next page

fehrest page

back page

چگونگى كسب توانايى عراق در زمينه جنگ افزارهاى شيميايى
عـراق در سـال 1980، بـا انـتقال مقاديرى از عوامل شيميايى و مواد اوليه آن از ذخاير شوروى به عراق ، و همچنين خريد تجهيزات ويژه از كشورهاى اروپايى و ايلات متحده آمريكا براى نيل به توليد مستقل جنگ افزارهاى شيميايى ، اقدام كرد.
عـراق در سـال 1982، بـا كـمـپـانـى "درى رايـخ " آلمـان كـه تـاءمـيـن كـنـنـده وسـايـل فـنـى شـيـمـيايى است قرار دادى منعقد كرد. همچنين جهت توليد عـوامـل اعـصـاب بـه خـريـد مـواد شيميايى از منابع غربى از جمله آمريكا اقدام كرد. يكى از مقامهاى برجسته پنتاگون ميگويد:(286) ((ما مى دانيم كـارخـانـه هاى آلمان غربى عراق را در توليد جنگ افزارهاى شيميايى يارى مى كنند. يكى از آنها نقش برجسته اى در اين امر دارد و هنوز هم در عراق به كار خود ادامه مى دهد.))
عراق با خريد مواد شيميايى از آمريكا، آلمان غربى ، هلند و كمك كارشناسان آلمان موفق شد چندين تن گاز اعصاب در هر هفته توليد كند.
توانايى شيميايى عراق در آغاز جنگ تحميلى
عـراق در 31 شـهـريـور 1359، تـهـاجـم سـراسـرى خـود را از سـه جـبـهـه آغـاز كـرد. مـركـز ثقل اين تهاجم جبهه جنوب بود. در آن زمان ارتش عراق ، داراى مشخصات توانايى تهاجمى جنگ افزارهاى شيميايى به شرح زير بود:
1- تـوانـايـى حـفـاظـتـى و رفـع آلودگـى ، وسـايـل حـفـاظـتـى انـفـرادى - يـگـانـى بـراى كـليـه پرسنل در داخل خودروهاى زرهى ، وجود گروهان شيميايى و رفع آلودگى در سازمان زرهى هر يك از لشكرهاى رزمى .
2- داشتن مناسبات تجارى دراز مدت با شوروى بزرگترين تدارك كننده جنگ افزارهاى شيميايى مورد نياز عراق .
3- داشـتـن مـنـاسـبات تجارى با غرب از جمله انگلستان ، هلند، آلمان غربى و آمريكا به منظور خريد مواد شيميايى و تجهيزات حفاظتى مورد لزوم جهت نيل به خودكفايى در زمينه ساخت جنگ افزارهاى شيميايى .
4- در اختيار داشتن انواع سيستم هاى پرتاب مهمات شيميايى از جمله هواپيماهاى دور پرواز، توپخانه ، راكت هاى سطح به سطح و موشك ها.
كاربرد جنگ افزارهاى شيميايى توسط عراق
در اوايل جنگ تحميلى ، در منطقه شلمچه واقع در جنوبى ترين نواحى اشغال شده ايران ، رژيم عراق براى اولين بار بطور محدود اقدام به استفاده از سلاح شيميايى كرد و براى دومين بار در منطقه ميمك تكرار شد.
عـراقـيـهـا از آذر سـال 1361، بـطـور پـراكـنـده از عـوامـل شـيـمـيـايـى كـشـنـده اسـتـفـاده كـردنـد. ابـتـدا مـقـدار مـحـدودى از سـولفـورمـوسـتـارد (عامل تاول زا) را به منظور در هم شكستن سازمان رزمى رزمندگان اين در تكهاى شبانه مورد استفاده قرار دادند.
در سـال 1362، عـراق بـه كـاربـرد جـنـگ افـزارهـاى شـيميايى در / و حوالى پنجوين مبادرت ورزيد. ايران حادثه پنجوين را "جنايت جنگى " ناميد و مجروحين جنگ شيميايى به بيمارستانهاى تهران اعزام شدند.
در اواخر 1363، عراق به دو علت از كاربرد جنگ افزارهاى شيميايى موقتا منصرف شد:
1- در رابطه با اعتراض هاى قبلى اروپا.
2- علتى شدن ابعاد گسترده كاربرد اين جنگ افزارها در جنگ با ايران .
اسـتـفـاده از جـنگ افزارهاى شيميايى در بعد وسيع توسط عراق از اوايل زمستان 1364 كه رزمندگان ايران با عمليات گسترده آفندى خود توانستند شهر فاو را تصرف نمايند، مجددا آغاز شد.
در اوايل سال 1366، عراق با ديگر از جنگ افزارهاى شيميايى بطور انبوه در جبهه مركزى سومار استفاده كرد.
