بخش سوم: آثار جاودان

آثار جاودان

تاليفات و كتاب‏هاى به‏جا مانده از هر كس نشانگر وسعت اطلاعات ومنزلت علمى و طرز تفكر و پايه محفل و انديشه اوست، و از آن جا كه‏شيخ شريعت در علوم گوناگون اسلامى مهارت داشت، در بسيارى ازرشته‏ها كتاب‏هاى ارزنده‏اى از خود به يادگار گذاشت كه در ذيل به آن‏هااشاره مى‏كنيم:

الف ) علوم قرآنى

1 . انارة‏الحالك في قراءة ملك و مالك.

كتابى است مبسوط كه درباره سوره حمد و اختلاف قرائت‏هاى قرآن‏نوشته شده است. استاد در اين كتاب قرائت‏هاى غيرمشهور، در 26 آيه‏قرآن را بررسى كرده و آنچه را با رسم‏الخط قرآن مخالف يا موافق است،با بيانى رسا و زيبا بيان كرده است. وى در اين نوشته پس از آوردن ده‏مقدمه، با دوازده دليل ثابت مى‏كند كه در آيه مالك يوم‏الدين در سوره‏حمد، بهتر است‏به‏جاى «مالك‏»، «ملك‏» خواند شود. در خاتمه كتاب نيزاحاديثى كه اهل سنت درباره تحريف قرآن نقل كرده‏اند، بررسى شده‏است. (1) .

آية‏الله شريعت در دهم صفر سال 1324 اين نوشته را به پايان برده‏است و يكى از شاگردانش به نام شيخ عبدالحسين حلى نجفى آن را به‏فارسى ترجمه كرده است. (2) ظاهرا كتاب انارة‏الحالك يك‏بار در ايران به‏چاپ رسيده است. (3) .

ب ) فقه

2 . ابانة‏المختار في ارث‏الزوجة من ثمن‏العقار بعد الاخذ بالخيار.

يكى از مسائلى كه در فقه از آن بحث مى‏شود، ارث زن از اموال‏شوهر است. علما به پيروى از پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم و ائمه‏عليهم السلام و با توجه به كتاب وسنت معتقدند كه زن از زمينى كه از شوهرش باقى مانده ارث نمى‏برد.

در سال 1317قمرى در نجف سؤالى مطرح شد كه از طرف بسيارى ازعلما بدان جواب داده شد، سؤال اين بود: با توجه به اين كه زن اززمين‏هايى كه از شوهرش باقى مانده ارث نمى‏برد، اگر مردى قبل ازوفاتش زمينى بخرد و هنگام معامله شرط كند كه فروشنده مى‏تواند معامله‏را تا مدت معينى فسخ كند (معامله را به هم بزند)، حال اگر پس از مرگ‏خريدار (شوهر)، فروشنده معامله را فسخ كند و پول زمين را به ورثه‏برگرداند، آيا زن هم از اين پول ارث مى‏برد؟

آية الله سيد محمد كاظم يزدى بدين سؤال پاسخ داد كه زن از پول‏زمين هم ارث نمى‏برد، ولى آية الله شريعت اصفهانى اين جواب را ناتمام‏دانسته و كتاب فوق را در رد نظريه آية‏الله يزدى نوشت. (4) .

3 . صيانة‏الابانة.

وقتى آخوند ملامحمدكاظم خراسانى كتاب ابانة‏المختار را ديد، آن رابسيار ستود و گفت: «كتابى ست‏بلندمرتبه و پرنور، آنچه ايشان ترجيح‏داده، نزد ما هم صحيح است و آنچه ايشان تعيين كرده، نزد ما هم متعين‏است. بهتر از اين ممكن نبود، بلكه به اين مقدار هم به تصور نمى‏آمد». درعين حال در چند جاى كتاب اشكالاتى به نظر آخوند رسيد كه آن را درحاشيه ابانة‏المختار نوشت و براى شيخ‏الشريعه فرستاد.

آية‏الله شريعت اصفهانى كتاب صيانة‏الابانة را در جواب ايرادات آخوندتاليف كرد. اين كتاب نيز همراه ابانة‏المختار به زيور طبع آراسته گشت.

آية‏الله شيخ‏عبدالله مامقانى كتابى تحت عنوان المحاكمة بين علمين‏نوشته و به بررسى نظريات اين دو استاد بزرگوار پرداخته است.

4 . افاضة‏القدير في احكام‏العصير (5) .

اين كتاب درباره احكام فشرده (عصير) بعضى از ميوه‏ها چون: انگورو خرما بحث مى‏كند كه هرگاه آب آن‏ها را بگيرند و آن را بجوشانند گاهى‏نجس شده و خوردن آن حرام است و... . (6) .

