next page

fehrest page

back page

بيانات امام خمينى ره در روز 21 فروردين 1343(54) 
بسم الله الرحمن الرحيم
از زندانى بودن آقاى طالقانى و مهندس افسرده نباشيد، تا اين چيزها نباشد كارها درست نمى شود. تا زندان رفتن ها نباشد پيروزى به دست نمى آيد، هدف ، بزرگتر از آزاد شدن عده اى است . هدف را بايد در نظر داشت . هدف ، اسلام است ، استقلال مملكت است طرد عمال اسرائيل است ، اتحاد با كشورهاى اسلامى است . الآن تمام اقتصاد مملكت در دست اسرائيل است ، عمال اسرائيل اقتصاد ايران را قبضه نموده اند، اكثر كارخانجات در دست آنها اداره مى شود، تلويزيون كارخانه ارج ، پپسى كولا.
دو هواپيمايى كه قرار بود حجاج را به مكه ببرند مال اسرائيل بود. بعد دولت عربستان سعودى به اين عمل اعتراض كرد و ناچار شدند از اين عمل خوددارى كنند. امروز حتى تخم مرغ را اسرائيل وارد مى كنند. بايد صفها را فشرده كنيد.
اينها عمال استعمار هستند، بايد ريشه استعمار را كند.
آقايان سعى كنيد در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببريد. تبليغات مذهبى بكنيد. مسجد بسازيد، اجتماعا نماز بخوانيد، تظاهر به نماز خواندن بكنيد.
وحدت مذهبى لازم است .
وحدت مذهبى است كه اين اجتماع عظيم و فشرده را ايجاد مى كند، اگر علاقه به استقلال ايران داريد، وحدت مذهبى داشته باشيد.
بعد از اينكه دستگاه ديد بيش از اين نمى تواند اين فضاحت را تحمل كند و از تمام مملكت و غير اسلامى فشار آوردند و نفرتهاى مملكت اسلامى را نسبت به خود احساس نمود، وقتى اوضاع را چه از داخل و چه از خارج تاريك ديدند، اينها شبانه مرا به اينجا آوردند تا به اصطلاح مرا سالم به اينجا برسانند.
آنها مى گفتند ما بايد شما را محفوظ نگاه داريم ، آنها مى ترسيدند كه مردم به من آسيبى برسانند!! آيا ملت اسلام قصد جان مرا دارند؟!
بعد از رسواييها، وقتى ديدند ديگر نمى توانند هيچ جاى پايى گذارند و تمام ملتها، دولتهاى خارجى با آنها نظر خوشى ندارند و مخصوصا ديدند اكنون امام حج و محرم است و معلوم نيست در مراسم حج چه خواهد شد و در ماه محرم چه خواهد شد، ما را آزاد كردند؛ اما بعدا به خيال سمپاشى افتادند، فكر كردند با مطبوعات مى توانند ما را در نظر مردم خوار كنند، خيال كردند بين مردم و روحانيت جدايى ايجاد كنند.
چند روز است آزاد شده ام . فرصت مطالعه روزنامه نداشتم ، در زندان فراغت داشتم و مطالعه مى كردم تا اينكه روزنامه اطلاعات مورخ سه شنبه 18 فروردين 43 را به من دادند، من از آقايان گله دارم كه چرا زودتر به من ندادند، در اين روزنامه كثيف اطلاعات تحت عنوان اتحاد مقدس در سرمقاله نوشته بودند كه با روحانيت تفاهم شده و روحانيون با انقلاب سفيد و ملت موافق هستند، كدام انقلاب ؟ كدام ملت ؟ اين انقلاب مربوط به روحانيت و مردم است ؟!
آقايان كه در دانشگاه هستيد برسانيد به همه كه روحانيت با اين انقلاب موافق نيست . ما كه به وسيله انتشاراتى نداريم . همه چيز را از ما گرفته اند، تلويزيون و راديو را از ما گرفته اند، تلويزيون و راديو را از ما گرفته اند. و تلويزيون در دست آن نانجيب است ، راديو هم كه در دست خودشان هست ، مطبوعات ما كثيف است . آنها مطلبى را مى نويسد يا مى گويند، فورا به تمام نقاط دور دست مى رسانند، آن وقت مردم بى اطلاع فكر مى كنند كه روحانيون هم با آنها هستند، روحانيون همه با آنها هستند، روحانيون با اين مفاسد دوستى ندارند.
اگر روزنامه اطلاعات جبران نكند با عكس العمل شديد ما مواجه خواهد شد.
(يكى از حضار گفت تحريمش كنيد، امام فرمودند نه : حالا موقعش نيست هر چيزى جايى دارد.)
خمينى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد. با سرنيزه نمى شود اصلاحات كرد. با نوشتن خمينى خائن به ديوارهاى تهران كه مملكت اصلاح نمى شود، ديديد غلط كرديد؟ ديديد اشتباه كرديد؟ خاضع به احكام اسلام شويد، ما شما را پشتيبانى مى كنيم .، اگر از آزاد نمودن ما برنامه ديگرى دارند، اگر خيال ديگرى در سر دارند، اگر مى خواهند آشوب كنند بسم الله بفرمايند.
در روزنامه 12/5/1342، كه مرا از زندان قيطريه آوردند، نوشتند كه مفهومش اين بود كه روحانيت در سياست مداخله نخواهد كرد.من الآن حقيقت موضوع را براى شما بيان مى كنم . آمد يك نفر از اشخاصى كه ميل ندارم اسمش را بياورم ، گفت سياست عبارت است از دروغ گفتن ، خدعه ، فريب ، نيرنگ ، خلاصه پدرسوختگى است و آن را شما براى ما بگذاريد. چون موقع مقتضى نبود نخواستم با او بحثى بكنم . گفتم ما از اول وارد اين سياست كه شما مى گوييد، نبوده ايم . امروز چون مقتضى است مى گوييم . اسلام اين نيست ، والله اسلام تمامش سياست است . اسلام را بد معرفى كرده اند. سياست مدن از اسلام سرچشمه مى گيرد. من از آن آخوندها نيستم كه در اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم ، من پاپ نيستم كه فقط روزهاى يكشنبه مراسمى انجام دهم و بقيه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور ديگر كارى نداشته باشم ، پايگاه استقلال اسلامى اينجاست ، بايد اين مملكت را از اين گرفتاريها نجات داد.
