next page

fehrest page

back page

بـا مـقـايـسـه ايـن ارقـام ، بـه محدوديت اراضى جنگلى و فضاى سبز كشور پى مى بريم كه در كنار حراست شديد از جنگلهاى موجود، اجراى طرحهاى گسترده جنگل كارى و همچنين ، احياى جنگلهاى مخروبه كشورمان ، تا چه حدى براى سلامتى مردم اهميت دارد و به رونق اقتصادى مملكت كمك مى كند.
كارشناسان تخمين زده اند، سالانه بايد حداقل 200 تا 300 ميليون نهال جنگلى در ايران كاشته شود. اگر بصورت علمى از درختان استفاده شود و در ضـمـن ، گـونـه هـاى آنها تكثير گردد، نه تنها ميزان منابع چوب جنگلى كاهش نمى يابد، بلكه بر شما درختان افزوده مى شود، بنابراين ، هر گـونـه بـرداشت و استفاده بر رويه و غير علمى از چوب درختان ، نه تنها زمين را از وجود پر بركت آنها بى بهره مى سازد، بلكه در نهايت ، موجب انقراض و انهدام جنگلها مى شود.
تاءسيس كارخانه هاى بزرگ براى بهره بردارى اصولى از جنگلها، امرى ضرورى است ، زيرا با اين طريق مى توان آن گروه از چوبهاى صنعتى را كـه داراى ارزش صـنـعـتـى هـسـتـنـد (بـا بـه حـداقـل رسـانـدن مـيـزان ضـايـعـات )، بـه الوار تـبـديـل كـرد و در اخـتـيـار واحـدهـاى تـوليـد وسـايـل چـوبـى و ديـگـر مـصـرف كـنـنـدگـان چـوب قـرار داد. شـايـان ذكـر اسـت ، هـم اكـنـون بـا اعـمـال روشـهـاى ژنـتيك ، انتخاب بهترين گونه ها و استفاده از كودهاى شيميايى كار آمد و ادوات جديد صنعتى ، سن بهره بردارى از درختان در جهان كاهش يافته است ، يعنى مى توان در مدت زمان كوتاهى ، درختان را به رشد مورد نياز خود رسانيد و از آنها استفاده كرد.
"بيابان زايى " خطرى فزاينده براى منابع طبيعى و زندگى انسانى
در هيچ دوره اى از حيات بشر، همچون امروز، منابع طبيعى و محيط زيست مورد بى مهرى و تخريب قرار نگرفته است . هم اكنون محيط زيست در برابر خطرات عمده اى قرار دارد كه 4 گروه از آنها اهميت بيشترى دارند:
الف - افزايش مقدار "گازكربنيك " در اتمسفر زمين كه موجب افزايش درجه حرارت متوسط كره زمين مى شود.
ب - تخريب "لايه ازن ".
ج - آلودگيهاى صنعتى و شيميايى .
د - "بيابان زايى ".
شـواهـد اقـليـمـى نـشـان مى دهند، پديده بيابان زايى مشكل كشورهايى است كه از نظر جغرافيايى در مناطق خشك يا نيمه خشك جهان قرار دارند. اما در واقـع ، ايـن پـديده و اثرات ناگوار آن ، در نهايت ، همه جهان را شامل خواهد شد. آمار و ارقام نشان مى دهد، صحراها و بيابانها بيش از 3/1 از سطح خشكيهاى زمين را پوشانيده اند وبطور پيوسته در حال گسترش ‍ مى باشند.(265) بر اساس آمار منتشر شده از سوى "آژانس بين المللى توسعه " ، طـى نـيـم قـرن گـذشته ، تنها بيش از 65 ميليون هكتار جنگل ، مرتع و زمينهاى مناسب براى كشاورزى كه در كناره هاى صحراها واقع بوده اند، به بيابان تبديل شده اند. وسعت سرزمينهايى كه هم اكنون در معرض تهديد جدى ناشى از گسترش بيابانها قرار دارند، 3 ميليارد هكتار است .
