fehrest page

back page

نظر ششم كه نظرى درست است !
طـبـق ايـن نـظـر امـام (ع ) بـدون شـك مـسـمـوم گـرديـد. كسانى كه بر اين عقيده اند گروه بزرگى را تشكيل مى دهند كه ابن جوزى نيز دانها اشاره كرده است .
شيعيان بطور كلى اين نظر را تاءييد كرده اند مگر مرحوم اربلى در كشف الغمة كه خود را هـم عـقـيـده با ابن طاوس و شيخ مفيد دانسته است . ولى ظاهر امر چنين است كه شيخ مفيد نيز قـايـل بـه مـسـمـوميت امام بوده ، چه نوشته است : آن دو ـ يعنى ماءمون و رضا ـ با همديگر انگورى را تناول كردند سپس امام (ع ) بيمار شد و ماءمون نيز خود را به بيمارى زد!!....
يكى از امورى كه بهترين دليل بر شهادت امام (ع ) به شمار مى رود اتفاق شيعه بر اين مـطـلب اسـت . چـه آنـان بهتر و عميقتر به احوال امامان خود مى پرداختند و دليلى هم براى تحريف يا كتمان حقايق در اين زمينه نداشتند.
از اهـل سـنت و ديگران نيز گروه بسيارى از دانشمندان و مورخان هستند كه منكر مرگ طبيعى امام (ع ) بوده و يا لااقل مسموميت وى را قولى مرحج دانسته اند. مانند اين افراد:
ـ ابن حجر در صواعق ص 122
ـ ابن صباغ مالكى در فصول المهمه ص 250
ـ مسعودى در اثبات الوصيه ص 208، التنبيه و الاشراف ص 203، مروج الذهب / 3 / ص 417
ـ قلمشندى در مآثر الانافة فى معالم الخلافه / 1 / ص 211
ـ قندوزى حنفى در ينابيع الودة ص 263 و 385.
ـ جرجى زيدان در تاريخ تمدن اسلامى / 2 / بخش 4 / ص 440، و در صفحه آخر از كتاب امين و ماءمون
ـ ابوبكر خوارزمى در رساله خود
ـ احمد شلبى در تاريخ اسلامى و تمدن اسلامى / 3 / ص 107
ـ ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبين
ـ ابو زكريا موصلى در تاريخ موصل 171 / 352
ـ ابن طباطبا در الآداب السلطانيه ص 218
ـ شـبـلنـجـى در نـور الابـصـار ص 176 و 177 چـاپ سال 1948
ـ سمعانى در انسابش / 6 / ص 139
ـ در سـنـن ابـن مـاجـه بـه نـقـل تـذهـيـب تـذهـيـب الكـمـال فـى اسـمـاء الرجال ص ‍ 278
ـ عارف تامر در الامامة فى اسلام ص 125
ـ دكتر كامل مصطفى شيبى در الصلة بين التصوف و التشيع ص 226
و بسيارى ديگر....
بازتاب قتل امام (ع ) در زمان ماءمون
چـون بـه كـتـابـهـاى تاريخى مراجعه مى كنيم در مى يابيم كه شهادت امام رضا(ع ) به دسـت مـاءمـون بـه وسـليه سم ، حتى در زمان ماءمون نيز امرى معروف و بر سر زبانهاى مـردم بـود. بـطـورى كـه مـاءمـون خـود شـكـوه از ايـن اتـهـام مـى كـرد كـه چـرا مـردم او را عامل مسموم كردن امام مى پنداشتند!
در روايـت آمـده كـه هـنـگام مرگ امام (ع ) مردم اجتماع كرده و پيوسته مى گفتند كه اين مرد ـ يـعـنـى مـاءمـون ـ وى را ترك كرده است . در اين باره آنقدر صدا به اعتراض برخاست كه مـاءمـون مـجـبـور شـد مـحـمـد بن جعفر، عموى امام ، را به سويشان بفرستند و براى متفرق كـردنـشـان بـگـويـد كـه امـام (ع ) امـروز بـراى احـتـراز از آشـوب منزل خارج نمى شود((280)).