نمى خواهند اين مملكت اصلاح بشود، اجانب نمى خواهند مملكت آباد شود.
اينها حتى آب هم براى اين ملت تهيه نكرده اند. آبى كه ما در قم از آن استفاده مى كنيم در اروپا حتى به حيواناتشان هم نمى دهند. اگر راست مى گويند براى بيكاران كار پيدا كنند.اين جوان (اشاره به يكى از دانشجويان ) بعد از بيست سال تحصيل كار مى خواهد، فردا كه فارغ التحصيل مى شود سرگردان است . اگر معاشش فراهم نشود نمى تواند دين خود را حفظ كند. شما خيال مى كنيد آن دزدى كه شبها از ديوار با آن همه مخاطرات بالا مى رود و يا زنى كه عفت خود را مى فروشد، تقصير دارد؟ وضع معيشت بد است كه اين جنايات و مفاسد كه شب و روز در روزنامه ها مى خوانيد به وجود مى آورد. وقتى كه در زندان بودم خبر آوردند كه سرماى همدان به 33 درجه رسيده ، بعد خبر آوردند كه دو هزار نفر از سرما تلف شده اند. در آن حالت من دستم بسته بود، چه مى توانستم بكنم ؟ اين تازه در همدان بود. البته در تهران و شهرهاى ديگر هم تلفاتى بود، دولت چه اقدامى نمود؟ در يك چنين وضع براى استقبال از اربابان خود با طياره از هلند گل مى آورند. پول ملت فقير را تلف مى كنند. اجاره هواپيما كه از هلند گل مى آورد سيصد هزار تومان است . جبران كنيد غلطهاى خود را. اسلام را رعايت كنيد.
در ايام گرفتارى ، در روزنامه اطلاعات درباره وضع مادى و بهداشتى مردم جنوب مطلبى خواندم . تعجب كردم ، چگونه اين مطلب را گذاشته بنويسند. يكى از خبرنگاران پس از بازديد از وضع مردم جنوب چنين نوشته بود كه در جنوب ايران در دهات اصلا از دكتر و و دارو خبرى نيست ، آب وجود ندارد و يك ده اكثر مردمش كور بودند.، آن وقت در كنفرانس اكافه كه نمايندگان دول دنيا جمع شده بودند كه فكرى براى وضع اقتصاد دول بكنند - اگر بخواهند عمل بكنند - در صورتى كه اعضاى شركت كننده چه از كشورهاى كوچك و چه بزرگ همه دم از اشكالات اقتصادى خود مى زنند، هياءت نمايندگى ايرانى اظهار مى كند كه وضع اقتصادى ايران كمال مطلوب است و هيچ عيب و نقصى ندارد.
آيا وضع اقتصادى انگلستان بد است ، ايران خوب است ؟! وضع اقتصادى هندوستان بعد از آن همه پيشرفت بد است ايران خوب است ؟! همين طور ژاپن وضع اقتصاديش بد است ايران خوب ؟!
آقايان در كاخهاى خود نشسته اند مى گويند ملت مترقى ، ملت مترقى از گرسنگى مى ميرد؟! امير اسلام على - عليه السلام - نان جو مى خورد. براى مهمانى كه به افتخار اربابان خود ترتيب مى دهند، پانصد هزار تومان ، يك ميليون تومان يا بيشتر خرج مى كنند و مرتب دم از برنامه مترقى مى زنند. مى گويند كشور ما در رديف كشورهاى طراز اول است . مگر با رفتن چند زن به مجلس مملكت مترقى مى شود. مملكت با برنامه هاى اسرائيل درست نخواهد شد.
اسلام براى تمام زندگى انسان از روزى كه متولد مى شود تا موقعى كه وارد در قبر مى شود دستور و حكم دارد. صحبت نزاع با شخص نيست ، بعد از اينكه دولت قبلى رفت ، يك نفر در زندان آمد پيش من و از دولت گذشته بدگويى كرد و گفت اين دولت برنامه هاى مترقى دارد، گفتم ما با كسى غرض شخصى نداريم . ما با عمل اشخاص كار داريم . ملت فقير را نجات دهيد. ديروز خانواده هاى شهداى 15 خرداد اينجا بود. چيزى كه مرا رنج مى داد اين بود كه به من اين صحبتها نشده بود تا از حبس آمدم بيرون ، عصر همان روز (دفعه اول ) جريان را مطلع شدم . كشتار پانزده خرداد از اعمال يك قشون با ملت بيگانه بدتر بود. آنها بچه ها را نمى كشتند، زنها را نمى كشتند. امروز جشن معنى ندارد، تا ملت عمر دارد غمگين در مصيبت پانزده خرداد است . يكى از اولياى امور ضمن سخنرانى گفته بود، پانزده خرداد ننگ ملت ايران است . اما من صحبت او را تكميل مى كنم ، پانزده خرداد ننگ ملت بود. زيرا از پول همين ملت اسلحه تهيه شده و با اين اسلحه مردم را كشتند.
شهادت آيت الله سيد محمد باقر صدر و خواهرش بنت الهدى صدر 
19 فروردين 1359 
در 25 ذيعقده 1353 ه‍ ق در خانواده اى اهل علم و تقوا، در شهر كاظمين فرزندى به دنيا آمد كه نامش را محمدباقر گذاشتند.
پدر بزرگوار ايشان مرحوم سيد حيدر صدر از نوابغ و شخصيتهاى برجسته شيعه در عصر خود به شمار مى رفت . جد ايشان پس از ارتحال آيت الله شيرازى در عراق به مرجعيت عام رسيد. او از علماى زمان خود و در تقوا بى نظير بود.
مادر گرامى اش دختر عبدالحسن آل ياسين از رجال مذهبى عراق و بانويى پرهيزگار بود.
