى را ايفا كرد كه سـرانجام به قيمت خون او تمام شد، به اين معنى كه پس از ساليان دراز در زندان و تبعيد به سر بردن ، شربت شهادت نوشيد و با كفنى خونين در خاك تيره اين سرزمين مدفون و...)).
مدرس در دوره پنجم قانونگذارى
دوره پـنـجـم مـجـلس كـه در 22 بـهـمـن 1302 شمسى افتتاح شد، فصل حساس ‍ و پر اهميتى را در تاريخ مشروطيت ايران ، مخصوصا تاريخ سياسى ايران گشوده است ، چرا كه جريان تاريخ سياسى و اجتماعى و ادارى و اقتصادى و بالاخره تاريخ عمومى كشور در اين دوره بطور ناگهانى تغيير يـافـتـه است . در اين دوران سلسله كهنسال قاجاريه منقرض و مدرس ، رهبرى اقليت مجلس را به عهده مى گيرد و بشدت با سردار سپه از در مخالفت در مـى آيـد. سـردار سـپـه قـبل از انتخابات مجلس پنجم دست به توطئه مى زند و با انتشار سندى جعلى ، مدرس را متهم به دريافت يكهزار و دويست ليـره از شـاهـزاده نـصـرت الدوله - كـه از طـرفداران سياسى انگليسيها محسوب مى شد - مى كند. اين سند جعلى رضاخان جهت بدنام كردن مدرس در روزنامه طوفان به شرح ذيل چاپ مى گردد:
((بـسـم تـعـالى مـبـلغ يـكـهـزار و دويـسـت ليـره بـراى بـعـضـى مـخـارج مـدرسـه بـه تـوسـط شـاهـزاده نـصـرت الدوله (دامـت شـوكـتـه ) واصل شده است .
فى 22 شهر شعبان 1342، سيد حسن مدرس )).
مـدرس تـا پايان انتخابات سكوت اختيار و بعد از پيروزى در انتخابات دوره پنجم ، سند مذكور را در همان روزنامه طوفان كه به مديريت فرخى يزدى چاپ مى شد، بشرح زير تكذيب مى كند.(84)
((تكذيب بسم الله الرحمن الرحيم
آقاى فرخى ! در شماره 72 جريده طوفان احتمالا نسبت 1200 ليره از شاهزاده نصرت الدوله به من داده بوديد. مى دانم مقصود مشوش نمودن ذهن مردم اسـت در انـتـخـابـات . لذا مـن امـسـاك كـرده بـعـد از گـذشـتـن مـوقـع آرا مـصـدع شـدم . اولا ايـن مـسـئله صـدورا از شـاهـزاده مـحـال عـادى اسـت ! و وقـوعـا نسبت به حقير بحول الله و قوته نسبت به گذشته و آينده تكذيب مى كندم . علاوه بر اينها سازنده نمى دانسته كه در امور غير شرعه امضاى من ((مدرس )) است . فى ليله 9 شوال 1342- مدرس ))
رضـاخـان كه حذف قاجار و حاكميت خود را زمينه سازى مى كرد، طرح جمهورى را مطرح مى كند تا بتواند آن را به وسيله وكلايى كه خود به مجلس ‍ فـرسـتـاده بـود، از تـصـويـب مـجـلس بـگـذرانـد. امـا وجـود سـيـد حـسـن مـدرس و رفـقـاى او در مـجـلس كـه فـراكـسـيـون (85) اقـليـت را تشكيل داده بودند(86) مانع از اين شد كه على رغم حمايت انگليسها رضاخان به رياست جمهورى برسد.
استيضاح رضاخان
از وقـايـع مـهـم مجلس پنجم استيضاح رضاخان (87) توسط مدرس بود. حسين مكى ، در اين باره مى نويسد: ((يكى از وقايعى مهم دوران رضاخان اسـتـيـضـاح مـدرس از سـردار سـپـه بـود، مـرحوم مدرس به واسطه بى قانونيهايى كه سردار سپه در دوره رايست وزرائيش مرتكب شده بود، وى را اسـتيضاح كرد. رضاخان كه از اين استيضاح خيلى وحشت داشت ، عده اى از جيره خواران را به مجلس فرستاد تا استيضاح را به هم بزنند. خودش نيز قبل از تشكيل جلسه مجلس در ايوان مجلس ايستاد تا صداى زنده باد و مرده باد مزدوران خود را بشنود و در واقع آنان را سان ببيند. در همين اثنا مدرس سـر رسيد. مامورين فرياد زدند: ((زنده باد سردار سپه )) مدرس با بى اعتنايى عصاى خود را به زمين زد و گردنش را كج كرد. كه مثلا باشد چـه مـى شـود؟ بـعـد مـامـوريـن با فريادى رساتر گفتند: ((مرده با مدرس )) مدرس در اين موقع قد علم كرد و ايستاد، عصايش را به طرف جمعيت تماشاچى گرفته و گفت : مردم بگوييد ((زنده باد مدرس )).
اثـر حـرف و قـوه جاذبه سيد مردم را منقلب كرد و فرياد زدند ((زنده باد مدرس ))! بعد از آن براى اينكه مدرس اظهار قدرت بيشترى بكند، رو به جمعيت آورده و گفت : مردم بگوييد: ((مرده باد سردار سپه )) اين بار مردم با صداى بلندترى فرياد كشيدند ((مرده باد سردار سپه ))! مدرس پس از اين پيروزى از پله ها بالا رفت و در ايوان يقه سردار سپه را گرفته رو به مردم كرد كه بگوييد: ((صدبار مرده باد سردار سپه )) و ((صـدبـار زنـده بـاد مـدرس )). جمعيت از رشادت و دليرى سيد به هيجان آمده همان شعار مدرس را با صداى بلند چندبار تكرار كردند. سـردار سـپـه خـشـمـگـين شده و با مدرس گلاويز و با دو دست گلوى مدرس را مى فشارد و مى خواهد سيد را از ايوان به پائين بيندازد، كه قائم مقام الملك ، رفيع و تيمورتاش مانع مى شوند.
