next page

1- مراجعه فرماييد به ص 24 ج 1 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، چاپ استاد محمد ابولفضل ابراهيم ، مصر، 1378 ق .
2- مراجعه شود به ص 111 ج 14 الذريعه مرحوم تهرانى ، چاپ دوم ، بيروت .
3- خوشبختانه از اين شرح نسخه بسيار خوبى به شماره 716 بخش اخبار، در كتابخانه آستان قدس ‍ رضوى موجود است .
4- صفحات 111 تا 161 ج 2 الذريعه ، چاپ دوم ، بيروت ، و صفحات 186 تا 193 ج 4 الغدير، چاپ دوم ، 1372 ق ، تهران .
5- براى اطلاع بيشتر در اين مورد به مقدمه فاضلانه دكتر محمد هادى امينى بر كتاب اختيار مصباح السالكين ، شرح نهج البلاغه الوسط ابن ميثم ، چاپ 1366 ش ، مراجعه فرماييد.
6- در نوشتن اين شرح حال از منابع زير استفاده كرده ام : 1) مقاله واله يرى در صفحات 388 تا 390 دانشنامه ايران و اسلام ، 2)مقدمه محمد ابوالفضل ابراهيم بر شرح نهج البلاغه ، صفحات 13 تا 18، چاپ مصر، 1378 ق ، 3) روضات الجنات ميرزا محمد باقر خوانسارى ، صفحات 20 تا 28 ج 5، چاپ قم ، 1392 ق ، 4) فوات الوفيات ابن شاكر كتبى ، ص 519 ج 1 چاپ محمد محيى الدين عبد الحميد، مصر، 5) وفيات الاعيان ابن خلكان ، ضمن شرح ضياء الدين بن اثير، ص 27 ج 5 چاپ محمد محيى الدين عبد الحميد، مصر، 1376 ق ، 6)الفخرى ابن الطقطقا، ص 337، بيروت ، 1386 ق و ترجمه آن به قلم استاد محمد وحيد گلپايگانى ، چاپ بنگاه ترجمه ، 7) الكنى والالقاب مرحوم محدث قمى ، ص ‍ 185 ج 1، چاپ صيداء، 1357 ق 8، ) ريحانة الادب مرحوم مدرس تبريزى ص 216 ج 5، چاپ 1373 ق ، تهران ، 9) معجم المولفين عمر رضا كحاله ، ص 106 ج 5، 10) الاعلام خير الدين زركلى ، ص ‍ 60 ج 4، چاپ بيروت و...
7- ص 349 ج 20 شرح نهج البلاغه ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم ، مصر، 1964 ميلادى ، و چاپهاى ديگر.
8- قطب راوندى ، كه از راوند كاشان بود، از علماى بزرگ قرن ششم و در گذشته به سال 573 قمرى است و در رشته هاى مختلف علوم اسلام ، از معقول و منقول ، صاحبنظر بوده و كتاب تاءليف كرده است . براى اطلاع بيشتر از آثار او مراجعه فرماييد به صفحات 200 تا 202 فوائد الرضويه مرحوم حاج شيخ عباس قمى (ره )، تهران ، كتابخانه مركزى .
9- ص 5 ج 1 شرح نهج البلاغه ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم ، مصر، 1378 ق .
10- اشاره به حديثى است كه براى پيامبر (ص ) مرغى بريان آوردند و آن حضرت عرضه داشت خدايا محبوب ترين خلق خود را در نظر خويش برسان تا با من از اين مرغ بريان بخورد و على (ع ) رسيد. براى اطلاع بيشتر درباره منابع اهل سنت كه اين حديث را با اسناد مختلف آورده اند به كتب زير مراجعه فرماييد: ابن مغازلى ، مناقب على بن ابى - طالب عليه السلام ، صفحات 156 تا 175، چاپ اسلاميه ، تهران ، 1394 ق و عالمه مجلسى ، بحار الانوار، ج 38، صفحات 360 - 348، تهران ،، 1363 ش و سيد مرتضى فيروز آبادى ، فضائل الخمسة من الصحاح الستة ، ج 2، صفحات 195 - 189، چاپ بيروت ، 1393 ق .م
11- مقصود قاضى عبدالجبار معتزلى است . ابن ابى الحديد از او همواره با همين صفت ياد مى كند.م
12- اين دانشمند كه به جعل و كاغذى هم معروف است ، متولد 293 و در گذشته 369 هجرى است ؛ به نديم ، الفهرست ، ص 222، چاپ مرحوم رضا تجدد، تهران ، 1350 ش و خطيب ، تاريخ بغداد، ج 8، ص 73، افست مدينه ، بدون تاريخ ، مراجعه فرماييد.م
13- براى اطلاع از عقيده متكلمان بزرگ شيعه درباره توبه طلحه ، كه در ميدان جنگ كشته شده است ، به شيخ مفيد، كتاب الجمل ، ص 204 و 225 و ترجمه آن به قلم اين بنده مراجعه فرماييد.م
14- براى اطلاع در مورد اين حديث مراجعه كنيد به اخطب خوارزم ، مناقب ، ص 182، چاپ نجف و استاد سيد مرتضى فيروز آبادى ، فضائل الخمسة ، ج 2، ص 410-400، چاپ بيروت ، 1393 ق .م
15- براى اطلاع از منابع اين حديث و نظاير آن با اختلاف الفاظ و وحدت معنى به بحث مستوفاى مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار، ج 39، صفحات 310 - 246، چاپ جديد، 1363 ش ، مراجعه فرماييد - كه از منابع اهل سنت هم استخراج شده است .م
16- در بخش فضائل الصحابه صحيح بخارى ، ج 2، ص 300، با سند خودش از عبدالله بن مسلمه چنين روايت مى كند كه مردى پيش سهل بن سعد آمد و گفت : اين شخص كنار منبر نسبت به على (ع ) اهانت مى كند. سهل گفت : او چه مى گويد؟ گفت : او را ابو تراب مى گويد.
سهل خنديد و گفت : به خدا سوگند اين منيه را پيامبر (ص ) به او داده اند و در نظر على (ع ) هيچ كنيه يى از اين خوشتر نيست . آن مرد مى گويد: از سهل خواستم تا آن حديث را براى من بگويد و گفتم اى ابو عباس چگونه بوده است ؟ گفت : على (ع ) نخست پيش فاطمه (ع ) رفت و سپس از خانه بيرون آمد و در مسجد خوابيد. پيامبر (ص ) از فاطمه (ع ) پرسيد: پسر عمويت كجاست ؟ گفت : در مسجد است . پيامبر (ص ) به جانب على رفت و او را ديد كه خوابيده و ردايش كنار رفته و پشتش كنار رفته و پشتش ‍ خاك آلود شده است . پيامبر (ص ) شروع به زدودن خاك از پشت على (ع ) كردند و دوبار فرمودند: اى ابو تراب بنشين .
اين خبر با روايتى ديگر هم نقل شده است كه آنرا مؤ لف رياض النضرة در صفحه 154 جلد دوم كتاب خود آورده است .
17- براى اطلاع بيشتر به صحيح مسلم ، ج 5، ص 195، چاپ قاهره ، 1384 ق ، مراجعه شود و در آن اندك تفاوتى ديده مى شود كه مرحب گفته است : خيبر مى داند كه من مرحبم
18- براى اطلاع از اين رجزها در منابع بسيار كهن ، مراجعه كنيد به واقدى ، مغازى ، ج 2، ص 654، چاپ مارسدن جونس ، قاهره ، 1996 ميلادى و ترجمه آن به قلم اين بنده ص 498.م
19- طبرانى در معجم الكبير خود آن را آورده و صاحب رياض النضرة هم با اختلاف لفظى در ج 2، ص 155، نقل كرده است . ابو نعيم در حلية الاولياء، ج 1، ص 63، با سند خود از انس آن را اين چنين آورده است : پيامبر (ص ) فرمودند اى انس نخستين كس كه از اين در وارد مى شود اميرالمومنين و سرور مسلمان و رهبر سپيد چهرگان رخشان و خاتم اوصياء است .
خوانندگان گرامى ملاحظه مى فرمايند كه لقب اميرالمومنين در روايت ابو نعيم آمده است و نيز در روايت خطيب در ص 122 ج 13 تاريخ بغداد، همين عنوان آمده و در ص 129 ج 3 مستدرك الصحيحين عنوان امير البررة ذكر شده است و لطفا به صفحات 106-100 ج 2 فضائل الخمسة مراجعه شود.م
20- اديب و دبير و شاعر مورخ بزرگ قرن چهارم متولد 284 و در گذشته 356 ق ، براى اطلاع از آثار او و منابعى كه شرح حالش آمده است مراجعه كنيد به عمر رضا كحاله ، معجم المولفين ، ج 7، ص ‍ 78.م
21- حاكم نيشابورى در مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 483، مى گويد: اخبار متواتر رسيده است كه فاطمه دختر اسد، على (ع ) را داخل كعبه به دنيا آورده است .م
22- غرى ، كه گاه به صورت تثنيه آمده ، دو صومعه نرسيده به كوفه بوده است . رجوع كنيد به ياقوت حموى ، معجم البلدان ، ج 6، ص 282، چاپ مصر، 1906 ميلادى .م
23- براى اطلاع بيشتر در اين باره مراجعه فرماييد به ابن طاووس ، فرحة الغرى ، چاپ نجف . ابن طاووس در گذشته 693 هجرى و از معاصران ابن ابى الحديد است .م
24- ص 26، چاپ 1385 ق ، قم ، مورد سؤ ال از امام حسن (ع ) سؤ ال شده و صحيح تر است .م
25- محمد بن قاسم بن خلاد اهوازى ، در گذشته به سال 283 يا 284 هجرى ، از اديبان بزرگ قرن هجرى است . مراجعه كنيد به مرحوم محدث قمى (ره ) اكلنى و الالقاب ، ج 1، ص 123، چاپ صيدا، 1357 ق .م
26- عبيدالله بن يحيى ، معروف به ابن خاقان ، متولد 209 و در گذشته 263 است . براى اطلاع بيشتر مراجعه شنيد به مقاله سور دل در دانشنامه ايران و اسلام ، ص 526، تهران ، 1355 ش .م
27- فرزند محمد بن حنفيه و نوه اميرالمومنين على (ع ) است . به سال 98 يا 99 هجرى با توطئه سليمان بن عبدالملك مسموم و كشته شد. براى اطلاع بيشتر رجوع كنيد به زر كلى الاعلام ، ج 4، ص ‍ 256، با عنوان عبدالله الهاشمى .م
28- استاد محمد ابوالفضل ابراهيم در پاورقى فقط به نقل از ص 58 ج 1 جامع الصغير اشاره كرده و افزوده است كه سيوطى اين حديث را تضعيف كرده است . براى اطلاع بيشتر به باب فضائل اصحاب صحيح ابن ماجه و به ص 8 ج 1 الاستيعاب ، ابن عبدالبر و به صفحات 265-262 ج 2 فضائل الخمسه مراجعه فرماييد.م
29- ابو داود آنرا در كتاب الاقضيه سنن خود، ج 3، ص 409، و اين ماجه در بخش قضاء كتاب صحيح خود، ص 168ء نسائى در ص 11 خصائص خود آنرا نقل كرده اند و براى اطلاع از منابع ديگر به صفحات 261-260 ج 2 كتاب سودمند فضائل الخسمة من - الصحاح الستة ، چاپ سوم ، بيروت ، 1973 ميلادى ، مراجعه شود.م
30- در تفسير قرطبى ، ج 6، ص 193، ضمن آيه پانزدهم سوره چهل و ششم (احقاف )، آمده است : زنى را پيش عثمان آوردند كه شش ماه پس از ازدواج زاييده بود. عثمان مى خواست بر او حد بزند. على فرمود بر او حدى نيست كه خداوند متعال مى فرمايد و حمله و فصاله ثلاثون شهرا. بيهقى در السنن الكبرى ، ج 7، ص 442، چاپ حيدر آباد مى گويد: آن زن را پيش عمر آوردند و خواست بر او حد بزند. على فرمود: مدت شير دادن دو سال است و استناد به آيه فوق ، چون از سى ماه بيست و چهار ما كسر شود، شش ماه براى مدت حمل باقى مى ماند.م
31- چون اين مساله را از على (ع ) در حالى كه بر منبر بوده پرسيده اند به منبريه معروف است و على (ع ) آنرا بدون درنگ پاسخ فرموده است . مساءله چنين است كه از مردى پدر و مادر و دو دختر و همسرش ارث مى برده اند و فرموده است يك هشتم او به يك نهم تبديل مى شود. ابو عبيد مى گويد: در اين مورد عول بوده و ناچار بوده اند بر مبناى بيست و هفت سهم تقسيم نمايند. شانزده سهم از آن دو دختر و هشت سهم از پدر و مادر و سه سهم از بيست و هفت سهم ، كه يك نهم سهام است ، از همسرش .