هنوز چند سالى از اين تولد مبارك نگذشته بود، كه سيد محمد باقر صدر از نعمت وجود پدر محروم شد و سرپرستى وى بر عهده برادر بزرگوارش ‍ مرحوم حجت الاسلام اسماعيل صدر و مادر بزرگوارش قرار گرفت . در نوجوانى همراه برادرش عازم نجف اشرف شد و در حوزه اين شهر مشغول فراگيرى علم و تحقيق در فقه اصول و ساير علوم اسلامى شد. در يازده سالگى پس از آموختن منطق ، به نقد كتب منطق گذشتگان پرداخت و سپس ‍ علم اصول را در محضر برادرش ياد گرفت و نقطه نظرات تازه اى در اين زمينه عرضه كرد.
اوايل دهه دوم عمرش بود كه به سرعت دروس سطح را با موفقيت پشت سر نهاد و در اواخر همين دهه به درجه اجتهاد مطلق نائل گرديد.
حضور در درس خارج علامه بزرگ آيت الله العظمى سيد ابوالقاسم آل ياسين دايى بزرگوارش عرصه ظهور استعدادها و نبوغ اين شخصيت عاليقدر بود، و به همين سبب علامه بزرگ در محفل درسى خود كه فضلا و علماى حوزه در آن شركت مى جستند، بعضا به پاره اى از نظرات آيت الله صدر استناد مى كرد.
ايشان از محضرت اساتيدى چون آيت الله العظمى سيد محسن حكيم ، آيت الله سيد محمد روحانى ، شيخ صدرا بادكوبه اى ، مرحوم محقق شيخ حسين حلى و آيت الله العظمى سيد ابوالقاسم خويى در فراگيرى علوم ، بهره هاى فراوان برد و توشه هاى بسيار اندوخت .
در سال 1370 ه‍ق به دعوت آيت الله رميثى حاشيه نويسى علمى و اجتهادى را آغاز كرد و اين فتواهاى علمى در حوزه موجود است و يكى از منابع مورد استفاده اهل علوم حوزوى مى باشد.
در همان سال به تحرير كتاب غاية الفكر در علم اصول پرداخت و در اين راه تا جايى پيش رفت . كه در سال 1373 ه‍ق از حضور در درس منع و اصطلاحا مستغنى از استاد شد و سرانجام پس از 18 سال تحصيل ، به سال 1378 ه‍ق به تدريس علم اصول فقه خارج مشغول شد و دوره اول آن را در سال 1391 ه‍ق با پايان رساند.
آيت الله سيد محمد باقر صدر، درس خارج فقه را بر پايه متن عروة الوثقى عرضه كرد و با توجه به اينكه اين علوم را با سبكى نو و با تحقيقات انجام يافته لازم مطرح مى كرد، مجلس درسش رونقى شايسته يافت و مورد استقبال عموم حوزويات قرار گرفت .
تاءليفات بسيار ارزشمند ايشان در علوم و زمينه هاى مختلف از جمله اقتصاد و فلسفه و تاريخ و بانكدارى و... حكايت از تبحر و نبوغ وى در علوم گوناگون دارد و فتاوى وى كه با درخواست بسيار سازمانها و كنگره هاى اسلامى در كتابى با عنوان فتاوى الواضحه منتشر شد با استقبال بى شائبه اى روبرو و در مدت كوتاهى چندين بار تجديد چاپ شد. آيت الله صدر در حوزه سيستم آموزشى جديدى را بنيان نهاد و با ارائه طرحى در زمينه مجتهاد و مرجعيت ضمن فعال و پويا كردن آن به اصلاح برخى از نارساييها پرداخت ؛ لذا قسمتى از دروس خارج فقه و اصول خود را به دروس تفسير تبديل ساخت و در خلال آن مفاهيم خارج فقه و اصول خود را به دروس ‍ تفسير تبديل ساخت و در خلال آن مفاهيم اصيل اسلامى را زمينه هاى تنوع فكرى ، سياسى و اجتماعى تجزيه و تحليل كرد و هر كدام از شاگردان خود را به تحقيق در يكى از شاخه هاى علوم اسلامى موظف نمود، و با تبادل اين علوم در جلسات درس موجبات بارورى فكرى شاگردان خود را فراهم ساخت . متاءسفانه فشار و اختناق از سوى رژيم بعث عراق كه مانع عمده در مقابل ايشان بود بعضى از اوقات جلسات پربار درس وى را به تعطيلى مى كشاند.
رابطه آيت الله صدر با امام خمينى ره  
روابط آيت الله سيد محمد باقر 
روابط آيت الله سيدمحمد صدر با امام خمينى ره و انقلاب اسلامى بر اساس زيربناى محكم ولايت استوار بود. ايشان با شروع نهضت اسلامى در ايران در سال 1342 شمسى با موضعگيرى قاطع خود از امام خمينى ره حمايت كرد و با تبعيد امام ره به نجف اشرف ، رابطه نزديكى ميان اين دو عالم روحانى برقرار شد. به همه توصيه مى كرد كه از محضر درس امام خمينى ره بهره جويند. آيت الله صدر در جريان انقلاب اسلامى نيز از ياران و شاگردان و مريدان خود خواست تا از حمايت انقلاب دريغ نورزند.
در جريان حاكميت حزب بعث در عراق ، ايشان ضمن برحذر داشتن مردم از عضويت در اين حزب از آنان خواست تا در جهت مقابله با رژيم فاسد حاكم بر عراق و براندازى اين رژيم گامهاى محكم و سريعترى را بردارند تا اينكه بتوانند حكومتى اسلامى را جايگزين آن كنند.
در پى پيروزى انقلاب اسلامى ايران در 22 بهمن 1357 آيت الله صدر در پيامى به شاگردان خود اعلام نمود:
...در اين لحظات پرشكوه كه پيروزى بى نظير و ترديدناپذير اسلام ، به دست ملت مسلمان ايران و به رهبرى حضرت امام خمينى به منصه ظهور رسيده است ... بر هر يك از شما واجب شرعى است كه با تمام توان در خدمت انقلاب اسلامى قرار گيريد چرا كه هر كار سازنده جديدى حتى به همكارى ناتوانترين مردم هم نيازمند مى باشد و نيز لازم است اين واقعيت روشن گردد كه رهبرى امام خمينى تجسم عينى آرمانهاى اسلام در ايران امروز است . از اين رو بايد پيرامون آن را گرفت و با اخلاص با چنين رهبرى برخورد كرد و به حمايت از اهداف و مصالح آن پرداخت و به ميزانى كه او خود در چنان هدفى ذوب گرديده در شخصيت عظيم او ذوب شد.