فـقـدان يـا كـمبود باران ، از صفاحت بارز نواحى بيابانى است . بطور طبيعى ، در جايى كه باران نبارد، گياه نيز نمى رويد و در جايى كه گياه نرويد، غذايى براى جانوران توليد نمى شود و جانداران نيز براى ادامه حيات خويش ، به آب ، غذا و اكسيژن نيازمندند. به هيمن علت ، زندگى در بيابان رنگ مى بازد و تنها موجوداتى در اين مناطق زندگى مى كنند كه خود را با شرايط ناگوار و كشنده آن تطبيق داده اند و كم توقع و سازگار هستند.
اگر پوشش گياهى در سطح جهان ، به همين روال تخريب شود و بيابانها با همين سرعت توسعه يابند، ميزان اكسيژن و مواد غذايى روزبه روز در سطح كره زمين كاهش خواهد يافت .
بخش وسيعى از ايران را بيابانها خشك و سوزانى فراگرفته كه در آنها كمتر اثرى از وجود آب و آبادانى مشاهده مى شود. سطح اين كويرها نسبت به فلات ايران بسيار پست است ، به عنوان مثال ، ارتفاع "كوير لوت " و "كوير نمك " از سطح دريا بترتيب ، 300 متر و 685 متر است .
دو عـامـل انـسـانـى و طـبـيـعـى مـوجـب گـسـتـرش بـيـابـانـهـا مـى شـونـد. تـغـيـيـرات پـوسـتـه زمـيـن يـكـى از عوامل اصلى طبيعى منجر به توسعه صحراهاست ، بدين ترتيب كه بالا آمدن كوهها از سطح دريا بترتيب ، 300 متر و 685 متر است .
دو عـامـل انـسـانـى و طـبـيـعـى مـوجـب گـسـتـرش بـيـابـانـهـا مـى شـونـد. تـغـيـيـرات پـوسـتـه زمـيـن يـكـى از عـوامـل اصـلى طـبيعى منجر به توسعه صحراهاست ، بدين ترتيب كه بالا آمدن كوهها از سطح زمين ، مانع رسيدن ابرهاى باران زا به مناطق مركزى مـحـيـط پـيـرامـون آنـها مى شود و در نتيجه ، بر وسعت سطح خشكيها افزوده مى گردد. فعاليتهاى انسانى تشديد كننده روند توسعه بيابانها نيز عبارت از:
حـشـم دارى و كـشـاورزى غير اصولى ، استفاده بى رويه از آبهاى زيرزمينى ، فعاليتهاى شهرنشينى و مصرفى كه از دو جنبه زياده طلبى و ازديد جمعيت سرچشمه مى گيرند.
احياى جنگلها و ايجاد پوشش گياهى ، يكى از راههاى اساسى براى جلوگيرى از توسعه صحراهاست ، زيرا پوشش گياهى مناسب به علت كاهش دادن سـرعـت جـريان آب و باد، وارد كردن آب در خاك و پيوند دادن ذرات خاك توسط ريشه هاى خود، مى تواند از حركت خاك و فرسايش آن جلوگيرى به عمل آورد. امروزه مى توان ادعا كرد كه هيچ عاملى بهتر از پوشش گياهى مناسب در شيب هاى تند، نمى تواند مانع از فرسايش خاك بشود.
مهمترين دلايل تخريب جنگلها
- تبديل بى رويه جنگلها به اراضى زراعى .
- استفاده بيش از حد از سرشاخه هاى درختان جنگلى براى تعليف دامها.
- ايجاد فضاى باز در جنگلها براى كاشت علوفه .
- بـرداشـت بـيـش از حـد از چـوبـهـاى جـنـگـلى براى تهيه هيزم و زغال مورد مصرف دامداران ، روستاييان و ساكنان مناطق جنگلى و شهرهاى مجاور، (طبق پـژوهـشـهاى كارسناسان ، يك خانواده دامدار جنگل نشين در طول سال براى تاءمين مصارف سوختى و ساختمانى خود، حدود 75 متر مكعب چوب مصرف مى كند كه اگر اين مقدار چوب در چرخه توليد و اقتصاد قرار گيرد، مى تواند ارزش افزوده زيادى را عايد كشور كند.)
- قطع درختان جنگلى به منظور امرار معاش از طريق فروش آنها.
- گسترش مناطق مسكونى در نواحى جنگلى ، كه اين امر ناشى از رشد روزافزون جمعيت است .
- توسعه راههاى روستايى ، انتقال خطوط نيرو،...
