بخش هفتم: آثار سبز

فرزندان

آية‏الله سيد محمد كاظم يزدى، داراى شش فرزند پسر بود كه همگى‏از علما و فضلا به شمار مى‏آمدند. پنج تن از آنان، از دخت مكرمه حاج‏حسن يزدى و فرزند ششم از دخت محترمه ملاكاظم تبريزى بود كه‏اسامى آنان بدين شرح است:

1. عالم مجاهد سيد محمد يزدى. وى از علماى بنام و از رهبران‏مبارزه با انگليس محسوب مى‏شد و سرانجام نيز در ميدان نبرد با استعمار،در زمان حيات پدر بزرگوارش، شربت‏شهادت نوشيد (سال 1334 ه . ق).

2. مرحوم سيد احمد كه در زمان حيات پدر درگذشت.

3. مرحوم سيد محسن كه در معارف الرجال از او نام برده شده است.

4. مرحوم سيد محمود كه در زمان حيات پدر درگذشت و در جنگ‏عراق و انگليس شركت داشت.

5. مرحوم آية‏الله آقا سيد على يزدى كه بعد از وفات پدر، قائم مقام اوشد و از مراجع بزرگ تقليد نجف بود و در جاى پدر، نماز جماعت‏مى‏خواند. در سال 1370 ه . ق. رحلت كرد.

6. مرحوم سيد اسدالله كه با ديگر فرزندان سيد، از مادر جدا بود. وى‏كاروانسرايى را كه پدرش ساخته و وقف زوار كرده بود، به صورت‏مدرسه‏اى درآورد و در آن‏جا به تعليم و تربيت طلاب فاضل پرداخت ودر سال 1393ه . ق. وفات كرد. (1) .

مرحوم سيد، فرزندان دختر نيز داشته كه نام آنها در تاريخ ذكر نشده است. (2) .

محقق برزگوار حاج سيد عبدالعزيز طباطبايى يكى از مفاخردانشمندان شيعه در عصر كنونى به‏شمار مى‏رفت. وى يكى از خبرگان‏سرشناس شيعه در كتابشناسى، نسخه‏شناسى، تاريخ، تراجم، حديث ورجال بود. وى در 23 جمادى الاولى (3) 1348ه . ق. برابر با چهارم آبان‏1318ش. در نجف اشرف متولد شد. پدرش مرحوم سيد جواد طباطبايى‏يزدى (1306 - 1363ه .ق) نوه دخترى حضرت آية‏الله سيد محمد كاظم‏يزدى و مادرش نوه پسرى آن مجتهد عالى مقام بود. وى از طريق پدر ومادر به آية‏الله يزدى نسب مى‏برد. (4) وى در پانزده سالگى پدرش را ازدست داد، اما با كوشش بسيار به تحصيل علم برخاست و نزد اساتيد بزرگ‏نجف به فراگيرى علوم دينى پرداخت. ادبيات را نزد آية‏الله سيد هاشم‏حسينى تهرانى و قوانين را در محضر مرحوم آية‏الله فانى اصفهانى و شرح‏منظومه را نزد آية‏الله العظمى سيد عبدالعلى سبزوارى و اسفار را درخدمت علامه حكيم شيخ صدرا بادكوبى فرا گرفت. (5) .

سطوح عالى را در محضر شيخ عبدالحسين رشتى و شيخ مجتبى‏لنكرانى آموخت. دروس عالى خارج فقه و اصول را از محضر مدرسان‏بزرگ نجف فرا گرفت. درس خارج فقه و اصول و تفسير را نزد حضرات‏آيات سيد عبدالهادى شيرازى و حاج سيد ابوالقاسم خويى آموخت.حضرت استاد پس از آن با دو تن از محققين بزرگ شيعه، يعنى شيخ آقابزرگ تهرانى مؤلف الذريعه و علامه امينى مؤلف الغدير آشنا شد و ازمحضر پرفيض هر دو استاد بهره‏ها گرفت و در طول مصاحبت 25 ساله باايشان در زمينه‏هاى تحقيقى چون علم رجال و كتابشناسى و حديث وتاريخ استفاده‏هاى فراوان برد و راه و روش تحقيق را آموخت. (6) او درتاسيس كتابخانه اميرالمؤمنين‏عليه السلام (در نجف اشرف) با علامه امينى‏همكارى گسترده‏اى به عمل آورد و همچنين پيش از مهاجرت به قم، مديريت مدرسه سيد در نجف را سالها برعهده داشت. استاد در سال‏1396ق. نجف اشرف را به قصد قم ترك كرد و با فراغت‏بال به تاليف وتحقيق روى آورد و خانه‏اش شبانه‏روز محل رفت و آمد مؤلفان ومحققان شد. (7) .

سكونت اين محقق بزرگ در قم باعث‏شد تا مراكز تحقيقى وكتابخانه‏هاى بزرگ كشور به سوى او روى آورند و از تجربيات واطلاعات گرانبهاى او استفاده‏هاى بسيار ببرند. از جمله ماهها در مشهدمقدس سكونت گزيد و براى كتابخانه آستان قدس رضوى فهرستهاى‏گوناگون تهيه كرد. (8) .