دستگيرى آيت الله صدر 
به دنبال فشارهاى زياد رژيم بعث عراق بر آيت الله صدر، امام خمينى ره به ارسال پيامى به ايشان خواستار حضور وى در سنگر جهاد خويش ‍ در نجف اشرف كما فى السابق شدند و مقاومت را توصيه فرمودند.
شهيد صدر نيز ضمن اعلام تبعيت از امام ره آمادگى خود را در اين راه و پذيرش هرگونه تاءلمات روحى و جسمى اعلام كرد.
در پى انتشار اين خبر، مردم عراق به منظور همبستگى با معظم له از نقاط مختلف عراق به سوى نجف اشرف عزيمت كردند و پشتيبانى خو را از ايشان اعلام كردند.
رژيم عراق كه از اين قيام ، وحشتزده شده بود با حمله حدود 20 هزار نفر زن را دستگير و روانه زندانها كرد. آيت الله صدر به منظور اعلام انزجار از اين حمله وحشيانه ، روز شانزده رجب 1399 ه‍ق را روز اعتصاب عمومى اعلام كرد. به دنبال آن مردم عراق دست از كار كشيدند و مغازه ها را تعطيل كردند.
فرداى آن روز يعنى 17 رجب ، عوامل رژيم ضمن حمله به منزل آيت الله ، ايشان را دستگير كردند و با خود بردند. در پى دستگيرى آيت الله صدر، شهيده بزرگ بنت الهدى صدر همشيره مكرم ايشان نقش رهبرى را بر عهده گرفت .
با اوج گرفتن اعتراضات ، رژيم آيت الله صدر را آزاد كرد وليكن در منزل خودشان محصور و زندانى شد و از رفت و آمد مردم به بيت ايشان جلوگيرى به عمل آمد.
در تاريخ 19 جمادى الاول 1400 برابر با 16 فروردين 1359 ساعت 3 بعد از ظهر عمال رژيم بعث با هجوم به منزل آيت الله صدر، مجددا وى را دستگير و به زندان منتقل كردند. صبح روز بعد نيز با حمله ديگرى ، همشيره ايشان ، نويسنده معروف بنت الهدى صدر را نيز دستگير و به بغداد بردند.
آيت الله صدر در زندان در معرض شديدترين شكنجه ها قرار گرفت و سرانجام نيز به همراه همشيره مكرمش در روز سه شنبه 19 فروردين 1359 در زندان عراق به شهادت رسيدند. پس از اينكه جنازه مطهر شهيد به بستگانش تحويل شد، آنها به مشاهده آثار ضرب و جرح بسيار جنازه ايشان را غرق به خون يافتند ضمنا محاسن ايشان نيز كاملا سوخته بود.
جنازه اين دو شهيد بزرگوار پس از غسل و كفن در جوار مرقد امير المؤ منين على - عليه السلام - و در مقبره خانوادگى به خاك سپرده شد.
آثار شهيد آيت الله صدر 
از شهيد آيت الله صدر آثار گرانبهايى برجاى مانده است كه تعدادى از آنها به شرح زير است .
1 - غاية الفكر فى علم الاصول
2 - فلسفتنا - فلسفه ما(كه به فارسى ترجمه شده است )
3 - اقتصادنا - اقتصادما (به فارسى ترجمه شده است )
4 - ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامى
5 - الانسان المعاصر و المشكله الاجتماعيه (به فارسى ترجمه شده است )
6 - البنك الاربوى فى الاسلام
7 - الاسس المنطقيه الاستقراء (به فارسى و انگليسى ترجمه شده است )
8 - بحوث فى شرح العروة الوثقى (در چهار بخش )
9 - الفتاوى الواضحه (رساله عمليه آيت الله )
10 - منهاج الصالحين - و التعليقه عليه
11 - دروس فى علم الاصول
12 - مباحث الدليل الفظى
13 - تعارض الادلة الفظى
14 - بحث حول الولاية كه به فارسى و انگليسى ترجمه شده است .
15 - بحث حول المهدى كه تحت عنوان حماسه اى از نور به فارسى ترجمه شده است .
16 - المرسل و الرسل و الرسالة .
17 - احكام حج
18 - نظرة عامه فى العبادات به فارسى ترجمه شده است .
19 - لمحة فقهيه عن دستور الاسلامية به فارسى ترجمه شده است .
20 - الصورة الكاملة الاقتصاد فى المجتمع الاسلامى
21 - الخطوط التفصيليه عن الاقتصاد المجتمع الاسلامى .
22 - خلافة الانسان و شهادة الانبياء.
23 - منابع القدرة فى الدولة الاسلاميه
24 البنك فى المجتمع الاسلامى
يادى از مظلومه شهيده آمنه صدر (بنت الهدى ): 
امام خمينى ره به مناسبت شهادت آيت الله سيد محمد باقر صدر و خواهر گرانقدرشان بنت الهدى ، در 2 ارديبهشت 1359 ه‍ش ضمن پيامى فرمودند:
...شهادت ارثى است كه امثال اين شخصيتهاى عزيز از مواليان خود برده اند و جنايت و ستمكارى نيز ارثى است كه امثال اين جنايتكاران تاريخ از اسلاف ستم پيشه خود مى برند.
شهادت اين بزرگواران كه عمرى را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده اند به دست اشخاص جنايتكارى كه عمرى به خونخوارى و ستم پيشگى گذرانده اند عجيب نيست ، عجب آن است كه مجاهدان راه حق در بستر بميرند و ستمگران جنايت پيشه ، دست خبيث خود را به خون آنان آغشته نكنند. عجيب نيست كه مرحوم صدر و همشيره مظلومه اش به شهادت نائل شوند. عجيب آن است كه ملتهاى مظلوم و خصوصا ملت شريف عراق و عشاير دجله و فرات و جوانان غيور دانشگاهها و ساير جوانان عزيز عراق از كنار اين مصيبت بزرگ كه به اسلام و اهل بيت رسول الله صلى الله عليه واله وارد مى شود بى تفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند كه مفاخر آنان را يكى پس از ديگرى مظلومانه شهيد كنند...