- استخراج غير علمى چوب از جنگلها.
- عدم غرس نهال كافى متناسب با قطع درختان كهن .
- نـبـود كـارخـانـه هـاى چـوب اسـتـانـدارد بـه تـعـداد كـافـى ، جـهـت اسـتـفـاده بـهـيـنـه از چـوب جـنـگـلى و بـه حداقل رساندن ميزان ضايعات آنها.
راه كارهاى جلوگيرى از تخريب جنگلها در ايران
هـر چـنـده عـوامـل تـخـريـب و راه حـلهـاى احـيـاى جـنگلها، براى كارشناسان و مسئولان امر روشن است ولى بهترين شيوه ها براى ايجاد و احياى جنگلهاى و جلوگيرى از تخريب آنها، به شرح زير مى باشد:
- تجديد نظر در ساختار تشكيلاتى سازمان جنگلها و مراتع كشور.
- استخدام و آموزش نيروهاى متعهد و متخصص به تعداد كافى براى همكارى در دانشكده هاى منابع طبيعى ،
- آموزش روشهاى حفظ و ايجاد پوششهاى گياهى به مردم .
- به كارگيرى شيوه هاى كار آمد و پيشرفته به جاى روشهى سنتى .
- ايجاد زمينه مناسب براى سرمايه گذارى بخشهاى خصوصى و دولتى در جهت حفظ و توسعه منابع طبيعى و ايجاد هماهنگى ميان دوبخش .
- رفع مشكلات و نارساييها در زمينه هاى فنى ، اجتماعى ، اقتصادى و فرهنگى ، به منظور ايجاد امكانات لازم براى استفاده مطلوب از منابع طبيعى .
- ايجاد نظامى جامع و صحيح براى بهره بردارى بهينه از منابع طبيعى .
- تشويق مردم به امر درختكارى از طريق اعطاى بخشودگيهاى مالياتى ،...
- حفاظت از جنگلها، جلوگيرى از قاچاق چوب و برخورد قاطع با آنان .
- تـسـريـع در لوله كـشـى گـاز روسـتـاهـا و شـهرهاى مجاور جنگلهاى ، مراتع و حاشيه كويرها، به منظور جلوگيرى از استفاده بى رويه از چوب و بوته .
- جلوگيرى از بروز آتش سوزى و اطفاى سريع آن در جنگلها.
- تكثير گونه هاى مرغوب درختان و مبارزه با آفات درختان .
- كنترل چراى دامها در جنگلها از طريق كمك به تاءمين نيازمنديهاى اوليه دامداران (نظير تاءمين علوفه ) و تشويق آنها به دامدارى ساكن و كشت علوفه .
- جـلب مـشـاركـت هـر چـه بـيـشتر جنگل نشينان و دامداران در امر توسعه و احياى جنگلها و مراتع و همچنين ، بهره بردارى اصولى از اين منابع طبيعى در قالب تعاونيها و طرحهاى مشاركت مردمى .
- ايجاد جنگل از طريق كاشت گونه اى داراى رشد سريع نظير، "صنوبر"، "اكاليپتوس "، و درختان داراى برگهاى سوزنى .
- بها دادن هر چه بيشتر به امر پژوهشهاى علمى در زمينه منابع طبيعى .
- تشويقى كشاورزان به ايجاد بادشكنهاى درختى در اطراف مزارع .
- اصلاح روشهاى بهره بردارى از چوب ، به منظور دستيابى به ارزش افزوده فرآورده هاى چوبى .
- تخليه سريع چوبهاى افتاده در جنگلها براى جلوگيرى از پوسيدگى و آفت زدگى درختان جنگلى .
- جلوگيرى از تبديل مراتع به ديمزارهاى كم بازده .
- استفاده بهينه از آب در مناطق خشك و كم باران .
- هـم آهـنـگـى و همكارى تنگاتنگ وزارت نيرو، اداره آبيارى و سازمان جنگلها و مراتع جمهورى اسلامى ايران در زمينه بهره بردارى اصولى از آبهاى كشور.
- ايجاد كمربند سبز پيرامون كويرها با هدف پيشگيرى از گسترش ‍ بيابانها.
