فصل چهارم: گنجينه‏هاى نور

گنجينه‏هاى نور دانشمندان چون آبشار نورند كه بايد پرتوى از بركات زندگيشان برگرفت.

عالم، مانند نخلى بلند است كه بايد چشم انتظار بر قامت‏سخاوت او داشت تا عنايت كند و دامن نياز انسان را پر از «گوهر محبت‏» سازد.

مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى از سبز سيرتانى بود كه بر بال توفيق الهى تا بلنداى ابديت اوج گرفت. روزى با اخلاص كامل تحصيل كرد، زمانى صدها فرزانه پروراند و سرانجام با تاليف آثار گرانقدر، دفترى نو بر حسنات جارى خود گشود و كار را بدان‏جا رساند كه امام عارفان و رهبر انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى - قدس سره الشريف - در كتاب معراج السالكين و صلاة العارفين مطالعه كتاب‏هاى وى را توصيه كرده، مى‏فرمايد: «اى عزيز! شيطان تو را وسوسه نكند و به آنچه دارى قانع ننمايد. قدرى حركت كن و از صورت بى‏مغز و قشر بى لب تجاوز [نما] و ذمايم اخلاق خود را... در تحت مطالعه و مداقه قرار بده... فرضا كه از عرفا كسى را به بزرگى نمى‏شناسى از علماى بزرگ معرفت و اخلاق، آنها را كه پيش همه علما مسلمند پيروى كن; مثل... و از علماى معاصر كتب شيخ جليل‏القدر، عارف بالله حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى‏قدس سره را خارج شوى‏» . (2) پس از انقلاب اسلامى ايران، به رهبرى امام راحل‏قدس سره، هزاران جوان پاك و مستعد از چشمه‏سار زلال و نورانى آثار اين عارف الهى جرعه‏ها نوشيده، در گلستان هستى شكوفا شدند; جام جهان‏نما گشته، جهانيان را از درخشش معارف ناب الهى با خبر ساختند. تا صاحب كتاب چه كسى باشد! قبل از معرفى آثار ارزشمند آن عالم وارسته، بسيار مناسب است كه پاى سخن استاد عزيز و فرزانه، «حضرت آية‏الله حسن زاده‏» بنشينيم و به مصداق «قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهرى‏»، در وجود آن عارف مخلص تاملى ديگر كنيم. «آشنايى من با جناب آقاى ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى از اين‏جا آغاز شد كه نخستين بار رساله اسرار الصلوة او را به چاپ اول سربى در كتابفروشى نظر بدان افتاد و دل مايل گرديد و خريدارى شد و سرگرم به مطالعه آن شدم. كتاب بسيار نوشته شده; تا صاحب كتاب چه كسى باشد. بعد از آن رساله مراقباتش روزى ما شد و در اين دو كتاب چيزها از آقا عايد ما شده است; اما هنوز ميرزا جواد آقا را درست نمى‏شناختم.

در يكى از اين دو كتاب ديدم مؤلف بزرگوار آن مى‏فرمايد: «ما را سحر بيدار مى‏كنند كه برخيز وقت ملاقات و مناجات است.» فهميدم كه تنها گفتار نيست، بلكه صاحب اين كتاب‏ها را كردار است و كسى است. تا شنيدم آن جناب را رساله‏اى در لقاءالله است، براى تحصيل آن بسيار اين در و آن در زدم، تا به حكم اين كه عاقبت جوينده يابنده بود، آن را تحصيل كرده، با شراشر جان و دلم مطالعه كردم و در حد وسع خودم از او حظ و لذت برده‏ام.

در ابتداى شرح حال آن كتاب، ناشر آن مرقوم داشته كه اين كتاب نسخه‏اى از آن در نزد جناب آقاى «حاج سيد حسين فاطمى قمى‏» بود. از اين بزرگوار تفحص كردم; زيرا كسى كه نسخه لقاءالله را داشته باشد بايد على‏القاعده مرد حال و صاحبدل و اهل طريق باشد; تا از ايشان مطلع شدم كه گفتند: يكى از شاگردان مرحوم ميرزا جواد آقاى ملكى است و پيرمردى است كه حيات دارد، ولى افتاده است و بيرون نمى‏آيد و در شب‏هاى جمعه در منزلش جلسه وعظ اخلاقى دارد و منزلشان در نزديكى تكيه آسيد حسن(قم) است‏». (3) اكنون با هم بر آثار گرانقدر اين عارف فرزانه نظر مى‏افكنيم، تا با اين «گنجينه‏هاى نور»، بيش از پيش آشناشويم:

1. اسرار الصلاة

كتابى است‏حاوى هزار نكته از اسرار نماز; اسرار هزار گانه‏اى كه براى تشنگان معرفت جام حيات و جاودانگى است.