قطع رابطه سياسى جمهورى اسلامى ايران و آمريكا 
20 فروردين 1359 
قطع رابطه سياسى ايالات متحده امريكا با جمهورى اسلامى ايران ، پس از فراز و نشيبهاى بسيار در روابط دو كشور و بعد از گذشت بيش از يك قرن و نيم - از زمان سلطنت پهلوى در سال 1299 ه‍ق تا سقوط حكومت محمد رضا شاه پهلوى در سال 1357 ه‍ق كه در فروردين 1359 ه‍ق به وقوع پيوست ، در واقع با ارتباط استعمارى امريكا با ايران پايان بخشيد.
اين ارتباط طى سالهاى طولانى ، تحت تاءثير علل و عوامل گوناگون قرار گرفته و نخستين نشانه هاى تحميلى و استثمارى آن پس از امضاى پيمانهاى نابرابر ايران با انگلستان و ساير كشورهاى سرمايه دارى اروپا به ظهور رسيده است .
پس از آنكه ناكامى محاصره هرات در زمان محمد رضا شاه قاجار و در سالهاى 1837 - 1838 م . برابر با 1253 و 1254 ه‍ق ضربه سختى به حيثيت حكومت ايران چه در داخل كشور و چه در صحنه بين المللى وارد آورد، ايران ناگزير شد كه شروط انگلستان از جمله فراخواندن ارتش ايران از دژهاى خوريان و نقاط ديگر افغانستان را بپذيرد و با امضاى معاهده بازرگانى ننگين ايران و انگليس كه ضمن آن اتباع آن كشور از حقوق كاپيتولاسيون برخوردار شدند كشورهاى سرمايه دارى ديگر اروپا نيز از فرصت فراهم شده بهره بردارى كردند و مشمول اين امتيازات شدند؛ بدين ترتيب كه به سال 1855 فرانسه ، به سال 1858 بلژيك ، دانمارك ، هلند، سوئد و نروژ پيمانهاى بازرگانى مشابهى را با خون منعقد كردند.
در سال 1856(55) دولت ايالات متحده امريكا پيمان نابرابرى را كه رسما پيمان دوستى ! و بازرگانى ناميده مى شد با ايران منعقد كرد و به موجب اين پيمان اتباع امريكا، از حقوق برون مرزى برخوردار شدند.
اين نخستين پيمان رسمى ميان ايران و امريكا بود.(56)
پس از تحميل اين پيمان ، امريكا بيان كوشش داشتند تا زمينه نفوذ استعمارى خود را از راه اعزام ميسيونرهاى مذهبى به ايران پابرجا كنند. بدين ترتيب ميسيونرهاى مذهبى امريكايى در اروميه مستقر شدند و رفته رفته دامنه فعاليتهاى را به ديگر نقاط آذربايجان و استانهاى مركزى ايران گسترش دادند.
اين ميسيونرهاى امريكايى امكانات مالى فراوانى در اختيار داشتند و زير پوشش فعاليتهاى مذهبى و ايجاد تاءسيسات فرهنگى و پزشكى به تبليغات دامنه دارى به سود امريكا دست زدند و به كسب اطلاعات (جاسوسى ) در زمينه هاى گوناگون اقتصادى - اجتماعى مردم ايران پرداختند.
نفوذ رسمى امريكا در ابعاد مختلف  
به سال 1911 م . برابر با 1290 ه‍ش يك هياءت مستشارى مالى امريكايى به رياست ، مورگان شوستر وارد ايران شد.(57)
اعزام اين ميسيون نخستين تلاش جدى امپرياليسم دولت امريكا به منظور به كار گرفتن سرمايه هاى امريكايى با شرايط استثمار ايران بود. اين گروه نيز همانند ميسيونهاى مستقر در اروميه ، تبريز، همدان ، رشت ، قزوين و تهران به سختى عليه مصالح ملى ايرانيان فعاليت داشتند.
دولت ايران و مجلس شورا در زمينه اداره امور مالى كشور به شوشتر اختيارات تام داد (نظارت بر كليه عمليات مالى كشور از جمله امتيازات ، وامها، وصول مالياتها و ديگر درآمدهاى دولت ، تنظيم بودجه دولت ، ايجاد بنگاهها و ادارات مالى و غيره ...)
شوشتر امريكايى ، زير نقاب علاقمندى به استقلال ملى كشور ايران ، وامهاى خارجى را به دولت تحميل كرد. زمينه واگذارى امتيازهاى نفت و راه آهن را از سوى ايران به دولت امريكا آماده كرد.
او كوشش داشت ، خود سرانه در ايران به كار پردازد و از دولت ايران تبعيت نكند. شوشتر براى خودش پليس پنهانى سازمان داد و كوشيد نيروهاى مسلح ايران را در اختيار بگيرد. بنابراين نيروهاى مسلح ده ، دوازده هزار نفرى به نام ژاندارمهاى مالى تشكيل داد و مى خواست اين نيرو را براى جمع آورى ماليات بسيج كند. او مى پنداشت كه يگانه نيروى منظم ايران (بريگارد قزاق ) بيش از 1500 تن نيست . بنابراين تشكيل نيروى مورد نظر وى مى توانست هم ماليه و هم نيروى مسلح كشور را در اختيار امريكا قرار دهد.
شوستر علاوه بر فعاليتهاى پنهانى سياسى در حالى كه دولت و وزراى ايرانى را از اهدافش بى خبر نگاه مى داشت ، درباره وامها، امتيازات راه آهن ، خريد اسلحه و غيره مذاكراتى انجام مى داد و در نتيجه با سياست و روشهاى تحريك آميز زبانهاى بزرگى به ايران وارد آورد.
سرانجام در اثر تظاهرات شديدى كه عليه وى و گروه همراهش - كه مسبب اوضاع بد اقتصادى محسوب مى شدند - صورت گرفت قرار داد وى در همان سال لغو شد.
