next page

1-- اعراف (7) آيه 176 .
2--يوسف (12) آيه 111 .
3-- نهج البلاغه ، نامه 31 .
4- بقره (2) آيه 30.
5- اين جمله معروف را جبرئيل در شب معراج به پيغمبراكرم عرض كرد.
اگر يك سرموى برتر پرم
فروغ تجلى بسوزد پرم
6- شيخ صدوق (ره ) در كتاب علل الشرائع از امام هشتم (ع ) روايت كرده ايت كه فرمود: علت طواف خانه كعبه آن بود كه فرشتگان در پاسخ خداوند كه فرمود: انّى جاعل فى الارض خليفة گفتند: اتجعل فيها من يفسد فيها... بعد از كار خود پشيمان شدند و آن را گناه خود دانسته و به عرش ‍ پناهنده شده و زبان به عذرخواهى و استعاذه گشودن ، خداى سبحان نيز خواست تا در روى زمين بندگان همانند آنان خدا را پرستش كنند به اين سبب دستور بناى خانه كعبه را صادر فرمود.
در حديث ديگرى از امام چهارم (ع ) روايت كرده است كه فرمود: فرشتگان هفت هزار سال به اطراف عرش الهى پناه بردند تا خدا توبه شان را پذيرفت و در آسمان چهارم بيت المعمور را براى عبادت و طواف ايشان قرار داد و آن را جايگاه امن و امان ساخت ، چنان كه بيت الحرام و خانه كعبه را در زمين براى مردمان جايگاه امان و محل عبادت و طواف ساخت .
7- بقره (2) آيه 32.
8- چنان كه در بالا اشاره شد، قرآن كريم نسل انسان را از نسل جداگانه و مستقلى مى داند كه سرسلسله آن ها آدم ابوالبشر بوده و او را نيز از خاك آفريده است و موضوع تبدّل انواع كه مدّتى است در اروپا مورد بحث قرار گرفته و طبق آن انسان را از نوع كاملى از ساير حيوانات فرض كرده و نسل انسان را به ميمون با نوعى از ماهى ها رسانده اند پايه و اساس علمى نداشته و فرضيه اى بيش نيست و چندسالى از ظهورش نگذشته بود كه مردود شناخته شد و مانند بسيارى از فرضيه هاى ديگر در كتاب ها و كتاب خانه ها مدفون گرديد. در صورت تمايل به تحقيق در اين زمينه ، بايد به كتاب هاى مفصلى كه در ردّ فرضيه داروين و نظريه نشو و ارتقا نوشته شده ، مراجعه كنيد.
9- آن چه در اين جا مورد بحث جمعى از مفسران و دانشمندان قرار گرفته اين است كه سجده فرشتگان بر آدم (ع ) چگونه بدان ها اشاره شده اين است كه سجده عبادت ذاتى نيست ، بلكه به معناى غايت خضوع و احترام براى موجود برتر است ، ولى اگر اين خضوع و احترام به عنوان پرستش صورت گيرد بايد براى خدا باشد، و اما اگر به سبب احترام شخص بزرگ و برترى باشد، به ويژه كه خداى تعالى هم بدان فرمان و دستور دهد، دليلى بر ناروا بودن آن وجود ندارد.
10- اعراف (2) آيه 12.
11-نهج البلاغه ، خطبه 190.
12- ص (38) آيات 77 و 78.
13- همان ، آيات 79-81.
14- همان ، آيات 79-81.
15- اعراف (7) آيات 16 و 17.
16- زخرف (43) آيه 62.
17- يس (36) آيه 60.
18- ص (38) آيه 85؛ اسراء(17) آيه 63؛ مجادله (58) آيه 19.
19- بقره (2) آيه 31.
20- بقره (2) آيات 31-33.
21- بقره (2) آيات 31-33.
22- رازى ، تفسير مفاتيح الغيب ، ج 3، ص 191؛ بحارالانوار، ج 11، ص 156.
23- بقره (2) آيه 35.
24- طه (20) آيه 118.
25- بحارالانوار، ج 11، ص 193.
26- طه (20) آيه 120.
27- اعراف (7) آيه 20.
28- بحارالانوار، ج 11؛ ابن كثير، قصص الانبياء، ج 1، ص 51.
29- مجمع البحرين ، ماده حبل .
30- تفسير على بن ابراهيم ، ص 213.
31- بحاراانوار، ج 11، ص 188.
32- طه (20) آيات 123 و 124.