استاد به جهت تحقيقات خويش سفرهاى بسيارى به نقاط مختلف‏ايران، عراق، سوريه، لبنان، اردن، كويت، حجاز، تركيه، انگلستان وامريكا داشت و در طول اين سفرها از كتابخانه‏هاى عمومى و خصوصى‏ديدن كرد. در طول عمر خويش چندان نسخه خطى و چاپى ديده بود كه‏خود مى‏فرمود:

زمانى از آغاز كتابها، پى به نام كتاب مى‏بردم و آغاز بسيارى از نسخه‏هارا از حفظ داشتم و زمانى از حفظ، بسيارى از نسخه‏هاى موجود كتابهاو اين‏كه در كدام كتابخانه‏ها يافت مى‏شوند را مى‏دانستم و از تاريخ‏كتابت آنها مطلع بودم. (9) .

ايشان در برخى كنگره‏هاى علمى نيز شركت مى‏كرد، از جمله: كنگره‏هزاره شيخ طوسى در مشهد در سال 1389ق.; هزاره شريف رضى(تهران); امام حسين‏عليه السلام، غدير خم (هر دو در لندن); شيخ مفيد (قم) ;كتاب و كتابخانه در اسلام (مشهد) كه مقالاتى نيز ارائه مى‏داد. (10) .

استاد محقق طباطبايى، فردى پركار بود، بسيار مى‏خواند و زيادمى‏نوشت. غالب كتابهاى كتابخانه‏اش را كه بالغ بر هفت هزار جلد كتاب‏مى‏شد خوانده بود. (11) برخى اطلاعات مهم را در آغاز هر كتابش يادداشت‏كرده بود. در كنار غالب صفحات كتابهايش، علامت ضربدر در كنارمطالب مهم كه در رابطه با حديث و رجال و تراجم و آنچه مربوط به تشيع‏و ائمه اطهارعليهم السلام بود، ديده مى‏شد. بسيارى از آنچه كه خوانده يادداشت‏كرده بود در دفاتر مخصوص و يا به صورت فيشهاى نامرتب و كوچك وبزرگ. خود مى‏فرمود:

نمى‏دانم در تمام عمرم چند صفحه مطلب نوشته‏ام، بين سى تا چهل‏هزار صفحه را احتمال مى‏دهم. در نجف روزى يك شيشه جوهر قلم‏خودنويس تمام مى‏كردم. (12) .

علامه استاد، كتاب‏شناس و نسخه‏شناس برجسته و در اين رشته‏ورزيده بود. بى‏شك پس از شيخ آقابزرگ تهرانى اول كتاب‏شناس جهان‏تشيع بود. تنها يك فهرست‏نگار نبود، كتابها را با نگاه به نوع كاغذ و جوهرآن مى‏شناخت (13) ، آن‏گاه فهرست مى‏كرد. استاد محقق، در علم تراجم‏رجال بسيار مسلط بود. پس از شيخ آقابزرگ تهرانى و سيد محسن امين،ايشان را مى‏بايست آگاهترين كس به شخصيت علماى شيعه دانست. درشناخت رجال سنى نيز دستى توانا داشت و شايد بيش از رجال امامى دررجال سنى متبحر بود. (14) استاد طباطبايى از لحاظ اخلاقى، فردى متواضع،فروتن و كم‏توقع، خوش‏رفتار، بذله‏گو و مهمان‏نواز بود. در خانه‏اش به‏روى همگان باز بود و گاه كسانى تا چند روز مهمان او بودند. اطلاعات‏علمى و كتابخانه‏اش را به رايگان در اختيار همگان مى‏نهاد و هيچ در اين‏مورد تنگ‏نظر نبود. از اين‏كه كتابى به چاپ برسد و كارى علمى انجام‏پذيرد خشنود بود. گاه همه زحمات خود را در يك موضوع به كس ديگرمى‏سپرد تا آن را سامان دهد، گرچه به نام آن شخص به چاپ برسد و نامى‏از استاد ذكر نگردد، چون هدفش خدمت‏به اسلام و تشيع بود. (15) در فهم‏مطالب علمى، دقت و حوصله بسيار داشت و گاه براى درك يك مطلب،رنج‏سفر را بر خويش هموار مى‏نمود. اگر مطلبى را نمى‏دانست از هر كس‏ولو شاگردان جوانش مى‏پرسيد و از اين بابت ابايى نداشت. جوانان اهل‏تحقيق را بسيار تشويق مى‏كرد و مطلقا در مقام عيبجويى برنمى‏آمد. (16) دراين مورد، فارس تبريزيان از محققان و نزديكان وى مى‏گويد: در اوايل‏طلبگى كه رسائل و مكاسب را رو به اتمام بودم، خواستم ارشاد الاذهان‏علامه حلى را با نسخه‏هاى خطى تحقيق كنم. سراغ بعضى از علما رفتم،نه‏تنها تشويق نشدم، بلكه مورد طعن نيز قرار گرفتم تا شخص ناشناسى مرابه استاد عبدالعزيز طباطبايى راهنمايى كرد. استاد مرا خيلى مورد احترام‏قرار داد و مهمان‏نوازى كرد. وقتى موضوع را با او مطرح كردم تشويقم‏نمود و اعلام آمادگى كرد تا در هر زمينه با من همكارى كند. من باتشويقات و راهنماييهاى ايشان تاكنون موفق شده‏ام، بيش از پانزده اثرتحقيقى خود را به چاپ برسانم. (17) استاد در تربيت محقق و مؤلف سعى‏فراوان مى‏نمود. كتابخانه بزرگ و كم‏مانند خود را در اختيار ديگران نهاده‏بود. نهادها و مؤسسات علمى - تحقيقى، گاه يك قفسه و بعضى‏مؤسسات، كل كتابخانه را به تدريج‏به امانت‏برده و از اين ابت‏خم به ابرونمى‏آورد. هدف عمده استاد در تحقيقات و تاليفاتش احياى فرهنگ وميراث شيعه و اثبات حقانيت تشيع بود، به همين علت‏به كمك ديگردوستان به تاسيس مجله وزين تراثنا اقدام نمود.