اين كتاب براى انسان‏هاى آماده خودسازى، بسان استاد اخلاق و تهذيب است. اثرى نفيس كه در روح آدمى تاثيرى ژرف دارد و او را تا ملكوت و قرب الهى پرواز مى‏دهد.

كتاب با بيان بعضى از اسرار طهارت و عبرت و تفكر در اين باره آغاز شده است. سپس به معانى الهام و وسوسه و فرق بين رجا و امل مى‏پردازد. آن گاه از لطف و عنايت‏خداوند در راه توبه و توبه پذيرى ياد كرده، و به آثار كفران نعمت‏هاى الهى و برخى از عذاب‏هاى قيامت اشاره مى‏كند.

مرحوم حاج ميرزا جواد آقا در اين كتاب ارزشمند با بحث گناهان كبيره، سراغ محاسبه نفس رفته، داستان توبه داود پيامبر و جوان گناهكار را توضيح مى‏دهد و در پى آن به صفات والاى مؤمنان: آرمان خواهى در دنيا، اهتمام به آخرت، توجه به امور معنوى، غافل نشدن از لباس، نظافت و استعمال بوى خوش مى‏پردازد و با اشاره به لحظات عمر انسان، آنها را سرمايه آدمى در طول حيات دانسته، ضرورت ژرف‏نگرى بيشتر را مطرح مى‏كند.

در بخش ديگر از اسرار الصلاة به معناى واقعى عيد و وظايف بندگان وارسته در اين روز اشاره كرده، هر روز هفته را متعلق به يكى از معصومان‏عليهم السلام مى‏داند و به بيان فضيلت عيد غدير مى‏پردازد.

حقيقت معناى حضور قلب و موانع اين توفيق عظيم، مطلبى بسيار ارزشمند است كه در اين كتاب به چشم مى‏خورد. در پى آن مراتب خوف و نمونه‏اى از حالات خائفين بيان شده است. حقيقت قيام، نيت، مراتب اخلاص، حكم و آداب اذان و اقامه و حكمت‏هاى عبرت آموز اذان و اقامه مطالب چشمگير اين اثر است كه مطالعه آن براى هر انسان مؤمن ضرورت دارد.

اين عارف فرزانه خطى از نور ترسيم مى‏كند و به بيان حقيقت نماز، حضور قلب، مراتب آن و حقايق تكبير، قيام و استعاذه مى‏پردازد. سپس خلاصه‏اى از تفسير سوره حمد را ذكر كرده، عبارات و آيه‏هاى اين سوره را توضيح مى‏دهد.

معناى سوره اخلاص و توحيد خداوند را بيان كرده، سجده، تشهد، سلام و تعقيبات نماز را به گونه‏اى تاثير بخش مى‏نويسد.

آنها كه دنبال شب‏هاى معراج گونه و نمازهاى ملكوتيند بايد از بحث «نماز شب‏» و آثار، بركات و فتوحات معنوى اين اكسير ملكوتى در اثر حاج ميرزا جواد آقا سود برده، از انفاس قدسى و كلمات آسمانى او توشه برگيرند. حيله‏هاى شيطان براى محروم ساختن انسان از اين فضيلت، آداب بيدارى و ارتباط معنوى با حضرت دوست در بحث نماز شب معرفت آفرينى مى‏كند.

در آخرين صفحات نورانى اسرار الصلاة به حقيقت «استغفار» بر مى‏خوريم، از سخن عارف بزرگوار درباره دعاها و مناجات بزرگان دين با خداوند بهره مى‏گيريم و در پايان با مساله نماز جماعت، اتحاد قلوب مؤمنان، توجه خداوند به اين امر و شرايط امام جماعت آشنا مى‏شويم.

كتاب اسرار الصلاة چندين سال پيش، از زبان عربى به فارسى ترجمه شد و با اسلوبى زيبا و عباراتى روان و شيوا در اختيار علاقه‏مندان قرار گرفت.

2. المراقبات (اعمال السنه)

پس از مقدمه‏اى كوتاه در دعا و راز و نياز با پروردگار متعال، به طور زيبا و گويا اعمال ماه‏هاى مختلف، آثار و بركات روحى و معنوى آنها را با قلمى كه از جان، مايه گرفته، توضيح مى‏دهد.

اين كتاب چندى قبل در ايران ترجمه، موضوع‏بندى و تنظيم گرديد و در اختيار علاقه‏مندان قرار گرفت.

