next page

fehrest page

back page

طبقه نهم

1 - شرف الدين محمد ايلاقی ، شاگرد ابوالعباس لوكری و عمر خيام بوده‏ است ، هم فيلسوف بوده و هم پزشك ، گويند در جنگ قطوان در سال 536 كشته شد ( 1 ) بعضی او را شاگرد بهمنيار دانسته‏اند ولی با توجه به تاريخ‏ فوت آن دو ، نادرستی اين نظريه روشن است
وی استاد قاضی زين‏الدين عمربن سهلان ساوجی صاحب كتاب البصائر النصيرية است . ايلاقی در سال 536 درگذشته است
2 - ابوالبركات ، هبةالله بن علی ( يا يعلی ) ملكای بغدادی . يهودی‏ بود و مسلمان شد ، در علت اسلامش اختلاف است ما قبلا شاگردی او را نزد هبةالله بن سعيد ذكر كرديم ، كتاب معروف او كتاب ( المعتبر ) است و واقعا از كتب معتبر فلسفه است ، ابوالبركات فيلسوفی صاحب نظر است ، فلاسفه‏ای مانند صدرالمتألهين به كتاب او نظر دارند .

پاورقی : ( 1 ) جزوه آقای احمدی ، نقل از متن عربی صوان الحكمة . ترجمه فارسی‏ اين متن كه نزد من است فاقد اين قسمت است ، ولی اين ترجمه بطور كلی‏ بسياری از قسمتها را حذف كرده ، در حقيقت تلخيص است نه ترجمه كامل

وی مخالف ابن سينا بوده است ، سلسله اساتيدش‏ مستقيما به فارابی می‏رسد ، زيرا وی شاگرد سعيدبن هبةالله و او شاگرد ابوالفضل كتيفات و عبدان كاتب ، و آنها شاگردان ابوالفرج بن الطيب ، و او شاگرد ابوالخير حسن بن سوار ، و اوشاگرد يحيی بن عدی منطقی و او شاگرد ابونصر فارابی بوده است غالبا آحاد سلسله اساتيدش غير مسلمانند . گويند هنگامی كه به حكيم عمر خيام گفته شد كه ابوالبركات بغدادی ، ابن سينا را رد می‏كند ، گفت او سخنان ابن سينا را نمی‏فهمد تا چه رسد به اينكه رد كند ( 1 )
او استاد پدر عبداللطيف بغدادی شايعه ساز معروف سوختن كتابخانه‏ اسكندريه وسيله مسلمين و ابن الفضلان و ابن الدهان منجم و مهذب الدين‏ نقاش بوده است و در آخر عمر كور شده بود و به اين شاگردان املامی كرد ( 2 )
3 - محمدبن ابی‏طاهر طبسی مروزی . شاگرد لوكری بوده ، مادرش اهل خوارزم‏ و پدرش از حكمرانان بخش‏های مرو محسوب می‏شده است . در سال 539 پس از بيماری فلج در سرخس درگذشته است ( 3 )
4 - افضل الدين غيلانی عمربن غيلان . از شاگردان لوكری است ، تاريخ‏ صحيحی از او در دست نيست ، اين قدر معلوم است كه شاگرد لوكری و استاد صدرالدين سرخسی است ، بنابر نقل محمود محمد خضيری ، امام فخرالدين رازی‏ متوفا 606 در المحصل از او ياد كرده و بر او رحمت فرستاده است ( 4 )
می‏گويند افكارش مخالف ابن سينا بوده است ، رساله‏ای در حدوث عالم‏ نوشته و در سال 523 در نظاميه مرو به تحصيل اشتغال داشته است

پاورقی : ( 1 ) تاريخ علوم عقلی در اسلام ، نقل از متن عربی تتمه صوان‏الحكمة صفحه‏ 110 - . 111 ( 2 ) عيون‏الانباءج 2 صفحه 298 - . 299 ( 3 ) جزوه آقای احمدی ، نقل از متن عربی تتمه صوان الحكمة
( 4 ) المهرجان الالفی لذكری ابن سينا صفحه . 56

5 - ابوبكر محمدبن يحيی بن الصائغ اندلسی معروف به ( ابن باجه ) . از اعاظم فلاسفه به شمار رفته است . كتابهای زياد تأليف كرده است . اخيرا رساله ( نفس ) او به كوشش دكتر محمد صفير حسن معصومی استاد دانشگاه‏ داكا ( پاكستان شرقی ) چاپ شده است ، در سال 533 درگذشته است . وی‏ استاد ابن رشد ، فيلسوف معروف اندلسی بوده است ( 1 )
6 - ابوالحكم مغربی اندلسی . هم شاعر است و هم حكيم و هم طبيب . ولی‏ روح شعر بيشتر بر او حاكم بود ، به هزل بيشتر توجه داشته تا به جد ، اصلا عرب باهلی است . و از مغرب به بلاد مشرق آمد و در حدود مصر و شام‏ بزيست و در سال 549 درگذشت . وی استاد ابن الصلاح است كه استاد استاد شهاب الدين سهروردی است

طبقه دهم

1 - صدرالدين ابوعلی محمدبن علی بن الحارثان السرخسی ، وی شاگرد افضل‏ الدين غيلانی و استاد فريدالدين داماد و استاد استاد خواجه نصيرالدين طوسی‏ بوده است . اطلاع صحيحی از او در دست نيست ، در ترجمه تتمه صوان‏الحكمه‏ مختصر از او ياد شده است . محمود محمد خضيری از صاحب خريده القصر نقل‏ می‏كند كه وی كتب زيادی در فلسفه و مساحت و حساب تأليف كرده و مدتی در بغداد مقيم بوده و با ابو منصور جواليقی ( متوفا 539 ) ملاقات داشته و بازگشته به سرخس و در سال 545 ( شايد در جوانی ) فوت كرده است ( 2 )
2 - ابوبكر محمدبن عبدالملك بن طفيل اندلسی ، از حكماء معروف اندلس‏ است ، احتمالا شاگرد ابن الصائغ بوده است ، شهرت بيشتر او شايد بواسطه‏ كتاب معروف ( حی بن يقظان ) است كه از رساله حی بن يقظان ابن سينا تقليد شده ولی از او جامعتر و كاملتر است .

پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 3 صفحه . 102 ( 2 ) الكتاب الذهبی للمهرجان الالفی لذكری ابن سينا صفحه 57

اين كتاب در ايران وسيله مرحوم بديع‏الزمان‏ فروزانفر ترجمه شد و بنگاه ترجمه و نشر كتاب چاپ و منتشر كرد . وی عمر طويل كرده و در سال 581 درگذشته است
3 - قاضی ابو الوليد محمدبن احمدبن محمدبن رشد اندلسی ، هم فيلسوف‏ است و هم پزشك و هم فقيه ، در همه اين رشته‏ها كتب متعدد دارد . كتاب‏ معروف او شرحی است كه بر ما بعدالطبيعه ارسطو نوشته و چاپ شده است
كتاب فقهی معروفش ( بدايةالمجتهد ) است كه چاپ شده . مجموعه رسائل‏ فلسفی وی را در بمبئی چاپ كرده‏اند . اروپائيان برای او در فلسفه مقامی‏ در حد ابن سينا قائلند ، ولی آراء او در ميان فلاسفه اسلامی ارزش ندارد
يكی از كتب معروف او تهافت التهافت است كه تهافت الفلاسفة غزالی‏ را رد كرده است . كتاب بی‏ارزشی است . وی فوق‏العاده نسبت به ارسطو متعصب است و بهمين جهت با ابن سينا كه چنين تعبدی در برابر ارسطو ندارد و آراء شخص خود را دخالت داده است مخالف است . ارنست رنان‏ فيلسوف معروف فرانسوی كه معارضاتش با مرحوم سيد جمال‏الدين اسدآبادی‏ معروف است ، كارهای زيادی در زمينه شناخت ابن رشد انجام داده است
وی در سال 595 درگذشته است
4 - مجدالدين جيلی ، درباره اين مرد اطلاع زيادی نداريم ، همين قدر می‏دانيم در مراغه تدريس می‏كرده و امام فخر رازی نزد او تحصيل كرده است‏ ( 1 ) و همچنين شهاب‏الدين سهروردی نيز در آغاز تحصيلش از محضر او در مراغه استفاده كرده است ( 2 ) ظاهرا هم حكيم بوده و هم متكلم و هم فقيه‏ و اصولی . ياقوت در معجم الادبا ضمن شرح سهروردی او را با عناوين فقيه ، اصولی ، متكلم ، می‏ستايد ( 3 )

پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 3 صفحه . 34 ( 2 - 3 ) معجم‏الادباءج 7 صفحه . 269

5 - قاضی زيدالدين عمر بن سهلان ساوجی معروف به ابن سهلان . در ساوه‏ بدنيا آمده و در نيشابور می‏زيسته و از كسب دست خود از راه استنساخ كتب‏ زندگی می‏كرده است . به تعبير ترجمه صوان الحكمة : ( شريعت و حكمت را در عقدی واحد نظام داد ) وی شاگرد شرف‏الدين ايلاقی سابق‏الذكر است ( 1 ) و گويند شرحی بر رسالةالطير بوعلی بفارسی نوشته است ( 2 ) كتاب معروف‏ او ( البصائرالنصيرية ) است كه قسمت منطق آن در مصر چاپ شده و از بهترين كتب منطق است . مطابق آنچه در تتمه صوان الحكمة آمده است همه‏ كتابهای او جز كتاب البصائر النصيرية در يك حريق از بين رفت . ابن‏ سهلان از كسانی است كه نام زنده‏ای در فلسفه دارد . احيانا برخی آرائش‏ نقل می‏شود ( 3 ) تاريخ وفاتش را نمی‏دانيم
6 - ابوالفتوح . نجم‏الدين احمدبن محمدالسری ، معروف به ابن الصلاح
بعضی گفته‏اند همدانی الاصل است و بعضی گفته‏اند عراقی و اهل سميساط ( نزديك فرات در حدود حلوان ) بوده است به بغداد مهاجرت كرده و نزد ابوالحكم مغربی سابق‏الذكر تحصيل كرده و در سال 548 يعنی يك سال پيش از استاد خود درگذشته است ( 4 ) تاريخ ولادت او را نمی‏دانيم ، شايد هم‏ بتوان او را از طبقه نهم بشمار آورد . ابوالحكم مغربی كه سابقه استادی او را داشت به افضليت او برخود اعتراف داشت گويند شفای بوعلی والفوز الاصغر ابن مسكويه را شرح كرده است ( 5 )
7 - محمدبن عبدالسلام انصاری ماردی ( ماردينی ) .

پاورقی : ( 1 ) جزوه آقای احمدی نقل از متن عربی تتمه صوان الحكمة ص 127
( 2 ) تاريخ علوم عقلی در اسلام صفحه . 229 ( 3 ) اسفار ، مباحث جواهر و اعراض
( 4 ) نامه دانشوران‏ج 1 صفحات 251 - . 260 ( 5 ) ريحانة الادب‏ج 8 صفحه . 68

در زمان خويش در علوم حكمی يگانه و علامه وقت بشمار می‏آمده است ( 1 ) زادگاهش منطقه‏ قدس و فلسطين است و پدرانش نيز در آنجا می‏زيسته‏اند ، ظاهرا جد اعلايش‏ از انصار مدينه بوده است . استاد فلسفه او ابن الصلاح سابق‏الذكر است و قصيده عينيه معروف بوعلی را شرح كرده است ( 2 ) و بنا بر گفته ابن‏ القفطی ، شهاب الدين سهروردی مقداری فلسفه نزد او آموخته است ( 3 ) فخرالدين ماردينی مردی فوق‏العاده متشرع و متعبد بوده است ، در سال 594 با آرامش و اطمينان روحانی و مذهبی خاصی در سن 82 سالگی جان به جان‏ آفرين تسليم كرد ( 4 )

طبقه يازدهم

1 - فخرالدين ، محمدبن عمروبن الحسين الرازی معروف به امام فخر رازی
هم فقيه بود و هم متكلم و هم مفسر و هم فيلسوف و هم پزشك و هم خطيب
ذهنی فوق‏العاده جوال داشت و در تبحر در علوم مختلف كم نظير است . در عين اينكه در افكار فلاسفه وارد است ، و تأليفاتی گرانبها در فلسفه دارد ، طرز تفكرش تفكر كلامی است نه فلسفی و سخت بر فلاسفه می‏تازد و در مسلمات فلسفه تشكيك می‏نمايد . در تنظيم و تبويب و تقرير مسائل حسن‏ سليقه دارد ، صدرالمتألهين از اين نظر از او بسيار استفاده كرده است
مهمترين كتاب فلسفی او ( المباحث المشرقيه ) است ، شهرت بيشترش‏ بواسطه تفسير مفاتيح الغيب است بر قرآن مجيد كه جای شايسته‏ای در ميان‏ تفاسير برای خود باز كرده است . برای وی در فلسفه استادی جز مجدالدين‏ جيلی سابق‏الذكر سراغ نداريم و شايد بيشتر با مطالعه بر مسائل فلسفی دست‏ يافته است .

پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 2 صفحه . 328 ( 2 ) عيون‏الانباءج 2 صفحه . 327 ( 3 ) تاريخ الحكماء ابن القفطی ص . 290 ( 4 ) عيون الانباءج 2 صفحه . 328

ولی شاگردان زيادی داشته است ، كه بعضی از آنها مبرز بوده‏اند از قبيل شمس‏الدين خسرو شاهی ، قطب‏الدين مصری ، زين‏الدين كشی ، شمس‏الدين خوئی ، شهاب‏الدين نيشابوری
فخررازی در سال 534 متولد شده و در سال 606 درگذشته است ( 1 )
2 - شيخ شهاب الدين ، يحيی بن حبش بن ميرك سهروردی زنجانی ، معروف‏ به شيخ اشراق . بدون شك از اعجوبه‏های روزگار است . ذهنی فوق‏العاده وقاد و جوال و نوجو و مبتكر داشته است . تمايل اشراقی در فلسفه ، پيش از او ، حتی در فارابی و بوعلی وجود داشته است . اما كسی كه مكتبی بنام مكتب‏ اشراق تأسيس كرد و در بسياری از مسائل راه آن مكتب را از راه مكتب‏ مشاء جدا كرد اين مرد بزرگ بود . تقريبا همه مسائلی كه اكنون به عنوان‏ نظريات اشراقيون در مقابل مشائين شناخته ميشود ، و برخی می‏پندارند آنها مسائل ما به الاختلاف افلاطون و ارسطو است ، نتيجه فكر شخص سهروردی است‏ كه در مقابل افكار مشائين و بالخصوص مشائيان اسلامی آورده است . وی نزد مجدالدين جيلی ( در مراغه ) و ظهيرالدين قاری ( ظاهرا در اصفهان ) و فخرالدين ماردينی ( در عراق ) تحصيل كرده و مدتی ملازم ماردينی بوده است
ماردينی می‏گفته در هوش و ذكاء وحدت ذهن مانندش را نديده‏ام و از اين رو برجانش می‏ترسم ( 2 ) گويند البصائر النصيريه ابن سهلان را نزد ظهير الدين‏ قاری خوانده است
سهروردی در ساير علوم و از آن جمله فقه نيز سرآمد بوده است . به شام و حلب رفت و در جلسه درس فقه استاد مدرسه حلاويه حلب بنام شيخ افتخارالدين شركت كرد ، برتريش روشن گشت و مقرب استاد شد ، صيت‏ شهرتش او را مورد علاقه الملك الظاهر پسر صلاح الدين ايوبی كرد و در حضور او بی‏محابا با فقها و متكلمين مناظره می‏كرد و آنها را مغلوب می‏ساخت ، همين كار سبب حسادت‏ ديگران شد و كاری كردند كه صلاح الدين ايوبی فرزندش را وادار كرد كه او را بقتل برساند .

پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 3 صفحات 34 - 45 و تاريخ الحكماء ابن القفطی‏ صفحات 291 - . 293 ( 2 ) معجم‏الادباءج 7 ص . 269

در سال 586 در سن 36 سالگی ( 1 ) و يا در سال 587 در سن‏ 38 سالگی ( 2 ) كشته شد
گويند وی با فخرالدين رازی همدرس بوده است ، سالها پس از مرگش كه‏ نسخه‏ای از كتاب تلويحات او را به فخرالدين دادند آنرا بوسيد و به ياد ايام همشاگردی اشك از ديده فرو ريخت ( 3 )
سهروردی نه تنها در مناظره با فقهاء و متكلمين بی‏پروا بود و دشمنی‏ می‏انگيخت ، در اظهار اسرار حكمت ، بر خلاف توصيه بوعلی در آخر اشارات‏ ، شايد به علت جوانی ، بی‏پروائی می‏كرد واز همين رو افراد پخته از اول‏ حدس می‏زدند كه جان سالمی نخواهد برد . وقتی كه خبر مرگش به دوست و استادش فخرالدين ماردينی رسيد گفت همان شد كه من حدس ميزدم . و نيز از همين رو درباره‏اش گفته می‏شد كه شهاب‏الدين علمش بر عقلش فزونی دارد ، 3 - افضل الدين مرقی كاشانی ، معروف به بابا افضل . اين مرد ، علی رغم‏ اينكه شخصيت برجسته‏ای دارد ، تاريخ روشنی از او در دست نيست ، كتابهای‏ بسياری به فارسی و عربی تأليف كرده است . و اخيرا فهرستی از آنها تهيه‏ و چاپ شده است ( 4 ) بعضی گفته‏اند دائی خواجه نصيرالدين طوسی بوده است‏ ولی تأييد نشده و بسيار مستبعد است

پاورقی : ( 1 ) وفيات الاعيان‏ج 5 ص . 316 ( 2 ) عيون الانباءج 3 ص . 274 ( 3 ) سه حكيم مسلمان ص . 76 ( 4 ) مصنفات افضل الدين كاشانی ، تأليف آقايان مجتبی مينوی و دكتر يحيی مهدوی

در كتاب دائره‏المعارف فارسی از انتشارات فرانكلين می‏نويسد : بابا افضل ، شهرت‏افضل الدين ، محمد بن حسين كاشانی ، شاعر و عارف ايرانی ، به قولی در حدود 582 يا 592 در قريه مرق كاشان متولد شده و پس از 654 يا 664 و به قولی در اوايل قرن هفتم وفات يافت . . . از اصحاب نزديك‏ خواجه نصيرالدين طوسی بود . ) لغت نامه دهخدا و همچنين غزالی نامه ( 1 ) وفات او را در 707 دانسته‏اند . بعضی وفات او را در 666 و بعضی در 667 دانسته‏اند
محمود خضيری در مقاله‏ای كه در كتاب دعوه‏التقريب تحت عنوان " افضل‏الدين الكاشانی فيلسوف مغمور " نوشته است از نسخه خطی كتابی بنام‏ مختصر فی ذكر الحكاء اليونانيين و المليين " كه در كتابخانه اسكوريال‏ اسپانيا است نقل كرده كه وفات بابا افضل در سال 610 بوده است ( 2 )
در كتاب فلاسفه ايرانی با استفاده از مقدمه مرحوم نفيسی و مقاله خضيری‏ و خصوصا با استناد به آنچه خواجه در شرح اشارات در باب قياس خلف از بابا افضل حكايت كرده كه با جمله ( رحمه الله ) بر او درود فرستاده است‏ استدلال كرده كه چون تأليف شرح اشارات مابين سالهای 644 624 بوده است ( 3 ) و بابا در آنوقت در گذشته بوده است ، و آراء او در آنوقت منتشر بوده است پس سال وفات بابا از 667 هم جلوتر بوده است
در كتاب سرگذشت و عقايد فلسفی خواجه نصيرالدين طوسی ، نگارش محمد مدرسی زنجانی از خود خواجه در كتاب سيرو سلوك نقل كرده كه : ( پدر بنده‏ . . . بنده كمترين را به تحصيل فنون علم و استماع سخن ارباب مذاهب و مقالات ترغيب كردی ، تا اتفاق را شخصی از شاگردان افضل الدين كاشی رحمه‏ الله تعالی كه او را كمال‏الدين محمد حاسب گفتندی و در انواع حكمت خصوصا فن رياضی‏ تقدمی حاصل كرده بود و با پدر بنده كمترين سابقه دوستی و معرفتی داشت‏ بدان ديار افتاد .

پاورقی : ( 1 ) غزالی نامه ، چاپ دوم صفحه . 106 ( 2 ) دعوه التقريب صفحه . 185 ( 3 ) در روضات می‏نويسد كه شرح اشارات در سال 640 پايان يافت

پدر ، بنده را به استفادت از او و تردد به خدمت او اشارت كرد . و بنده در پيش او به تعلم فن رياضی مشغول شدم
از اين گفتار روشن می‏شود كه خواجه نصيرالدين شاگرد شاگرد بابا افضل‏ بوده است . و بابا از اصحاب خواجه نبوده است ( آنچنانكه در دائره‏ المعارف فارسی آمده است ) بلكه در طبقه استادان استادان خواجه بوده‏ است . عليهذا اينكه وفات بابا را در 606 يا 610 و يا قريب به اين‏ سنوات بدانيم ( بر خلاف آنچه در لغت نامه و غزالی نامه آمده است ) اقرب احتمالات است و برخلاف ادعای سعيد نفيسی در مقدمه رباعيات‏ باباافضل و دكتر ذبيح‏الله صفادر تاريخ ادبيات ايران ، تولد بابا در اواخر قرن ششم نبوده بلكه در اواسط آن قرن بوده است
اين رباعی در مدح بابا ، منسوب به خواجه است :
گر عرض دهد سپهر اعلی
فضل فضلا و فضل افضل
از هر ملكی به جای تسبيح
آواز آيد كه افضل ، افضل

طبقه دوازدهم

1 - فريدالدين داماد نيشابوری ، از تاريخ زندگی اين مرد نيز اطلاع درستی‏ نداريم ، همين قدر می‏دانيم كه استاد خواجه نصيرالدين طوسی بوده و خواجه‏ اشارات را نزد او تحصيل كرده است ( 1 ) و خود او شاگرد صدرالدين سرخسی‏ سابق الذكر بوده است . سلسله اساتيد خواجه از طريق فريد الدين داماد به‏ بوعلی می‏رسد .

پاورقی : ( 1 ) روضات الجنات ص . 582

به اين ترتيب كه خواجه شاگرد فريدالدين داماد ، و او شاگرد صدرالدين سرخسی ، و او شاگرد افضل الدين غيلانی ، و او شاگرد ابوالعباس لوكری و او شاگرد بهمنيار و او شاگرد بوعلی بوده است . سال وفاتش بر ما معلوم‏ نيست
2 - شمس‏الدين ، عبدالحميدبن عيسی خسروشاهی ، معروف به شمس‏الدين‏ خسروشاهی ، ابن ابی اصيبعه از او به عنوان امام العلماء ، سيدالحكماء قدوه الانام شرف الاسلام ياد می‏كند ( 1 ) در طب و فلسفه و علوم شرعيه مبرز و از شاگردان مبرز فخرالدين رازی بوده . كتاب شفا را تلخيص كرده ولی‏ شهرتش در محيط فلسفه به واسطه برخی سؤالات فلسفی است كه خواجه‏ نصيرالدين طوسی از او ( كه در طبقه اساتيد خواجه بوده است ) كرده و او جواب داده است و در كتب فلسفی مطرح است ( 2 ) . 3 - قطب‏الدين ابراهيم بن علی بن محمد سلمی معروف به قطب‏الدين مصری‏ اين مرد نيز از شاگردان مبرز فخرالدين رازی بوده است . ابن ابی اصيبعه‏ می‏گويد وی اصلا از بلاد مغرب بوده و بعد به مصر منتقل شده و مدتی در آنجا اقامت كرده سپس به بلاد ايران مسافرت كرده ، نزد فخرالدين رازی تحصيل‏ كرده است . استاد خويش فخرالدين را در فلسفه بر بوعلی ترجيح می‏داده‏ است همچنانكه ابوسهل مسيحی را در طب بر بوعلی ترجيح می‏داده است
قطب‏الدين مصری در فتنه مغول در نيشابور كشته شد ( 3 ) او نيز از اساتيد خواجه نصيرالدين طوسی بوده است ( 4 ) عليهذا خواجه شاگرد شاگرد فخررازی‏ بوده است

پاورقی : ( 1 ) عيون‏الانباءج 3 ص . 383 ( 2 ) اسفار ، ج 4 ( چاپ سنگی ) ص 95 و تعليقه صدرالمتألهين بر شفا ص . 170 صدرالمتألهين كه جوابهای خسروشاهی را كافی نمی‏داند خود رساله‏ مستقلی در جواب اين سؤالات نوشته و در حاشيه مبداء و معاد و شرح هداية چاپ شده است
( 3 ) عيون‏الانباءج 3 ص 45 - . 46 ( 4 ) ريحانةالادب‏ج 2 صفحه . 177