استاد طباطبايى از مرحوم شيخ آقابزرگ تهرانى و مرحوم حضرت‏آية‏الله العظمى سيد عبدالهادى شيرازى و مرحوم حضرت آية‏الله العظمى‏خويى اجازه نقل روايت داشت و بسيارى نيز از وى به دريافت اجازه نائل‏شده بودند (18) .

فقيه پرهيزگار طباطبايى در طول سال 1374 - 1373ش. دو بار سكته‏قلبى كرد و عاقبت پس از عمرى تلاش در راه احياى آثار شيعه و اثبات‏تشيع در هفتم رمضان 1416ق، برابربا هشتم بهمن 1374 در 68 سالگى‏دعوت حق را لبيك گفته و دار فانى را وداع نمود. مراسم تشييع دربعدازظهر همان روز در قم به طرز باشكوه و با شركت علما و محققان وطلاب برگزارشد و در يكى از حجره‏هاى صحن نو در جوار مرقدحضرت معصومه(س) در آرامگاه ابدى خود قرار گرفت.

شخصيت مرحوم طباطبايى نزد محققين جهان شناخته شده بود، به‏طورى كه در سراسر جهان، دوازده مجلس ترحيم به نشانه قدردانى اززحمات وى برگزار گرديد. (19) .

از علامه محقق سيد عبدالعزيز طباطبايى آثار ارزشمندى به يادگارمانده است. برخى از آثار مطبوع وى عبارتند از:

1. حياة الشيخ يوسف البحرانى; 2. الغدير فى تراث الاسلامى; 3. الشيخ‏المفيد و عطاؤه الفكرى الخالد; 4. فى رحاب نهج البلاغه (كتابنامه نهج البلاغه);5. اساتيد و مشايخ شيخ طوسى; 6. ماينبغى نشره من التراث (معرفى كتابهاى‏ارزنده مخطوط); 7. اهل البيت عليهم‏السلام فى المكتبة العربية (معرفى وتوصيف كتابهاى عربى اهل‏سنت در فضايل اهل‏بيت) در دو جلد;8. فهرست كتابخانه علامه طباطبايى دانشگاه شيراز; 9. الشيعه وهجمات الخصوم.

عنوان برخى ازتحقيق و تصحيحهاى او عبارت است از:

10. فهرست‏شيخ منتجب الدين; 11. ترجمه الحسن و الحسين‏عليهما السلام;12. مقتل اميرالمؤمنين; 13. الاربعون المنتقى من مناقب المرتضى;14. الحسين والسنة; 15. مناقب اميرالمؤمنين عليه‏السلام; 16. طرق حديث «من‏كنت مولاه فعلى مولاه‏»; 17. ترجمه اميرالمؤمنين; 18. فرائدالسمطين فى‏فضائل المرتضى والبتول والسبطين; 19. عقد الدرر فى اخبار المنتظر; 20.فهرست‏شيخ طوسى.

و از ديگر تاليفات چاپ نشده او عبارت است از:

21. على ضفاف الغدير; 22. نتائج الاسفار; 23. قيد الاوابد; 24. مستدرك‏الذريعه; 25. اضواء على الذريعه; 26. معجم اعلام الشيعه; 27. تعليقات برطبقات اعلام الشيعه; 28. مكتبة العلامة الحلى; 29. انباء السماء برزية كربلاء;30. فهرس المخطوطات العربيه فى مكتبة اميرالمؤمنين‏عليه السلام; 31. فهرس‏المخطوطات الفارسيه فى مكتبة اميرالمؤمنين‏عليه السلام; 32. فهرس كتب الحديث;33. فهرس الكتب الفقهيه فى مكتبة الامام الرضاعليه السلام; 34. الفهرس الوصفى‏للمنتخب من المخطوطات العربيه فى مكتبات تركيا; 35. مخطوطات اللغة العربيه‏فى مكتبات ايران; 36. فهرس المختارات من مخطوطات الحجاز; 38. فهرس‏المنتخب من المخطوطات تبريز; 39. فهرس المنتخب من مخطوطات لندن;40. المهدى عليه السلام فى السنة النبويه.

گلدسته‏هاى جاويد

سيد در عين حال كه مرجع تقليد شيعيان بود و به مراجعات پاسخ‏مى‏داد، از تاليف كتابهاى علمى غافل نشد، تا طالبان فيض از درياى مواج‏دانش او، بهره‏ها گيرند و كام عطشناك علمى و معنوى خود را از چشمه‏فياض او سيراب سازند و پس از آن، نياز مداوم جامعه اسلامى را پاسخگوباشند.