33- بحارالانوار، ج 11، ص 143، 161، 165.
34- اعراف (7) آيه 27.
35- همان ، آيات 22 و 23.
36- بقره (2) آيه 37.
37- تفسير على بن ابراهيم ، ص 37؛ الدّر المنثور، ج 1، ص 59 و 60.
38- الدّر المنثور، 1، ص 60.
39- معانى الاخبار، ص 42؛ ابن كثير، قصص الانبياء، ج 1، ص 59.
40- بقره (2) آيه 38.
41- طه (20) آيات 123 و 124.
42- در تورات و برخى كتاب هاى ديگر((قاين )) يا((قائين )) به جاى ((قابيل )) نقل شده است .

43- تاريخ طبرى ،ص 98؛ ابن كثير قصص الانبياء، ج 1، ص 92؛ بحارالانوار، ج 11، ص 225 به بعد.
44- ابن كثير، قصص الانبياء، ج 1، ص 85 و 86؛ كامل ابن اثير، ج 1، ص 41-43.
45- علل الشرائع ، ص 17 و 18؛ بحارالانوار، ج 11، ص 223 به بعد.
46- تفسير عياشى ، ج 1، ص 312.
47- بحارالانوار، ج 11، ص 227 و 228.
48- مائده (5) آيات 27-29.
49- همان ، آيه 30.
50- همان ، آيه 30.
51- تفسير قمى ، ص 153؛ راوندى ، قصص الانبياء، ص 62.
52- تفسير ابن كثير، ج 1، ص 98؛ بحارالانوار، ج 11، ص 261 به بعد.
53- تاريخ طبرى ، ج 1، ص 85.
54- سعد السعود، ص 37.
55- كامل ابن اثير، ج 1، ص 47؛ تاريخ طبرى ، ج 1، ص 101 و 102.
56- بحارالانوار، ج 11، ص 257.
57- اصول كافى ، ج 2، ص 44.
58- تاريخ طبرى ، ج 1، ص 107؛ كامل ابن اثير، ج 1، ص 47.
59- تاريخ طبرى ، ج 1، ص 110 و 111.
60- مجمع البيان ، ج 6، ص 519؛ راوندى ، قصص الانبياء، ص 79-79.
61- رها يا اورفا نام شهرى در تركيه است كه سابقه تاريخى آن به قرن ها قبل از ميلاد مى رسد.
62- نجّار، قصص الانبياء، ص 26.
63- صدوق ، اكمال الدين ، ص 71-78.
64- راوندى ، همان ، ص 78.
65- مريم (19) آيات 56 و 57.
66- مجمع البيان ، ج 6، ص 519؛ بحارالانوار، ج 11، ص 277.
67- راوندى ، همان ، ص 77.
68- تاريخ يعقوبى ، ج 1، ص 14؛ اثبات الوصيه ، ص 14.
69- اثبات الوصيه ، ص 12.
70- بحارالانوار، ج 95، ص 453-472.
71- همان ، ج 11، ص 282.
72- قصص الانبياء، ص 28.
73- در قرآن كريم 43 بار نام نوح ذكر شده و در شش سوره از سوره هاى قرآنى ، داستان آن بزرگوار و قومش به تفصيل نقل شده است . آن سوره ها عبارت است از: اعراف ، مؤ منون ، شعراء، قمر، هود و نوح كه در سوره هود تفصيل بيشترى در اين باره داده شده است .
74- بحارالانوار، ج 11، ص 341.
75- بحارالانوار، ج 11، ص 291.
76- همان ، ص 290.
77- اثبات الوصيه ، ص 18.
78- ر.ك : منتخب الاثر، ص 283-284؛ شيعه در اسلام ، ص 151؛ دادگستر جهان ، ص 213-222.
79- هود (11) آيات 25 و 26.
80- همان ، آيه 27.
81- مؤ منون (23) آيه 23 به بعد.

82- اعراف (7) آيه 60.
83- هود(11) آيه 27 به بعد.
84- هود (11) آيه 27 به بعد.
85- شعراء(26) آيه 111.
86- اعراف (7) آيه 61.
87- هود(11)آيه 28.
88- اعراف (7) آيه 63.
89- نوح (71) آيات 10-20.
90- هود(11) آيه 29.
91- همان ، آيات 29-32.
92- همان ، آيات 29-32.
93- همان ، آيات 29-32.
94- شعراء(26) آيه 116.
95- نوح (71) آيه 23.