پـس از عـمـليـات والفـجـر 8، نـيـروهـاى عراقى بقدرى از مواد سمى شيميايى استفاده كردند كه تا آن زمان با چنين بعد گسترده اى نظير و سابقه نـداشـت . حـدود 7000 گـلوله تـوپ و خـمـپـاره حـاوى مـواد سـمـى عـليـه مـواضـع نـيـروهـاى ايـران شـليـك شـد. در طـول 20 روز هـواپـيـمـاهاى عراقى بطور داوم بيش از هزار بمب شيميايى در صحنه عمليات فرو ريختند و عراق متجاوز از 30 تهاجم شيميايى عليه هدفهاى غير نظامى در ايران انجام داد.
بـمباران شيميايى شهر مرزى سردشت توسط عراق در هفتم تير 1366 فجيع ترين و وحشتناك ترين تهاجم از اين نوع بود كه سبب كشته و مجروح شـدن عـده بـسـيارى از مردم غير نظامى محلى شد. جمهورى اسلامى ايران اين تهاجم را غير انسانى اعلام كرد و شهر سردشت را نخستين شهر قربانى جنگ افزارهاى شيميايى در جهان بعد از بمباران هسته اى هيروشيما ناميد.
وحـشـيـانـه تـريـن مـورد اسـتـفـاده در اسـفـنـد 1366، در حلبچه بوده است كه وسيع ترين مورد استفاده از جنگ افزارهاى شيميايى از زمان جنگ جهانى اول تاكنون بشمار مى رود كه حداقل 5000 تن از مردم كرد و مسلمان اين شهر را به كام مرگ فرستاد و 7000 تن ديگر را مجروح كرد.
فـاجـعـه اى كـه در حـلبـچـه رخ داد بـدون شـك بـا فـجـايـعـى هـمـچون بمباران اتمى شهرهاى ((هيروشيما و ناكازاكى )) ژاپن به دست آمريكا، قابل مقايسه است .
بـه كـارگـيـرى سـلاحـهـاى شـيـمـيـايـى از سـوى عـراق ، در حـالى صـورت مـى گـرفـت كـه ايـن كـشـور جـزو 120 كـشـور امـضـا كـنـنـده پـروتـكـل ژنـو راجـع بـه مـنـع اسـتـفـاده از سـلاحـهـا سـمـى ، خـفـه كـنـنـده و تـركـيـبـات بـاكـتـريـولوژى قـرار داشـت . پـروتـكـل 1925 ژنـو كـه طـى قـطـعـنـامـه 2161 (21)B سـازمـان مـلل مـتـحـد مـجـدد بـه تـصـويـب رسـد اسـت ، صـراحـت استعمال سلاحهاى شيميايى را منع مى كند. قسمتهايى از پروتكل 1925 ژنو به شرح زير است :
امضا كنندگان تام الاختيار زير به نام دولتهاى خود اعلام مى دارند:
((نـظـر بـه ايـنكه در موقع جنگ ، استعمال گازهاى خفه كننده و مسموم يا امثال آنها و همچنين هر قسم مايعهات و موارد يا عمليات شبيه به آن حقا مورد تنفر افكار عمومى دنياى متمدن است .
دول مـتـعاهد تقبل مى نمايند ممنوعيت استعمال گازهاى خفه كننده و مسموم شبيه آن را به موجب اين اعلاميه به رسميت شناخته و همچنين تعهد مى نمايند كه مـمـنـوعـيـت مـزبـور را شـامـل وسـايـل جـنـگ مـيـكـروبـى نـيـز دانـسـتـه و خـود را مـلزم بـه رعـايـت مدلول مراتب فوق بدانند.))
پـروفـسـور اوبـن هـنـدريـكـس رئيـس آزمـايـشـگـاه سـم شـنـاسـى بـيـمـارسـتـان دانـشـگـاه گـان (فـلانـدر، در شمال غرب بلژيك ) اظهار مى دارد: عراق از سه نوع گاز مختلف عليه حلبچه استفاده كرده است . وى تاكيد كرد كه نيروهاى عراقى شهر حلبچه را در روزهـاى 17 و 18 مـارس (27 و 28 اسـفـنـد 66) بـا گـاز خردل (ايپريت )، گازهاى اعصاب (تابون ، سارين يا سومان ) و بالاخره با سيانوژن بـمـبـاران كـرده انـد. وى افـزود كـه ايـن سـه نـوع سـلاح بـصـورت مـجـزا ولى بـا فـاصـله اى كـوتـاه و بـطـورى كـه بـصـورت يـك كوكتل بسيار سمى درآيند، مورد استفاده قرار گرفته اند.