ايشان تاليفات زيادى دارد كه حاصل تلاش سالهاى متمادى وى بوده‏است. برخى از آنها در زمان حياتشان جمع‏آورى و تدوين شده و برخى‏نيز بعد از آن بزرگوار، توسط شاگردانش به چاپ رسيده كه به شرح زير است:

1. عروة الوثقى

اين كتاب، مهمترين تاليف و كتاب فقهى آية‏الله سيد محمد كاظم‏يزدى به حساب مى‏آيد، به گونه‏اى كه كمتر عالمى است كه اين كتاب رانزد خود نگهدارى نكند. اين اثر فقهى به حدى معروف است كه مؤلف‏آن نزد همگان، به خصوص علما و فضلاى حوزه به «صاحب عروة‏»شناخته مى‏شود. كتاب مزبور دربرگيرنده ابواب مختلف فقه است و احكام‏و مسائل شرعى را بيان مى‏كند. اين اثر در مجموع، محتوى 3260 مساله درسه جلد تاليف شده و جلد اول آن به ترتيب حاوى اين مسائل است:مباحث اجتهاد و تقليد; كتاب الطهارة; كتاب الصلاة; كتاب الصوم; كتاب‏الاعتكاف; كتاب الزكاة; كتاب الخمس; كتاب الحج; كتاب الاجاره; كتاب‏المضاربه; كتاب المزارعه; كتاب المساقات; كتاب الضمان; كتاب الحواله;كتاب النكاح; كتاب الوصيه.

مطالب جلد دوم آن نيز عبارت است از: مباحث‏حرمت ربا; مباحث‏عده و احكام آن; كتاب الوكاله; كتاب الهبه; كتاب الوقف; رساله‏اى‏كوچك در صدقه بالمعنى الاخص.

جلد سوم آن مشتمل بر كتاب القضاء (20) است و مسائل آن به نحوى‏ترتيب يافته كه دستيابى به آنها بسيار آسان و همواره مورد توجه مراجع‏تقليد بوده است و بسيارى از بزرگان مراجع بر آن حاشيه زده و يا شرحى برآن نوشته‏اند. عالم پرهيزگار مرحوم شيخ عباس قمى (متوفى 1359 ه .ق.)بخش اول آن را به فارسى ترجمه كرده است و عالمى ديگر آن را تمام‏كرده، به نام غاية القصوى فى ترجمة عروة الوثقى به چاپ رسانده است.

شيخ عباس قمى در مقدمه كتاب غاية القصوى چنين مى‏گويد: مدتهابود در خاطرم خطور مى‏كرد كه چقدر شايسته و لازم است كه براى‏مكلفين يك رساله جامع فراهم شود كه مشتمل باشد بر كثرت فروع ومهمات مسائل و ايشان را در مقام حاجت، از جمع‏آوردن اسفار و رسائل،بى‏نياز كند و اگر چه رساله‏هاى عمليه بسيار بود، ليكن در بين آنها نديدم‏رساله‏اى را كه از هر جهت جامع و براى كافه مقلدين نافع باشد، مگر دراين اواخر كه به رساله شريفه عروة‏الوثقى فيما تعم به البلوى برخوردم كه ازقلم درر بار حضرت حجة‏الاسلام و آية‏الله فى الانام، مبين الحلال والحرام و فقيه اهل البيت‏عليهم السلام سيدنا الاعظم و ملاذنا المعظم ابوالمكارم‏مولانا السيد محمد كاظم الطباطبائى - ادام‏الله ظله العالى - بيرون آمده‏است. من ديدم، الحق همان كتابى است كه هميشه ديدار آن را متمنى وطالب و زيارت مثل آن را شايق و راغب بودم، چه آن رساله‏اى است،سهل التناول و مرغوب، در نهايت جودت تاليف و حسن اسلوب، جامع‏جميع رسائل و حاوى كافه مسائل و كافل انواع فروع فقهيه، بل ناسخ‏رساله‏هاى عمليه.

يكى‏از شاعران درباره عروة‏الوثقى ومؤلف‏آن شعرزيررا سروده است:

فقيه بيت الوحى ماخاب فى.

عروته الوثقى من استمسكا.

فان اهل البيت ادرى بما.

فى البيت من احكامه مدركا.

ليكن چون اين كتاب شريف، عربى بود و فارسى زبانان را از آن‏بهره‏اى نبود، به خاطرم رسيد كه آن را فارسى كنم تا نفعش عام و ذخيره‏اين مجرم كثيرالآثام گردد. پس نصرت و توفيق خود را از حق تعالى‏خواستم و به ترجمه آن پرداختم و آن را الغاية القصوى فى ترجمة عروة‏الوثقى ناميدم و آن را بر يك مقدمه و پنج كتاب مرتب كردم - والله الموفق‏للصواب. (21) .

در مقدمه كتاب مستمسك العروة الوثقى تاليف آية‏الله العظمى سيدمحسن طباطبايى حكيم كه اولين شرح بر العروة الوثقى است، اين گونه‏آمده است:

كتاب پرارزش عروة‏الوثقى از حيث دقت و تحقيق، به گونه‏اى است كه‏در حوزه‏ها محور درسى بسيارى از فقها قرار مى‏گيرد، با اين‏كه قبل از آن،محور درسهاى فقهى علما، كتاب شرائع الاسلام و بعد از آن كتاب، تبصرة‏المتعلمين نوشته مرحوم علامه حلى بود، اما بعد از ظهور كتاب عروة‏الوثقى‏تاليف مرحوم آية‏الله يزدى، اين كتاب ارزشمند محور درسى حوزه‏هاى‏علميه گرديده و شروح و تعليقات زيادى بر آن نگاشته شده است. همچنين مطالب و نظريات آن، مورد عنايت مدرسان و محصلان بوده ومحل نقد و بررسى آنان قرار گرفته است. (22) .