96- اكمال الدين ، ص 79.
97- همان .
98- مجمع البيان ، ج 4، ص 433-435.
99- انبياء(21) و صافات (37) آيه 76.
100- قمر(54) آيه 10.
101- شعراء(26) آيات 117 و 118.
102- هود(11) آيه 36.
103- هر دو حديث را صدوق (ره ) در كتاب اكمال الدين ، ص 79 نقل كرده است ، البته در خبرى كه نعمانى در كتاب غيبت ، ص 154 روايت كرده ، اين موضوع ده بار تكرار شد تاوقتى كه عذاب نازل گرديد.
104- هر دو حديث را صدوق (ره ) در كتاب اكمال الدين ، ص 79 نقل كرده است ، البته در خبرى كه نعمانى در كتاب غيبت ، ص 154 روايت كرده ، اين موضوع ده بار تكرار شد تاوقتى كه عذاب نازل گرديد.
105- نوح (71) آيه 26.
106- هود(11) آيه 37.
107- همان .
108- همان (11) آيات 38 و 39.
109- مجمع البيان ، ج 5، ص 159.
110-مجمع البيان ، ج 5، ص 159.
111-هود(11) آيات 37-40.
112- بحارالانوار، ج 11، ص 333-335.
113- هود(11) آيات 41 و 42.
114- همان .
115- شعراء(26) آيات 119-121.
116- يونس (10) آيه 73.
117- هود(11) آيه 40.
118- مجمع البيان ، ج 4، ص 434.
119- هود(11) آيه 42.
120- هود(11) آيات 42 به بعد.
121- هود(11) آيات 42 به بعد.
122- هود(11) آيات 42 به بعد.
123- هود(11) آيات 42 به بعد.
124- بحارالانوار، ج 11، ص 32.
125- سلمان فارسى اهل يكى از روستاهاى اصفهان بود.
126- نوح (71) آيه 26.
127- هود(11) آيه 37.
128- همان ، آيه 47.
129- نوح (71) آيه 26.
130- همان ، آيه 40.
131- اعلام قرآن ، ص 647.
132- كامل التواريخ ، ج 1، ص 25-26؛ مروج الذهب ، ج 1، ص 18.
133- علل الشرائع ، ص 22؛ اخبارالرضا،ص 231.
134- بحارالانوار، ج 11، ص 334؛ تاريخ يعقوبى ، ج 1، ص 18.
135- هود(11) آيه 44.
136- مجمع البيان ، ج 5، ص 165.
137- تاريخ يعقوبى ، ج 1، ص 19؛ تاريخ طبرى ، ج 1، ص 131؛ بحارالانوار، ج 1، ص 340-341.
138- صدوق ، امالى ، ص 306.
139- اثبات الوصيه ، ص 18.
140- كامل التواريخ ، ج 1، ص 73.
141- خصال ، ج 1، ص 65.
142- مريد چنان كه راغب گفته است ، به كسى گويند كه از كارهاى نيك دور باشد.
143- راوندى ، قصص الانبياء، ص 85.
144- همان ، ص 86.
145- ولى عبدالوهاب نجّار در قصص الانبياء خود قول ديگرى را نقل و اختيار كرده و آن اين است كه حضرت هود از فرزندان ارفخشد و شالخ نيست و نسبت او به ارم مى رسد كه برادر ارفخشد و فرزند ديگر سام بوده است ، به ترتيب زير:

146- فصلت (41) آيه 15.
147- شعراء(26) آيات 126-136.
148- شعراء(26) آيات 124-136.
149- هود(11)؟
150- همان ، آيه 52.
151- شعراء(26) آيه 128.
152- مجمع البيان ، ج 7، ص 198؛ بحارالانوار، ج 11، ص 348.
153- شعراء(26) آيه 130.
154- همان ، آيه 139.
155- هود(11) آيه 53.
156- اعراف (7) آيه 70.
157- همان ، آيه 71.
158- هود(11) آيه 57.
159- تفسيرقمى ، 622-623.
160- مجمع البيان ، ج 9، ص 189-190.
161- مجمع البيان ، ج 9، ص 189-190.
162- تفسير قمى ، ص 306.
163- احقاف (46) آيه 24.
164- همان كه در فارسى به آن سرماى پيرزن و (((برد العجوز)))مى گويند.
165- احقاف ، (46) آيه 26.
166- فصّلت (41) آيه 13.
167- كنزالفوائد، ص 179.