4 - كمال‏الدين يونس ( يا كمال‏الدين بن يونس ) موصلی معروف به " ابن‏ منعه " ابن ابی اصيبعه كه با او قرب زمان داشته او را نيز قدوه العلماء و سيدالحكماء می‏خواند ( 1 ) در مدرسه موصل بتدريس علوم فلسفی اشتغال‏ داشته و شاگردانی تربيت كرده است مطابق آنچه در ريحانةالادب آمده ، خواجه نزد اين مرد نيز تحصيل كرده است ( 2 ) در ريحانةالادب جلد پنجم‏ صفحه 9 می‏نويسد : ( از اكابر علماء حكمای عامه می‏باشد كه در نحو و صرف و فقه و حديث و تفسير و طب و تاريخ و موسيقی و هندسه و حكمت و هيئت .
. وحيد عصر خود بوده ، در اندك زمانی شهرت بی‏نهايت يافته و مرجع‏ استفاده افاضل گرديد . از بلاد بعيده حاضر حوزه درسی او می‏شده‏اند . .
وفات او در سال 639 واقع شده است . )

طبقه سيزدهم

1 - خواجه نصيرالدين محمدبن الحسن الطوسی . او را استاد البشر لقب‏ داده‏اند و نيازی به معرفی ندارد ، ارزش كارهای فلسفی او و نقشی كه در تحول فلسفه داشته است نيازمند بيك كتاب است . در رياضيات از شخصيتهای معدود جهان بشمار می‏رود ، از كسانی است كه در اساس هيئت‏ بطلميوس تشكيك كرده و زمينه را برای هيئت جديد فراهم كرده است . آقای‏ تقی زاده مدعی است كه ايرادات خواجه در كتاب تذكره خويش براساس‏ هيئت بطلميوس ، به پيشنهاد كوپرنيك لهستانی طرح نوينی را برای هيئت‏ عالم كمك كرده است ( 3 )
خواجه مانند بوعلی ، يك زندگی پرماجرا داشته است . در آخر اشارات به‏ شكل دردناكی ناله سر می‏دهد ، و در عين حال اينهمه آثار آفريده و شاگردان‏ بسيار تربيت كرده است .

پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 2 صفحه . 337 ( 2 ) ريحانةالادب‏ج 2 صفحه . 177 ( 3 ) مقالات و بررسيها ( نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامی تهران‏ ) دفتر هفتم و هشتم ص . 162

خواجه در سال 597 متولد شده و در سال 672 درگذشته است
2 - اثيرالدين ، مفضل بن عمر ابهری . كتاب معروف او كتاب هداية است‏ در طبيعيات و الهيات كه جای شايسته‏ای باز كرده است . اين كتاب را قاضی حسين ميبدی و صدرالمتألهين شيرازی شرح كرده‏اند . شرح اخير موجب‏ شهرت بيشتر كتاب و مؤلف آن شده است . علامه حلی در كتاب جوهرالنضيد صفحه 78 درباب عكس سالبه جزئيه كه مورد اتفاق منطقيين است كه عكس‏ ندارد . می‏گويد : به استثنای قضيه مشروطه خاصه و عرفيه خاصه ، بعد می‏گويد : اين مطلب از مطالبی است كه اثيرالدين مفضل بن عمر ابهری بر آن وقوف‏ يافت . گويند شاگرد امام فخر رازی بوده است
3 - نجم‏الدين علی بن عمر كاتبی قزوينی ، معروف به دبيران . از اكابر حكما و منطقيين و رياضيدانان بشمار می‏رود . كتاب معروف او در حكمت‏ كتاب حكمة العين است كه شروح بسيار بر آن نوشته شده است ، كتاب‏ معروفش در منطق شمسيه است كه به نام خواجه شمس‏الدين صاحب ديوان جوينی‏ نوشته است و قطب الدين رازی آنرا شرح كرده و مجموع متن و شرح از كتب‏ رايج درسی طلاب است كاتبی استاد علامه حلی و قطب‏الدين شيرازی و همكار و مصاحب خواجه نصيرالدين طوسی در ساختن رصد مراغه بوده و در سال 675 درگذشته است

طبقه چهاردهم

اين طبقه را شاگردان خواجه نصيرالدين طوسی تشكيل می‏دهند
1 - حسن بن يوسف بن مطهر حلی . معروف به علامه حلی . هر چند شهرت‏ علامه حلی به فقاهت است اما او مردی جامع بوده در منطق و فلسفه نيز كاتبی و خواجه بوده است . در سال 648 متولد و در سال 711 درگذشته است
2 - كمال‏الدين ميثم بن ميثم بحرانی ، معروف به ابن ميثم بحرانی
اديب و فقيه و فيلسوف بوده است ، فلسفه را نزد خواجه نصيرالدين طوسی‏ تحصيل كرده است ، بعضی گفته‏اند كه خواجه نيز متقابلا نزد او فقه خوانده‏ است ( 1 ) ابن ميثم نهج‏البلاغه را شرح كرده است ، از نظر فلسفی ، شرح او بهترين شروح نهج‏البلاغه شمرده شده و اخيرا در پنج جلد چاپ شده است . ابن‏ ميثم در سال 678 يا 679 و يا بنابر تحقيق صاحب الذريعه در سال 699 درگذشته است ( 2 ) 3 - قطب‏الدين محمود بن مسعود بن مصلح شيرازی ، معروف به قطب الدين‏ شيرازی . در منطق شاگرد كاتبی قزوينی ، و در حكمت و طب ( كليات قانون‏ ) شاگرد خواجه نصيرالدين طوسی بوده است قانون بوعلی و حكمةالاشراق‏ سهروردی را شرح كرده است و خود كتابی به فارسی در اقسام حكمت نوشته كه‏ بنام دره التاج معروف است و اخيرا چاپ شده است . هر سه كتاب نامبرده‏ با ارزش است . شهرت بيشتر او در جو فلسفی به واسطه شرح حكمةالاشراق‏ است . با خواجه نصيرالدين طوسی در كار صد مراغه همكاری داشته است در سال 710 يا 716 درگذشته است ( 3 )
4 - حسن بن محمد بن شرفشاه علوی حسينی استرآبادی معروف به اين شرفشاه‏ . در مراغه محضر خواجه را درك كرده و نزد او تحصيل كرده و ملازم او می‏بوده است . بعد از وفات خواجه به موصل رفته و در مدرسه نوريه بتدريس‏ حكمت پرداخته است . تجريد خواجه را حاشيه و قواعد العقائد او را شرح‏ كرده است و در سال 715 يا 717 يا 718 درگذشته است ( 4 )

پاورقی : ( 1 ) روضات الجنات صفحه . 582 ( 2 ) ريحانة الادب‏ج 8 صفحه . 243 ( 3 ) ريحانةالادب‏ج 4 ص . 471 ( 4 ) ريحانةالادب‏ج 8 ص 53 - . 54

طبقه پانزدهم

1 - قطب الدين ، محمد بن محمدبن ابی جعفر رازی ، معروف به قطب‏الدين‏ رازی ، از علمای نامی اسلامی است ، حكيم و منطقی و فقيه بوده است ، نزد علامه حلی درس خوانده و علامه به او اجازه حديث داده است ، شهيد اول او را ملاقات كرده و از او اجازه روايت گرفته و او را دريائی بی‏پايان يافته‏ است . قطب‏الدين رازی همچنانكه قبلا گفتيم شمسيه كاتبی قزوينی را شرح‏ كرده و اكنون كتاب درسی طلاب است ديگر اينكه كتابی نوشته به نام ( محاكمات ) و در آن كتاب ميان دو شارح بزرگ اشارات : فخرالدين رازی و نصيرالدين طوسی داوری كرده است . ديگر اينكه كتاب مطالع الانوار قاضی‏ سراج الدين ارموی را در منطق شرح كرده كه چاپ شده و هم اكنون بنام شرح‏ مطالع معروف است و احيانا در حوزه‏های علميه تدريس می‏شود شهرت قطب‏ الدين رازی بواسطه اين سه كتاب است ولی او كتابهای ديگر هم دارد
قطب‏الد ين در سال 766 يا 776 درگذشته است ( 1 ) . 2 - شمس‏الدين محمد بن مباركشاه مروی معروف به ميرك بخارائی . كتاب‏ حكمةالعين كاتبی قزوينی را شرح كرده و احيانا در كتب فلسفه از او به‏ شارح حكمةالعين ياد می‏شود و مير سيد شريف جرجانی بر شرح حكمةالعين حاشيه‏ زده است تاريخ وفاتش بر ما معلوم نيست
3 - قاضی عضدالدين عبدالرحمن ايجی شيرازی . هم حكيم بوده و هم متكلم و هم اصولی . نظريات او در علم اصول و همچنين در برخی مسائل فلسفی و كلامی‏ مطرح است . كتاب معروف او مواقف است كه هر چند عنوان كلام دارد نه‏ فلسفه ، ولی می‏دانيم كه بعد از دوره خواجه نصيرالدين طوسی و تأليف كتاب‏ تجريد ، كلام به نسبت زيادی به فلسفه نزديك شد ، يعنی هدفهای كلامی با معيارهای فلسفی ، نه با معيارهای كلامی ، توجيه می‏شد و بسياری از مسائل‏ الهيات بالمعنی الاعم بيان بار ديگر به قسمتی از معارف اسلامی جان داد .