اين مساءله با نام منبريه در نهاية الارب نويرى به گونه ديگرى آمده است . به ص 103 ج 5 ترجمه نهاية الارب به قلم اين بنده مراجعه فرماييد، كه نام ديگر اين مساءله را دينارية نوشته است .م
32- اينان سر آمدان مكتب تصوفند. براى اطلاع از شرح احوالشان به كتابهاى طبقات - الصوفيه و تذكرة الاولياء عطار مراجعه شود.م
33- براى اطلاع بيشتر مراجعه كنيد به ياقوت حموى ، معجم الادباء ج 5 ص 263، چاپ مارگليوث ، مصر، 1928 ميلادى .م
34- الفاظ اين دو بيت در كتابهاى ديگر از جمله در ص 395، ج 8، لسان العرب اندكى تفاوت دارد.
35- براى اطلاع بيشتر در اين باره مراجعه كنيد به فتال نيشابورى ، روضة الواعظين ، مبحث فضايل على (ع )، ص 114، چاپ 1386 ق نجف ، و ترجمه آن به قلم اين بنده ، نشرنى ، تهران ، 1367 ش .م
36- درباره شاءن نزول اين آيه اقوال ديگرى هم نقل شده است كه در ص 128 ج 19 تفسير قرطبى آمده است و واحدى در اسباب النزول شش روايت آورده و در سه روايت تصريح شده كه منظور على (ع ) است ؛ ص 58، چاپ بيروت ، افست قم ، 1362 ش .م
37- عامر بن شراحيل كوفى ، معروف به شعبى ، منسوب به شعب از شاخه هاى قبيله همدان ، متولد 19 و در گذشته 103، نديم و افسانه سراى عبدالملك بن مروان و سفير او نزد پادشاه روم است . براى اطلاع بيشتر، مراجعه شود زر كلى ، الاعلام ، ج 4 ص 18.م
38- براى اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد به شيخ مفيد الجمل ، ص 221، چاپ نجف و ترجمع آن به قلم اين بنده ، نشرنى ، تهران 1367، كه از قول واقدى نقل شده است .م
39- براى اطلاع بيشتر در اين باره ، در منابع قديمى ، مراجعه كنيد به دينورى ، اخبار الطوال و ص 208 ترجمه آن به قلم اين بنده ، نشرنى ، تهران ، 1366 ش .م
40- امروز اين كتاب بيشتر به انساب الاشراف مشهور است و بخشهايى از آن مكرر چاپ شده است . نام مولف احمد بن يحيى بن جابر است كه از دانشمندان بزرگ قرن سوم ، و در گذشته به سال 279 ق است .م
41- عبدالحميد كاتب ، دبير مروان بن محمد، آخرين خليفه مروانى ، است . به سال 132 همراه او در بوصير كشته شد. وى يگانه روزگار خويش در ادب و نگارش بوده است . به نديم ، الفهرست ، ص 131 چاپ مرحوم رضا تجدد، تهران ، 1350 ش ، مراجعه شود.م
42- عبدالرحيم بن محمد بن اسماعيل بن نباته ، متولد 335 و در گذشته 374 ق ، از ادبا و خطيبان بسيار مشهور است . به عمر رضا كحاله ، معجم المولفين ، ج 5، ص 211، چاپ بيروت ، مراجعه شود.م
43- از خطبه هشتاد و سوم نهج البلاغه ، است مراجعه كنيد به ابن ابى الحديد، شرح - نهج البلاغه ، ج 6 ص 280، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم ، مصر، 1379 ق .م
44- قيس پسر سعد بن عبادة سالار قبيله خزرج است . قيس از اصحاب محترم پيامبر (ص ) بوده و در غزوات آن حضرت رايت انصار را بر دوش داشته است . وى به سال 59 يا 60 هجرت در مدينه گذشت . به ، ابن اثير، اسدالغابة . ج 4، ص 215، افست تهران ، مراجعه شود.م
45- ترجمه اين دو عبارت به ترتيب چنين است : پالان و جهاز اشتران را به مقصد او مى بندند و نزد او گليم و پلاس خود را مى تكانند؛ و هر دو عبارت در زبان عربى اصطلاح است به همان معانى كه در متن آمده است .م
46- ترجمه اين دو عبارت به ترتيب چنين است : پالان و جهاز اشتران را به مقصد او مى بندند و نزد او گليم و پلاس خود را مى تكانند؛ و هر دو عبارت در زبان عربى اصطلاح است به همان معانى كه در متن آمده است .م
47- اين بيت از عمر و بن عدى است كه در كودكى خود كه براى جذيمة ابرش قارچ و سماروغ جمع مى كرده ، سروده است . براى اطلاع بيشتر در مورد اين گفتار على (ع ) مراجعه كنيد به حافظ ابو نعيم ، حلية الاولياء، ج 1، ص 81.
48- شبى كه جنگ صفين به شدت ادامه داشت . و نكته يى كه قابل ذكر است ، آن است كه ثعالبى در المضاف و المنسوب ، ص 511، چاپ مصر، 1326 ق ، اين كلمه را هدير ضبط كرده و ليلة الهدير آورده است .م
49- اين گفتار اميرالمومنين على (ع ) ضمن خطبه 193 به گونه ديگرى آمده است : اگر ناپسندى مكر و خدعه نبود من از زيرك ترين مردم بودم . به ص 211 ج 10 مراجعه شود.م
50- اين موضوع در مورد گروهى بوده است كه معتقد به الوهيت آن حضرت شده اند و آنچه از ايشان تقاضاى توبه كرده است نپذيرفته اند. مراجعه كنيد به مقدمه فاضلانه استاد دكتر محمد جواد مشكور صفحه صد و نود مقدمه ترجمه فرق الشيعه توبختى ، چاپ بنياد فرهنگ ، 1353 ش ، و به شيخ طوسى ، اختيار معرفة الرجال ، صفحات 109-106، چاپ دانشگاه مشهد، به اهتمام استاد حسن مصطفوى ، 1348 ش .م
51- براى اطلاع بيشتر در اين مورد مراجعه كنيد به مرحوم ابوالقاسم پاينده ، ترجمه تاريخ طبرى ص ، 1027، چاپ بنياد فرهنگ و به تاريخنامه طبرى ، چاپ استاد محمد روشن ، ص 169، تهران ، نشر نو، 1366 ش .م
52- اشاره است به بخشى از آيه سوره سيزدهم (رعد). براى اطلاع بيشتر از منابع اهل سنت كه منظور از هادى على (ع ) را دانسته اند به استاد سيد مرتضى فيروز آبادى ، فضائل الخمسة من الصحاح الستة ج 1، ص 266، چاپ سوم ، بيروت ، 1393 ق ، مراجعه فرمائيد.م
53- بخشى از اين گفتار على (ع ) در صفحه 3 خصائص نسايى آمده است و براى اطلاع بيشتر مراجعه كنيد به علامه مجلسى ، بحارالانوار، ج 39، صفحات 354-335، چاپ جديد، تهران ، 1363 ش .م
54- براى اطلاع بيشتر از مضامين اين قصيده هشتاد و نه بيتى ، به صفحات 742-736 ج 2 ديوان الشريف الرضى ، چاپ بيروت ، بدون تاريخ ، مراجعه فرماييد.م
55- در متن ، نام اين مرد به صورت شيرذيل آمده كه صحيح آن شيردل است . رجوع كنيد به زامباور، معجم الاسرات الحاكمه ، ص 322، قاهره ، 1951 م .م
56- براى اطلاع از ديگر ادبيات اين قطعه ، كه هفت بيت است ، به ص 206، ج 1، ديوان الشريف الرضى ، چاپ بيروت ، بدون تاريخ ، مراجعه فرماييد.م
57- اين نسب بدينگونه ، كه در متن چاپى محمد ابوالفضل ابراهيم ( ج 1، ص 32 چاپ مصر، 1378) آمده است ، صحيح نيست ، زيرا اينان از اعقاب حضرت امام على بن الحسين سجاد هستند. در نسخه شرح نهج البلاغه چاپ تهران ، ص 8 اين سلسله نسب صحيح آمد است و مراجعه كنيد به ميرزا محمد باقر خوانسارى ، روضات الجنات ، ج 2 ص 256، چاپ اسماعيليان ، تهران ، كه از قول سيد مرتضى در كتاب شرح المسائل الناصريه نسب مادرش آمده است .م
58- ابوبكر عبدالكريم الطائع لامرالله ، از سال 363 تا 381 خليفه بود و سپس او را خلع كردند و به سال 393 درگذشت .
59- ابوالعباس احمد بن اسحاق ، معروف به قادر از 381 تا 432 كه سال مرگ اوست خليفه بود و براى اطلاع بيشتر از هر دو مورد، مراجعه شود به ابن طقطقى ، الفخرى ، و ترجمه آن با نام تاريخ فخرى به قلم استاد محترم محمد وحيد گلپايگانى ، ص 392، چاپ بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، 1360 ش .م
60- براى اطلاع از بقيه ابيات اين قصيده ، كه 51 بيت است ، به ص 541 ديوان الشريف الرضى ، همان چاپ ، مراجعه فرماييد.م
61- ابوالفرج عبدالرحمان بن على ، متولد 508 و در گذشته 597، از دانشمندان بزرگ حديث و تاريخ كه بسيارى از آثار او منتشر شده ، از جمله تاريخش به نام المنتظم فى تاريخ الملوك و الامم ، كه شش ‍ جلد آن چاپ شده است . براى اطلاع بيشتر از آثارش مراجعه شود به زر گلى ، ،الاعلام ج 4، ص ‍ 89.م
62- در متن دوازده بيت ديگر از نمونه هاى همين ابيات را آورده است . براى اطلاع بيشتر به ديوان الشريف الرضى ، صفحات 198، 268 و 412، چاپ بيروت ، بدون تاريخ ، مراجعه شود كه در برخى از الفاظ تفاوتهايى هم ديده مى شود.م
63- ابواسحاق صابى ، نويسنده رسائل مشهور، كه در بغداد از سوى خلفا و هم از سوى عزالدووله ديلمى كاتب انشاء بود، همچنان بر آيين خود باقى ماند و مسلمان نشد، هر چند قرآن را حفظ بود و ماه رمضان هم روزه مى گرفت ؛ و چون در سال 384 درگذشت ، سيد رضى او را مرثيه مشهورى سرود و چون مردم بر سيد اعتراض كردند گفت : من فضل او را مرثيه گفتم . به ابن خلكان ، وفيات الاعيان ، ج 1، ص 34، چاپ محمد محيى الدين عبدالحميد، مصر، 1367 ق ، مراجعه شود.