شهادت سيد جمال الدين اسد آبادى : 19 اسفند 1275 / 9 مارس 1897
سـيـد جـمـال در سـال 1217 شـمـسـى ، در اسد آباد همدان در خانواده اى روحانى چشم به جهان گشود. نسب وى به امام حسين (عليه السلام ) منتهى مى گردد. پدرش سيد صفدر و مادرش سكينه بيگم ، دخترم مرحوم ميرشرف الدين حسينى قاضى است .
وى از پـنج سالگى فراگيرى دانش را نزد پدر آغاز، و با قرآن و كتابهاى فارسى و قواعد عربى آشنا گرديد و به خاطر استعداد و نبوغى كه داشـت ، بـزودى بـا تـفـسـيـر قـرآن آشـنـا شـد و بـراى ادامـه تـحـصـيـل بـه شـهـرسـتـان قـزويـن و سـپـس بـه تـهـران عـزيـمـت كـرد و در سـال 1228 شـمـسـى ، عـازم نـجـف و و از مـحـضـر دو مـرجـع تـقـليـد بـزرگ زمـان شـيـخ مـرتـضـى انـصـارى در فـقـه و اصول و ملاحسينقلى در جزينى همدانى در اخلاق و عرفان بهره هاى علمى و معنوى فراوان برد.
سـيد در سال 1232 شمسى ، بنا به دستور شيخ انصارى ، عازم هندوستان شد و در آنجا ضمن آشنايى با علوم جديد، كوشش كرد تا مردم و بويژه مـسـلمـانـان را عـليـه اسـتـعـمـار انـگـليـس بـسـيـج كـنـد و بـه مـبـارزه وا دارد، امـا بـه دليـل سـلطـه هـمـه جـانـبـه انـگـليـسـى هـا پـس از يـك سـال و نـيـم اقـامـت در آن ديار، مجبور به ترك آنجا شد و به ممالك عثمانى رفت و چون با حسادت علماى دريارى آنجا مواجه شد، ناگزير به مصر عزيمت كرد. در مصر توانست يك نهضت فكرى ضد استعمار و ضد انگليس را پايه گذارى كند و تشكيلاتى به نام انجمن مخفى به وجود آورد، اما بر اثـر فـشـار انـگـلسـتـان مـجـبـور بـه تـرك مـصـر شـد. ايـن حـركـت فـكـرى تـوسـط شـاگـردانـش از جـمـله شـيـخ مـحـمـد عـبـده دنبال شد و در سالهاى بعد زمينه ساز قيام مردم مصر عليه استعمار انگلستان گرديد.
سـيـد جـمـال پـس از تـرك مـصـر، مـدتـى در هندوستان ماند و آنگاه روانه اروپا شد. در پاريس با همكارى محمد عبده دست به انتشار روزنامه ((عروه الوثقى )) زد و به پاسخگويى به "ارنست رنان " كه مقالاتى عليه اسلام در يكى از روزنامه هاى پاريس مى نوشت ، پرداخت .
سـيـد بـه دعـوت نـاصـر الديـن شـاه بـه ايـران آمـد و گمان مى كرد كه مى تواند با نزديكى به شاه انديشه هاى اصلاح طلابنه خود را به اجرا بـگـذارد، امـا چـون مـاهـيـت و طـبـع شـاهـانـه بـا هـيـچ اصـلاحـى مـوافـق نـبـود و سـيـد نـيـز آشـكـارا شـاه را عامل بدبختى هاى مردم ايران معرفى مى كرد، از ايران اخراج شد. سيد جمال وقتى براى دومين بار به ايران آمد، به آستانه حضرت عبد العظيم - در شهرى رى - تبعيد شد و در آنجا على رغم كنترل ماءموران مبادرت به تشكيل جلسات مختلف كرد و مردم را به قيام عليه بيدادگريهاى شاه تشويق مى كرد و شاه نيز كه وجود او را در ايران به زيان خود مى ديد، دستور داد مجداد او را در حالى كه بشدت بيمار بود، از ايران اخراج كنند.
سـيـد جـمـال پس از اخراج از ايران وارد بصره ، و در آنجا به همكارى يكى از مجتهدين و رهبران قيام مردمى (سيد على اكبر شيرازى ) نامه اى به آيه الله العظمى سيد حسن شيرازى مى نويسد و در اين نامه ظلامهاى فراوان شاه به مردم ايران را متذكر مى شوند.