پاورقی : ( 1 ) ريحانة الادب‏ج 4 ص 465 - . 467

به علاوه منظور ما از طبقات فلاسفه تنها كسانی نيستند كه در فلسفه صاحب نظرند ، مقصود ، همه‏ كسانی است كه حامل اين فن بوده و واسطه انتقال از دوره‏ای به دوره ديگر بوده‏اند
تفتازانی لااقل در منطق اين شأن را داشته است . وی در سال 712 يا 722 در ديهی در نزديكی شهر نساء متولد شد و در سال 791 يا 792 يا 793 در سرخس درگذشت بعضی گفته‏اند در سمرقند درگذشت و جنازه‏اش به سرخس منتقل‏ شد ( 1 )
2 - سيد علی بن محمد بن علی جرجانی معروف به شريف جرجانی و ميرسيد شريف ، به حق او را محقق شريف خوانده‏اند . به دقت نظر و تحقيق معروف‏ است ، شهرت بيشترش به ادبيات و كلام است ، ولی جامع بوده ، حوزه درس‏ فلسفه داشته و در فلسفه شاگردان بسيار تربيت كرده و در نگهداری و انتقال‏ علوم عقلی به نسلهای بعد نقش مؤثری داشته است .

پاورقی : ( 1 ) ريحانةالادب‏ج 1 صفحه . 340

محقق شريف آثار و تأليفات فراوان دارد و همه پرفايده است و به قول قاضی نورالله همه علماء اسلامی بعد از مير سيد شريف طفيلی و عيال افادات اويند . تأليفات مير ، بيشتر به صورت‏ تعليقات و شروح است . از قبيل حاشيه بر شرح حكمةالعين در فلسفه حاشيه‏ شرح مطالع در منطق ، حاشيه شمسيه در منطق ، حاشيه مطول تفتازانی در علم‏ فصاحت و بلاغت ، شرح مفتاح العلوم سكاكی در اين علم ، حاشيه بر كشاف‏ زمخشری كه تفسيری است مشتمل بر نكات علم بلاغت ، و شرح مواقف عضدی در كلام
از كتب معروف مير ، يكی تعريفات است كه بنام تعريفات جرجانی‏ معروف است و ديگر كبرا در منطق است به فارسی كه برای مبتديان نوشته و ديگر صرف مير است به فارسی در علم صرف كه از زمان خودش تاكنون كتاب‏ درسی مبتديان طلاب بوده است
ميرسيد شريف شاگرد قطب‏الدين رازی سابق‏الذكر است ، گرچه اهل جرجان‏ است ولی در شيراز رحل اقامت افكند . مطابق نقل روضات از مجالس‏ المؤمنين ، آنگاه كه شاه شجاع بن مظفر به گرگان آمد و باسيد ملاقات كرد او را با خود به شيراز برد و تدريس در مدرسه دارالشفا را كه خود تأسيس‏ كرده بود به او واگذار كرد . امير تيمور كه بعد وارد شيراز شد مير را با خود به سمرقند برد و در همانجا بود كه با سعدالدين تفتازانی مناظرات‏ داشت پس از مرگ امير تيمور ، مير بار ديگر به شيراز آمد و تا پايان‏ عمر در شيراز بود
ميرسد شريف از بيست سالگی به كار تدريس و تحقيق مشغول بوده ، مخصوصا به تدريس فلسفه و حكمت اهتمام زياد داشت و حوزه درس قابل توجهی از فضلا تشكيل داده بود
گويند يكی از كسانی كه در حوزه درس او شركت می‏كرد خواجه لسان الغيب‏ حافظ شيرازی بود ، هرگاه در مجلس او شعر خوانده ميشد می‏گفت به‏ عوض اين ترهات به فلسفه و حكمت بپردازيد اما چون شمس‏الدين محمد ( حافظ ) می‏رسيد خود سيد می‏پرسيد بر شما چه الهام شده است ؟ غزل خود را بخوانيد . شاگردان او اعتراض كردند كه اين چه رازی است كه ما را از سرودن شعر منع می‏كنی ولی به شنيدن شعر حافظ رغبت نشان می‏دهی ؟ او در پاسخ می‏گفت شعر حافظ همه الهامات و حديث قدسی و لطائف حكمی و نكات‏ قرآنی است ) ( 1 ) ، ميرسيد شريف در سال 740 در گرگان متولد شده و در سال 816 در شيراز در گذشته است ( 2 )

طبقه هفدهم

اين طبقه بيشتر شاگردان محقق شريفند كه بعد از او ناشر افكار او بوده‏اند
1 - محيی‏الدين گوشكناری . اين مرد ، شاگرد ميرسيد شريف جرجانی و استاد محقق دوانی بوده است . از تاريخ تولد و وفات او اطلاعی نداريم
2 - خواجه حسنشاه معروف به بقال ، اين مرد ، نيز شاگرد ميرسيد شريف و استاد دوانی بوده است
فاضل معاصر آقای علی دوانی در كتاب شرح زندگانی جلال‏الدين دوانی از حبيب السير نقل كرده‏اند كه محيی الدين گوشكناری و خواجه حسنشاه بقال در زمان ميرزا محمد بايسنقر در شيراز به لوازم تدريس و افاده قيام نموده‏اند
3 - سعدالدين اسعد دوانی ، پدر محقق جلال الدين دوانی . او نيز از شاگردان محقق شريف بوده است
4 - قوام‏الدين كربالی ، استاد سيد صدرالدين دشتكی و جلال‏الدين دوانی و شاگرد شريف جرجانی بوده است
ما فعلا در اين طبقه جز اينها كسی را سراغ نداريم و اصلا نمی‏دانيم در اين‏ دوره كه قتل و غارت مغول آثار خود را در همه شؤون ظاهر ساخته بود و قتل‏عامهای امير تيمور گوركانی هم مزيد بر علت شده بود ، در غير شيراز چراغی روشن و حوزه‏ای داير بوده يا نبوده است ؟ !

پاورقی : ( 1 ) مقدمه انجوی بر ديوان حافظ ، نقل از حافظ شيرين سخن تأليف مرحوم‏ دكتر محمد معين
( 2 ) روضات الجنات صفحه . 476

طبقه هجدهم

1 - سيدالحكما محمدبن ابراهيم حسينی دشتكی شيرازی معروف به صدرالدين‏ دشتكی وسيد سند . از اعاظم حكماء دوره اسلامی و از افراد صاحب نظر است ، تا زمان ميرداماد افكار و آراء و آثار او و معاصر نامدارش جلال الدين‏ دوانی ، در ميان فضلا و طالبان حكمت مطرح بود . برخی از آراء و افكار او هنوز در ميان فلاسفه اسلامی مطرح است و برخی افكار مقبول دارد كه اكنون‏ مورد قبول فلاسفه بعد از صدرا است ، اين مرد در سال 828 متولد شده و در سال 903 در گذشته است معقول را نزد مردی بنام سيد فاضل فارسی و قوام‏الدين كربالی ( شاگرد سيد شريف ) تحصيل كرده است
2 - علامه ، جلال‏الدين محمدبن اسعدالدين دوانی صديقی ، معروف به علامه‏ دوانی و محقق دوانی . در منطق و فلسفه و رياضيات صاحب نظر بوده است ، برخی آراء و افكار او نيز هنوز در كتب فلسفه مطرح است . شاگرد قوام‏الدين كربالی و محيی‏الدين گوشكناری و حسنشاه معروف به بقال وپدرش‏ اسعدالدين دوانی ( كه همه از شاگردان سيد شريف بوده‏اند ) بوده است
صاحب روضات ( 1 ) و همچنين صاحب ريحانةالادب ( 2 ) علامه دوانی را شاگرد مستقيم ميرسيد شريف پنداشته‏اند . ولی فاضل معاصر آقای علی دوانی‏ در كتاب نفيس خود ( شرح زندگانی جلال‏الدين دوانی ) اشتباه آنها را روشن‏ و ثابت كرده‏اند كه علامه دوانی زمان ميرسيد شريف را درك نكرده ، بلكه شاگرد شاگردان او بوده است
علامه دوانی از كسانی است كه در حيات و ممات خود جنجال علمی‏ برانگيخته است .