64- در متن چهار بيت ديگر هم آمده است .م
65- اين قصيده سيد رضى سى و سه بيت است و تمام آن در ص 581 ديوان ، همان چاپ ، آمده است .م
66- ابوالحسن هلال بن محسن بن ابراهيم ، نوه ابواسحاق صابى است . حاجى خليفه در ص 290 كشف الظنون مى گويد: ثابت بن قرة صابى كتابى در تاريخ نوشته كه وقايع سالهاى 190 تا363 را در بردارد. هلال بن محسن كه خواهر زاده اوست و پسرش ، غرس النعمه محمد، بر آن ذيل نوشته اند.
67- براى اطلاع بيشتر از اين قصيده كه ضمن آن سيد رضى مى گويد: در مصر خليفه علوى كه پدرش ‍ با پدر من يكى است حاكم است ، به ص 972 ديوان ، چاپ بيروت ، بدون تاريخ ، مراجعه شود. هر چند مجموع شود. هر چند مجموع آن يازده بيت بيشتر نيست ، ولى خوانندگان گرامى توجه دارند كه بنى عباس از فاطميان مصر در چه بيم و هراسى بوده اند. موضوع حسنك وزير و بر دار كشيدن او نمونه يى از اين بيم و هراس است .م
68- محمد بن احمد بن ادريس حلى ، از علماى بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى ، كه مدت عمر و سال درگذشت او مورد اختلاف است . رجوع شود به مرحوم محدث قمى (ره )، فوائد الرضوية ، ص ‍ 384، تهران 1337 ش .م
69- ابو حامد احمد بن محمد، معروف به اين ابى طاهر، متولد 344 و در گذشته 406؛ براى اطلاع از آثار او رجوع شود به عمر رضا كحاله ، معجم المولفين ، ج 2، ص 65، چاپ بيروت .م
70- معروف به اين صيرفى است . متولد 354 و مقتول به دست سلطان الدوله در 407 هجرى است . مراجعه شود به زركلى ، الاعلام ، ج 7، ص 160، بيروت .م
71- اين موضوع به گونه يى ديگر و آموزنده تر از قول ابواسحاق محمد بن ابراهيم بن هلال صابى در منابع ديگر آمده است . به ابن عنبه حسينى ، عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب ، ص 209، چاپ نجف ، 1380 ق ، مراجعه شود و همانجا آمده است كه جنازه او را سپس به كربلا بردند و كنار گور پدرش به خاك سپردند.م
72- اين موضوع به گونه يى ديگر و آموزنده تر از قول ابواسحاق محمد بن ابراهيم بن هلال صابى در منابع ديگر آمده است . به ابن عنبه حسينى ، عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب ، ص 209، چاپ نجف ، 1380 ق ، مراجعه شود و همانجا آمده است كه جنازه او را سپس به كربلا بردند و كنار گور پدرش به خاك سپردند.م
73- اين قصيده به شماره 142 در جلد 2 ديوان شريف المرتضى ، چاپ افست ، دارالكتب المصريه ، آمده است . در متن هم دو بيت ديگر آمده است . از اين قصيده چنين مى توان استنباط كرد كه مدتها براى مرگ سيد رضى توطئه چيده مى شده است . آيا مرگ او مرگ طبيعى بوده يا مسموم شده است ؟.م
74- فخار بن معد، از اعقاب حضرت موسى بن جعفر (ع ) و از علماى معروف نسب و از شاگردان ابن ادريس است . وى به سال 603 در گذشته است . رجوع شود به مرحوم سيد محسن امين ، اعيان الشيعة ، ج 8، ص 393، چاپ جديد، بيروت ، 1403 ق .م
75- ترجمه و شرح حال و آثار سيد رضى در بسيارى از كتابهاى تذكره و رجال آمده است كه بر شمردن آن ضرورتى ندارد. براى اطلاع بيشتر در كارهاى نسبتا تازه كه در اين مورد انجام شده است ، به عربى ، مراجعه كنيد به مقدمه عالمانه مرحوم علامه شيخ عبدالحسين حلى در 92 صفحه بر حقايق التاءويل سيد رضى ، چاپ بيروت ، افست از چاپ منتدى النشر، 1355 ق ، و به فارسى ، مقاله محمود مهدوى دامغانى در 31 صفحه در نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى مشهد، شماره 5، زمستان 1351 ش .م
76- ابدال جمع بدل يا بدل ، يعنى اوليا و عابدان كه چون يكى از ايشان در گذرد ديگرى جايگزين او مى شود. براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به ابن اثير، النهاية فى غريب الحديث ، ج 1، ص 107، چاپ اسماعيليان ، قم ، 1364 ش و ابن منظور، لسان العرب ، ج 11، ص 49، قم ، 1363 ش .م
77- احمد بن محمد بن حنبل ، رئيس مذهب حنبلى ، متولد 164 و درگذشته 241 هجرى ، فراهم آورنده مسند كه در آن چهل و چند هزار حديث آمده است . به عمر رضا كحاله ، معجم المولفين ، ج 2، ص 96 مراجعه فرماييد.م
78- مهيار، فرزند مرزويه ديلمى ، متولد 364 و در گذشته 428 هجرى كه به دست سيد رضى مسلمان شد، از شاعران بزرگ قرن پنجم هجرى است . ديوان شعرش در چهار مجلد بزرگ در دارالكتب مصر از سال 1344 تا 1350 ق چاپ شده است . براى اطلاع بيشتر در منابع عربى به مرحوم علامه امينى ، الغدير، ج 4، ص 239 و در منابع فارسى به مقاله اين بنده در صفحات 117-97 نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى مشهد، شماره 25، زمستان 1356 ش ، مراجعه فرماييد. دو بيت ديگر هم در متن آمده و تمام قصيده در صفحات 116-109 جلد سوم ديوان مهيا آمده است .م
79- براى اطلاع بيشتر در اين مورد به نقل دكتر طه حاجرى در تعليقات بر كتاب البخلاء جاحظ، چاپ دارالمعارف مصر، ص 395 و به ص 17، ج 5 انساب الاشراف ، بلاذرى مراجعه شود.م
80- از اين لحاط كه سنگ نم پس نمى دهد و تعليق به محال است او را نم سنگ مى گفتند.م
81- استاد محمد ابوالفضل در پاورقى ، به شاهنامه ارجاع داده است و جاى تعجب است كه فرودسى اگر اين مسائل كتابهاى ملل و نحل است كه غالبا فصلى خاص با عنوان كيومرثية آورده اند. براى نمونه مراجعه فرماييد به مصطفى خالقداد هاشمى ، توضيح الملل كه ترجمه الملل و النحل محمد بن عبدالكريم شهرستانى است ، چاپ استاد محترم سيد محمد رضا جلالى نائينى ، صفحات 366 و 367 جلد اول ، اقبال ، تهران ، 1362 ش ، و حواشى فاضلانه مصحح گرامى .م
82- براى اطلاع بيشتر و مشروح اين عقايد، علاوه بر كتابهاى ملل و نحل كه در پاورقى قبل اشاره كردم ، لطفا مراجعه شود به آرتور كريستن سن ، نخستين انسان و نخستين شهريار، ترجمه احمد تفضلى - ژاله آموزگار، ج 1، صفحات 163-11، نشر نو، تهران ، 1363.م
83- آيه 24 سوره (جاثيه ).
84- بخشى از آيه 78 سوره 36 (يس ).
85- آيه 7 از سوره 25(فرقان ).
86- از اين ابيات ، كه در متن پنج بيت نقل شده است ، در سيره ابن هشام ص 30، ج 3، چاپ مصطفى السقاء، مصر 1355 ق ، نه بيت آمده كه صحيح تر و مود بانه تر نسبت به رسول خدا (ص ) است و تفاوتهاى لفظى هم دارد.م
87- در مورد هامة و صفر، اين توضيح لازم است كه گمان مى كردند روح كسى كه كشته مى شود به صورت مرغى در مى آيد و مى گويد مرا سيراب كنيد تا آنكه قاتل كشته شود. صفر را هم مارى در شكم مى پنداشته اند كه اسلام اينگونه عقايد را باطل شمرده است و براى اطلاع بيشتر مراجعه كنيد به ابن اثير، النهاية فى غريب الحديث ، ج 3، ص 35 و ج 5، ص 283، چاپ اسماعيليان ، تهران 1364 ش .م
88- ذوالاصبع لقب حرثان بن حارث بن محرث است كه از شاعران سواركار و دلاور دوره جاهلى است . شرح حال و آثارش به تفصيل دراغانى ابوالفرج آمده و از جمله همين قصيده كه سى و دو بيت است . به ابوالفرج اصفهانى ، الاغانى ، ج 3، صفحات 109-89، چاپ وزارة الثقافة مصر مراجعه شود.م
89- از بهترين شاعران و به تعبير ابن قتيبه شاعرترين زنان است . عثمان بن عفان را مرثيه سروده است . به ابن قتيبة ، الشعر و الشعراء، ص 359، چاپ دارالثقافه ، بيروت 1969، مراجعه شود.م
90- شرح حال توبه دراغانى همراه با ترجمه ليلى اخيلية آمده است و به الشعر و الشعرا، ص 356، همان چاپ مراجعه شود كه از اين ابيات سه بيت آمده است .م
91- بخشى از آيه 3 سوره 39 (زمر).
92- شرح حال و نسب و اخبار اين شاعر در الاغانى ج 4، صفحات 133-120، چاپ وزارة الثقافه مصر، آمده است .م
93- براى اطلاع بيشتر و دقيق تر در مورد اسامى و محل استقرار بت ها، مراجعه شود به كلى ، الاصنام ، با ترجمه و توضيح استاد محترم سيد محمد رضا جلالى نائينى ، نشر نو، تهران 1364 ش .م
94- اين خبر در غالب تفاسير قرآن كريم ذيل آيه چهارم سوره 52 آمده است . مراجعه شود به على بن ابراهيم قمى (ره )، تفسير القمى - كه از قرن چهارم است - ج 2، ص 331، چاپ نجف ، 1387 ق .م
95- براى اطلاع بيشتر در مورد اين خبر، مراجعه فرماييد به علامه مجلسى (ره )، بحارالانوار، ج 11، ص 179، چاپ جديد، تهران 1363 ش .م
96- از محدثان قرن دوم و در گذشته به سال 153 هجرى و از سران مرجئه است مراجعه شود به زركلى ، الاعلام ، ج 5، ص 205.م
97- عبدالملك بن عبدالعزيز بن جريج مكى ، متولد به سال 80 و در گذشته 150 هجرى ، فقيه مكه است .