فقهاى بزرگ حوزه‏ها حواشى و شروح فراوانى بر كتاب ارزشمندعروة‏الوثقى نوشته‏اند كه ما در اين‏جا به بيان تعدادى بسنده مى‏كنيم:

الف) حاشيه جمعى از شاگردان آية‏الله سيد محمد كاظم يزدى كه‏تدوين و چاپ نشده است.

ب) حاشيه شيخ ميرزا محمد حسين بن شيخ الاسلام (متولد 1277 ه .ق.) كه تدوين گشته و به صورت كتابى مستقل چاپ شده است.

پ) حاشيه شيخ محمد رضا آل ياسين بن شيخ عبدالحسين كاظمى كه‏در نجف به چاپ رسيده است.

ت) حاشيه حاج آقا حسين قمى بن سيد محمود كه به صورت منظم‏تدوين و در نجف به چاپ رسيده است.

ث) حاشيه حاج شيخ عبدالكريم بن محمد جعفر مهرجردى يزدى(1276ه . ق. - 1355ه . ق.) كه مشتمل بر فتاواى وى بوده و در ايران درسال 1347 قمرى به چاپ رسيده است.

ج) حاشيه شيخ عبدالله بن محمد حسن مامقانى (متوفى 1351ه . ق.)مؤلف كتاب تنقيح المقال كه مشتمل بر فتاواى وى مى‏باشد و به صورت‏مستقل و منظم به چاپ رسيده است.

چ) حاشيه سيد محمد فيروزآبادى (متوفى 1345ه . ق.) كه در نجف‏به چاپ رسيده است. (23) .

ح) مستمسك العروة الوثقى: مستمسك، اولين شرح استدلالى جلد اول‏كتاب عروة الوثقى و يكى از كتابهاى مهم فقه استدلالى ومورد اعتماد ومراجعه فقهاى معاصر كه توسط آية‏الله سيد محسن حكيم تدوين شده ودر حوزه‏هاى علميه به عنوان يكى از كتب دم دستى براى فقيه به شمارمى‏رود. مرحوم آية‏الله حكيم مطالب كتاب را اول به صورت درس خارج‏فقه كه محور آن، كتاب شريف عروة‏الوثقى بود عرضه و سپس به صورت‏كتاب حاضر، تدوين كردند كه به حق مى‏توان آن را يكى ازدايرة‏المعارفهاى بزرگ فقه استدلالى به حساب آورد. چاپ اول كتاب درسال 1368 و چاپ دوم در سال 1376 و چاپ سوم در سال 1384 و چاپ‏چهارم در سال 1391 ه . ق. و سپس به علت علاقه شديد فقها و طلاب‏حوزه‏هاى علميه مكررا به چاپ رسيده است، البته چاپ سوم آن ازمزاياى خاصى از جهت چاپ و غيره برخوردار بوده و احاديث و بعضى‏از منابع آن، توسط حضرت آية‏الله آقاى حاج سيد مرتضى خلخالى،استخراج و تحقيق شده است. اين كتاب در چهارده جلد به چاپ رسيده‏است. (24) .

خ) بحوث فى شرح العروة الوثقى: اين كتاب، تقريرات شهيد آية‏الله‏محمد باقر صدر كه توسط آية‏الله سيد محمود هاشمى تحقيق و به رشته‏تحرير درآمده است. اين كتاب در 1391 ه . ق. در نجف اشرف به چاپ‏رسيد. آية‏الله صدر در مقدمه اولين جزء كتاب (طهارت) مى‏نويسد:مباحث اين كتاب، روز چهارشنبه دهم از ماه جمادى الآخره سال‏1385ه . ق. شروع شد و بحثهاى آن عددى از مسائل آب از كتاب‏عروة‏الوثقى است كه با روشهاى بحث علمى به صورت استدلالى و به شيوه‏متداول علماى بزرگ، منسجم و با شرايط عمومى تدريس به طلاب‏عرضه شده است. استاد سيد محمود هاشمى در ابتداى كتاب مى‏نويسد:

اين كتاب با تحقيق فراوان، احاديث و منابع رواياتى كه در هنگام بحث‏اشاره شده را به طور استدلالى به همراه تفصيل بعضى مبانى اصولى كه‏آية‏الله صدر در ضمن مباحث‏به آن پرداخته را بيان مى‏كند. (25) .

ح. مدارك العروة: نوشته شيخ على پناه اشتهاردى است كه اولين چاپ‏آن در 1378ه . ق. منتشرشد. وى در مقدمه كتاب، شيوه خود را در اين‏كتاب بيان مى‏كند و مى‏گويد:

من در مقام نقل اقوال در مسائل براى اين‏كه نفع آن، تمام و كاملتر باشد،عين عبارات را در متن آورده‏ام و روايات را با سند آن ذكر كرده‏ام و باتعبير متاخرين از علامه، مثل تعبير صحيحه فلان و فلان يا مؤثقه فلان‏و فلان اكتفا نكرده‏ام و نيز روايت مورد استدلال را غالبا به صورت كامل‏نقل كرده‏ام... و در شروع بحث‏به جاى بحث مسائل تقليد از اول بحث‏آبها شروع كرده‏ام. (26) .