برخى معتقدند كه اين نامه در صدور فتواى مشهور تحريم تنباكو از جانب آيه الله شيرازى و قيام حاصله از آن ، تاءثير بسزايى داشته است .
حضور سيد در طى سالهاى 1271- 1270، در عراق تاءثير بسزايى بر حيات فكرى ، سياسى و اسلامى شهرهاى شيعه نشين و گسترش تبليغ و دعوت در جامعه اسلامى گذاشت . او براى علما و محافل فرهنگى ساير شهرهاى بزرگ عراق ، بويژه نجف و كربلا، شخصيتى شناخته شده بود. همه او را بـعـنـوان رهـبـر حـركـت "تجديد در اسلام " مى شناختند و اين شناخت را از طريق روزنامه "عروه الوثقى " و مجله "قانون " كه در لندن به زبان فارسى منتشر مى شد و سيد نيز در نشر آن سهيم بود، كسب كرده بودند.
سيد جمال از ديدگاه شهيد مطهرى
شهيد مطهرى در كتاب بررسى نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير مى گويد:
((بدون ترديد سلسله جنبان نهضتهاى اصلاحى صد ساله اخير، سيد جمال الدين اسد آبادى معروف به افغانى است . او بود كه بيدار سازى را در كـشـورهـاى اسـلامـى آغـاز كـرد، دردهـاى اجـتـمـاعـى مـسـلمين را با واقع بنينى خاصى بازگو نمود، راه اصلاح و چاره جويى را نشان داد... نهضت سيد جـمـال ، هـم فـكـرى بـود و هـم اجـتـمـاعـى . او مـى خـواسـت رسـتـاخـيـزى هـم در انـديـشـه مـسـلمـانـان بـه وجود آورد و هم در نظامات زندگى آنها.. سيد جمال در نتيجه تحرك و پويايى ، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهاى كشورهاى اسلامى - كه داعيه علاج آنها را داشت - دقيقا آشنا شد.
سيد جمال مهمترين و مزمن ترين درد جامعه اسلامى را استبداد داخلى و استعمار خارجى تشخيص داد و با اين دو بشدت مبارزه كرد. آخر كار هم جان خود را در هـمـيـن راه از دسـت داد. او بـراى مـبارزه با اين دو عامل فلج كننده ، آگاهى سياسى و شركت فعالانه مسلمانان را در سياست واجب و لازم شمرد و براى تـحـصـيـل مـجـدد عـظـمـت از دسـت رفـتـه مـلمـانـان و بـه دسـت آوردن مـقـامـى در جـهـان كـه شـايـسـتـه آن هـسـتـنـد، بـازگشت به اسلام نخستين و در حقيقت حـلول مـجـدد روح اسـلام واقـعـى را در كـالبـد نيمه مرده مسلمانان ، فورى و حياتى مى دانست . بدعت زدايى و خرافه شويى را شرط آن بازگشت مى شمرد، اتحاد اسلام را تبليغ مى كرد و دستهاى مرئى و نامردى استعمارگران را در نفاق افكنيهاى مذهبى و غير مذهبى مى ديد و رو مى كرد.))
سيد جمال مهمترين دردهاى جامعه اسلامى را اين موارد تشخيص داده بود:
1- استبداد حكام .
2- جهالت و بى خبرى توده مسلمانان و عقب ماندن از كاروان علم و تمدن .
3- نفوذ عقايد خرافى در انديشه مسلمنان و دور افتادن آنها از اسلام نخستين .
4- جدايى و تفرقه ميان مسلمانان به عناوين مذهبى و غير مذهبى .
5- نفوذ استعمار غربى .
سيد چاره اين دردها را در امور زير مى دانست :
1- مبارزه با خودكامگى مستبدان .
2- مجهز شدن به علوم و فنون جديد.
3- بـازگـشـت بـه اسـلام نـخـسـتـيـن و دور ريـخـتـن خـرافـه هـا و پـيـرايـه هـا و سـازوبـرگـهـايـى كـه بـه اسـلام در طول تاريخ بسته شده است .
4- ايمان و اعتماد به مكتب .
5- مبارزه با استعمار خارجى .
6- اتحاد اسلام .