براى اطلاع از شرح حالش مراجعه شود به خطيب بغدادى ، تاريخ بغداد، ج 10، ص 400، چاپ مدينه .م
98- عمربن عبدالله بن ابى ربيعة بن مخزومى ، متولد 23 و در گذشته به سال 93 هجرى ، از شاعران بزرگ قرن اول كه چند كتاب مستقل درباره او نوشته شده است . مراجعه شود به ابن خلكان ، وفيات الاعيان ، ج 3، ص 111، چاپ مححمد محيى الدين عبدالحميد، مصر 1948 ميلادى .م
99- ابو حازم مكى از بزرگان تابعين و صوفيه قرن اول هجرى است . رجوع فرماييد به عطار تذكرة الاولياء، ج 1 ص 61 چاپ مرحوم قزوينى .م
100- اين ابيات از شاعر ديگرى بنام عرجى است كه تمام قصيده در صفحات 71 تا75 ديوانش آمده است .
101- سعيد بن مسيب متولد سال 13 و درگذشته 94، از فقهاى مدينه كه شرح حالش به تفصيل در صفحات 131-128 بخش دوم جلد دوم و صفحات 106-88 جلد پنجم طبقات محمد بن سعد، چاپ ادوارد ساخاو، بريل 1322 ق ، آمده است و لطفا به ترجمه طبقات به قلم اين بنده مراجعه شود.م
102- اين ابيات از شاعر ديگرى بنام عرجى است كه تمام قصيده در صفحات 71 تا 75 ديوانش آمده است .
103- خوانندگان گرامى توجه خواهند فرمود كه فرق فاحشى است ميان آنكه چيزى را با اختيار و ميل ترك كند يا آنكه مجبور به ترك آن شود و رقيبان مقتضياتى فراهم آورند كه شخص محق ناچار شود از حق خود منصرف شود. خطبه سوم نهج البلاغه ، كه مشهور به شقشقيه است ، و در صفحات آينده آنرا ملاحظه خواهيد كرد، نمودارى از اين حالت اجبار است . وانگهى اگر اميرالمومنين على (ع ) خود حق خويش را به اختيار ترك مى فرمود ديگر چه معنى داشت كه مدتها از بيعت با ابوبكر خوددارى فرمايد و حداقل هيجده تن از بزرگان و سران مهاجر و انصار از آن بيعت تن زنند و زبير آن همه ايستادگى كند؟ در اين مورد براى اطلاع بيشتر به تعليقه فاضلانه استاد دكتر احمد مهدوى دامغانى در صفحه 255 كشف الحقايق نسفى ، چاپ بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، 1344 ش ، مراجعه شود.م
104- براى اطلاع از ديگر ابيات اين قطعه به شرح نهج البلاغه ج 1، ص 144، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم ، مصر 1378 ق يا ص 28، ج 1، چاپ 1271 ق ، تهران ، مراجعه فرماييد.م
105- همان .
106- ابو مخنف لوط بن يحيى بن سعيد بن مخنف بن سليم ازدى ، از راويان اخبار و صاحب تصانيفى در فتوح و جنگهاى اسلام و به سال 157 هجرى درگذشته است . به ياقوت ، معجم الادبا، ج 17، ص ‍ 41، و نديم ، الفهرست ، ص 41 اء نديم ، الفهرست ، ص 93، مراجعه شود.
107- نصربن مزاحم ، متولد حدود 120 هجرى و درگذشته به سال 212 هجرى است . براى اطلاع بيشتر از شرح حالش به مقدمه استاد عبدالسلام محمد هارون بر كتاب وقعة صفين ، چاپ مصر، 1382 ق مراجعه فرماييد.م
108- به نقل نصر بن مزاحم در ص 17 وقعة صفين ، چاپ عبدالسلام محمد هارون ، مصر، 1382 ق ؛ اين ابيات از جرير بن عبدالله بجلى است كه پس از خطبه يى كه زحربن قيس ايراد كرد، سروده است و اين ابيات ده بيت است .م
109- اين ابيات كه يازده بيت است در ص 23 وقعة صفين آمده و مصراع اول در آن صحيح تر است و از آن ترجمه شد.م
110- اين ابيات هم با اختلافات اندكى در الفاظ در صفحات 24 و 43 كتاب وقعة صفين چاپ 1382 ق مصر آمده است .م
111- همان
112- اين بيت هم همراه ده بيت ديگر در ص 416 كتاب وقعة صفين همان چاپ آمده و سراينده اش را فضل بن عباس ، برادر عبدالله بن عباس ، دانسته است .م
113- در متن لغت ثغامة است كه نوعى بوته سپيد رنگ است و با تسامح به پنبه ترجمه شد.م
114- مطيع در سال 354 گرفتار سكته و فلج شد و چون زبانش لكنت گرفت خود را از خلافت خلع كرد و با پسرش طائع بيعت شد. به ص 253 كتاب الفخرى مراجعه شود.
115- عبدالله بن حسن بن حسن بن على (ع ) به روزگار خويش پيرمرد و سالار بنى هاشم بوده و براى اطلاع از شرح حالش مراجعه كنيد به ابوالفرج اصفهانى ، مقاتل الطالبيين ، ص 122، چاپ نجف ، 1965 ميلادى ، 1385 ق .
116- دانشمندان خاندان ابوطالب از محمدبن عبدالله بن حسن به نفس زكيه تعبير مى كرده اند. او در عين حال كه فقيه بوده ، بسيار شجاع و بخشنده و با فضيلت و در همه اين امور ضرب المثل بوده است . شرح حالش در ص 157 مقاتل الطالبيين آمده است .
117- نوفل پسر عموى پيامبر (ص ) و از اصحاب ايشان و از همه بنى هاشم ، حتى از دو عموى خود حمزه و عباس هم بزرگتر بوده است . شرح حالش به تفضيل در ص 258 ج 6 الاصابة آمده است .
118- آيه 121 سوره طه ، براى اطلاع بيشتر درباره آنچه كه ابن ابى الحديد از قول شيعيان نقل كرده است ، مراجعه فرماييد به سيد مرتضى ، تنزيه الانبياء، مبحث تنزيه آدم (ع )، ص 10، چاپ افست قم از چاپ نجف ، بدون تاريخ ، و به شيخ طوسى ، التبيان فى تفسير - القرآن ، ج 7، ص 192، چاپ نجف ، 1385 ق .م
119- اسامة بن زيد؛ متولد سال هفتم قبل از هجرت در مكه و در گذشته به سال 54 هجرى از اصحاب پيامبر (ص ) و مورد محبت ايشان است ، ولى او نسبت به اميرالمومنين على (ع ) اخلاصى نداشته است . براى اطلاع بيشتر از شرح حالش ، مراجعه فرماييد به ابن سعد، طبقات ج 4، ص 42، چاپ ادوارد ساخاو، بريل ، 1321 ق و به ترجمه آن كتاب به قلم اين بنده .م
120- براى اطلاع بيشتر در اين مورد مراجعه كنيد به واقدى ، مغازى ، ج 3، ص 1119 چاپ 1966 ميلادى ، قاهره و به ص 854 ترجمه آن به قلم اين بنده ، مركز دانشگاهى ، 1366 ش .م
121- جرف ، نام جايى در سه ميلى مدينه به راه شام است .
122- لدود، دارويى مركب از ادويه و روغن زيتون است كه بر گوشه دهان بيمار مى ريخته اند يا لبهاى او را چرب مى كرده اند. مراجعه كنيد به ابن منظور، لسان العرب ، ج 3. ص 390، چاپ حوزه قم ، 1405 ق .
123- ام ايمن ، كنيز رسول خدا و همسر زيدبن حارثه و مادر اسامه است . براى اطلاع بيشتر درباره او مراجعه فرماييد به ابن اثير، اسدالغابة ، ج 5، ص 567، افست اسلاميه ، تهران .م
124- دريد بن صمة از شاعران بزرگ و سواركار و شجاع و خواهر زاده عمرو بن معدى كرب است . او همراه مشركان در جنگ اوطاس (هوازن ) بود كشته شد. براى شرح حالش مراجعه فرمائيد به ابن قبيبة ، الشعر و الشعراء، ص 635، چاپ 1969 ميلادى ، بيروت .م
125- هر چند نام جايى است ولى به معنى پيچ و خم و وادى نيز هست .م
126- نام اصلى ابوقحافه پدر ابوبكر عثمان است .
127- نويسنده اين وصيت عثمان بن عفان است . ابن ابى الحديد هم در صفحات آينده اين موضوع را تذكر مى دهد و براى اطلاع بيشتر مراجعه كنيد به ترجمه نهاية الارب به قلم اين بنده ، ج 4، صفحات 130-129، چاپ 1364 ش ، اميركبير، تهران .م
128- آيه 21 سوره يوسف .
129- آيه 26 سوره قصص ، اين گفتار درباره اين سه تن در تفاسير اهل سنت هم آمده است . از جمله مراجعه كنيد به زمخشرى ، تفسير الكشاف ، ج 2، ص 310، چاپ افست ، انتشارات آفتاب ، تهران ، ذيل همين آيه سوره يوسف .م
130- در منابع فارسى به ص 1570 ترجمه تاريخ طبرى به قلم مرحوم ابوالقاسم پايبنده و ص 423 تاريخنامه طبرى به اهتمام استاد محمد روشن مراجعه شود.م
131- عول : يعنى كاسته شدن سهام وارثان . اين موضوع مورد قبول شيعه نيست و براى اطلاع بيشتر در كتابهاى فارسى رجوع كنيد به معتقدالامامية از مولفى مورد اختلاف در قرن هفتم ، چاپ آقاى محمد تقى دانش پژوه ، تهران ، 1339 ش .م
132- زبير بن بكار از اعقاب زبير بن عوام ، متولد 172 و درگذشته 256 هجرى است . وى كتابهاى بسيارى نوشته است . براى اطلاع بيشتر از آثار او و منابعى كه شرح حالش آمده است مراجعه شود به عمر رضا كحاله ، معجم المولفين ، ج 4 ص 180 چاپ بيروت ، بدون تاريخ .م
133- نوعى عباى ارزان قيمت مويين از قطوان كوفه كه به بافتن آن معروف است .