خ) الحاشيه على العروة الوثقى: از السيد ميرزا مهدى الحسينى الشيرازى‏الحائرى كه در 1368 قمرى در چاپخانه علميه نجف اشرف به چاپ‏رسيد.

د) التنقيح فى شرح العروة الوثقى: تقريرات بحث آية‏الله العظمى‏سيدابوالقاسم خويى(ره) كه توسط علامه ميرزا على تبريزى غروى در ماه‏شعبان 1411 هجرى در چاپخانه علميه قم در سه هزار جلد به چاپ رسيده است.

ذ) مبانى العروة الوثقى: تقريرات بحث آية‏الله سيد ابوالقاسم خويى‏قدس سره‏كه توسط فرزندش محمد تقى خويى به رشته تحرير درآمده است.مرحوم آية‏الله خويى در مقدمه كتاب مى‏نويسد:

مقدارى از آنچه فرزندم سيد محمد تقى نوشته را ملاحظه كردم و آن رااز جهت اسلوب و بيان تعابير زيبا يافتم به طورى كه تعابير آن نه كوتاه‏و نه طولانى و بيان كننده مراد به نحو كامل بود. (27) .

ر) دليل العروة الوثقى: تقريرات بحث آية‏الله العظمى شيخ حسين حلى‏است. اين كتاب به‏قلم استادحسن سعيد است و در 1379ه . ق. در چاپخانه‏نجف چاپ شده است. آية‏الله حسين حلى در مقدمه كتاب مى‏گويد:

با دقت نظر در كثيرى از مطالب اين كتاب كه به رشته تحرير درآمده، آن‏را در بيان مراد رسا ديدم و نوشته‏هايش به نحوى زيبا همه مطالبى را كه‏در مجلس درس بيان كردم شامل مى‏شود. (28) .

ز) مبانى العروة الوثقى: تاليف آية‏الله شيخ محمد تقى فقيه عاملى كه در1398 ه . ق. در بيروت به چاپ رسيد. وى در مقدمه كتابش مى‏نويسد:

بنده تصميم گرفتم مسائل كتاب عروة‏الوثقى را به نحو واضح و با احاطه‏به مبانى مسائل به نحو امكان... به رشته تحرير درآورم. (29) .

ژ) مدارك العروه: تاليف آية‏الله حاج شيخ يوسف خراسانى حائرى‏بيارجمندى، چاپ نعمان، نجف.

س) الحاشيه على كتاب العروة الوثقى: تاليف آية‏الله حاج شيخ يوسف‏خراسانى حائرى بيارجمندى، چاپ نعمان، نجف.

ش) الدر النضيد فى الاجتهاد و الاحتياط و التقليد: محمد حسن مرتضوى‏لنگرودى، چاپ انصاريان، قم.

2. ديگر آثار

از ديگر آثار باقى‏مانده حضرت آية‏الله سيد محمد كاظم يزدى‏مى‏توان به كتابهاى زير اشاره كرد:

الف) حاشيه بر مكاسب كه چندين بار چاپ شده است.

ب) رسالة فى حكم الظن المتعلق باعداد الصلاة و افعالها و كيفية صلاة‏الاحتياط.

پ) رسالة فى التعادل و التراجيح: اين كتاب در سال 1310ه . ق. به پايان‏رسيده و در سال 1316 در تهران چاپ شده است كه درباره علم اصول فقه‏بحث مى‏كند.

ت) الصحيفة الكاظمية: مجموعه‏اى از دعا و مناجات است كه در 46صفحه در سال 1337 ه . ق. در بغداد منتشر شده است.

ث) رسالة فى منجزات المريض كه همراه با حاشيه مكاسب چاپ شده‏است.

ج) السؤال و الجواب كه مرحوم كاشف الغطا آن را جمع آورى كرده ودر سال 1340ه . ق. در 408 صفحه چاپ شده است. اين كتاب متن‏استفتائات فقهى است كه از استاد يزدى سؤال شده و ايشان جواب داده‏اندو به صورت سؤال و جواب در اين كتاب آورده شده است.

چ) رساله اجتماع امر و نهى.

ح) معلقات عروة‏الوثقى.

خ) بستان راز و گلستان نياز كه مناجات نامه فارسى ايشان است و دربخش نهم همين كتاب خواهد آمد. اين كتاب در بغداد و در 35 صفحه‏چاپ شده است. (30) .

آثار خيريه

عالمان دين علاوه بر اين‏كه به مسائل شرعى و دينى مردم توجه‏دارند، رسيدگى به امور جامعه و رفع نياز حاجتمندان و محرومان را نيزسيره هميشگى خود قرار داده‏اند. اين خصيصه خداپسندانه، يكى از علل‏محبوبيت و علاقه مردم به اين راهبران دينى است و خود را به اطاعت ازآنان، ملزم مى‏دانند. سيد محمد كاظم يزدى نيز چون ديگر عالمان وارسته‏و مردمى، از اين امر مهم، مستثنا نبود. وى منشا خدمات فراوانى شد كه‏تنها بعضى از آن در تاريخ به ثبت رسيده است.