7- دميدن روح پرخاشگرى و مبارزه و جهاد به كالبد نيمه جان جامعه اسلامى .
8- مبارزه با خود با ختگى در برابر غرب .
آخرين نامه
سـيـد جـمـال كـه در بـاب عـالى در آنـكـارا زنـدانـى بـود، آخـريـن نـامـه خـود را در سـه شـنـبـه 5 شوال 1314/9 مارس 1897، به يكى از دوستان ايرانى خود مى نويسد و نااميد از نجات و حيات ، كشته شدن خويش را انتظار مى كشد. واپسين كلام سيد آنچنان نغز و صريح است كه نياز به تحليل ندارد.(266)
((دوست عزيز! من در موقعى اين نامه را به دوست عزيز خود مى نويسم كه در محبس محبوس و از ملاقات دوستان خود محرومم . نه انتظار نجات دارم و نه اميد حيات ، نه از گرفتارى متاءلم و نه از كشته شدن متوحش . خوشم بر اين حبس و خوشم بر اين كشته شدن .
حـبـسـم بـراى آزادى نـوع ، كـشـته مى شوم براى زندگى قوم . ولى افسوس ‍ مى خورم از اين كه كشته هاى خود را ندوريدم . به آرزوئى كه داشتم كـامـلا نـايـل نـگـرديـدم . شمشير شقاوت نگذاشت بيدارى ملل مشرق را ببينم . دست جهالت فرصت نداد صداى آزادى را از حلقوم امم مشرق بشنوم . اى كـاش مـن تمام تخم افكار خود را در مزرعه مستعد افكار ملت كاشته بودم . چه خوش بود تخمهاى بارور و مفيد خود را در زمين شوره زار سلطنت فاسد نمى نمودم . آنچه در آن مزرعه كاشتم ، به نمو رسيد. هرچه در اين زمين كوير غرس نمودم فاسد گرديد. در اين مدت هيچ يك از تكاليف خير خواهانه من ، به گوش سلاطين مشرق فرو نرفت .
امـيـدواريـهـا بـه ايـرانـم بـود. اجـر زحـمـاتـم را بـه فـراش غـضـب حـواله كـردنـد. بـا هـزاران وعـده و وعـيـد بـه تـكـيـه احـضـارم كـردنـد. اين نوع مغلول و مقهورم نمودند. غافل از اين كه انعدام صاحب نيتس ، اسباب انعدام نيست نمى شود. صفحه روزگار، حرف حق را ضبط مى كند.
بـارى ، مـن از دوسـت گـرامـى خـود، خواهشمندم اين آخرين نامه را به نظر دوستان عزيز و هم مسلكهاى ايران من برسانيد و زبانى به آنها بگوويد: شـمـا كـه مـيـوه رسـيـده ايـران هـسـتـيـد و بـراى بـيـدارى ايـران يـدامـن هـمـت بـه كـمـر زده ايـد ، از حـبـس و قـتـال نـتـرسـيـد، از جـهـالت ايـرانـى خـسـتـه نـشـويـد، از حـركـات مـذبـوحـانـه سـلاطـيـن مـتـوحـش نـگـرديـد، بـا نـهـايـت سـرعـت بـكـوشـيـد بـا كمال چالاكى كوشش كنيد، طبيعت با شما يار است و خالق طبيعت ، مددكار.
سيل تجدد، به سرعت به طرف مشرق جارى است . بنياد حكومت مطلقه منعدم شدنى است . شماها تا مى توانيد در خرابى اساس حكومت مطلقه بكوشيد، نـه بـه قـلع و قـمـع اشـخـاص . شـمـا تـا قـوه داريـد در نـسخ عاداتى كه ميانه سعادت و ايرانى سد سديد گرديده ، كوشش نماييد، نه از نيستى صـاحـبان عادات . هر گاه بخواهيد اشخاص را مانع شويد، وقت شما تلف مى گردد. اگر بخواهيد به صاحب عادت سعى كنيد، با آن عادت ديگران را بـر خـود جـلب مـى كـنـد. سـعـى كـنـيـد مـوانـعـى را كـه مـيـانـه الفـت شـمـا و سـايـر مـلل واقـع شـده رفـع نـمـايـيـد. گول عوام فريبان را نخوريد.))