بـى بـى سـى راديـو دولتى انگلستان در 6/1/1367، گزارش داد: يك دكتر بلژيكى و يك دكتر هلندى از سازمانان بهداشت بين المللى موسوم به پـزشـكـان بـدون مـرز و يـك مـتـخـصص مسايل شيميايى به اتفاق آرا تاييد كردند كه در حلبچه و مناطق اطراف آن عليه مردم غير نظامى از سلاحهاى شيميايى استفاده شده است .
خـبرگزارى فرانسه در 12/1/1367 اعلام كرد: ((حلبچه شهرى از كردستان عراق كه به تصرف ايران در آمده و طى روزهاى 27 و 28 اسفند ماه توسط عراق بمباران شيميايى شده ، منجمد و ساكن در خوابى عميق فرو رفته است .))
نـيـويـورك تـامـيز آمريكا در 6/1/1367 نوشت : ((اين عمل از هر جهت و به هر مفهوم يك جنايت جنگى است كه با انكارهاى سست و رسمى عراق و عذر و بهانه هاى غير رسمى در مورد استفاده از يك سلاح ناجوانمردانه در آميخته است .))
سرلشكر وفيق سامرايى رئيس پيشين استخبارات (اطلاعات ) نظامى عراق در مورد بمباران شيميايى گفته است :(287)
((جنايتى كه در حلبچه اتفاق افتاد، توسط 50 فروند جنگنده عراقى صورت گرفت . محموله هر يك از اين جنگنده ها چهار بمب شيميايى بود. اين حمله به دستور صدام صورت گرفت . بمباران حلبچه به دليل نااميدى و ياسى بود كه در صدام به وجود آمده بود، زيرا در تاريخهاى 10 و 11 مـارس ‍ 1988 ايرانيها منطقه دربنديخان و حلبچه و مناطق اطراف آن را مورد تهاجم قرار داده و موفقيتهايى كسب كرده بودند. در اين حملات گروههاى كرد آنها را همراهى مى كردند. صدام تيپ و لشكرها را يكى پس از ديگرى به مقابله با نيروهاى ايران فرستاد تا مانع از پيشروى در عراق شوند، امـا هـيچ نتيجه اى در پى نداشت و خسارات فراوانى به نيروهاى عراقى وارد شد. در انتقام از اين حمله ، صدام دستور داد تا حملات شيميايى گسترده اى را روى حـلبـچـه انـجام دهند. نظر استخبارات عراق كاملا متفاوت بود. سازمان سيا به ما اطلاع داد كه تعداد محدودى از واحدهاى توپخانه ايران از مـحور شرق شط العرب به محور حلبچه در شمال انتقال يافته اند. ما با توجه به مسوليتى كه داشتيم صدام را از اين امر با خبر ساختيم . بخش عـظيمى از واحدهاى توپخانه ايران زا فاو عقب نشينى كردند. تشكيلات ما براى مقابله با حمله ايران در حلبچه آماده شد، اما صدام با چنين فاجعه اى موافقت كرد.
فرماندهانى كه دستور صدام رامبنى بر بمباران شيميايى حلبچه اجرا كردند ، فرماندهان نيروى هوايى ، سرلشكر حميد شعبان ، معاون فرماندهى عـمـليـات ، سـرلشـكـر سـتـاد سـالم سـلطـان البـصـو و فـرمـانـدهـان ديـگـر بـودنـد. امـا خـلبـانـان پـنـجـاه نـفـر بـودنـد كه بيان اسامى آنها الان مـشـكـل اسـت . ايـن خـلبـانـان كـامـلا اطـلاع داشـتـند كه هواپيماهايشان حاوى بمبهاى شيميايى است . صدام از سلاحهاى شيميايى در مناطق ديگر عراق در شـمـال و جـنـوب ايـن كـشـور اسـتـفـاده كـرده اسـت . در طول قيامهاى سال 1991 از مواد شيميايى خفيف بر روى مرا(قدس سره ) ائمه در كربلا توسط هليكوپتر استفاده كرده است . ايران در طول جنگ سلاح شيميايى در اختيار نداشت ، زيرا بنظر من اگر ايران چنين سلاحى را در اختيار داشت شايد مقابله به مثل مى كرد. اين بدين معناست كه سلاح شيميايى از سوى يكى از طرفهاى جنگ مورد استفاده قرار گرفته است .))
تصويب ملى شدن صنعت نفت ايران : 29 اسفند 1329
در مـيـان مـنـابـع انـرژى ، چـوب و ذغال سنگ به ترتيب نقش خود را ايفا كردند و عصر حاضر به نفت اختصاص داشته و دارد. قرن بيستم را بايد در زمـيـنـه اسـتـفـاده از انـرژى "عصر نفت " ناميد. نفت در طى نيم قرن ، همه عرصه هاى اقتصادى ، اجتماعى ، فرهنگى ، سياسى و نظامى جامعه جهانى را تحت تاءثير خود قرار داد.