134- براى اطلاع بيشتر از شرح حال اين مرد كه برخى او را از اصحاب و برخى از تابعين شمرده اند و بعد هم امير خراسان شده است ، رجوع شود به ابن حجر عسقلانى ، الاصابة ، ج 1، ص 504، ذيل شماره 2577، چاپ مصر، 1328 ق .م
135- بخشى از آيه 20 سوره احقاف ، در چند صفحه بعد ملاحظه خواهيد كرد كه جوانى از انصار در اين مورد و مصداق اين آيه براى عمر توضيحى مى دهد كه او را متوجه مى سازد.م
136- تمام اين موضوع با توضيح مشكلات لغوى آن در صفحات 157-152 ج 1 كامل محمد بن يزيد مبرد، در گذشته 286 ق ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم ، مصر، بدون تاريخ آمده است .م
137- از مسلمانان نخستين و بزرگان اصحاب پيامبر و از سر سپردگان درگاه اميرالمومنين على (ع ) كه با وجود بيمارى سخت در صفين در التزام ايشان بود و به سال 37 در هفتاد و سه سالگى درگذشت و در كوفه به خاك سپرده شد. مراجعه كنيد. به ابن اثير، اسدالغابة ، ج 2، ص 100.م
138- موضوع مسلمان شدن عمر و چگونگى آن در منابع كهن با تفصيل بيشترى آمده است . براى اطلاع مراجعه شود به محمد بن سعد، طبقات ، ج 3، صفحات 194-191 بخش اول و ابوبكر احمد بن حسين بيهقى ، دلائل النبوه ، ج 2، صفحات 7-1، چاپ مدينه ، 1389 ق و به ترجمه هر دو كتاب به قلم اين بنده .م
139- عياض اندكى پيش از صلح حديبيه مسلمان شد. پسر عمو يا پيش زاده ابو عبيدة بن جراح است . به سال بيستم هجرت در شصت سالگى درگذشت . رجوع شود به ابن عبدالبر، الاستيعاب فى اسماء الاصحاب ، ج 2، ص 128.م
140- حمص از شهرهاى آباد شام قديم و سوريه كنونى و براى اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد به مقاله مفصل سو برن هيم (Heim S0bern) در ص 106 ج 8 ترجمه دائرة المعارف اسلام به عربى .م
141- خوانندگان عزيز توجه خواهند فرمود كه برخى از ريشه هاى اعتقاد به رجعت ممكن است از اينجا سرچشمه گرفته باشد.م
142- بخشى از آيه 144 سوره آل عمران .
143- براى اطلاع بيشتر از اين موضوع در منابع كهن مراجعه شود به ابن واضح يعقوبى ، تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 131، چاپ بيروت ، 1379 ق ، و به مقدسى ، البدء و التاريخ ، ج 5، ص 159، چاپ كلمان هوار، پاريس .م
144- در متن چاپ ابوالفضل ابراهيم ، مصر، كلمه اعيس و در چاپ تهران اعيش و در نهاية الارب نويرى به صورت اعيسر است كه به معنى چپ دست است .م
145- ضرب المثلى است كه براى بيان خوارى و زبونى زده مى شود. به ص 209 ج 1 مجمع الامثال ميدانى مراجعه شود.م
146- بخشى از آيه بيستم سوره نساء.
147- بخشى از آيه بيستم سوره احقاف .
148- بخشى از آيه 12 سوره حجرات .
149- بخشى از آيه 189 سوره بقره .
150- بخشى از آيه 61 سوره نور.
151- براى اطلاع بيشتر در اين مورد در منابع كهن ، مراجعه فرماييد به صفحات 461-460 ترجمه مغازى واقدى به قلم اين بنده ، مركز نشر دانشگاهى 1362 ش .م
152- جبلة ايهم از امرا و اشراف ناحيه شام است و براى اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد به نويرى ، نهاية الارب ج 15 ا ص 311، و ترجمه آن به قلم اين بنده .م
153- بسيار مناسب است كه براى اطلاع بيشتر در اين مورد به آنچه بلعمى در ترجمه تاريخ طبرى آورده است ، صفحات 573-568 تاريخنامه طبرى ، چاپ استاد محمد روشن ، نشر نو، تهران 1366، مراجعه شود.م
154- منشم : نام زنى عطر فروش در مكه است كه قبايل خزاعه و جرهم هر گاه جنگ مى كردند از عطر او استفاده مى كردند و ضرب المثل به نحوست و شومى بود. به ص 2041 ج 5 صحاح جوهرى مراجعه شود.
155- سعيد بن هبة الله بن حسن از فقها و محدثان بزرگ شيعه در قرن ششم و از شارحان نخستين نهج البلاغه است . قطب راوندى در شوال 573 قمرى در گذشته است . براى اطلاع بيشتر از آثار او مراجعه فرماييد به مرحوم محدث قمى ، الكنى والالقاب ، ج 3، ص 58 چاپ صيدا، 1358 ق .م
156- به صفحات 2065 تا 2083 ترجمه تاريخ طبرى مرحوم ابوالقاسم پاينده مراجعه فرماييد.م
157- اين مرد كه از اصحاب است خواهر زاده عبدالرحمان بن عوف است . او در سال 64 هجرت در حالى همراه ابن زبير بود در مسجد الحرام به سبب اصابت سنگ منجنيق كشته شد. براى اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد به ابن اثير، اسدالغابة ، ج 4، ص 365.م
158- بخشى از آيه اول سوره نساء.م
159- براى اطلاع بيشتر در مورد اسامى عموها و اختلاف اقوال به بحث نويرى در ص 193 ج 3 ترجمه نهاية الارب به قلم اين بنده مراجعه فرماييد.م
160- عبدالله بن ابى سرح ، يعنى عبدالله بن سعد بن ابى سرح : اين مرد برادر شيرى عثمان است . مدتى از كاتبان وحى بود، مرتد شد و به كافران قريش پناه برد. پيامبر خون او را حلال فرموده بود. در فتح مكه عثمان از او شفاعت كرد. براى اطلاع بيشتر، در منابع كهن به صفحات 654 و 655 ترجمه مغازى واقدى به قلم اين بنده مراجعه فرماييد.م
161- اين مرد از بستگان سبب عثمان است و از سوى او حاكم يمن شد و اموال فراوانى به جنگ آورد. به ص 123 كتاب الجمل شيخ مفيد، چاپ نجف و به ترجمه آن كتاب به قلم اين بنده مراجعه فرماييد.م
162- بخشى از آيه 18 سوره يوسف .
163- از آيه 29 سوره الرحمن .
164- از آيه 235 سوره بقره اقتباس شده است .م
165- ابو عبيد احمد بن محمد هروى در گذشته به سال 401 هجرى است . او در اين كتاب خود الفاظ دشوار قرآن و حديث را شرح داده است . به ص 79 ج 1 وفيات الاعيان ابن خلكان ، چاپ محمد محى الدين عبدالحميد، مصر، 1948 ميلادى ، مراجعه فرماييد.
166- حسن بن عبدالله بن سهل معروف به ابو هلال عسكرى از دانشمندان قرن چهارم هجرى كه سال تولد و مرگش با اخختلاف نقل شده است ؛ براى اطلاع بيشتر از آثار او به ياقوت حموى ، معجم الادبا، ج 3، صفحات 135-126 چاپ مارگليوث ، مراجعه فرماييد.م
167- براى اطلاع بيشتر در اين مورد به تفسير آيات 152 و 153 سوره آل عمران از جمله به ص 471 ج 1 كشاف زمخشرى ، چاپ انتشارات آفتاب تهران مراجعه فرماييد.م
168- زوراء نام كاخ عثمان است و از آن در ص 412 ج 4 معجم البلدان ياقوت حموى ، چاپ مصر، 1906 ميلادى ، ياد شده است .م
169- افريقيه ؛ در قديم به تويس
170- اين ابيات با اندك اختلاف لفظى در ص 284 ج 4 عقد الفرايد ابن عبدربه ، چاپ مصر 1967، آمده است .م
171- فرك خالصه رسول خدا (ص ) بوده است . براى اطلاع بيشتر از مهزور و فدك به ص 343 ج 6 و 217 ج 7 معجم البلدان ياقوت حموى ، چاپ مصر، 1906 ميلادى ، مراجعه فرماييد.م
172- فدك خالصه رسول خدا (ص ) بوده است . براى اطلاع بيشتر از مهزور و فدك به ص 343 ج 6 و 217 ج 7 معجم البلدان ياقوت حموى ، چاپ مصر، 1906 ميلادى مراجعه فرماييد.م
173- بدون ترديد زيد بن ارقم اشتباه است و عبدالله بن ارقم صحيح است كه از بنى زهره و خويشاوندان عبدالرحمان بن عوف است و خزانه دار عمر هم بوده است . به ص 285 ج 4 عقد الفريد و ص 115 ج 3 اسدالغايه مراجعه فرماييد. در چاپ تهران شرح نهج البلاغه هم زيد بن ارقم است و صحيح نيست .م
174- براى اطلاع بيشتر از اين گفتار رسول خدا (ص ) در منابع اهل سنت مراجعه شود به بحث مستوفاى استاد محترم سيد مرتضى حسينى فيروز آبادى در صفحات 363-358 ج 2 فضائل الخمسة من الصحاح الستة ، چاپ سوم ، بيروت ، 1393 ق .م
175- آيه دهم سوره فتح .
176- آيه پانزدهم سوره جن .
177- مصدق بن شبيب بن حسين صلحى واسطى ؛ قفطى در ص 274 ج 3 انباه الرواة مى گويد به بغداد آمد و در محضر ابن خشاب و حبثى بن محمد ضرير و عبدالرحمان بن انبارى و گروهى ديگر كسب علم و دانش كرد و در سال 605 هجرى درگذشت .
178- اين خشاب از علماى صرف و نحو و انساب قرن ششم هجرى است و در گذشته رمضان 567 ق است . براى اطلاع درباره او مراجعه كنيد به مقاله فلايخ (Fleisch) در ص 531 دانشنامه ايران و اسلام .م
179- ابوالقاسم بلخى را نديم در الفهرست نام برده و گفته است : از مردم بلخ است كه به سير و سياحت مشغول است و به فلسفه و علوم قديمى آگاه است ... ص 299 الفهرست و ص 252 ج 1 وفيات الاعيان ابن خلكان .
180- ابن قبة به كسرقاف و فتح با، ابو جعفر محمد بن عبدالرحمان بن قبة رازى از فقيهان و متكلمان بزرگ شيعه در قرن چهارم هجرى است . به گفته ابوالعباس نجاشى ، وى نخست معتزلى بوده و سپس ‍ امامى شده است . ابوالقاسم بلخى بر كتاب ((الانصاف )) او ردى با نام ((المسترشد)) نوشته و او پاسخى با نام ((المستثبت )) براى او نوشته است . براى اطلاع بيشتر از شرح حالش مراجعه فرمائيد به نجاشى ، رجال النجاشى ، ص 265، چاپ داورى ، قم .م
# در خطبه چهارم كه با جمله ((بنا اهتديتم فى الظلماء )) (آنگاه كه در ظلمت و تاريكى جهل بوديد به وسيله ما هدايت شديد)، آغاز مى شود، ابن ابى الحديد هيچگونه مطلب تاريخى نياورده است .م
181- از اصحاب جوان پيامبر و از ياران على (ع ) است كه در جنگ هاى جمل ، صفين و خوارج همراه آن حضرت بود و در كوفه ساكن شد و به روزگار حكومت مصعب درگذشت . مراجعه كنيد به ابن عبدالبر، الاستيعاب ، ج 1، ص 140.م
182- جرير بن عبدالعزى يا جرير بن عبدالمسيح ، از شعراى دوره جاهلى اواسط قرن ششم ميلادى است .
و حدود 50 سال پيش از هجرت مرده است . براى اطلاع بيشتر از منابع شرح حالش مراجعه فرماييد به زركلى ، الاعلام ، ج 2، ص 111.م
183- بخشى از آيه 26 سوره آل عمران .