در سال 1921 م . برابر با 1301 ه‍ش دولت قوام السلطنه يك هياءت مستشارى مالى امريكايى را براى اداره امور ماليه كشور استخدام كرد.اين هياءت به رياست دكتر ميلسپو وارد تهران شد. ميلسپو نيز همانند شوستر همواره منافع امريكا را در نظر مى گرفت و مشاغل حساس مملكتى را به امريكاييان مى سپرد. ميلسپو كه به كمپانيهاى نفتى امريكا وابسته بود، توانست براى انجام كارش اختيارات تام بگيرد. بدين معنى كه كليد درآمد و هزينه دولت ، وصول ماليات ، تنظيم بودجه دولت ، خزانه و... در اختيار او گذاشته شد.
ميلسپو مى كوشيد تا نفت شمال كشور را براى كمپانيهاى امريكايى به چنگ آورد و چون در صدد بود به موقعيت انگليسيها در ايران آسيب رساند، در كارهاى شركت نفت انگليس در ايران مداخله كرد.
سرانجام پس از پيدايش اختلاف نظر ميان او و رضاخان در سال 1927 م . برابر با 1306 ه‍ش از ايران اخراج شد.
دولت ايالات متحده امريكا بدون هيچ قرار داد رسمى و صرفا با موافقت قوام السلطنه در سال 1924 م . (1321 ه‍ش ) ارتش خود را به بهانه رساندن محمولات جنگى به خاك شوروى سابق وارد ايران كرد و در طول جنگ جهانى دوم موقعيت خود را به گونه چشمگيرى در ايران استحكام بخشيد به طورى كه در سال 1943 م . (1322 ه‍ش ) پيمان بازرگانى ايران و امريكا امضاء شد كه در واقع جاى پيمان بازرگانى ايران با آلمان پيش از جنگ جهانى دوم را گرفت .
بدين ترتيب پس از سالهاى جنگ ، حجم بازرگانى خارجى ايران با امريكا به دو برابر افزايش يافت .
در مارس 1943 م . (1322 ه‍ش ) يك هياءت نظامى امريكايى به سوى ايران گسيل شد. اين كار هم با موافقت دولت قوام انجام گرفت و همچنين بنا به دعوت دولت قوام يك سرهنگ امريكايى به نام شوارتسكف كه بعدها سرتيپ گرديد، براى اداره امور ژندارمرى وارد ايران شد.
مستشاران امريكايى ، در پليس ، وزارت بهدارى ، اداره خواربار و ساير ادارات دولتى ايران سرگرم كار شدند. جالب توجه است كه ميلسپو نيز با وجود سابقه بد فعاليتهايش ، دگرباره پس از تصويب مجلس و تحت همان عنوان قبلى به استخدام دولت ايران درآمد. قسمتى از اختيارات نامحدود ميلسپو عبارت بود از: حق تنظيم بودجه كشور و نظارت بر اجراى دخل و خرج و تعهدات مالى دولت ايران .
اين بيگانه امريكايى حق انتصاب ، انفصال ، ترفيع و تنزيل رتبه كليه كارمندان و مستخدمان ادارات دارايى و بودجه كشور را داشت .
بنا به تقاضاى ميلسپو در 4 مه 1943 مجلس ايران قانونى را گذراند كه به موجب آن اختيارات فوق العاده مالى و اقتصادى كشور به ميلسپو واگذار شد. اين اختيارات تام حتى شامل بازرگانى داخلى و خارجى هم مى شد كه بر طبق آنها موضوع تهيه ، نگاهدارى و توزيع كالاهاى صنعتى و خواربار، امور حمل و نقل ، كارخانه ها و كارگاههاى دولتى ، تعيين كارمزد، نظارت بر بهاى كالاها به عهده اين مستشار امريكايى گذاشته شد. بدين ترتيب زندگى اقتصادى ايران دربست به طور كلى زير نظارت ميلسپو قرار گرفت .
ميلسپو ادارت و تاءسيسات تازه اى پديد آورد كه جملگى زير نظر خود او و رهبرى امريكاييها قرار داشتند؛ به طورى كه در آوريل 1944 م . شماره امريكاييان هياءت ميلسپو به 52 تن رسيد و عملا امريكاييها كوشيدند كه ميلسپو كليه اختيارات اجرايى دولت ايران را در زمينه امور مالى به دست آورد.
مستشاران امريكايى تحت امر ميلسپو 6 الى 7 برابر كارمندان ايرانى همپايه شان حقوق دريافت مى كردند. با اين وجود، سرانجام فعاليتهاى آنان باعث درهم ريختگى اوضاع مالى و اقتصادى كشور ايران شد.
در طول دو سال رياست مالى ميلسپو در ايران ، روشهاى اعمالى او باعث افزايش و رواج گسترده احتكار كالاهاى مهم پرمصرف مردم گرديد.او به هواخواهان خود مقدار زيادى از كالاهاى كمياب را واگذار مى كرد و اينان كالاهاى ياد شده را در بازار سياه به قيمتهاى گزاف مى فروختند.
به منظور آماده كردن زمينه اسارت كامل اقتصادى ايران به دست امريكاييان ، ميلسپو عملا اقتصاد ايران را به ويرانى كشاند و از طرف ديگر كوشيد همانند بيست سال قبل (در زمان ماءموريت نخست خود) امتيازهاى نفتى براى امريكاييان بگيرد و در كارهاى سياسى ايران نيز دخالت كند.
فعاليتهاى خانه برانداز ميلسپو سرانجام باعث خشم و اعتراض همگانى مردم ايران شد و مجلس زير فشار افكار عمومى در 8 ژانويه 1945 م . برابر با 19 دى 1323 ه‍ش قانونى مبنى بر سلب اختيارات فوق العاده ميلسپو گذراند و سپس دولت تصميم به بركنارى وى و اخراج از ايران گرفت .
دوران سلطه بالامنازع امريكا 
به دنبال كودتاى 28 مرداد 1332 و متلاشى شدن نهضت ملى ايران به رهبرى دكتر محمد مصدق دست امريكا براى دخالت در كليه امور سياسى ، اقتصادى ، نظامى و اجتماعى - فرهنگى ايران باز شد.