سـيـد در اواخـرعـمـر در تـركـيـه زنـدگـى ، و غـيـر مـسـتـقـيـم تـحـت نـظـر سـلطـان عـبـد الحـمـيـد، امـپـراتـور عـثـمـانـى قـرار داشـت . وقـتـى خـبـر قـتـل نـاصـر الديـن شـاه تـوسـط مـيـرزا رضـا كـرمـانـى بـه اسلامبول رسيد، به دستور امپراتور عثمانى ، از بيشتر ايرانيان درباره ارتباط سيد جـمـال و مـيـرزارضـا تـحـقـيـق بـه عـمـل آمـد و سـرانـجـام پـليـس عـثـمـانـى طـى گـزارشـى نـوشـت : ((سـيـد جـمـال الديـن ايـرانـى اسـت و مـيـرزا رضـا بـه تـحـريـك او مـرتـكـب قـتـل شـاه شـده اسـت .)) سـلطـان عـثـمـانـى از سـيـد جـمـال در هـراس افـتـاد و دسـتـور قـتل او را داد و سرانجام در 19 اسفند 1275 برابر با 9 مارس 1897، او را مموم ساختند و جنازه او را در قبرستان مشايخ اسلامبول به خاك سپردند.
در سـال 1324 شمسى ، فيض محمد، خان سفير وقت دولت افغانستان در آنكارا موافقت دولت تركيه را براى نبش قبر سيد بدست آورد و بقاياى جسد سيد را در تايوتى به كابل انتقال داد.
عمليات بدر 19 اسفند 1363
بـعـد از عـمـليـات خـيـبـر، دشـمـن عـلاوه بـر سـازمـانـدهـى سـپـاهـهـاى اول ، دوم ، سـوم و چـهـارم ، اقـدام بـه تـشـكـيـل فـرمـانـدهـى شـرق دجـله و رده هـاى مـواضـع پـدافـنـدى در سـراسـر مـنـطـقـه جـنـوب كـرد و در مـسـيـر آبـراهـهـا و در داخل نيزارها كمينهايى قرار داد تا در صورت هجوم نيروهاى ايرانى ، نقش هشدار دهنده و تاءخيرى داشته باشند و از نزديكى نيروهاى شناسايى به خـط دشـمـن نـيـز مـمـانـعت به عمل آورد و به منظور زير نظر داشتن هرگونه تحرك و داشتن ديد كلى بر هور و اطراف آن دكلهاى متعددى را نصب كرد. گـذشـتـه از كـمـيـن و نصب دكلها، در آبراهها و موانع قابل ملاحظه اى ايجاد كرد كه گذشتن از آنها بسيار سخت و بلكه غير ممكن مى نمود. بعد از اين مـوانع ، سيل بندى هم مشرف بر آب به عرض 12 متر و ارتفاع 2 متر احداث كرده و بر روى آن سنگرهاى متعددى تعبيه ، كه از سه طرف ، چپ راست و مقابل ، داراى ديد كافى بر روى آب بود.
شرح عمليات
با نزديك شدن زمان آغاز تك ، كشيدن عقبه ها به جلو، انتقال و جا به جايى نيروها و استقرار آنها در مناطق نزديك به محورهاى عملياتى حركت نيروها از نـقـطـه رهـايـى بـه سـوى هدفهاى مورد نظر و اعلام آمادگى آنها ، در ساعت 00:23 روز 19/12/1363، با قرائت رمز عمليات "ياالله . ياالله . يـاالله و قـاتـلوهـم حتى لا تكون فتنه ، يافطمه الزهراء. "نيروهاى سپاه و ارتش ، تهاجم خود را از دو محور شمالى و جنوبى به منظور تصرف و تاءمين تمامى هور الهويزه و كنترل جاده العماره - بصره در منطقه اى به وسعت بيش از 800 كيلومتر مربع آغاز كردند.
در سـاعـات اوليـه نـبـرد، تـمـامـى خـطـوط و اسـتـحـكـامـات دشـمـن بـه سرعت در هم كوبيده شد و با پيشروى نيروها در عمق ، اعجاب و شگفتى همگان برانگيخته شد.