184- صعبه خواهر علاء حضرمى است . نسب پدرش به تفصيل در كتابها آمده است . مسلمان شدن صعبه مورد اختلاف است . مراجعه فرماييد به ابن عبدالبر، الاستيعاب ، ج 2، ص 219، و ابن اثير، اسدالغابة ، ج 5، ص 489.م
185- اين حديث در نهايه ابن اثير، ج 4، ص 194، نقل شده است .
186- در مباحث آينده و خطبه هاى بعدى درباره طلحه و زبير بيشتر بحث شده است .م
187- طارق از صحابه ساكن كوفه شمرده شده است . او درك محضر پيامبر (ص ) را كرده و در جنگهاى روزگار ابوبكر شركت داشته است . مراجعه فرماييد به ص 48 ج 3، اسدالغابة ابن اثير.م
188- در منابع كهن موضوع اين گفتگو به صورت مختصرترى در اخبار الطوال دينورى آمده است . به ص 182 ترجمه اخبار الطوال به قلم اين بنده ، نشرنى ، تهران ، 1364 ش مراجعه فرماييد و بر فرض ‍ صحت از باب روشن شدن مطلب براى ديگران است كه چنين پرسشهايى در ذهن آنان خطور مى كرده است .م
189- در خطبه هفتم ، كه با جمله اتخذوا الشيطان لا مرهم ملاكا (آنان شيطان را ملاك كار خويش قرار دادند) شروع مى شود هيچگونه بحث تاريخى نيامده است .م
190- در متن چاپى استاد محمد ابوالفضل ابراهيم ابن زبير است كه لابد غلط چاپى است ، ولى در سطر سوم ص 44 ج اول چاپ سنگى تهران 1271 ق به صورت صحيح زبير چاپ شده است .م 191- اين نامه در صفحه 5 ج 32 بحارالانوار چاپ آقاى حاج شيخ محمد باقر محمودى 1365 ش نيز از همين ماءخذ آمده است .م
192- لطفا به ص 88 كتاب الجمل شيخ مفيد (ره ) چاپ نجف مراجعه فرماييد.م
193- بخشى از آيه 42 سوره انفال .
194- قبلا ضمن شرح خطبه ششم ملاحظه فرموديد كه پدر طلحه پسر عموى ابوبكر است ؛ زبير هم شوهر اسماء دختر ابوبكر است .م
195- اين خطبه در منابع كهن ديگر هم با اختلافات لفظى كه در معنى متفق و يكسان است آمده است ، مثلا رجوع فرماييد به اسكافى ، المعيار و الموازنة ، ص 53 چاپ استاد شيخ محمد باقر محمودى ، بيروت ، 1402 ق .م
196- موضوع اين گفتگوى على (ع ) با زبير در منابع كهن با اختلافاتى آمده است ، براى اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد به ابن قبيبه ، الامامة و السياسة ، ج 1، ص 68، چاپ طه محمد الزينى ، مصر، بدون تاريخ ، و دينورى ، اخبارالطوال ، ص 184، ترجمه آن به قلم اين بنده ، نشرنى ، تهران ، 1364 ش و طبرى ، تاريخ طبرى ، ص 2427، ترجمه مرحوم ابوالقاسم پاينده .م
197- آيه 25 سوره نور.
198- اين ابيات به اين صورت در منابع كهن نيامده است . ابن ابى الحديد هم از منبع خود نام نبرده است . مسعودى در مروج الذهب ، ج 4 ص 321، چاپ بار بيه دو مينار پاريس ، فقط سه بيت آورده است . ابن عبدربه در عقد الفريد ج 4، ص 323، چاپ مصر، 1967 ميلادى ، فقط دو بيت آورده است . در كتابهاى اخبارالطوال و تاريخ طبرى و كامل التواريخ و البدء و التاريخ اين ابيات به چشم اين بنده نخورد.م
199- در خطبه هاى 9 و 10 هيچگونه مطلب تاريخى نيامده است .
200- جناب حمزة بن عبدالمطلب عموى گرامى و برادر رضاعى پيامبر (ص ) كه مادرش هم دختر عموى آمنه (ع ) بوده است ، دو يا چهار سال از پيامبر بزرگتر بوده و در سال دوم يا ششم بعث مسلمان شده است ؛ در جنگ بدر دلاورى ها كرده و در جنگ احد شهيد شده است . براى اطلاع بيشتر از شرح حالش مراجعه فرماييد به محمد بن سعد طبقات ج 3 چاپ ادوارد ساخاو، بريل 1321 ق و ابن عبدالبر، الاستيعاب فى اسماء الاصحاب ، در حاشيه الاصابة ، ج 1، ص 271، چاپ مصر.م
201- وحشى بن حرب حبشى از بردگان سياه پوست مكه است كه پس از فتح طايف مسلمان شد. براى اطلاع بيشتر از شرح حالش مراجعه كنيد به ابن عبدالبر، الاستيعاب فى اسماء الاصحاب ، ج 3، ص 644.م
202- براى اطلاع بيشتر درباره چگونگى شهادت حمزه ، به ص 207 جلد اول ترجمه مغازى واقدى مراجعه فرماييد.م
203- قبلا هم گفته شد كه اين كتاب امروز بيشتر با نام انساب الاشراف معروف است و شرح حال محمد بن حنيفه در صفحات 269 تا 296 ج 3، چاپ استاد شيخ محمد باقر محمودى ، بيروت ، 1397 ق ، آمده است .م
204- اين ابيات را با اندك تفاوت لفظى در آخرين بيت ، مرحوم علامه مجلسى در بحار الانوار، ج 42، ص 100 چاپ جديد، آورده است و ماءخذ او همين كتاب شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد است .م
205- فطر، از راويان قرن دوم هجرى و درگذشته به سال 153 يا 155 هجرى است . براى اطلاع بيشتر، مراجعه كنيد به ذهبى ، ميزان الاعتدال ، ج 3، ص 363، ذيل شماره 6778، چاپ على محمد بجاوى ، مصر.م
206- اصبغ از خواص شيعيان على (ع ) است كه پس از او زنده بوده و عهد مالك اشتر و وصيت على (ع ) را به پسرش محمد بن حنفيه روايت كرده است . مراجعه فرماييد به ابو العباس نجاشى ، رجال النجاشى ، ص 16، چاپ قم .م
207- براى اطلاع بيشتر در اين باره مراجعه فرماييد به شيخ مفيد (ره )، كتاب الجمل ، ص 209 چاپ نجف و ترجمه آن و الارشاد ص 135، چاپ نجف .م
208- خوانندگان عزيز قبلا در مقدمه اين كتاب به قلم ابن ابى الحديد ملاحظه فرمودند كه معتزره مدعى هستند چون طلحه و زبير و عايشه سخت پشيمان شدند و توبه كردند مورد رحمت خواهند بود و اين ادعا مورد قبول ما شيعيان نيست و از دير باز در اين باره فراوان استدلال و احتجاج شده است .م
209- ضمن مباحث خطبه بعد چگونگى به مبارزه طلبيدن عبدالله ، على (ع ) را ملاحظه خواهيد كرد.م
210- حبة بن جوين عرنى كوفى ، از اصحاب اميرالمومنين و از محدثان قرن اول كه به سال 76 هجرى در گذشته است . به كتاب رجال ابن داوود حلى ، ص 69، ذيل شماره 375، چاپ نجف ، 1392 ق ، مراجعه فرماييد.م
211- اين موارد سه گانه در كتاب الجمل شيخ مفيد (ره ) صفحات 216، 214، 154، چاپ نجف صحيح تر نقل شده است و لطفا به آن و ترجمه اش مراجعه فرماييد.م
212- كمال الدين ميثم بن على مشهور به ابن ميثم در گذشته به سال 679 هجرى كه معاصر ابن ابى الحديد است اين مطلب را در شرح نهج البلاغه خود آورده است شايد هم از همين ماءخذ گرفته باشد به ص 247 ج 32 بحارالانوار و صفحات 200 تا 210 ج 5 نهج الصباغه تاليف آقاى حاج شيخ محمد تقى تسترى ، تهران 1398 مراجعه فرماييد.م
213- اين ابيات در ص 209 ج 5 طبرى ، منسوب به مردى به نام حارث است و در ص 375 ج 2 مروج الذهب مسعودى بدون نسبت به كسى و با اختلاف در شمار ابيات آمده است .
214- در مورد كلمه نعثل گفته اند مردى از اهل مصر بود كه ريش بلندى داشت و به عثمان شبيه بود و براى اينكه عثمان را دشنام دهند و تحقير كنند و به او نعثل مى گفتند. در لغت به معنى پير احمق و كفتار نر است . براى اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد به ابن منظور لسان العرب ج 11، ص 670، چاپ 1405 ق و ابن اثير، النهاية فى غريب الحديث و الاثر، ج 5، ص 79، چاپ 1364 ش .م
215- شش بيت ديگر هم از اين رجزها در متن آمده است كه ترجمه اش ضرورى نبود و مقصود ارائه نمونه است .م
216- چگونگى جنگ كردن عمرو بن يثربى در منابع كهن و مقدم بر ابن ابى الحديد تفاوتهايى دارد و مناسب است براى اطلاع بيشتر به ص 186 ترجمه اخبار الطوال و ص 2445 ترجمه تاريخ طبرى در مرحوم ابوالقاسم پاينده و به ص 184 الجمل شيخ مفيد چاپ نجف ، مراجعه شود.م
217- در ص 211 ج 5 تاريخ طبرى نام اين شخص عمرو بن اشرف ثبت شده است .
218- بخشى از آيه 97 سوره طه .