در اولين گام استعمارى كه ، در 6 آبان 1332، آمريكا با موفقيت برداشت كليه اختيارات استخراج ، حمل و فروش نفت ايران به كنسرسيوم بين المللى واگذار شد و شركتهاى امريكايى چهل درصد سهام كنسرسيوم را تصاحب كردند. از طرف ديگر مجلس شورا در 30 مهر 1344 سند اسارت ايران را با تصويب پيمان نظامى بغداد امضاء كرد و به موجب ماده واحده اى ، لوايح دكتر مصدق را بر خلاف قانون اساسى تشخيص داد و ملغى اعلام كرد.
سقوط رژيم سلطنتى در عراق و حادثه كودتاى تركيه كه سرنگونى دولت وابسته تركيه را به دنبال داشت ، به دولت امريكا بهانه داد كه با تصويب دكترين آيزنهاور در كنگره امريكا به عنوان مقابله با خطر كمونيسم در منطقه ، نفوذ خود را در ايران گسترش دهد. سرانجام با عقد قرارداد نظامى با ايران موفق گرديد ايران را به صورت پايگاه نظامى خود درآورد.(58)
مفاد اين قرار داد كه از سال 1337 بين امريكا و ايران ، در تركيه منعقد شد، اين بود كه در صورت بروز تجاوز مستقيم يا غير مستقيم ، يعنى در صورت وقوع قيامهاى ملى و اوج جنبشهاى توده اى ، دولت امريكا اجازه دارد نيروهاى نظامى خود را وارد ايران كند
به دنبال اين قرار داد نظامى ، دولت امريكا با اعزام مستشاران نظامى و اعطاى وامهاى سنگين ، ارتش ايران را بازسازى و تقويت نمود؛ تا به قول هوبرت همفرى ارتش ايران با دريافت كمكهاى نظامى آمريكا توان مقابله و سركوبى جنبشهاى داخلى را كسب كند.
با استقرار كنسرسيوم و نفوذ سياسى و نظامى آمريكا در ايران سيل سرمايه گذارى خارجى براى غارت منابع اقتصادى كشور به سوى ايران سرازير شود و در اندك مدتى 220 شركت آمريكايى ، 285 شركت انگليسى ، 651 شركت آلمانى ، 160 شركت فرانسوى ، 53 شركت ژاپنى ، و 40 شركت سويسى در سراسر ايران سبز شد؛ و بانكهاى خارجى يكى پس از ديگرى در ايران به وجود آمدند و دولت با تضمين اين سرمايه ها خاطر استعمارگران را از ضرر و زيان حاصل از ملى شدن آسوده ساخت .
آمريكا با يك تهاجم تبليغاتى حساب شده و ترساندن دربار و دولت از خطر كمونيسم ، توانست بار سنگين هزينه هاى تاءسيسات و تسليحات نظامى را به ملت ايران تحميل كند؛ و امور ارتش و استراتژى نظامى كشور به مستشاران آمريكايى سپرده شده و نظام پليسى در كشور حكمفرما گرديد.
رژيم شاه براى حفظ موقعيت خود و سركوب جنبشهاى مردمى و قيام ملت ، با كمك مستشاران آمريكايى دست به تشكيل سازمان مخوف و جهنمى ساواك زد؛ و رئيس ساواك كه به طور مستقيم از جانب شاه تعيين مى شد، بر حسب ظاهر معاون نخست وزير محسوب ، اما در حقيقت قدرتى فوق دولت قدرت محسوب مى شد.
امريكا به دنبال احساس خطرى كه ناشى از فساد رژيم در بلعيدن كمكهاى اقتصادى و بى كفايتى دولتهاى چاپلوسى چون دولت علاء و اقبال ، و تاءثير منفى جنايتهاى ساواك بود با احساس اوجگيرى اين خطر، طرح اصلاحات ارضى را پيش كشيد و شاه را به اجراى آن وادار كرد.
امريكا به پيروى از استراتژى سياسى حزب دموكرات ، از رژيمهاى وابسته به خود خواست كه دست به يك تحول فريبكارانه بزنند، و از اصلاحات اجتماعى و اقتصادى به عنوان وسيله اى براى سركوب جنبشهاى ملى استفاده كنند.
در تابستان سال 1339، انتخابات دوره بيستم قانونگذارى انجام گرفت ؛ و به منظور اجراى دستور كندى رييس جمهور جديد آمريكا(59) مبنى بر برگزارى انتخابات آزاد نمايشى از رقابت حزبى توسط علم و اقبال روى صحنه آمد.
كاپيتولاسيون جديد 
لايحه مصونيت مستشاران و تبعه امريكا در ايران ، در 13/7/1342 در سال دوران نخست وزيرى علم عليه حاكميت ملت ايران به تصويب رسيد. پس ‍ از چندى كه مجلس تشريفاتى سنا نيز بر مصوبه مجلس شوراى ملى صحه گذارد، در زمان نخست وزيرى حسنعلى منصور در 21 مهر 1343 ه‍ش ‍ دوباره در مجلس شورا مورد تصويب ننگين نمايندگان قرار گرفت . اين مصوبه كه به صورت قانونى ، سند اسارت ملت و دولت ايران را به دست امريكا مى داد، در حقيقت روح و جان انقلاب شاه و امريكا بود كه اينك بر ملا مى شد.(60)
در 4 آبان 1343 ه‍ش حضرت امام خمينى ره با ايراد سخنرانى مهييج و كوبنده اى رسوايى جديد حكومت را افشا نمود. رهبر نهضت اسلامى طى اين سخنرانى طوفان زا، امريكا را به همه اعلام كرد و گفت :
...تمام گرفتارى ما از اين آمريكاست ، تمام گرفتارى ما از اين اسرائيل است . اسرائيل هم از آمريكاست ...(61)
امام ره ضمن صدور اعلاميه اى (62)نيز تصويب اصل ذلت بار كاپيتولاسيون را اقرار به مستعمره بودن ايران ناميد و راءى ننگين مجلس را مخالف اسلام و قرآن شمرد. به دنبال اين سخنرانى افشاگرانه ، حضرت امام ره توسط ساواك دستگير و پس از چند روز يعنى در 13 آبان 1343 ه‍ش به تركيه تبعيد شد و رژيم شاه با اين اقدام جسورانه تصديق كرد كه مستعمره امريكا مى باشد.