پاورقی : ( 1 ) روضات ، صفحه . 476 ( 2 ) ج 3 ص . 214

در زمان حياتش با سيد صدرالدين دشتكی مشاجرات زبانی و قلمی فراوان داشته كه معروف است . بعد از خودش كتابهايش مورد توجه و رد و دفاع و نقض و ابرام بوده است . صدرالمتألهين در جلد سوم اسفار ( چاپ سنگی صفحات 16 14 ) در حدود سه صفحه نظريه‏ای از علامه دوانی نقل و رد می‏كند و در آخر می‏گويد ( بحث را از آن نظر طولانی كرديم كه اكنون اكثر اهل نظر را گمان بر آن است كه نظريه اين علامه نحرير آخرين سخن درباب‏ توحيد است ، ما ناچار بوديم خلل‏های سخن او را آشكار سازيم )
از اين جمله‏ها ميتوان نفوذ فوق‏العاده دوانی را در متأخرانش دريافت
در زمان علامه دوانی در اثر صيت شهرت وی ، شيراز مركز ثقل علوم فلسفی‏ بوده ، از خراسان و آذربايجان و كرمان و حتی از بغداد و روم و تركستان ، دانشجويان به شيراز رهسپار می‏شده‏اند ( 1 ) علامه دوانی در سال 830 متولد شده و در سال 903 يا 908 درگذشته است
3 - علی بن محمد سمرقندی قوشجی ، معروف به ملاعلی قوشجی صاحب شرح‏ معروف بر تجريد خواجه نصيرالدين طوسی
قوشجی هم متكلم بوده و هم رياضيدان ، زيج الغ بيك را كه قاضی زاده‏ رومی ( استادش ) و غياث‏الدين جمشيد كاشانی نابغه رياضيدان ، شروع كرده‏ بودند و موفق به انجام آن نشده بودند ، قوشجی به امرالغ بيك بن شاهرخ بن‏ امير تيمور كه خود رياضيدانی ماهر و استاد قوشجی بود به پايان رسانيد
به تبريز و عثمانی سفر كرده و در عثمانی اقامت كرده و در همانجا در سال‏ 879 درگذشته است ( 2 )

پاورقی : ( 1 ) رجوع شود به كتاب شرح زندگانی جلال الدين دوانی تأليف آقای علی‏ دوانی
( 2 ) ريحانةالادب‏ج 4 صفحه 495 - . 496

شرح قوشجی بر تجريد خواجه نصيرالدين طوسی از كتبی است كه همواره مورد توجه فضلا بوده و حواشی و تعليقات فراوان بر آن زده شده است . شرح قوشجی‏ ، در تاريخ فلسفه الهی نقش فعالی داشته است

طبقه نوزدهم

اين طبقه را شاگردان سيد صدرالدين دشتكی و علامه دوانی تشكيل می‏دهند
1 - غياث‏الدين منصور دشتكی فرزند برومند سيد صدرالدين دشتكی . از اعاظم حكما به شمار می‏رود ، گويند در بيست سالگی از علوم زمان خود فارغ‏ گشت . در زمان شاه طهماسب مدتی صدارت عظمی داشت و بعد استعفا داد و به شيراز برگشت . مدرسه منصوريه شيراز كه هم اكنون باقی است از تأسيسات او است ، دنباله كار پدر خود را در رد نظريات علامه دوانی‏ گرفت و احيانا در مناظرات حضوری آن دو شركت می‏كرد ، چندين كتاب فلسفی‏ دارد از قبيل اثبات الواجب ، شرح هيا كل النورسهرورد ی ، حاشيه بر شرح‏ اشارات خواجه ، حاشيه بر شفای بوعلی ، محاكمات ميان پدرش و دوانی در حواشی آن دو بر تجريد
صدرالمتألهين در الهيات اسفار از او به عنوان ( سرابيه المقدس‏ المنصور المؤيد من عالم ملكوت السماء غياث اعاظم السادات و العلماء ) ياد می‏نمايد ( 1 ) غياث الدين دشتكی در سال 940 يا 948 درگذشته است
2 - محمود نيريزی شاگرد ديگر سيد صدرالدين دشتكی . گويند چند كتاب‏ جلال‏الدين دوانی را شرح كرده و بر او تاخته و از استاد خويش دفاع كرده‏ است ( 2 )
3 - قاضی كمال الدين ميبدی يزدی .

پاورقی : ( 1 ) اسفار چاپ سنگی‏ج 3 صفحه . 18 ( 2 ) شرح زندگانی جلال‏الدين دوانی ص . 126

شهرت اين شخص بواسطه شرحی است كه‏ بر هدايه اثيرالدين ابهری نوشته كه به شرح هدايه ميبدی معروف است ، و هم شرحی بر ديوان منسوب به حضرت امير عليه‏السلام نوشته است كه‏ آن نيز سبب شهرتش گشته است . كتابی به فارسی به نام ( جام گيتی نما ) ( 1 ) در فلسفه نوشته است ( 2 )
4 - جمال‏الدين محمود شيرازی : كرسی تدريس جلال‏الدين را بعد از مرگش‏ اين مرد اشغال كرده است ، از اطراف و اكناف به حوزه درسش می‏آمده‏اند ، ملا احمد اردبيلی معروف به مقدس اردبيلی ، ملاعبدالله شوشتری ، ملا عبدالله يزدی صاحب حاشيه معروف بر تهذيب المنطق ، ملاميرزا جان شيرازی‏ معروف به فاضل با غنوی از شاگردان او بوده‏اند . ( 3 ) 5 - ملاحسين الهی اردبيلی فرزند خواجه شرف‏الدين عبدالحق اردبيلی . از شاگردان علامه دوانی وامير غياث‏الدين است و شيعه است ، و چون زمانش‏ مصادف است با ظهور شاه اسماعيل صفوی بعضی رسائل خود را به نام او نوشته‏ و به او اهداء كرده است . اگر چه اردبيلی است اما برای كسب فيض و فضيلت به بلاد مختلف از آن جمله شيراز و هرات مسافرت كرده است . آثار مختلف در منطق ، كلام ، فلسفه ، هندسه و هيئت نوشته است كه غالبا ، طبق‏ معمول آن زمان به صورت حاشيه و يا حاشيه بر حاشيه است از قبيل حاشيه بر شرح مواقف و شرح مطالع و شرح شمسيه و شرح هدايه ميبدی و حاشيه علامه‏ دوانی بر شرح تجريد و حاشيه سيد صدر بر آن كتاب و شرح چغمينی و شرح‏ تذكره خواجه در هيئت و تحرير اقليدس در هندسه و بيست باب در اسطرلاب‏ ، تاريخ وفاتش را نمی‏دانيم ( 4 )

پاورقی : ( 1 ) آقای عبدالله نورانی آنرا تصحيح كرده‏اند و آماده چاپ است
( 2 ) شرح زندگانی جلال‏الدين دوانی ص . 108 ( 3 ) شرح زندگانی جلال الدين دوانی صفحه . 110 ( 4 ) روضات صفحه 185 - . 186

طبقه بيستم

1 - ملا عبدالله يزدی صاحب حاشيه معروف بر منطق‏التهذيب كه به حاشيه‏ ملاعبدالله معروف و كتاب درسی طلاب در منطق است . بعضی مدعی شده‏اند كه‏ از علوم شرعيه بی‏اطلاع بوده است ، ولی برعكس ، هم فقيه بوده و هم اهل‏ معقول ، خصوصا منطق . در شيراز نزد جمال‏الدين محمود سابق‏الذكر و امير غياث‏الدين دشتكی تحصيل كرده است در آخر عمر به عراق رفته و مجاور شده و در همانجا در سال 981 درگذشته است ( 1 )
2 - ملاحبيب‏الله باغنوی شيرازی معروف به ملاميرزاجان و فاضل باغنوی
شاگرد جمال‏الدين محمود بوده و چند حاشيه و شرح از علامه دوانی را حاشيه‏ كرده است در سال 994 درگذشته است . در طبيعيات شرح منظومه سبزواری از او با عنوان ( فاضل باغنوی ) ذكری به ميان آمده است
3 - شمس‏الدين محمد خفری شيرازی ، شاگرد امير غياث‏الدين منصور بوده‏ است و ظاهرا حوزه درس علامه دوانی و سيد صدرالدين دشتكی را نيز درك‏ كرده است شرح تجريد و شرح حكمةالعين را حاشيه زده و رساله‏ای تحت عنوان‏ اثبات الواجب دارد . مرد دقيق‏النظری بوده است ، صدرالمتألهين در جلد اول اسفار مطالبی از او نقل كرده و مورد بحث قرار داده است . خفری را می‏توان از طبقه نوزدهم هم به شمار آورد يعنی او از جوانسالان طبقه نوزدهم‏ و كهنسالان طبقه بيستم بوده است وی در سال 957 يا 935 درگذشته است
4 - خواجه افضل‏الدين تركه . از شاگردان جمال‏الدين محمود است ( 2 ) صاحب روضات می‏گويد فاضل حكيم خواجه افضل الدين محمدبن حبيب‏الله معروف‏ به تركه ، استاد شيخ ابوالقاسم كازرونی حكيم امامی معروف به نصرالبيان‏ است نصرالبيان در كتاب سلم السموات كه بخشی از آن در تاريخ حكما است‏ ( صاحب روضات از آن كتاب فراوان بهره برده و نقل می‏كند ) درباره استاد خويش گفته است طلوع و شهرت اين استاد مابين سالهای 970 و 990 در بلاد عراق عرب و خراسان بوده است