5 . قاعده لاضرر ولاضرار.

اسلام نه به انسان اجازه مى‏دهد به كسى ظلم كند و نه اجازه مى‏دهد دربرابر ظلمى كه ديگران به او روا مى‏دارند سكوت كند. اين قاعده كلى پايه‏و اساس بسيارى از احكام فقهى، اجتماعى و... قرار مى‏گيرد.

شيخ‏الشريعه در اين كتاب، اين اصل را بررسى كرده و بعضى از موارداجراى آن را مشخص كرده است. (7) .

6 . رسالة في تتميم‏القليل كرا.

موضوع اين كتاب، يكى از مسائل طهارت است و آن، اين كه آيا آب‏كم‏تر از كر كه نجس شده، اگر به مقدار كر برسد، پاك مى‏شود يا بايد يك‏كر كامل بدان افزود يا آن را به جارى متصل نمود؟ (8) .

7 . رسالة في تعريف‏البيع.

اين رساله، فقه استدلالى در زمينه معاملات است.

8 . رسالة في‏الغساله.

اگر شى‏ء نجسى (مثلا لباس) را بشوييم و آن را فشار دهيم، به آبى كه‏از آن مى‏ريزد غساله مى‏گويند، موضوع اين كتاب، طهارت و يا نجاست‏غساله است. (9) .

9 . رسالة في‏الكعب.

در تفسير كعب كه هنگام وضو بايد بر آن مسح كشيده شود دو نظريه‏وجود دارد: علماى شيعه، آن را برآمدگى پشت پا و علماى اهل سنت آن‏را به برآمدگى دوطرف هر كدام از پاها (قوزك) تفسير كرده‏اند. استاد دراين كتاب معناى كعب و مقدارى كه بايد مسح كشيده شود را بيان كرده‏است. (10) .

10 . رسالة في‏اللباس‏المشكوك.

موضوع اين رساله، طهارت و يا نجاست لباس مشكوك‏الطهارة‏است. (11) .

11 . رسالة في نفى‏الباس (12) .

علاوه بر تاليفات فقهى فوق، عده زيادى از شاگردان برجسته آية‏الله‏شريعت تقريرات درس ايشان را به رشته تحرير كشيده‏اند كه به چند نمونه‏اشاره مى‏كنيم:

الف ) التقريرات، نوشته شيخ فتح‏على برادگاهى، فرزند گل‏محمدحكيم در سه جلد (فقه و اصول). (13) .

ب ) تقريرات، نوشته آية‏الله شيخ آغابزرگ تهرانى. (14) .

ج ) تقريرات، نوشته سيدمرتضى طباطبائى تبريزى كه شريعت‏اصفهانى بر اين تقريرات تقريظ نوشته است. (15) .

د ) التقريرات‏الفقهيه، نوشته حاج ميرزا يوسف طباطبائى، فرزندسيدباقر، كه ايشان تقريرات اصولى شيخ‏الشريعه را نيز نوشته است. (16) .

ه ) تقريرات، نوشته شيخ‏على مرندى، فرزند ملامحمدجواد. از ابتداى‏مباحث‏الفاظ تا بحث‏خطاب مشافهى. (17) .

و ) تقريرات، نوشته حاج ميرزا باقر طباطبائى تبريزى، فرزند ميرزااحمدعلى قاضى طباطبائى. (18) .

ج ) اصول فقه

12 . حاشية على كتاب‏الفصول.

كتاب فصول از كتاب‏هاى درسى حوزه‏هاى علميه به شمار مى‏رفته ودانشمندان اسلامى به بررسى و نقد و توضيح مطالب آن پرداخته‏اند; از آن‏جمله شيخ‏الشريعه بر اين كتاب تا آخر مباحث وضع، حاشيه زده است. شيخ‏آغابزرگ در اين‏باره مى‏نويسد:

«اين كتاب كه در بيش از سه هزار سطر نوشته شده، حاشيه‏اى است‏نافع، لطيف و نيكو و داراى عبارت‏هايى روان كه بعضى از شاگردانش‏از جمله ميرزا محمدباقر قاضى طباطبائى آن را استنساخ كرده است.» (19) .

13 . رسالة في‏الاحتياط.

كتاب با اين عبارت شروع مى‏شود: «الحمدلله تعالى و الصلاة على‏رسوله تتوالى‏». مؤلف گرانقدر، اين رساله را در جواب اشكالى كه يكى ازنوادگان آية‏الله سيدصدرالدين موسوى مطرح كرده بود به رشته تحريردرآورده و در آن ثابت مى‏كند كه اگر كسى بتواند علم به تكليف خودش‏پيدا كند، نمى‏تواند به احتياط عمل كند. (20) .