با خروج نيروهاى انگليس از خليج فارس و تشكيل فدراسيون اميرنشينهاى نه گانه ، امريكا ايران را به عنوان ژندارم منطقه انتخاب كرد و سفير انگلستان در ايران به وزير خارجه ايران اعلام كرد كه حفظ ثبات منطقه در آينده بر عهده دولت ايران است . از سوى ديگر بالارفتن درآمد ايران از فروش نفت و خريدهاى كلان ايران از شركتهاى آمريكايى و كشورهاى وابسته به امريكا سبب شد كه سلطه شاه در خارج و داخل كشور تضمين شود. حال شاه مى توانست با زور بندهاى سياسى ، نظامى و اقتصادى با بلوك غرب بويژه امريكا، اسرائيل و انگلستان دست به يك تصفيه خونين در داخل كشور بزند.
در زمستان 1355، در انتخابات ايالات متحده امريكا براى انتخاب رييس ‍ جمهورى ، آقاى كارتر كانديداى رياست جمهورى از طرف دموكراتها، عنوان حقوق بشر را براى تبليغات انتخاباتى خود برگزيد و در آن پيروز شد.
كارتر ناگزير شد كه اين سياست را، در كشورهايى وابسته چون ايران به آزمايش بگذارد. به اين ترتيب صحنه سياسى ، اجتماعى و اقتصادى ايران چرخش چشمگيرى يافت .
كارتر نتيجه گرفته بود كه ادامه سياست سلطه جويانه امريكا در كشورهايى كه زير فشار استبداد داخلى و اختناق سياسى - اقتصادى امريكا به نقطه انفجار رسيده است امكان پذير نيست و آمارها بر اين حقيقت گواهى مى داد كه عصيان اين ملتها چون آتش زير خاكستر به هر بهانه اى مى تواند شعله ور شود و هياءتهاى حاكمه و كاخ آمال امريكا را در اين كشورها به آتش ‍ بكشد.
شاه كه در گذشته از جمهوريخواهان حمايت كرده و حتى براى پيروزى كانديداى اين حزب سرمايه گذارى كرده بود، با مشاهده روند جديد اوضاع داخلى امريكا، به حمايت از حزب پيروز كشيده شد؛ و سياست فضاى باز سياسى در ايران نخستين گامى بود كه براى قربانى كردن ايران ، زير پاى رييس جمهور جديد امريكا برداشت .(63)
اعلان فضاى باز سياسى در حقيقت لبيكى به خواسته هاى كارتر بود كه با سر و صداى تبليغاتى بسيار توسط رژيم مطرح شد و به دنبال آن تحولاتى در وضع زندانها و زندانيان سياسى رخ داد و تغييراتى ظاهرى در اين زمينه ها براى نمايش به نمايندگان صليب سرخ جهانى و عفو بين الملل ايجاد شد و تعدادى از زندانيان سياسى آزاد شدند و بخشى از محدوديتها و فشارها در زمينه پخش اعلاميه ها، پيامها، نوارها، رساله هاى علميه و كتابهاى علمى امام خمينى ره كه عمده ترين عامل تعقيب و شكنجه و زندان بود برداشته شد.
شرايط سال 1355 به مثابه آن بود كه نفس گرفته اى كه تنفس مصنوعى بدهند.
بدين ترتيب ، كالبد رمق گرفته نهضت اسلامى امام خمينى ره با كسب نخستين دم آزادى جان تازه اى گرفت و پرخروشتر از گذشته ، مبارزه فراگير و نويد بخشى را آغاز كرد.
سرانجام سياست فضاى باز سياسى ، نه تنها رژيم شاه را به اهداف سياسى خود نايل نكرد، بلكه همان طور كه ديديم ، مبتكر آن يعنى آقاى كارتر را نيز از اريكه رياست جمهورى اسلامى امريكا به زير كشيد.
انقلاب اسلامى على رغم حمايتهاى بى دريغ آمريكا از شاه با رهبريهاى داهيانه حضرت امام خمينى ره و مردم كه مشكلات فراوانى را از رابطه با آمريكا احساس كرده بودند در صدد حذف سلطه آمريكا از اين مرز و بوم بودند؛ اما با توجه به روى كار آمدن دولت موقت اين قضيه مدت محدودى مسكوت ماند؛ تا اينكه در تاريخ 7 آذر 1358 ه‍ش طى يك سخنرانى حضرت امام ره خط مشى جديدى را در مقابل ملت مسلمان ايران گشود. حضرت امام ره در اين سخنرانى فرمودند:
تمام گرفتارى ما از آمريكاست
لذا دانشجويان پيرو خط امام با توجه به شناختى كه از سفارت آمريكا - كه به جاسوس خانه و مكان فساد عليه نظام جمهورى اسلامى تبديل شده بود - داشتند، در روز 13 آبان 1358 ضمن حمله به سفارت مذكور اين مكان را اشغال كردند و 53 جاسوس آمريكايى را كه تحت عنوان ديپلمات به جاسوسى مى پرداختند به گروگان گرفتند. اين عمل قهرمانانه دانشجويان ، ناقوس رسوايى سردمداران واشتنگن را به صدا درآورد، و موجب فروپاشى ابهت ظاهرى اين كشور در بين ملتهاى مظلوم شد.
دولت موقت پس از اشغال لانه جاسوسى آمريكا استعفاى خود را تقديم حضرت امام ره نمود و حضرت امام ره اين اقدام دانشجويان را عكس العمل ملتى ستمديده و مظلوم در مقابل استكبار جهانى اعلام كرد.
دانشجويان پيرو خط امام در لانه جاسوسى به حقايق و اسناد محرمانه بسيارى دست يافتند كه نقاب تزوير را از چهره بسيارى بر كشيد.
به دنبال اين مقابله عملى مردم با آمريكاى جهانخوار، دولت آمريكا دست به اقداماتى عليه نظام جمهورى اسلامى زد كه قطع رابطه سياسى با ايران در 20 فروردين 1359 و اقدامات ديگرى چون حمله نافرجام به طبس براى آزاد سازى گروگانها و كودتاى نافرجام نوژه و جنگ تحميلى و حمايت از گروههاى مسلح ضد انقلاب داخلى و تشويق به تجزيه ايران اسلامى را مى توان برشمرد.

next page

fehrest page

back page