ابن خلدون علت قيام ابراهيم فرزند امام موسى (ع ) را آن دانسته كه وى ماءمون را متهم به قـتـل بـرادرش مى نمود((281)). ابراهيم نيز به اتفاق مورخان به دست ماءمون مـسـمـوم گـرديد. برادرش نيز زيد بن موسى كه در مصر شورش كرده بود به دست همين خـليـفـه مـسـمـوم شـد. ايـنـكـه يعقوبى نوشته كه ماءمون ابراهيم و زيد را مورد عفو قرار داد((282)) مـنـافـاتـى بـا آن نـدارد كـه مـدتـى بـعد با نيرنگ به ايشان سم خـورانـيـده بـاشـد. چـه آنان به خونخواهى برادر خود برخاسته بودند و عفو ماءمون يك ژست ظاهرى مى بود.
طـبـق نـقـل بـرخى از منابع تاريخى يكى ديگر از برادران امام رضا(ع ) به نام احمد بن موسى چون از حليه ماءمون آگاه شد همراه سه هزار تن ـ به روايتى دوازده هزار ـ از بغداد قـيـام كـرد. كـارگـزار مـاءمـون در شيراز به نام ((قتلغ خان )) به امر خليفه با او به مـقـابـله بـرخاست و پس از كشمكشهايى هم او و هم برادرش ((محمد عابد)) و يارانشان را به شهادت رسانيد((283)).
در آن ايـام بـرادر ديـگـر امام رضا(ع ) به نام هارون بن موسى همراه با بيست و دو تن از علويان به سوى خراسان مى آمد. بزرگ اين قافله خواهر امام رضا يعنى حضرت فاطمه (ع ) بـود((284)). مـاءمـون مـاءمـوران انـتـظـامى خود را دستور داد تا بر قافله بـتازند. آنها نيز همه را مجروح و پراكنده كردند. هارون نيز در اين نبرد مجروح شد ولى سـپـس ‍ او را در حـالى كـه بـر سـر سـفـره غـذا نـشـسـتـه بـود غـافـلگـيـر كـرده بقتل رساندند((285)).
مى گويند حتى به حضرت فاطمه (ع ) نيز در ساوه زهر خورانيدند كه پس ‍ از چند روزى او هم به شهادت رسيد((286)).
ديگر از قربانيان ماءمون ، برادر ديگر امام (ع ) به نام حمزة بن موسى بود.
بـا توجه به اين وقايع در مى يابيم كه مساءله شهادت امام به دست ماءمون در همان ايام نيز امرى شايع ميان مردم گرديده بود.
پيشگويى امام (ع ) و اجدادش
افـزون بر تمام آنچه كه گذشت ياد اين نكته نيز لازم است كه امام رضا(ع ) شهادتش را بـوسـيـله زهر خود بارها پيشگويى كرده بود. به علاوه ، اجداد پاكش نيز سالها پيش از وى رويداد شهادت امام رضا(ع ) را خبر داده بودند.
مى توان روايات وارد شده در اين زمينه را به سه طبقه تقسيم كرد:
1 ـ آن دسـتـه از روايـات كـه از زبـان پـيـغـمـبـر(ص ) يـا ائمـه (ع ) نـقـل شـده و حاكى از به شهادت رسانيدن امام رضا در طوس است . در اين باره پنج حديث وارد شده .
2 ـ آن دسـتـه از روايـات كـه از خـود امـام رضـا(ع ) نـقـل شـده كـه شـهـادتـش به دست ماءمون و دفنش را در طوس كنار قبر هارون ، پيشگويى نموده است .
اين قبيل روايات بسيار است و گاهى امام اين پيشگويى را حتى نزد ماءمون نيز مى كرده .
3 ـ آن دسته از روايات كه به تشريح چگونگى سم خورانى پرداخته اند يعنى آنكه اين كار به وسيله انگور بوده يا انار و يا به وسيله اى ديگر.
روايـاتـى كه در ان مضمون وارد شده نيز بسيارند كه برخى از آنها نيز از خود امام (ع ) نـقـل گـرديـده اند. بنابه تحقيق يكى از نويسندگان اين روايات به يكى از افراد زير منتهى مى شوند:
1 ـ ابوالصلت عبدالسلام هروى
2 ـ هرثمة بن اعين
3 ـ على بن حسين كاتب
4 ـ ريان بن شبيب
5 ـ محمد بن جهم
6 ـ عبدالله بن بشير((287))

fehrest page

back page