پاورقی : ( 1 ) روضات الجنات ص . 358 ( 2 ) شرح زندگانی جلال‏الدين دوانی ص . 110

5 - حكيم داودبن عمر انطاكی مصری . تنها در نامه دانشوران از اين مرد ذكری ديده ايم ، وی از اجلاء فضلاء اطباء و معتبرين حكمای اواخر سده دهم و اوايل سده يازدهم بوده است ، مطابق آنچه خودش شرح حال خود را املاء كرده‏ در انطاكيه كور مادرزاد متولد شده تا هفت سالگی فلج هم بوده است و در همان حال مقدمات را آموخته و قرآن را حفظ كرده و هميشه از خداوند شفای‏ خود و توفيق تحصيل مسئلت می‏نموده است ، تا اينكه مسافری از عجم به نام‏ محمد شريف با او برخورد می‏كند و فلج او را معالجه می‏نمايد . و چون هوش‏ و ذكاوت خارق‏العاده او را می‏بيند به او منطق و رياضيات و فلسفه می‏آموزد . او خود علاقه‏مند به آموختن زبان فارسی می‏شود ولی استاد می‏گويد بهتر است‏ زبان يونانی بياموزی و جز من كسی در اين ديار زبان يونانی نمی‏داند
داود بعد به قاهره رفته و طبع مردم آن ديار را به علوم عقلی بی‏ميل ديده‏ است ، در آخر عمر مجاور بيت‏الله شده و در سال 1008 درگذشته است
از حفظ و تسلط داود بر متون فلسفی و طبی از قبيل قانون ، شفا ، اشارات‏ ، نجات ، حكمةالمشرقية ، تعليقات ، محاكمات ، مطارحات ، رسائل‏ اخوان‏الصفا كه همواره ملازم اين كتب بوده داستانها آورده‏اند
داود تأليفاتی داشته از جمله رساله‏ای در ( عشق ) تأليف كرده كه نامه‏ دانشوران به تفصيل آورده است ( 1 )

پاورقی : ( 1 ) رجوع شود به نامه دانشوران جلد 9 صفحات 89 - . 204

طبقه بيست و يكم

1 - مير محمدباقر داماد . معروفتر از آن است كه نيازمند به معرفی باشد ، پس از حمله مغول ، به عللی كه فعلا بر من روشن نيست ، جز در فارس‏ حوزه علمی قابل توجهی به چشم نمی‏خورد ، البته در هرات و سمرقند و جاهای ديگر احيانا افرادی بوده‏اند ولی حوزه گرم ظاهرا منحصر به شيراز بوده است
متأسفانه حوزه شيراز فوق‏العاده خصلت جدلی دارد ، در طول تقريبا دو قرن‏ و نيم بيشتر كوششها صرف مجادلات می‏شده است ، بر گفته‏های يكديگر شرح و حاشيه می‏نوشته‏اند و بر آن حاشيه‏ها نيز حواشی ديگر و همچنين حاشيه بر حاشيه . . . در عين حال دوره شيراز دوره آمادگی بوده است
در زمان شاه عباس كبير با طلوع افرادی مانند ميرداماد و شيخ بهائی و مير فند رسكی ، اصفهان مركز علوم عقلی اسلامی گشت به طوری كه شخصی مانند صدرالمتألهين از وطنش شيراز مهاجرت می‏كند و برای كسب فيض به اصفهان‏ می‏آيد
همچنانكه با مهاجرت علمای جبل عامل از قبيل محقق كركی به ايران حوزه‏ای‏ بسيار عالی فقهی در اصفهان تشكيل شد . از مشخصات حوزه فلسفی اصفهان‏ اينست كه ديگر از آن بحث و جدلها كه غالبا كم فايده بود خبری نيست ، فلسفه به وسيله ميرداماد رنگ و بوی ديگری می‏گيرد كه اكنون جای بحث آن‏ نيست
ميرداماد اگر از حكمای طراز اول اسلامی به شمار نرود لااقل در طراز دوم‏ هست . وی علاوه بر اينكه فيلسوف بود ، فقيه و رياضيدان و اديب و رجالی‏ هم بود . رويهمرفته مردی جامع بود ، و خود را ( معلم ثالث ) می‏خواند
وی حوزه درس باشكوه و گرم و پر بركتی تشكيل داد ، ما در طبقه بيست و دوم بعضی از شاگردان او را معرفی خواهيم كرد . درست معلوم نيست كه‏ ميرداماد تحصيلات فلسفی خويش را چگونه و نزد چه كسانی انجام داده است ، اساتيد او را كه شمرده‏اند عبارتند از شيخ عبدالعالی كركی ، سيد نورالدين‏ عاملی ، تاج‏الدين حسين صاعد طوسی ، فخرالدين استرآبادی سماكی سه نفر اول‏ اهل معقول نبوده ، استاد منقول مير بوده‏اند ، تنها شخص اخير است كه اهل‏ معقول بوده است
آقای سيد علی بهبهانی در مقاله‏ای كه تحت عنوان ( فلسفه و شرح حال و نقد آثار ميرداماد ) نوشته‏اند می‏گويند ( فخرالدين محمد حسينی استرابادی‏ معاصر شاه طهماسب ( 918 - 984 ) به نوشته اسكندر بيك از بزرگان سماك‏ استراباد بوده ، از فحوای كلام وی استفاده ميشود كه ميرداماد مجلس درس‏ او را دريافته ولی از لحاظ زمان هم طراز او نبوده ( ؟ ) وی را در مقابل‏ محقق خفری محقق فخری می‏گفته‏اند ( 1 )
محدث قمی در الكنی و الالقاب نيز از اين شخص به عنوان استاد ميرداماد ياد می‏كند ، همچنين ريحانة الادب . ولی اتفاقا از فرد ديگری نيز عينا به‏ همين نام ( فخرالدين استرابادی حسينی ) در همين عصر ياد شده كه او نيز اهل معقول بوده ، الهيات و جواهر و اعراض شرح تجريد قوشجی را حاشيه‏ كرده است ( 2 )
و بنابر نقل آقای علی دوانی ، حاشيه دوانی بر تهذيب المنطق را نيز حاشيه كرده است ( 3 ) . ابتداء به نظر می‏رسد كه دو نفر به اين نام نيست‏ يك ، نفر است ، ولی صاحب الذريعه ( 4 ) تصريح می‏كند كه اين‏ها دو نفرند : به علاوه فخرالدين سماكی محمدبن الحسن است و آن ديگری محمدبن الحسين
ما اطلاع بيشتری از اساتيد معقول ميرداماد نداريم ، اينكه فخرالدين‏ سماكی ( محقق فخری ) نزد چه كسی تحصيل كرده و شاگردان ديگرش چه كسانی‏ بوده‏اند و در چه سالی درگذشته است چيز درستی نمی‏دانيم .