168- اثبات الوصيه ، ص 22.
169- بحارالانوار، ج 11، ص 360.
170- همان ، ص 360.
171-احتجاج ، ص 211.
172- نجّار، قصص الانبياء، ص 58.
173- نجّار، قصص الانبياء، ص 58.
174-نجّار، قصص الانبياء، ص 58.
175-نجّار، قصص الانبياء، ص 58.
176-نجّار، قصص الانبياء، ص 58.
177- اعراف (7) آيه 74.
178- اعراف (7) آيه 74.
179- شعراء(26) آيات 146-149.
180- مجمع البيان ، ج 4، ص 440.
181-مجمع البيان ، ج 4، ص 440.
182- همان ، ج 5، ص 174.
183- هود(11) آيه 61.
184- اعراف (7) آيه 74.
185- شعراء (26) آيات 143 و 144.
186- همان ، آيه 145.
187- همان ، آيه 146.
188- هود(11) آيه 62.
189- همان ، آيه 63 و 64.
190- همان ، آيه 63 و64.
191- همان ، آيه 63 و 64.
192- شعراء (26) آيه 150.
193- شعراء (26) آيه 151.
194- همان ، آيه 152.
195- همان ، آيه 153.
196- همان ، آيه 154.
197- همان ، آيه 154.
198- در نقلى كه على بن ابراهيم (ره ) در تفسير خود روايت كرده ،چنين است كه به صالح گفتند: از خدا بخواه ، شترى سرخ مو و كرك دار كه ده ماه از مدت حمل آن گذشته باشد را براى ما بياورد و شانه اش به دو طرف كوه بخورد و همان ساعت بچه اش را بزايد وشير دهد... تا آخر.

199- بحارالانوار، ج 11، ص 379.
200- در كامل التواريخ داستان احتجاج صالح بامردم خود اين گونه نقل شده كه صالح پيوسته آن مردم را به خدا دعوت مى كرد و به جز اندكى از مردمان ناتوان ، كسى از آن حضرت پيروى نكرد. چون در دعوت خود پافشارى نمود، از وى خواستند كه با آن ها در مراسم عيدشان شركت كند و رسمشان چنان بود كه در آن عيد بت ها را با خود مى بردند. به صالح گفتند: تو هم همراه ما بيرون بيا تا ما خدايان خود را بخوانيم و تو هم خداى خود را بخوان و معجزه اى به ما نشان ده تا اگر خداى تو پاسخت را داد، ما از تو پيروى كنيم و گرنه تو از ما پيروى كن . صالح حاضر شد در مراسم مذكور شركت كند و بدين ترتيب ، با آن ها بيرون رفت و بزرگ آن مردم كه شخصى بود به نام جندح بن عمرو از وى درخواست كرده گفت : اى صالح براى ما از اين سنگ شترى ده ماهه بيرو بياور و اگر چنين كنى ما به تو ايمان آورده و تو را تصديق خواهيم كرد.
صالح پيمان هاى محكمى در اين باره از ايشان گرفت . بعد نزد سنگ آمد و نماز خواند و به درگاه خداى عزوجل دعا كرد. ناگاه ناله اى مانند ناله حيوانات باردار از سنگ شنيده شد و آن گاه شكافت و شترى به همان وصف كه خواسته بودند، از وسط آن بيرون آمد و به دنبال او بچه شترى هم مانند وى از كوه درآمد. باديدن اين معجزه جندح بن عمرو با جمعى بدو ايمان آوردند... تا آخر داستان .
201- اعراف (7) آيه 76.
202- شعراء (26) آيه 155.
203- مجمع البيان ، ج 4، ص 440 و 441؛ روضه كافى ، ص 187-189.
204- تفسير قمى ، ص 306-308.
205- مجمع البيان ، 4، ص 441-443.
206- هود(11) آيه 64.
207- روضه كافى ، ص 187-189؛ بحارالانوار، ج 11، ص 390.
208- كامل التواريخ ، ج 1، ص 90-91.
209- مجمع البيان ، ج 4، ص 441-443؛ بحارالانوار، ص 391 و 392.
210- مجمع البيان ، ج 4، ص 441-443؛ بحارالانوار، ج 11، ص 391 و392.
211- نجّار، قصص الانبياء، ص 65 به نقل از روح المعانى آلوسى .
212- قمر(54) آيه 27.
213- مجمع البيان ، ج 10، ص 498-499.
214- همان ، ج 4، ص 441-443.