آية‏الله يزدى در طول عمر مبارك خود، آثار زيادى را به يادگارگذاشت و كمكهاى بسيارى به بى‏سرپرستان و يتيمان مبذول داشت. وى‏در امر عمران شهرها و روستاها به ويژه در ساخت مسجد، حمام وكاروانسرا، همتى والا داشت. او در رسيدگى به امور حوزه‏هاى علميه وطلاب علوم دينى، عنايت‏خاصى داشت و بناهاى زيادى را بنياد نهاد كه‏مهمترين آنها، مدرسه علميه و كتابخانه ايشان در نجف اشرف است.

مدارس

مشهورترين مدرسه نجف اشرف، معروف به مدرسه سيد در خيابانى‏بين خيابان رسول در شرق و بازار حويش در غرب را آية‏الله سيد محمدكاظم يزدى بنا كرد. اين مدرسه از حيث معمارى و زينت، كم‏نظير بوده وچون ضرب‏المثل بر سر زبانهاست. فن مهندسى و هنر معمارى به گونه‏اى‏در آن به كار گرفته شده كه نظر زايران، سياحان و جهانگردان را به خودجلب كرده است. بناى اين مدرسه به سبك جديد بوده و زمين آن ازسنگهاى زينتى صيقلى مفروش و ديوارهاى آن از سنگهاى كاشانى بديع‏پوشيده شده است.

اين مدرسه با دو طبقه ساختمان، داراى هشتاد حجره است و جلو هرغرفه‏اى ايوان كوچكى قرار دارد. معمارى و مهندسى اين مدرسه به‏معمارى ساير مدارس موجود در نجف اشرف كه از عصر صفوى‏باقى‏مانده است‏شباهت دارد. مدرسه سيد داراى تعدادى سرداب محكم،زيبا و خنك مى‏باشد، زمين اين سردابها و ديوارهاى آن با سنگ كاشانى‏پوشيده شده و از جديدترين و بزرگترين معماريهاى روى زمين به شمارمى‏رود. هر سال عده زيادى از سياحان از اين بناى تاريخى بازديد كرده وبا آن آشنا مى‏شوند.

ساخت اين بنا در سال 1325ه . ق. به دستور آية‏الله سيد محمد كاظم‏يزدى شروع شد و در سال 1327ه . ق. پايان يافت. وى پس از راه‏اندازى‏مدرسه، مبلغ زيادى را به مدرسه اهدا كرد. با آن مبلغ، نصف از دو حمام،يازده دكان و يك هتل در بازار خلخالى، هفت دكان و نيز يك منزل درجاى ديگر براى مدرسه خريدارى شد. آن منزل اينك كارگاه استخراج‏شيره خرماست. اين بناها وقف مدرسه شده و درآمد حاصل از آن، صرف شؤون‏مدرسه اعم از آب، برق، تلفن، و اجرت خادم و ديگر نيازها مى‏شود. (31) .

مدرسه سيد سالانه تعداد زيادى از شاگردان مكتب جعفرى‏عليه السلام را درخود پرورش مى‏دهد.

يكى از شاگردان آية‏الله يزدى به نام شيخ على مازندرانى در ارتباط بابناى آن شعرى سروده كه بر سر در مدرسه نگاشته شده است و ذكر آن دراين‏جا مناسبت دارد:

اسسها بحرالعلوم و التقى.

محمد الكاظم من نسل طبا.

و فى بيوت اذن الله اتى.

تاريخها الا بحذف ما ابتدا.

اين بنا را درياى علم و تقوا، محمد كاظم كه از نسل طباطبايى است،ساخت. به اذن خداوند، اگر بخواهيم تاريخ بناى آن مدرسه شريفه را به‏دست آوريم، بايد «واو» را از كلمه «و فى بيوت‏» حذف كنيم; بقيه آن‏طبق ارقام حروف ابجد 1325 ه . ق. خواهد بود. (32) .

مدرسه دوم آية‏الله يزدى، به سبك جديد بوده، از غرب به مدرسه‏الخليلى كوچك و از جنوب به مدرسه الخليلى بزرگ متصل مى‏باشد و درمحله العماره واقع شده و قبل از آن، پنجاه سال خانقاه درويشان بوده‏است. آية‏الله سيد محمد كاظم يزدى ابتدا اين مدرسه را به قصد سكونت‏زايران بنا كرد، چرا كه آن زمان از هتل و اماكن عمومى خبرى نبود. زمين وخانه آن را كه خانقاه بعضى از علويان بود، با مال خود و بعضى ازوجوهات شرعى خريدارى كرد.

پس از ساخت اين مكان، هتلها و محلهاى مسكونى افزايش يافت. ازاين رو سيد اسدالله يزدى فرزند آية‏الله سيد محمد كاظم يزدى به علت‏اين‏كه ممكن بود از آن استفاده مطلوب نشود و از سوى ديگر نيز احتياج‏شديد به مدرسه بود، ترجيح داد كه آن‏جا را وقف مدرسه طلاب علوم‏دينى كند. به دنبال آن، انديشه‏اش را بر مرجع وقت، آية‏الله سيد محسن‏حكيم عرضه داشت و در جواز اين تصرف و تغيير آن به مدرسه از ايشان استفتاكرد. آية‏الله حكيم نيز با تاييد نظر وى، مبلغى كمك كرد تا فكرش را عملى سازد.