219- در خطبه 14 كه با عبارت ارضكم قريبة من الماء (زمين شما به آب نزديك است )، هيچگونه بحث تاريخى طرح نشده است .م
220- شهرى در منطقه فلسطين و كنار بحر الميت كه حاجيان شام و مصر و مغرب براى رسيدن به مكه از آن عبور مى كرده اند. مراجعه كنيد به يعقوبى ، البلدان ، ترجمه مرحوم دكتر محمد ابراهيم آيتى ، ص ‍ 119، چاپ بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، چاپ سوم 1365.م
221- درباره تباهى اين مرد كه در قرآن از او به صورت فاسق ياد شده است و به هنگام حكومت در كوفه كه از سوى برادرش عثمان حاكم بود بر اثر مستى نماز صبح را چهار ركعت گزارد و از علل اصلى شورش مردم بر عثمان هم شمرده مى شود؛ به عموم تفاسير قرآن ذيل آيه 5 سوره حجرات و به ابن اثير. اسدالغابة ، ج 5 ص 91 مراجعه فرماييد.م
222- اين ابيات در مروج الذهب مسعودى ، ج 4، صفحات 286 و 287، چاپ باربيه دومينار، پاريس ، با تفاوتهاى لفظى و اختلاف در ترتيب آمده است و نيز در اغانى الفرح اصفهانى ، ج 4، ص 174، ضمن روايت از محمد بن حبيب نه بيت آمده است و به كتاب الجمل شيخ مفيد، ص 112، چاپ نجف و ترجمه آن مراجعه فرماييد.م
223- مراجعه شود به صفحات 51 - 50 ج 2 البيان والتبيين ، چاپ عبدالسلام محمد هارون 1968 ميلادى ، مصر. ابن قتيبه هم در كتاب العلم والايمان عيون الاخبار، ج 2، ص 236 و ابن عبدربه هم در ص 162 ج 2 عقد الفريد آنرا آورده است و براى اطلاع بيشتر از ديگر منابع به ص 355 ج 1 مصادر نهج البلاغة و اسانيده ، سيد عبدالزهراء حسينى خطيب ، چاپ بيروت ، 1359 ق ، مراجعه فرماييد.م
224- ابوالقاسم اسماعيل بن عباد، كه بيشتر به صاحب بن عباد معروف است ، از دانشمندان و نويسندگان و وزارى بزرگ ، متولد 326 و درگذشته 385 هجرى است . وى سى كتاب ارزنده تاليف كرده است . براى اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد به بحث مستوفاى مرحوم سيد محسن امين در صفحات 328 تا376 ج 3 اعيان الشيعه ، چاپ جديد، بيروت ، 1403 ق ، و براى اطلاع از رواياتى كه از طرق مختلف درباره تولد حضرت حجة بن الحسن آمده است به بحث مستوفاى شيخ صدوق در صفحات 424 تا479 كمال الدين و تمام النعمة ، چاپ استاد محترم على اكبر غفارى ، 1405 ق ، قم ، مراجعه شود.م
225- عبدالله بن مسلم دينورى از دانشمندان و اديبان بزرگ قرن سوم هجرى ، متولد 213 و درگذشته 276 هجرى است . براى اطلاع از آثارش به مقاله مفصل لكمت (Lecomte.G) در دانشنامه ايران و اسلام ص 781-775 مراجعه شود.م
226- در خطبه 17 كه با عبارت ان ابغض الخلائق الى الله تعالى رجلان (همانا مبغوض ترين خلايق به پيشگاه خداوند دو مردند) شروع مى شود و خطبه 18 كه با عبارت ترد على احدهم القضية (بر يكى از ايشان مساءله يى مى رسد) شروع مى شود، از لحاظ تاريخى بحثى ايراد نشده است .م
227- براى اطلاع بيشتر در اين مورد به صفحات 1470 تا 1475 ترجمه تاريخ طبرى مرحوم ابوالقاسم پاينده و نيز به ص 264 ج 4 عقدالفريد ابن عبد ربه مراجعه شود كه ابوبكر در بستر مرگ مى گفت : اى كاش اشعث را مى كشتم .م
228- عبدالرحمان بن عبدالله همدانى ، معروف به اعشى همدان ، مقتول در سال 83 هجرى به دست حجاج از شعراى بزرگ امويان است . در قيام عبدالرحمان بن محمد بن اشعث به او پيوست و اسير حجاج و كشته شد. به ص 84 ج 4 الاعلام زر كلى مراجعه شود.م
229- اين مرد از فرماندهان نظامى امويان است كه بر حجاج و عبدالملك بن مروان شوريد و كشته شد. براى اطلاع بيشتر به صفحات 360 تا 363 ترجمه اخبار الطوال به قلم اين بنده ، چاپ 1364، نشرنى ، مراجعه فرماييد.م
230- براى اطلاع بيشتر در اين باره كه به پيشنهاد اشعث بوده است به ص 174 ج 3 ترجمه نهاية الارب ، به قلم اين بنده ، چاپ 1365، اميركبير، تهران ، مراجعه فرماييد.م
231- متن اين نامه ظاهرا در دست نيست . براى اطلاع بيشتر از چگونگى كارهاى كفرآميز اشعث به بحث صفحات 264 تا 267 وثائق ، ترجمه مجموعة الوثائق السياسيه ، دكتر محمد حميدالله ، به قلم اين بنده ، چاپ 1365، بنياد، تهران ، مراجعه فرماييد.م
232- بيشتر به ابن حبيب معروف است . در بغداد متولد شد و در سامراء به سال 245 درگذشت . از مورخان و نسب شناسان مشهور است . چند كتاب او چاپ شده كه از جمله المحبر و المنمق است . براى اطلاع بيشتر از شرح حال و آثارش به ياقوت حموى ، ارشاد الاديب (معجم الادبا) ج 6، ص ‍ 473، چاپ مارگليوت ، 1930 ميلادى ، مصر، مراجعه فرماييد.م
233- بسوس : نانم زنى است كه ضرب المثل شومى و نحوست و او را كره شترى بوده كه چون آنرا كشتند، بهانه بر افروختن جنگى ميان دو قبيله بكر و تغلب شد كه چهل سال طول كشيد. مطالب ديگرى هم گفته اند و مراجعه شود به ابن منظور، لسان العرب ، ج 6، ص 28، نشر ادب الحوزه ، 1405 ق .م
234- در مراصد الاطلاع همينگونه مصغر آمده و گفته شده حصارى در يمن و نزديك حضرموت است .
235- خالد بن صفوان بن عدالله ، از سخنواران مشهور عرب و از نديمان عمربن عبدالعزيز و هشام بن عبدالملك است و حدود سال 133 هجرى درگذشته است . مراجعه شود به زر كلى الاعلام ، ج 2، ص ‍ 338،.م
236- ضرار بن عمرو: مؤ سس مذهب ضراريه كه از فرقه هاى جبريه اند، او در آغاز كار از شاگردان واصل بن عطاء معتزلى بود و سپس در مساءله خلق اعمال و انكار عذاب گور با او مخالفت كرد. به ص ‍ 201 الفرق بين الفرق مراجعه شود.
237- در منابع و مآخذ كهن و مقدم بر روزگار ابن ابى الحديد، موضوع اين گفتار اميرالمومنين صلوات الله عليه با حارث در ص 89 اختيار معرفة الرجال شيخ طوسى (ره )، چاپ استاد محترم آقاى حسن مصطفوى ، مشهد، 1348، ذيل شماره 142 آمده است و نيز در ص 85 اوائل المقالات شيخ مفيد ره چاپ نجف آمده و دو بيت از ابيات نقل شده است .م
238- اين آيه 159 سوره نساء است . مفسران بزرگ شيعه معتقدند كه اين موضوع به هنگام ظهور مهدى (ع ) و نزول و رجعت عيسى (ع ) خواهد بود و گروهى هم ضمير را به حضرت ختمى مرتبت برگردانده اند، يعنى آن حضرت را مى بينند. مراجعه فرماييد به شيخ طوسى (ره )، التبيان ، ج 3، ص ‍ 386، چاپ نجف و به سيد هاشم بحرانى ، تفسير برهان ، ج 1، ص 426، چاپ تهران .م
239- در خطبه 21 كه با عبارت فان الغاية امامكم (همانا كه سرانجام و پايان كار پيش روى شماست ) شروع مى شود، هيچگونه بحث تاريخى طرح نشده است . در شرح نهج البلاغه ابن ميثم ، اين خطبه ، خطبه بيست و يكم است ، به ص 332 ج 1 چاپ 1378 ق تهران مراجعه شود.م
240- اين جمله ، مصرعى از يك بيت عربى است كه به صورت ضرب المثل در آمده است . قبيله قارة از تيراندازان معروف عرب بودند، روزى يكى از افراد قبيله قاره با فردى از قبيله اى ديگر مصاف مى دهد و ليكن مغلوب مى شود.م
241- در متن شرح نهج البلاغه چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم ، ص 307، ج 1، به اشتباه خطبه على در مكه چاپ شده است كه از نظر مصحح پوشيده مانده و در غلطنامه هم اصلاح نشده است .م
242- اين عناوين در نسخه ها و چاپ اول سنگى تهران نيست و از طرف مصحح افزوده شده است .م
243- زيد بن صوحان از اصحاب پيامبر (ص ) و خود و برادرش صعصعه و سيحان معروف به فضل و تقوى بوده اند. او از اصحاب اميرالمومنين على عليه السلام است كه در جنگ جمل كشته شد و پيامبر درباره او فرموده بود كه دستش پيش از خودش به بهشت مى رود. مراجعه كنيد به ابن اثير، اسدالغابة ، ج 2، ص 234.م
244- ذوقار: نام جايى نزديك بصره است كه آنجا ميان اعراب و ايرانيان هم جنگى رخ داده بود. 245- نظير اين روايت در احياء علوم الدين و محجة البيضاء آمده است به ص 327 ج 5 محجة چاپ استاد محترم آقاى على اكبر غفارى مراجعه فرماييد.م
246- اين حديث در ص 1678 احياء علوم الدين غزالى ، چاپ دارالشعب مصر آمده است م .
247- يعنى منصور بن اسماعيل بن عمر تميمى كه از فقهاى شافعى و از شاعران است ؛ او كور بوده و به سال 306 ق در مصر درگذشته است . مراجعه شود به ابن خلكان ، وفيات الاعيان ، ج 4 ص 377 مصر 1367 ق .م
248- مالك بن دينار، از زاهدان و راويان مشهور قرن دوم هجرى ، درگذشته به سال 131 ق و از مشايخ صوفيه است . براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به حافظ ابو نعيم ، حلية الاولياء، ج 2، ص 357.م
249- ابو تمام ، شاعر و اديب گرانقدر شيعى ، درگذشته به سال 231 ق و از رجال حديث شيعه و مورد مدح و اعتماد است . براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به مرحوم محدث قمى (ره )، الكنى و الالقاب ، ج 1، ص 27، چاپ 1357 ق ، صيدا.م
250- احنف بن قيس ، سالار قبيله تميم و درگذشته به سال 72 هجرت است . وى در جنگ صفين در التزام على (ع ) بوده است . براى اطلاع بيشتر به ص 66 ج 7 طبقات ابن سعد مراجعه شود. مالك بن مسمع سالار قبيله ربيعه و درگذشته به سال 73 هجرت است . به شماره 8361 الاصابه ابن حجر مراجعه شود.م
251- در اصول كافى ، ج 2 ص 306، به صورت رشك ايمان را... و به صورت فوق به نقل از جامع الاخبار و شهاب در صفحات 255 و 261 ج 73 بحار الانوار چاپ جديد آمده است .م
252- اين گفتار از قول لقمان در ص 257 ج 73 بحارالانوار مرحوم مجلسى ، چاپ جديد، به نقل از كنزالكراجى آمده است .م
253- از اميران دوره حكومت هادى و رشيد و امين ، درگذشته به سال 196، كه مدتى هم از سوى هارون زندانى بوده است . به ابن تغرى بودى ، النجوم الزاهر، صفحات 92-90 چاپ مصر مراجعه شود.م
254- عبدالله بن معتز، متولد 247 يا 249 و مقتول به سال 296 هجرى است ؛ پس از عزل مقتدر فقط يك روز عهده دار خلافت بود. او از شاعران و اديبان مشهور قرن سوم است كه آثار بسيار تاءليف كرده و چند كتاب و از جمله طبقات الشعرا و البديع چاپ شده است . براى اطلاع بيشتر مراجعه كنيد به مقدمه عبدالستار احمد فراج بر طبقات الشعراء، چاپ سوم ، دار المعارف ، مصر، 1375 ق .م
255- اين ابيات در ص 414 ج 1 امالى سيد مرتضى به كميت بن زيد نسبت داده شده ، ولى در شرح المختار آنرا به بشار نسبت داده اند.
256- اين دو بيت از ابوالاسود دوئلى است و در ملحق اول ديوانش آمده است .
