سخن درباره آنچه بر مشركان پس از بازگشت به مكه گذشت
واقدى مى گويد: موسى بن شيبه از قطن بن وهيب ليثى براى من
نقل كرد كه چون دو گروه از يكديگر جدا شدند دست بداشتند و قريش آهنگ مكه كردند،
شتران را سوار شدند و اسبها را يدك كشيدند. وحشى ، غلام جبير بن مطعم ، بر مركب خود
چهار روزه خود را به مكه رساند تا مژده شكست و كشته شدن مسلمانان را بدهد. چون به
گردنه و دروازه حجون رسيد با صداى بلند فريد بر آورد و چند بار گفت : اى گروه
قريش ! تا مردم پيش او جمع شدند و بيم آن داشتند كه خبر ناخوش آورده باشد و چون
وحشى جمع آنان را كافى ديد، گفت : مژده دهيد كه از ياران محمد چنان كشتارى كرديم كه
در هيچ حمله اى چنان كشتارى نكرده ايم . محمد را هم زخمى و زمين گير كرديم و سر و
سالار لشكر، حمزه بن عبدالمطلب را كشتيم . مردم از هر سو پراكنده شدند و شروع به
اظهار شادى و در مورد كشته شدن ياران پيامبر كردند.
جبير بن مطعم با وحشى خلوت كرد و گفت : بنگر چه مى گويى ! وحشى گفت : به خدا
سوگند راست گفتم : جبير پرسيد: حمزه را تو كشتى ؟ گفت : آرى ، به خدا سوگند كه
بر او زوبين پراندم كه به شكمش خورد و از ميان رانهايش بيرون آمد و هر چه او را صدا
كردند، پاسخ نداد و من جگر حمزه را گرفته ام و با خود پيش تو آوردم كه آن را ببينى .
جبير گفت : اندوه زنهاى ما را از ميان بردى و سوزش دلهاى ما را خنك كردى و به زنان
خود فرماى داد كه به استعمال بوى خوش و روغن باز گردند.
واقدى مى گويد: عبدالله بن ابى اميه بن مغيره مخزومى همينكه مشركان در آغاز جنگ احد
شكست خوردند و گريختند همچنان گريزان به راه خود ادامه و خوش نداشت كه به مكه
آيد. به طائف رفت و به مردم ثقيف گفت : ياران محمد پيروز شدند و ما شكست خورديم و من
نخستين كسى هستم كه پيش شما آمده است و سپس براى آنان خبر آمد كه قريش پيروز شده
است و دولت براى او برگشته است .
واقدى مى گويد: قريش آهنگ مكه كرد و پيروز وارد آن شهر شد و شادى
دل آنان در آن هنگام به اندازه اندوه و دلتنگى آنان در جنگ بدر بود و اندوه و خشمى كه
بر دل مسلمانان رسيد همچون شادى و نشاط ايشان در جنگ بدر بود. خداوند
متعال فرموده است و اين روزگاران را ميان مردمان مى گردانيم (240) و خداوند
سبحان فرموده است چون به شما مصيبتى رسيد كه دو برابر آن را رسانده بوديد،
گفتيد اين چگونه و از كجاست ، بگو از نزد خود شماست (241) منظور اين است كه
شما در جنگ بدر هفتاد تن از قريش را كشتيد و هفتاد تن اسير گرفتيد كه دو برابر مصيبت
شما در احد بود، و اينكه گفتيد اين از كجا و چگونه بود و
حال آنكه ما وعده داده شده به نصرت و نزول فرشتگان بوديم و ميان ما پيامبر سرپيچى
نشود، مگر نمى بينى كه خداوند مى فرماى آرى اگر صبر كنيد و پرهيزگار باشيد
شما را همان دم پروردگارتان به پنج هزار فرشته نشاندار يارى خواهد رساند
(242) و اين كار را مشروط به آن شرط فرموده است .
|