14 . رسالة في قاعدة‏الطهارة.

در اين رساله، اين قاعده بررسى شده و فرق آن با اصالة‏الطهارة‏مشخص شده است. (21) .

التقريرات، كه شاگردان، تقريرات درسى ايشان را نوشته‏اند و به بعضى‏از تقريرات اصولى در صفحه‏هاى پيش اشاره شد.

د ) فلسفه و كلام

15 . رسالة في علم‏البارى بالممتنعات.

در اين رساله بررسى شده كه آيا علم خداوند به چيزهاى ناممكن هم‏تعلق مى‏گيرد. (22) .

16 . رسالة في صفات‏الذات و صفات‏الفعل.

صفاتى كه به خداوند نسبت داده مى‏شود يا از مفاهيمى هستند كه ازذات‏الهى - با توجه به كمال وجودى‏اى كه دارد - اخذ مى‏شوند، كه بدان‏هاصفات ذات گويند، مانند: علم و قدرت، و يا از مفاهيمى‏اند كه عقل ازمقايسه بين ذات خداوند و مخلوقاتش آن صفات را انتزاع مى‏كند كه آن راصفات فعل مى‏نامند; چون: خالقيت و رازقيت. (23) استاد در اين كتاب ضمن‏توضيح اين دو صفت، فرق‏هاى آن ها را بيان مى‏كند.

17 . المناظرات.

اين نوشته شامل مباحثاتى است كه بين استاد و محمود شكرى افندى،استاد حوزه علميه اهل سنت‏بغداد، درباره اثبات وجود، حضور و امامت‏امام عصر (عج) انجام گرفته است. در كتاب علماى معاصرين، در اين‏باره‏مى‏خوانيم:

«او (آلوسى) رساله‏اى در رد مذهب شيعه بدو (آية‏الله شريعت)فرستاد. پس آن مرحوم بر وى رد نمود و آلوسى دوباره بر وى رد كرد ومترجم معظم (شيخ‏الشريعه) باز بر وى رد نوشت‏». (24) .

وقتى آلوسى در برابر جواب‏هاى دندان‏شكن شريعت‏حق محكوم‏شد از سر واماندگى گفت: ان هذا الرجل ليهجر; يعنى اين مرد هذيان‏مى‏گويد.

استاد شريعت‏بدون معطلى به ضرب‏المثلى عربى تمسك جست كه‏معناى آن چنين است:

«اين اولين شيشه‏اى نيست كه در اسلام شكسته شده‏» (25) كنايه از اين كه‏رهبر شما خليفه دوم عمر هم به پيامبر خدا حضرت محمدصلى الله عليه وآله اين حرف‏توهين‏آميز را براى اولين بار گفت (26) و تو از او آموخته‏اى.

كتاب‏المناظرات داراى سه جزء است. (27) .

18 . القول‏الصحيح حول‏الصحاح.

نام ديگر اين كتاب القول‏الصراح فى حول‏الصحاح است كه به بررسى‏مهم‏ترين كتاب‏هاى اهل سنت (صحاح ست) پرداخته و آن‏ها را نقد وبررسى كرده است. اين نوشته بهترين شاهد بر مهارت استاد بر كتاب‏هاى‏اهل سنت و اسامى راويان آن‏ها و بررسى اسناد آن‏ها است. (28) .

19 . رسالة في‏الواحدالبسيط.

كتابى است فلسفى كه در آن قاعده الواحدلايصدرعنه الا الواحد والواحدلايصدر الاعن‏الواحد بررسى شده است.

مؤلف در 11 جمادى‏الثانى 1327 از تاليف كتاب فارغ شده است وظاهرا اين رساله در ضمن انارة‏الحالك به چاپ رسيده است. (29) .

ه ) ادبيات

20 . ابرام‏القضا في وسع‏الفضا.

وقتى آية‏الله ميرزاحبيب‏الله رشتى كه از مراجع تقليد بود پس ازمسافرت به مشهد رضوى به نجف علوى وارد شد، سخن‏سرايان وشاعران در خوش‏آمدگويى به وى اشعارى سرودند، از جمله، شعرى كه‏مطلع آن چنين بود:

اهلا بنير اضا.

بنوره وسع‏الفضا.

كه شاعر در اين شعر وسع را به فضا اضافه كرده است و چون اين‏اضافه خلاف قواعد ادبيات است، استاد رساله فوق را در جواب اين شاعرنوشت. (30) .

21 . رسالة في‏لفظ‏الجلاله.

آية‏الله شريعت در اين نوشته مختصر كه آن را براى فرزندش به رشته‏تحرير كشيده است اين بحث را مطرح كرده كه آيا لفظ جلاله «الله‏»است‏يا صفت. (31) .