در اهميت المراقبات همين بس كه مرحوم علامه طباطبايى صاحب تفسير عظيم الميزان در مقدمه آن مى‏نويسد: ... اما بعد، بدان با اين چند خط كه بر كتاب اعمال السنه نوشته حجت و نمونه آشكار آية‏الله، مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى - قدس‏الله‏روحه - حاشيه مى‏زنم، قصد ستايش اين كتاب گرانقدر، يا تعريف از مؤلف بزرگوار آن را ندارم; چه اين كتاب خود بدون شك دريايى پر از در و گوهر است كه سنگينى آن به سنگ و پيمانه نمى‏آيد و آن نويسنده خود بدون شك دانشمند بلندپايه‏اى است كه ارزش و قدرش را با متر و وجب نمى‏توان اندازه گرفت، و به قول معروف، يك عذر خواهى بر تقصير كافى است و يك لحظه آسايش و ستراحت‏براى برطرف شدن ياس و نااميدى از رسيدن به هدف بس است. بلكه منظور من از نوشتن اين چند سطر آن است كه، برادران عزيزم و سروران صادق و پاك و بى‏آلايشم را با بعضى از تذكراتى كه در آن هست مواجه كنم، كه يادآورى، مؤمنان را بهره‏مند مى‏سازد. (4) برادران من! زندگى دنيا جزبازى و سرگرمى نيست، و سراى آخرت است كه محل زندگى است. و انسان - اگر انسان باشد - در پايين‏ترين مرحله زندگى‏اش جز آمادگى براى زندگى ديگر، و طى راه قرب و نزديكى به خدا وظيفه‏اى ندارد; و لذا او را شغلى و مقامى جز بندگى، و رسمى جز رقيت و مذلت (در برابر خداى تعالى) نيست. بين او و پرورش دهنده او هم پرده و پوششى وجود ندارد و ناگزير و ناچار است كه سرانجام در برابر او حاضر شود.

پس بر اوست كه در ايستگاه مسكنت و درماندگى توقف كند، و ميزان و شاخص بندگى را در سرزمين نفس خود بكوبد، و رويش را به طرف پروردگار عزت بخش نگهدارد، و به سمت‏ساحت كبريا و عظمت او پيش برود و با نام‏ها و نشانه‏هاى نيكوى او، و صفاتش، و با وسايل و ابزار و آلات دعا به او نزديك شود، و مراقبت، و نگريستن در كارهاى گوناگون خود را در طول شبانه‏روز، و در طى ماه‏ها و سال‏ها، و نگرانى و دلواپسى خويش را از درستى آن كارها وسيله‏اى براى رفتن به سوى او در نظر بگيرد و خود را بر سر راه نفحات انس او و نسيم‏هاى قدسش قرار دهد. چنان كه رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: در روزگار زندگى شما، پروردگارتان نفحه‏ها و نسيم‏هايى دارد، بدانيد و آگاه باشيد. (حواستان جمع باشد) خود را بر سر راه آن نسيم‏ها و دم‏ها قرار دهيد، مبادا از آنها رو بگردانيد و به آنها پشت كنيد.

و به جانم قسم كه سيرت و روش پيشتازان مقرب - منظورم محمد و خاندان پاك او - صلوات‏الله عليهم - ، و پيامبران ديگر و صديقين، و شهيدان و صالحين است - اين بوده است، و از همراهى با اين راه; يعنى، راه بندگى به آن مقام رسيده‏اند، و آنها چه همراهان و دوستان خوبى هستند.

و كتابى كه در دست‏شماست از بهترين كارهايى است كه در اين‏باره صورت گرفته است.و در آن لطيفه‏ها و باريك‏بينى‏هايى است كه‏اهل ولايت الهى بر آنها نگران بوده و از آنها مراقبت‏كرده‏اند،و رقيق شده چيزهايى است كه‏بر دل سرگشتگان وادى محبت الهى خطور كرده است،و جملاتى است كه‏براى بندگان رياضت‏كش خدا نوشته شده است.

از خداوند مى‏خواهم مرقد مولف بزرگوارش را منور كند و از ابرهاى رحمت و آمرزشش بر او فراوان ببارد و او را با نبى و آل طاهرين او بپيوندد.

3. رساله لقاءالله

اين اثر آكنده از نورانيت و معنويت‏بوده، رهپويان راه تهذيب و وارستگى را به قله قداست و طهارت روح مى‏رساند.

اين كتاب درباره معناى «لقاءالله‏» و آيات مربوط به آن، اسماى الهى و اسم اعظم گفتگو مى‏كند. راه معرفت الهى، جذبه عشق براى سالك، چگونگى توبه و توشه راه از بحث‏هاى بسيار مفيد اين مجموعه معنوى است.