در مـحـور تـرابـه ، كـه بـراى پـشـتـيـبـانـى در نـظـر گـرفـتـه شـده بـود. بـه خـاطـر دورى عـقـبـه و كـمـبـود آتـش پـشـتـيـبـانـى و مـسـائل ديگر، پيشروى به سوى هدف با كندى صورت مى گرفت . اما در محور پد خندق و رطه ، گذشته از شكستن خط، برخى از يگانها با حركت در عـمـق ، خـود را بـه هـدفـهـاى مـرحـله بـعـد نـيـز رسـانـدنـد. در نـتـيـجـه تـا صـبـح روز دوم عـمـليـات ، خـط اول دشمن بطور كامل در تصرف نيروهاى خودى در آمد و نيروها تا پشت رودخانه دجله پيشروى كردند و به سمت غرب ، در حاشيه شرقى رودخانه ، خـط پـدافـندى تشكيل دادند و با آتش سلاحهاى سبك تردد وسايل نقليه دشمن را روى جاده متوقف كردند. دشمن پس از كشف اهداف تك ، اولين فشارهاى خـود را بـا حجم بمبارانهاى وسيع و آتش توپخانه در محور شمالى منطقه و در حوالى پد خندق و الصخره متمركز كرد تا بدين وسيله از دستيابى نيروها به تنگه العزيز ممانعت به عمل آورد.
بطور كلى ، عمليات بدر پس از هشت روز جنگ و مقاومت ، با آزاد سازى روستاى ترابه ، لحوك ، نهروان ، فجره و نيز تصرف بيش از 800 كيلومتر مربع از اراضى هور و تصرف جاده خندق (الحجرده ) به طول 13 كيلومتر - واقع در 6 كيلومترى جاده عماره بصره - به پايان رسيد.
تلفات و خسارات وارده به دشمن
در اين عمليات ، 7 تيپ و 5 لشكر عراق بين 20 تا 100 منهدم شدند به لشكر گارد رياست جمهورى و نيروى كماندوى سپاه 3 نيز به ميزان 20 خـسـارت وراد آمـد و تـعداد كشته ها و زخميهاى دشمن از مرز 15 هزار نفر گذشت . ضمنا در طى اين عمليات 3200 نفر از نيروهاى دشمن به اسارت در آمـدند كه در ميان آنها 50 افسر و 380 ستوانيار و درجه دار مشاهده مى شد. از سوى ديگر 250 دستگاه نفربر، 40 قبضه انواع مختلف توپ ، 200 دستگاه نفربر، 40 قبضه انواع مختلف توپ ، 200 دستگاه خودرو، 60 قبضه خمپاره انداز، 4 فروند هواپيماى پى - سى - 7 ملخ دار، 2 فروند ميگ و سوخو، 4 فروند هليكوپتر و نيز مقدار زيادى و سايل مخابراتى و سلاحهاى سبك از دشمن منهدم گرديد.
پـس از پـيـروزى در عـمـليـات بـدر، ابـعـاد و ويـژگـيـهـاى ايـن عـمـليـات ، عـراق را بـه عـكـس العـمـل واداشـت و بـا آغـاز حـمـلات هـوايـى بـه تـهـران و سـايـر شـهـرهـا سـعـى در تـغـيـيـر تـاكـتـيـك نـمـود كـه نـمـايـانـگـر شكل جديدى در جنگ بود.
تدبير مقابله به مثل با پرتاب موشك به عمق شهرهاى عراق ، از سوى ايران آغاز شد. به كارگيرى موشك به منزله ورود عنصرى جديد در معادله جنگ بود و عراق را با وضعيتى غير قابل پيش بينى مواجه كرد و بغداد طهم تلخ ضايعات ناشى از جنگ را بطور مستقيم و ملموس چشيد.
از سـوى ديـگـر بـه مـظـور خـنثى سازى جريانات عافيت طلبى كه مترصد بهره بردارى از شرايط موجود بودند، بنا به نظر امام (ره )، آيه الله هاشمى رفسنجانى ، در نماز جمعه تهران ، پيشنهاد كرد مردم مسلمان در روز قدس ‍ اقدام به راهپيمايى كنند تا بدين وسيله روشن شود كه جايگاه جنگ در ميان مردم چگونه است و گذشته از اين ، آيا جنگ شهرها بر مقاومت مردم تاءثيرى نهاده است يا خير؟

next page

fehrest page

back page