پاورقی : ( 1 ) دفتر سوم و چهارم مقالات و بررسيها نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامی صفحه . 27 ( 2 ) ريحانةالادب‏ج 4 صفحه . 304 ( 3 ) شرح حال جلال‏الدين دوانی صفحه . 165 ( 4 ) الذريعه‏ج 1 ص . 99

گويند شاگرد غياث‏الدين منصور دشتكی بوده است ( 1 ) 2 - شيخ بهاءالدين محمدبن حسين بن عبدالصمد عاملی . از مهاجرين جبل‏ عامل است ، در جامعيت علوم و فنون فوق‏العادگی دارد ، از استادان او در علوم عقلی ( منطق و فلسفه ) جز ملاعبدالله يزدی سابق‏الذكر كسی را نمی‏شناسيم ، سلسله اساتيد معقول شيخ از طريق ملاعبدالله به خواجه‏ نصيرالدين طوسی ، و سپس به بوعلی می‏رسد . آنچه مسلم است اينست كه شيخ‏ علاوه بر آنكه اديب و فقيه و مفسر و رياضيدان و مهندس و شاعر بوده ، حكيم و فيلسوف هم بوده است ، از حوزه درس فلسفه او اطلاعی نداريم‏ معروف است كه صدرالمتألهين ابتدا به درس شيخ می‏رفت ، شيخ كه استعداد خارق‏العاده او را ديد او را به درس ميرداماد فرستاد . از آثار فلسفی شيخ‏ نيز چيزی در دست نيست جز رساله‏ای كه می‏گويند اخيرا در مصر از او درباره‏ وحدت وجود چاپ شده است ( 2 )
شيخ در سال 1030 درگذشته است
3 - ميرابوالقاسم فندرسكی . اهل فندرسك از توابع استرآباد است . حكيم‏ و رياضيدان و عارف مشرب است ، با آنكه حوزه بزرگی داشته و شاگردانی‏ تربيت كرده اطلاع زيادی از زندگانيش در دست نيست ، معاصر شيخ بهائی و ميرداماد بوده است ، مسافرتی به هند رفته از نظريات حكماء هند آگاه شده‏ است ميرفندرسكی رساله‏ای درباره صناعات نوشته كه بنام رساله صناعيه‏ معروف است و رساله‏ای در ( حركت ) بر طبق مسلك مشائين نوشته ( 3 ) و در 1050 در سن هشتاد سالگی در گذشته است

پاورقی : ( 1 ) بنابر يادداشتی كه آقای عبدالله نورانی از فضلاء معاصر فرستاده و از " فردوس شوشتر " ص 61 نقل كرده‏اند . عليهذا ميرداماد با دو واسطه‏ شاگرد صدرالدين دشتكی است
( 2 ) دكتر محسن جهانگيری نشريه فلسفه دانشكده ادبيات شماره 1 ص 72
( 3 ) منتخباتی از اين دو رساله اخيرا به همت آقای سيد جلال آشتيانی در مجموعه ( منتخباتی از آثار حكمای الهی ايران ) چاپ شده است

طبقه بيست و دوم

اين طبقه شاگردان شيخ بهائی و ميرداماد و مير فندرسكی می‏باشند
1 - رفيع‏الدين محمدبن حيدر حسينی طباطبائی نائينی مشهور به ميرزا رفيعا . شاگرد شيخ بهائی و ميرفندرسكی بوده از سادات طباطبائی نائين و زواره و اردستان است . مرحوم ميرزای جلوه فيلسوف معروف عهد قاجار و متوفا در 1314 از اولاد و احفاد او است . رساله‏ای در اقسام تشكيك دارد كه مورد توجه متأخران است . شرح اشارات خواجه و شرح حكمةالعين شريف جرجانی را حاشيه كرده است . و رساله‏ای در حل شبهه استلزام كه در كتب فلسفه مطرح‏ است نوشته است . رساله‏ای به نام ( ثمره شجره الهيه ) در اصول عقائد با پاره‏ای از مقدمات فلسفی اخيرا از او وسيله آقای عبدالله نورانی از فضلای‏ معاصر چاپ و منتشر شده است . ميرزا رفيعا در سال 999 متولد و در سال‏ 1083 در سن 85 سالگی درگذشته است
2 - محمدبن ابراهيم قوامی شيرازی معروف به صدرا و صدرالمتألهين . حكيم‏ الهی و فيلسوف ربانی بی‏نظير كه حكمت الهی را وارد مرحله جديدی كرد
صدرا در آنچه علم اعلی يا علم كلی يا فلسفه اولی يا حكمت الهی خوانده‏ می‏شود ، و تنها همين بخش است كه به حقيقت ، فلسفه است و فلسفه حقيقی‏ خوانده می‏شود ، زيرا ساير بخشها اعم از رياضی و طبيعی در قلمرو علوم است‏ تمام فلاسفه پيشين را تحت‏الشعاع قرار داد ، اصول و مبانی اوليه اين فن را تغيير داد و آن را بر اصولی خلل ناپذير استوار كرد
فلسفه صدرا از يك نظر به منزله چهار راهی است كه چهار جريان يعنی‏ حكمت مشائی ارسطوئی و سينائی ، و حكمت اشراقی سهروردی ، و عرفان نظری‏ محيی‏الدينی ، و معانی و مفاهيم كلامی با يكديگر تلاقی كرده و مانند چهار نهر سر به هم برآورده رودخانه‏ای خروشان به وجود آورده‏اند . از نظر ديگر به منزل ( صورتی ) است كه بر چهار عنصر مختلف پس از يك سلسله فعل و انفعالها اضافه شود و به آنها ماهيت و واقعيت نوين بخشد ، كه با ماهيت هر يك از مواد آن‏ صورت متغاير است
فلسفه صدرا يك نوع جهش است كه پس از يك سلسله حركتهای مداوم و تدريجی در معارف عقلی اسلامی رخ داده است
فلسفه صدرا از نوع ( سهل ممتنع ) است ، به ظاهر بسيار ساده است ، عبارتش اديبانه و منشيانه است ، اما يك فرد بسيار مستعد سالها بايد كار كند تا به مرحله اول برسد يعنی بفهمد كه آنرا نمی‏فهمد ، تا بار ديگر با ديد ديگری وارد شود
بسی افراد سالها عهده‏دار تدريس فلسفه صدرا بوده‏اند در حالی كه به عمق‏ آن نفوذ نكرده‏اند ، از اينرو توصيف و تحليل كار صدرا كار هر فلسفه‏ خوانده‏ای نيست
صدرا شاگرد شيخ بهائی و ميرداماد بوده است ، در شرحی كه بر اصول كافی‏ نوشته از شيخ بهائی به عنوان استاد علوم نقلی و از ميرداماد به عنوان‏ استاد علوم عقلی ياد می‏كند . كتابهای صدرا معروفتر از آن است كه در اينجا ما بخواهيم معرفی كنيم . وی در سال 1050 ضمن هفتمين سفر حج كه‏ پياده می‏رفت در بصره درگذشت
3 - شمس‏الدين گيلانی معروف به ملاشمسا . از شاگردان ميرداماد است
ميان او و همشاگرديش ملاصدرا مراسله‏ای صورت گرفته است . ملاشمسا درباره‏ چند مشكل در فلسفه از قبيل موضوع در حركت كميه و وجود ذهنی سؤال كرده و صدرا پاسخ گفته است ، پاسخ صدرا به صورت رساله‏ای كوچك درآمده و در حاشيه مبدأ و معادوی با چاپ سنگی چاپ شده است
4 - سلطان العلماء آملی مازندرانی معروف به خليفةالسلطان . شاگرد شيخ‏ بهائی و ميرداماد بوده است ، شاه عباس دخترش را به او داد و مدتی‏ وزارت شاه صفی و شاه عباس ثانی را داشته است . وی مردی است محقق ، حواشی او بر معالم و شرح لمعه نمونه يك كار تحقيقی است ، بدون حشو و زوائد چيز می‏نوشته است ، بر حاشيه خفری بر شرح تجريد قوشجی نيز ، حاشيه نوشته است . وی در سال 1064 در سن 64 سالگی درگذشته است
5 - سيد احمد عاملی داماد و خاله زاده ميرداماد و شاگرد اوست . بر الهيات شفا حاشيه نوشته و حاشيه‏اش در چاپ سنگی تهران چاپ شده است
در آن حواشی قسمتهايی آورده كه می‏رساند . از ميرداماد است و گاهی هم خود اشاره يا تصريح به آن می‏كند . ميرداماد و سيد احمد ، نواده دختری محقق‏ كركی می‏باشند
6 - قطب‏الدين اشكوری صاحب كتاب معروف محبوب القلوب ، در تاريخ‏ فلاسفه ، شاگرد ميرداماد بوده است
7 - سيد امير فضل الله استرابادی . اين مرد نيز شاگرد ميرداماد بوده‏ است ( 1 )
از اين مرد اطلاع درستی در دست نداريم ، مطابق آنچه در روضات ضمن‏ احوال مقدس اردبيلی به نقل از رياض‏العلماء آمده است ( 2 ) امير فضل‏ الله از بزرگان شاگردان مقدس اردبيلی بوده است . هنگامی كه وفات مقدس‏ اردبيلی نزديك شد از او پرسيدند بعد از شما به چه كسی رجوع كنيم ؟ او جواب داد در شرعيات به اميرعلام ، و در عقليات به امير فضل‏الله
next page

fehrest page

back page