مرحوم آية‏الله ملكى تبريزى، آن بنده خداترس، در اين كتاب از توكل، تهجد و عظمت‏شب‏زنده‏داران و سالكان مى‏گويد و درباره معرفت نفس و ترقى و تكامل روحى بحث مى‏كند.

پس از معرفى اجمالى عناوين اين اثر گرانقدر بسيار مناسب است كه از زبان مترجم دانشمند اين كتاب، هر چه بيشتر با اين دفتر نورانى آشنا شويم: اين‏كتاب كه‏در حجم كوچك و محتواى بسيار بزرگ در اختيار خوانندگان قرار مى‏گيرد، يكى از بهترين كتاب‏هاى تهذيب نفس و ترسيم كننده روح و عرفان و راهنماى نزديك‏ترين راه به سوى خداست.

اين كتاب از آن رو كه حقايق آن التقاطى نيست‏بلكه نويسنده‏اش خود سالك اين راه و اهل وجدان (5) و در عين حال فقيهى عاليقدر و متشرعى دور از تمايل به افراط و تفريط و ملتزم به صراط مستقيم اهل بيت‏بوده، براى مبتديان در سلوك آن‏قدر سودمند است كه شايد تا مدت‏ها آنان را از استاد بى‏نياز كند.

اين كتاب در تجزيه و تحليل غامض‏ترين مسائل اسلامى كه در نوشته‏هاى بسيارى از مدعيان بى‏خبر، بجز سرگردانى و احيانا گمراهى و انحراف فكرى نتيجه‏اى دستگير نمى‏شود آن چنان ماهرانه و با بينش كامل و كافى از پيچ و خم‏هاى اين گردنه صعب‏العبور گذشته كه براى «سالك الى الله‏» با كمال اطمينان خاطر، چراغ راه و نور تابان است. (6)

4. كتابى در فقه

اين كتاب هنوز چاپ نشده است. يكى از فضلاى معاصر به آن دست‏يافته، در پايان آن، اين عبارت را مشاهده كرده است: «تم الجزء الاول من كتاب النكاح و يتلوه الجزء الثانى... تمام شد جزء اول از كتاب نكاح و به دنبال آن جزء دوم خواهد آمد كه اول آن بحث ولايت است. اين كتاب به دست گناهكار عاصى اسير آرزوها و خواسته‏ها تمام شد در تاريخ هفدهم از صفر المظفر سال 1312 در مشهد الغرى‏».

در پشت كتاب چنين نوشته است: مخفى نماند كه اين كتاب از نوشته‏هاى حضرت مولانا علامه حجة‏الاسلام، پناه و مرجع بزرگان، باب الفتوى والاحكام آيت‏الملك العلام، صاحب نفس زكيه، عبد صالح حاج ميرزا جواد تبريزى كه خداوند با طول عمر او، اسلام و مسلمين را از وجودش بهره‏مند سازد، است. اين كتاب را در دوران جوانى در مشهد ولى رب العالمين اميرالمؤمنين - ارواح العالمين فداه - در ماه شعبان نوشته است. (7)

5. رساله‏اى درباره حج (8)

6. حاشيه فارسى بر غاية القصوى، ترجمه العروة الوثقى. (9)

مرحوم ملكى تبريزى - قدس سره الشريف - در بحث‏سجده نماز، در حاشيه اين عبارت: «در قنوت و غير قنوت از احوال نماز دعاكردن به زبان فارسى جايز است... .» مى‏نويسد:

اگر چه شعر فارسى باشد. مثلا در سجده بگويد:

مالم به خاك روى مذلت‏به اين اميد

شايد كه دوست را به ضراعت (10) رضا كنم (11)

پى‏نوشتها:


1) بى راهه رفتن.

2) معراج السالكين و صلاة العارفين، ص‏42 (به نقل سيماى فرزانگان، ص‏69 و70) .

3) كيهان انديشه، ش 8 ، ص 75 و 76.

4) ذاريات(51) آيه 55.

5) اهل وجدان كسى است كه خود، راه سير و سلوك را طى كرده و به سرچشمه‏هايى از معارف دست‏يافته است.

6) رساله لقاءالله، مقدمه .

7) همان، مقدمه، ص ج و د.

8) آينه دانشوران، ص 350.

9) مرحوم محدث قمى عروة الوثقى را ترجمه كرد و نام غاية القصوى بر آن نهاد.

10) ضراعت; يعنى، فروتنى، تضرع و خوارى نمودن.

11) ر.ك: سيماى فرزانگان، ص‏68 و69 .