257- اين روايت از حضرت پيامبر (ص ) است نه از عايشه ، و در ص 108 ج 7 محجة البيضاء فى تهذيب الاحياء فيض (ره )، چاپ آقاى غفارى ، آمده است .م
258- با توضيح بيشتر به نقل از جامع الاخبار در ص 92 ج 71 بحار چاپ جديد آمده است .م
259- دو عبارت نخست با تقديم دومى به نقل از كنزالكراجكى ، در ص 96 ج 71 بحار چاپ جديد آمده است .م
260- سعيد درگذشته حدود 250 هجرى است . وى ديوان رسائل مستعين عباسى را سرپرستى مى كرده است . براى اطلاع بيشتر رجوع كنيد به ابوالفرج اصفهانى ، الاغانى ج 18، ص 168-155، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم ، مصر، 1390 ق .م
261- يونس بن عبيد از حافظان معروف حديث و از اصحاب حسن بصرى و درگذشته به سال 139 هجرى است . مراجعه فرماييد به زر كلى ، الاعلام ، ج 9 ص 346.م
262- ابن سماك ، محمد بن صبيح كوفى ، از زاهدان مشهور و مواعظ او از جمله موعظه اش به هارون معروف است . او به سال 183 هجرى در گذشته است . رجوع فرماييد به مرحوم محدث قمى (ره ) ، الكنى و الالقاب ، ج 2 ص 305.م
263- حارث بن اسد محاسبى ، از بزرگان صوفيه قرن سوم هجرى است كه تاليفاتى هم در رد عقايد معتزله دارد. او درگذشته به سال 243 هجرى است . مراجعه شود به خواجه عبدالله انصارى ، طبقات الصوفيه ، ص 89، چاپ دكتر محمد سرور مولايى ، 1362 ش .م
264- از نويسندگان و شاعران بزرگ قرن دوم هجرى پيوسته به بارگاه ماءمون عباسى است . مراجعه شود به ابن قتيبه ، الشعر و الشعراء، ص 740، چاپ بيروت ، 1969 ميلادى .م
265- اكثم بن صيفى ، از حكماى دوره جاهلى است كه تا سال نهم هجرت زنده بود و در آن سال همراه گروهى براى مسلمان شدن به سوى مدينه حركت كرد و در راه درگذشت . براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به ابن اثير، اسدالغابة ، ج 1، ص 112 و زركلى ، الاعلام ، ج 1، ص 344.م
266- هيثم بن ربيع معروف به ابوحبيه نميرى ، از شاعران قرن دوم هجرى كه خلفاى اموى و عباسى را مدح كرده است و حدود سال 183 هجرى درگذشته است . مراجعه كنيد به ابوالفرج اصفهانى ، الاغانى ج 16، ص 307، چاپ وزارة الثقافه مصر، و اين دو بيت با اختلاف اندكى در ص 71 ج 71 بحار چاپ جديد هم آمده است .م
267- با اندك تفاوتى در ص 282 خصال شيخ صدوق (ره ) همراه با ترجمه آقاى كمره يى ، چاپ 1354 ش تهران ، آمده است .م
268- اين نامه ، سى و ششمين نامه يى است كه در بخش نامه هاى نهج البلاغه آمده است و تفاوتى اندك دارد كه به جاى پسر مادرت ، پسر پدرت است . به ص 149 ج 16 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم ، مصر مراجعه كنيد. اين دو بيت هم از صخر بن عمرو سلمى برادر خنساء است .م
269- آيا مقصود از حبيب فارسى همان حبيب عجمى است كه معاصر حسن بصرى بوده است و عطار در تذكرة الاوليا صفحات 56 تا 61 ج اول ، چاپ كتابخانه مركزى تهران ، 1336 ش ، شرح حال او را آورده است ؟.م
270- اين حديث با اندك تفاوتى در صفحات 1861 و 1828 احياء علوم الدين غزالى ، چاپ دار الشعب مصر آمده و درباره اش به تفصيل بحث شده است .م
271- با اندك تفاوتى به نقل از معانى الاخبار صدوق در ص 95 ج 74 بحارالانوار چاپ جديد آمده است .م
272- در ص 264 معانى الاخبار صدوق (ره ) ، چاپ استاد محترم آقاى على اكبر غفارى ، 1361 ش قم آمده است .م
273- در خطبه (24) كه با عبارت ولعمرى ما على من قتال من خالف الحق ( و به جان خودم سوگند كه در من در جنگ كسى كه با حق مخالف مى كند) شروع مى شود، هيچگونه مطلب تاريخى نيامده است .
274- موضوع اين ضرب المثل به تفصيل ذيل شماره 3543 در ص 221 ج 2 مجمع الامثال ميدانى ، چاپ 1379 ق ، مصر آمده است .م
275- آيه 34 سوره نمل .
276- آيه 16 سوره بنى اسرائيل (الاسراء)
277- براى اطلاع بيشتر در اين مورد به كتابهاى سيره و مغازى و از جمله به صفحات 224 تا 228 ج 2 ترجمه دلائل بيهقى ، تهران ، 1361، مراجعه فرماييد.م
278- تا آنجا كه اين بنده اطلاع دارم يك جلد از اين كتاب اخيرا چاپ شده است .م
279- براى اطلاع بيشتر به ص 87 ديوان حسان بن ثابت ، چاپ بيروت ، 1386، مراجعه فرماييد كه شش بيت در آن آمده است .م
280- اين داستان در كتب كهن و مقدم بر شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد به تفصيل در عقد الفريد ابن عبد ربه ص 86 و 87 ج 6، چاپ مصر، 1967، آمده است .م
281- براى اطلاع بيشتر در اين مورد به صفحات 23 و 27 مقدمه استاد محترم آقاى على احمدى بر جلد اول مكاتيب الرسول ، چاپ 1379 ق ، قم ، مراجعه فرماييد.م
282- اين ادعاى معاويه كه پيامبر (ص ) با مادرش هند مصافحه فرموده اند استوار نيست . واقدى در مغازى ضمن فتح مكه مى نويسد كه تقاضاى هند پذيرفته نشد. به ص 650 ج 2 ترجمه مغازى ، چاپ مركز نشر دانشگاهى ، 1362 ش ، مراجعه فرماييد.م
283- اين ابيات در ص 26 ج 4 الكامل مبرد، چاپ استاد محمد ابوالفضل ابراهيم ، مصر شش بيت است و با اندك تفاوتى در ص 384 ج 3 الكامل فى التاريخ ابى اثير، چاپ بيروت ، 1385 ق ، هم آمده است .م
284- در ص 33 كتاب نسب قريش همينگونه است ، ولى در ص 20 ج 6 و ص 169 ج 9 اغانى چاپ دار الكتب ، به داود بن سلم و ص 369 الكامل چاپ اروپا، به سلمان بن قنه نسبت داده شده است .
285- اين تقسيم بندى از سوى خود مؤ لف صورت گرفته است و متن فوق در آخر نسخه ب است و در نسخه الف چنين آمده است : اين پايان جزء اول است و به خواست خداوند پس ‍ از اين جزء دوم خواهد آمد.
286- صنعاء شهر بزرگ يمن كه داراى هوايى معتدل و در قديم مركز حكومت و استقرار پادشاهان يمن بوده است . به ص 129 ترجمه تقويم البلدان به قلم استاد عبدالمحمد آيتى ، چاپ بنياد فرهنگ مراجعه شود.م
287- عبيدالله بن عباس از برادر خود عبدالله يك سال كوچكتر بوده است . او پيامبر (ص ) را ديده و از آن حضرت احاديثى شنيده و حفظ كرده است . سعيد بن نمران همدانى كاتب على عليه السلام بوده ، چند سالى هم از زندگانى پيامبر (ص ) را درك كرده است . براى اطلاع بيشتر در هر دو مورد به صفحات 404 و 542 استيعاب ابن عبدالبر مراجعه كنيد.
288- چند به فتح اول و دوم ، شهرى است در چهل فرسنگى صنعاء كه بيشتر مردمش شيعه اند. به ص ‍ 125 ترجمه تقويم البلدان مراجعه شود.م
289- عبيدالله بن عباس از برادر خود عبدالله يك سال كوچكتر بوده است . او پيامبر (ص ) را ديده و از آن حضرت احاديثى شنيده و حفظ كرده است . سعيد بن نمران همدانى كاتب على عليه السلام بوده ، چند سالى هم از زندگانى پيامبر (ص ) را درك كرده است . براى اطلاع بيشتر در هر دو مورد به صفحات 404 و 542 استيعاب ابن عبدالبر مراجعه كنيد.
290- اين نامه ضمن نامه هاى نهج البلاغه نيامده است .م
291- از بزرگان قبيله همدان كه درك محضر پيامبر (ص ) را كرده و در جنگهاى اميرالمومنين همراه ايشان بوده است و برخى گفته اند در جنگ صفين شهيد شده است و در اين صورت جاى تامل است كه در اين قضيه كه ظاهرا پس از صفين بوده مورد خطاب واقع شده باشد. به ص 241 ج 9 الاعلام زر كلى مراجعه فرماييد.م
292- سوره فصلت آيه 45.
293- به نقل ابن حجر عسقلانى در اصابة ذيل شماره 9407، اين كلبى اين شعر را از مردى بنام ثمامة دانسته است .م
294- كتاب الغارات به اهتمام استاد فقيد سيد جلال الدين محدث ارموى چاپ شده است و براى اطلاع از شرح حال مولف به مقدمه آن مرحوم مراجعه شود.م
295- مرحوم محدث ارموى در ص 418 الغارت نوشته اند: عبدالرحمان اشتباه و عبدالله بن مسعده صحيح است كه از فرماندهان نظامى معاويه است .م
296- عبدالملك بن مروان ، دومين حاكم مروانى كه از سال 65 تا 86 حكومت كرده است ؛ براى اطلاع بيشتر از شرح حالش مراجعه فرماييد به سيوطى ، تاريخ الخلفاء ص 214، چاپ مصر، 1389 ق .م
297- جغرافى دانان عرب به بخشهاى شمالى واقع در ميان دجله و فرات جزيره اطلاق مى كنند. اين منطقه محل درگيرى و جنگ هاى ايران و روم قديم نيز بوده است و نيز سنگين ترين درگيريهاى امام على (ع ) و معاويه در همين منطقه رخ داده است ؛ اين سرزمين در حال حاضر در بخش هاى شمالى سوريه قرار دارد.م
298- ظاهرا همان دير مران بايد باشد، اين دير در حومه شهر دمشق در منطقه اى به نام غوطه قرار دارد.م
299- اين ضرب المثل در مورد كسى كه در كار روشنى مغالطه كند بكار مى رود و با اختلاف الفاظ و به همين صورت هم در مجمع الامثال ميدانى ، ذيل شماره 1545، ص 291، ج 1، چاپ مصر، 1379 ق ، آمده است .م
300- عقبه پدر وليد در جنگ بدر اسير شد و در ناحيه صفرا يا عرق الظبيه به فرمان پيامبر (ص ) اعدام شد. كسى كه گردن او را زده است بنا بر مشهور عاصم بن ثابت است (ترجمه مغازى واهدى ، ص ‍ 111، سيرة بن هشام ص 366 ج 2، بحارالانوار ص 347 ج 19 چاپ جديد) البته در همان صفحه سيره آمده است كه گفته شده است على بن ابى طالب او را كشته است .م