اين مدرسه زيبا در دو طبقه در زمينى به مساحت‏ششصد مترمربع‏ساخته شده و داراى 51 غرفه مى‏باشد كه 25 تاى آن در طبقه اول و 26غرفه آن در طبقه دوم است و سرداب بزرگى نيز دارد. طبقه اول از سالن‏درس وسيعى به نام مدرس برخوردار است. در جنوب شرقى مدرسه،چهار حمام تابستانى قرار دارد.در هر دو طبقه، جلو همه غرفه‏ها ايوانى به‏عرض دو متر و نيم وجود دارد كه با آهن و آجر، سقف آن پوشيده شده وبر ستونهاى آهنى و غيرآهنى استوار است. سقف اين مدرسه دورانى‏شكل بوده و با آيات قرآنى مزين شده است. بناى اين مدرسه در سال‏1384ه . ق. شروع شد و تا امروز مورد استفاده طلاب فراوانى قرار گرفته است.

موقوفات اين مدرسه شامل چهار دكان، دو باب منزل و يك هتل‏كوچك است كه همگى متصل به مدرسه مى‏باشد و اجاره بهاى آن‏صرف ضروريات مدرسه اعم از آب، برق و غيره و... مى‏شود. (33) .

كتابخانه

پس از آن‏كه بناى مدرسه بزرگ آية‏الله سيد محمد كاظم يزدى دربازار حويش به اتمام رسيد، در دهه سوم قرن چهاردهم هجرى،كتابخانه‏اى متصل به مدرسه توسط ايشان ساخته شد. متاسفانه اهتمام لازم‏در حفظ و نگهدارى كتابهاى اين كتابخانه به عمل نيامده است و به مرورزمان با مفقود شدن و يا از بين رفتن بعضى كتب، از رونق قبلى كاسته شده‏است; از اين رو، كتب مرجع و منبع در حدى نيست كه پاسخگو و تامين‏كننده نياز طلاب باشد.

در زمان آن مرجع والامقام، قدرت معنوى و مادى او كار را آسان‏كرده، به او اجازه مى‏داد كه بزرگترين كتابخانه را در مقايسه با ديگركتابخانه‏هاى مدارس آن زمان بسازد. اين كتابخانه در آن روز، يكى ازبزرگترين و مهمترين كتابخانه‏هاى مدارس در نجف اشرف به شمارمى‏رفت و در حال حاضر نيز با وجود كمبودهاى چشمگير، مورد توجه‏فراوان طلاب و دانشجويان است. (34) .

مدرسه آية‏الله سيد محمد كاظم يزدى در نجف اشرف

مرحوم استاد المحققين علامه كبير حاج سيد عبدالعزيز طباطبائى يزدى‏قدس سره.

پى‏نوشتها:


1) محمد حرزالدين، معارف الرجال، ج‏2، ص‏326.

2) اعيان الشيعه، ج‏10، ص‏48.

3) ابن سعد، ترجمة الامام الحسين عليه‏السلام، ص‏9.

4) ميراث جاويدان، سال سوم، شماره 3- 4، ص‏162.

5) آينه پژوهش، سال ششم، شماره 6، ص‏693.

6) حسن انصارى، گنج پنهان، ص‏10- 11.

7) در گفتگو با فارس تبريزيان داماد ايشان.

8) آينه پژوهش، سال ششم، شماره 6، ص‏107.

9) گنج پنهان، ص‏14.

10) آينه پژوهش، سال ششم، شماره 6، ص‏108.

11) فارس تبريزيان.

12) گنج پنهان، ص‏16.

13) فارس تبريزيان.

14) گنج پنهان، ص‏17 و 18.

15) همان، ص‏20.

16) آينه پژوهش، سال ششم، شماره 6، ص‏108.

17) در گفتگو با فارس تبريزيان.

18) گنج پنهان، ص‏13.

19) فارس تبريزيان.

20) ناصر باقرى بيدهندى، «نجوم امت‏»، مجله نور علم، دوره دوم، شماره 12.

21) غاية القصوى در ترجمه عروة‏الوثقى، ص‏2- 3، (با تصرف اندك).

22) سيد محسن حكيم، مستمسك العروة الوثقى، ص‏4.

23) شيخ آقا بزرگ تهرانى، الذريعه، ج‏6، ص‏149.

24) ناصر باقرى بيدهندى، نجوم امت، مجله نور علم، دوره دوم، شماره 12.

25) سيد محمود هاشمى، بحوث فى شرح العروة الوثقى، تقريرات آية‏الله صدر، چاپ اول،انتشارات آداب، نجف اشرف 1393ه . ق.

26) شيخ على پناه اشتهاردى، مدارك العروة، ج‏1، مقدمه.

27) محمد تقى خويى، مبانى العروة الوثقى، تقريرات آية‏الله سيد ابوالقاسم خويى، مقدمه.

28) حسن سعيد، دليل العروة الوثقى، تقريرات آية‏الله شيخ حسين الحلى، مقدمه.

29) شيخ محمد تقى فقيه عاملى، مبانى العروة الوثقى، مقدمه.

30) اعيان الشيعه، ج‏10، ص‏43.

31) موسوعة العتبات المقدسه، ج‏7، ص‏151- 153.

32) مجله نور علم، سال سوم، شماره 6، ص‏87.

33) موسوعة العتبات المقدسه، ج‏7، ص‏167- 169.

34) همان، ج‏7، ص‏254- 255.