از ديگر نوشته‏هاى ايشان مى‏توان به حاشيه‏هايى بر كتاب‏هاى درسى‏حوزه‏ها و استفتائات اشاره كرد. (32) .

پى‏نوشتها:


1) الذريعه، ج‏2، ص‏353- 354.

2) علماى معاصرين، ص‏124.

3) الذريعه، ج‏25، ص‏6 . نسخه‏اى از اين كتاب هم‏اكنون در كتابخانه آية‏الله مرعشى نجفى‏موجود است.

4) كتاب ابانة‏المختار در ذى‏القعده 1319 به رشته تحرير درآمده و در سال 1405 بامقدمه‏اى بسيار مفيد از آية‏الله حاج شيخ جعفر سبحانى - دام‏ظله - در چاپخانه علميه به‏چاپ رسيده است.

5) تحرير اين كتاب در شب جمعه 13 محرم 1324 به پايان رسيده و در 30 ربيع‏الآخر1370 به چاپ رسيده است. همچنين در سال 1406 دفتر انتشارات اسلامى آن راتجديد چاپ كرده است. كتاب داراى يك مقدمه، چهارده مقاله، چهار فصل و يك‏خاتمه مى‏باشد.

6) براى اطلاع بيشتر، ر. ك: رساله توضيح‏المسائل، بحث نجاسات.

7) اين نوشته يك بار درضمن كتاب افاضة‏القدير في احكام‏العصير توسط انتشارات جامعه‏مدرسين در سال 1406 به نام قاعده لا ضرر به چاپ رسيده است و ديگربار با تحقيق‏مؤسسه آل‏البيت در سال 1407 در بيروت، به زيور چاپ آراسته شده است كه در مقدمه‏آن، زندگينامه مؤلف نيز آمده است. اين كتاب آخرين تاليف آية‏الله شريعت است.

8) الذريعه، ج‏11، ص‏135.

9) همان، ج‏16، ص‏54.

10) همان، ج‏18، ص‏84.

11) همان، ص‏295.

12) همان، ج‏24، ص‏268.

13) همان، ج‏4، ص‏382 - 383.

14) زندگينامه رجال و مشاهير ايران، ج‏2، ص‏317.

15) همان، ج‏26، ص‏228.

16) همان، ج‏4، ص‏387.

17) همان، ج‏4، ص‏380.

18) همان، ج‏4، ص‏371.

19) همان، ج‏6 ، ص‏167.

20) همان، ج‏6 ، ص‏130; اعيان‏الشيعه، ج‏8 ، ص‏391.

21) همان، ج‏17، ص‏10.

22) همان، ج‏15، ص‏320.

23) براى اطلاع بيشتر، ر. ك: آموزش فلسفه، ج‏2، ص‏371.

24) علماى معاصرين، ص‏124.

25) ليس هذا اول قارورة كسرت في‏الاسلام.

26) پيامبرصلى الله عليه وآله در آخرين روزهاى عمر خود در حالى كه از شدت درد به خود مى‏پيچيد به‏اطرافيان و اصحابش كه دور او جمع شده بودند رو كرد و فرمود: برايم دوات و كاغذى‏بياوريد تا برايتان مطلبى بنويسم كه بعد از من هيچ گاه گمراه نشويد. عمر كه هدف‏پيامبر را از نوشتن نامه دريافته بود، با گستاخى از آوردن كاغذ و دوات جلوگيرى كرد ونسبت نارواى فوق را به پيامبرصلى الله عليه وآله داد. او خود، بعدها كه خليفه شد اعتراف كرد كه‏مى‏دانسته پيامبرصلى الله عليه وآله آن روز مى‏خواست على‏عليه السلام را جانشين خود قرار دهد. براى‏اطلاع بيشتر، ر. ك: اجتهاد در مقابل نص، سيدعبدالحسين شرف‏الدين، فصل دوم،ص‏167. به نقل از شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابى‏الحديد ج‏2، ص‏20.

27) محمدكريم پارسا در مصاحبه با مؤلف; الذريعه، ج‏22، ص‏283.

28) مصفى‏المقال في علم‏الرجال، ص‏192 - 193; الذريعه، ج‏17، ص‏211.

29) الذريعه، ج‏25، ص‏6.

30) همان، ج‏26، ص‏22.

31) همان، ج‏18، ص‏337.

32) يكى از نوشته‏هاى ايشان كه به شكل سؤال و جواب است‏به نام وسيله در تبريز درسال 1337قمرى به چاپ رسيده است. مؤلفين كتب چاپى، ج‏4، ص‏768.