215-همان ، ج 4، ص 441-443.
216- كامل التواريخ ، ج 1،ص 38.
217- نمل (27) آيات 48-51.
218- كامل التواريخ ، ج 1، ص 91.
219- همان .

220- خداى تعالى در سوره شعراء مى فرمايد: فعقروها فاصبحوا نادمين ؛ ناقه را پى كردند، ولى پس از آن از كرده خود پشيمان شدند.

221- مجمع البيان ، ج 4، ص 441-443.
222- روضه كافى ، ص 187-189؛ بحارالانوار، ج 11،ص 389.
223-نجّار، قصص الانبياء، ص 65 و 66.
224- هود(11) آيه 65.
225- روضه كافى ، ص 187-189.
226- هود(11) آيات 67-68.
227- فصّلت (41) آيه 17.
228- فصّلت (41) آيه 17.
229- فصّلت (41) آيه 18، نمل (27) آيه 53.
230- نجّار، قصص الانبياء، ص 67؛ مجمع البيان ، ج 7، ص 227.
231- همان .
232- معناى حنيف ، اوّاه ، منيب و صديق را در صفحات آينده مطالعه خواهيد كرد.

233- توبه (9) آيه 114.
234- مجمع البيان ، ج 6، ص 391.
235- همان ، ج 3، ص 116.
236- علل الشرائع ، ص 23؛ عيون اخبار الرضا، ص 231.
237- فروع كافى ، ص 217.
238- علل الشرائع ، ص 13.
239- همان ، ص 23.
240- همان ، ص 23-24.
241- تفسيرقمى ، ص 141.
242- بقره (2) آيه 124.
243- اصول كافى ، ج 1، ص 175.
244- الميزان ، ج 2، ص 275.
245- نحل (16) آيه 120.
246- انعما(6) آيه 74.
247- انبياء (21) آيه 52.
248- مريم (19) آيه 42.
249- همان ، آيات 44 و 45.
250- بقره (2) آيه 133.
251- انعام (6) آيات 84 و 85.
252- بحارالانوار، ج 12، ص 49 به نقل از مسعودى ، اثبات الوصيه و مجمع البيان ، ج 4، ص 321-322.
253- بحارالانوار، ج 12، ص 42 به نقل از راوندى ، قصص الانبياء.
254- همان ، ج 4، ص 325.
255- همان ، ج 4، ص 325.
256- اكمال الدين ، ص 82-83.
257- اكمال الدين ، ص 82 و 83 با اندكى تفاوت .
258- ياقوت حموى ، معجم البلدان ، ج 4، ص 487 و 488.
259- اعلام المنجد، ص 192.
260- نجّار، قصص الانبياء، ص 79.
261- همان ، ص 83.
262- مريم (19) آيات 41-48.
263- انبياء(21) آيات 51-56.
264- شعراء(26) آيات 69-86.
265- همان ، آيه 86.
266- توبه (9) آيات 113 و114.
267- مريم (19) آيه 49.
268- ابراهيم (14) آيه 41.
269- بحارالانوار، ج 12، ص 43 به نقل از مهذّب البارع .
270- صافات (37) آيات 88-93.
271- تفسيرقمى ، ص 429-431.
272- انبياء(21) آيات 59-60.
273- انبياء(21) آيات 59-60.
274- همان ، آيه 62-63.
275- همان ،آيه 62-63.
276- تفسيرقمى ، ص 429-431.
277- انبياء(21) آيات 66 و 67.
278-همان ، آيه 68.
279- مجمع البيان ، ج 7، ص 55.
280- تفسير قمى ، ص 429-431.
281- انبياء(21) آيات 69-70.
282- صافات (37) آيه 98.
283- بقره (2) آيه 258.
284- همان .
285- تفسير قمى ، ص 76.
286- همان ، ص 76.
287- همان ، ص 76.
288-همان ، ص 76.
289- همان ، ص 77.
290- انعام (6) آيه 79.
291- همان ، ص 80.
292- بقره (2) آيه 260.
293- تفسير قمى ، ص 194؛ علل الشرائع ، ص 195.
294- معانى الاخبار، ص 42-44.
295- بقره (2)آيه 26.
296- توحيد صدوق ، ص 121-122؛ عيون الرضا، ص 110.
297- بحارالانوار، ج 12، ص 64.
298- بحارالانوار، ج 12، ص 64.
299- مجمع البيان ، ج 2،ص 371.
300- علل الشرائع ، ص 195.