سردار سپه با صداى خشن خود مى گويد: ((شما محكوم به اعدام هستيد ، شما را از بين خواهم برد.)) آنگاه با عصبانيت و خشم از مجلس بيرون مى رود. ظهر همان روز هنگامى كه مدرس به اتفاق وكلاى اقليت از مجلس ‍ خارج مى شوند، مورد ضرب و شتم چاقوكشان سردار سپه قرار مى گيرند.
بر اثر مخالفتهاى مدرس و رفقاى او با طرح جمهورى ، مجلس تعطيل مى شود و ميان نمايندگان فراكسيونها نزاع و مناقشه در مى گيرد، دكتر حسن بهرامى (احياء السلطنه ) موقعيت را غنيمت شمرده و به تحريك ((تدين )) سيلى محكمى به گوش مدارس مى نوازد كه صداى اين سيلى مانند رعد در تـهـران مـنـعكس مى شود و مردم خشمگين به طرفدارى از مدرس و عليه جمهورى تظاهراتى برپا مى كنند و شكست سياسى مهمى به افراد اكثريت مـجـلس و جمهورى خواهان وارد مى شود. ملك الشعارى بهار يار وفادار مدرس كه هيچگاه او را تنها نگذاشت ، در شعر زيباى جمهورى نامه اش ، در اين باره اشاره اى دارد كه يك بيت آن اين است :(88)
از آن سيلى ولايت پرصدا شد دكاكين بسته و غوغا به پاشد
مدرس و نيرنگ سردار سپه (89)
پـس از اسـتـيـضـاح سـردار سـپـه تـوسـط مـدرس ، رضـاخـان در اواسـط بـهـمـن 1303 بـه مـنـظـور جـلب رضـايـت مـدرس بـا فـرمـانـدهـى كـل قـوايـى او، بـه مـنـزل ايـشـان رفـتـه و بـا او مـلاقـات مـى كـنـد و بـا دادن وعـده هـايـى مـوفـق بـه ايـن امـر مـى گـردد. در 25 بـهـمـن هـمـان سـال ، مـدرس خـطابه كوتاهى در مجلس ايراد و فرماندهى كل قوا به سردار سپه اعطا مى شود. حسين مكى مى نويسد: ((اگر كسى از طبقات مختلف بـه خـانـه مـدرس مـى رفت و حاجت خود را بازگو مى كرد، مدرس سوابق و لواحق او را فراموش كرده ، از او دفاع مى نمود، و اين موضوع تنها نقطه ضـعـف مـدرس بود و اشخاص سياسى و زبردست هم كه مى خواستند موقتا از مخالفت مدرس مصون مانند يا اينكه از نفوذ او استفاده كنند، از اين خصلت مـدرس اسـتـفـاده مـى كـردنـد. سـردار سـپـه هـم از هـمـيـن نـقـطـه وارد شـد. وقـتـى كـه مـشـاهـده كـرد كـه گـرفـتـن فـرمـانـدهـى كـل احـتـيـاج بـه مـساعدت مدرس و عدم مخالفت او دارد، تصميم گرفت كه نزد مدرس ‍ رفته سر تعظيم فرود آورد. در اواسط برج دلو(90) 1303 شمسى ، سردار سپه به منزل مدرس رفت . در اين ملاقات و ملاقات بعدى ، سردار سپه به مدرس وانمود ساخت كه تسليم محض او شده است و هر چه از اين به بعد مدرس بگويد عمل خواهد كرد و منبعد با مدرس مخالفت ننمايد. ضمن اين ملاقاتها سردار سپه شرحى از خدمات خود داده و گفت : ((اگر حـضـرت آقاى مدرس با من موافقت فرمايند، چنين و چنان خواهم كرد. ولى متاءسفانه دائما دربار عليه من تحريكاتى مى نمايد و من مصونيت ندارم و از هـمه مهمتر اين است كه اگر شما به من قول بدهى كه شاه غفلتا مرا معزول نماييد، من در آتيه خدمات بهترى خواهم نمود، و رويه سابق خود را بكلى ترك خواهم كرد و بدون نظر شما كوچكترين اقدامى نخواهم كرد.))
مـدرس گـفـت : ((مـن چـه مـسـاعـدتـى مـى تـوانـم بـه شـمـا بـكـنـم ؟، سـردار سـپـه تـقـاضـا كـرد كـه فـرمـانـدهـى كل قوا را به او بدهند تا شاه نتواند ناگهان او را منفصل نمايد.
مـدرس بـه شـرط ايـنـكـه سـردار سـپـه وسـايـل حـركـت شـاه را از اروپـا فـراهـم آورده و شـاه را بـه تـهـران بـرگـردانـد، قـول مـوافـقـت داد و سـرانـجـام سـردار سـپـه در جـلسـه 25 دلو 1303 (شـمـسـى ) فـرمـانـدهـى كل قوا را از مجلس گرفت .))
سـردار سـپـه كـه به شهيد مدرس قول بازگشت احمدشاه از اروپا را داده بود و قرار بود مقدمات سفر شاه را به ايران فراهم كند، وقتى متوجه شد كـه احـمـد شـاه قـصـد بـازگـشـت به ايران را دارد، دست به اقداماتى زد كه وى را منصرف كند. به همين منظور بلواى مصنوعى نان را در تهران راه انداخته ، عده زايدى از درباريان و طرفداران آنها و موافقين مدرس دستگير و توقيف شدند.

next page

fehrest page

back page