بـه نـظـر مـى رسـد كـلمـه نـفت ريشه اوستايى دارد، در زبان اوستايى كلمه نپتاnepta به معنى روغن معدنى است ، و همين كلمه نپتاى اوستايى بعدا تـوسـط عـرب زبـانـان بـه صـورت ((نـفـت )) مـورد اسـتـعـمـال قـرار گـرفـتـه اسـت . در بـزبـانـهـاى فـرانـسـه و انـگـليـسـى نـفـت را پترول petrol و پتروليوم petroleum مى خوانند كه از تركيب دو كلمه لاتين petros به معنى سنگ و oleum به معنى "روغن سنگ " به دست آمده است .
هـرودوت (288) زمـان اسـتـفـاده انـسـان از نـفـت را پـيـش از چـهـار هـزار سـال قـبـل از مـيـلاد مـسـيـح ذكـر كـرده اسـت . بـه طور كلى معلوم مى شود كه حداقل ، جوامع متمدن باستان چون چين و هند و ايران و بين النهرين و مصر از ديرباز با مواد نفتى آشنايى داشته و از آن استفاده هاى متفاوتى مى كرده انـد. بـه كـارگـيـرى و اسـتـفـاده از نـفـت و مـواد نـفـتـى از ديـربـاز و بـه بـركـت و جـود فـراوان چـشـمـه هـاى جـوشـان و طـبـيـعى نفت ، در ايران نيز مـعمول و متداول بوده است . ايرانيان از نفت به عنوان داروى مؤ ثرى براى درمان و شفاى بيماريهاى گوناگون بويژه شكستگيهاى استخوان استفاده مـى كرده اند. شاردون جهانگرد فرانسوى و در سفرنامه خود مى نويسد كه در مازندران از نفت سياه و سفيد براى درمان سرماخوردگى و معالجه زخم ((كچلى )) و مارگزيدگى استفاده مى شده است .
نقش نفت و اهميت آن در اقتصاد جهانى
از آنـجـا كـه هـيـچ گونه فعاليتى در عرصه هاى زندگى و در جهان هستى بدون استفاده از انرژى ميسر و امكان پذير نيست . در جهان امروز نفت ، نه تـنـهـا بـه عـنـوان يـك عـامـل تـعـيـيـن كـنـنـده اقـتـصـادى و صـنـعـتـى ، بـلكـه بـه عـنـوان يـك عامل
سـيـاسـى و امنيتى نيز مطرح مى باشد. هدف همه جوامع و بويژه همه دولتها، دست يافتن به ميزانى از رشد اقتصادى است كه بتواند رفاه جامعه را تاءمين كند و رفاه ، مستلزم رشد اقتصادى و رشد اقتصادى مستلزم برخوردارى از انرژى است .
ذخاير نفتى جهان
از مجموعه ذخاير اثبات شده جهان ، 21 آن در نيمكره غربى و 79 در نيمكره شرقى قرار دارد. كشورهاى عضو اپك بيش از 70 و ممالك حوزه خليج فارس به تنهايى حدود 60 از ذخاير نفتى شناخته شده جهان را در اختيار دارند.(289)
ذخاير ايران حدود 382 ميليارد بشكه است كه سهم عمده آن در نواحى جنوب غربى كشور نهفته است . به اين ترتيب ايران حدود 3/9 از كـل ذخاير نفتى جهان را دارا مى باشد. از 382 ميليارد بشكه ذخاير شناخته شده نفتى ، تنها 2/95 ميليارد بشكه آن به صورت بازدهى اوليه و ثانويه قابل استخراج است ، به اين معنى كه از ميزان نفت قابل استحصال ، 6/54 ميليارد بشكه آن از طريق فن آورى معمولى و 6/40 ميليارد بشكه ديگر به صورت بازدهى ثانويه و با به كارگيرى فن آورى مدرن قابل استحصال خواهد بود.
نقش نفت در اقتصاد ايران
نفت و صنعت نفت در زيربناى اقتصادى كشورهاى توليد كننده اين ماده گرانبها، نقش اساسى ايفا مى كند. اقتصاد ايران نيز بطور عمده بر پايه نفت قـرار داشـتـه و دارد. در ايـران نـيـز نـفـت ژ بـه عـنـوان يـك مـنـبـع انـرژى ، زنـدگـى و اقـتـصـادى مـردم كـشـور را مـتـحـول سـاخـتـه و رشـد و تـوسـعـه اقـتـصـادى را بـاعـث گـرديـده ، ثـانـيـا در آمـدهـاى حاصل از نفت سيب ترقى و پيشرفت در همه شئون اقتصادى و اجتماعى شده است .
تاريخچه امتيازات نفتى در ايران
امتيازات نفتى قرن نوزدهم
1- امتياز هوتز (1884م )
نخستين امتيازى كه صرفا براى استخراج نفت از سوى دولت ايران به خارجيهاى داده شد، به شركت انگليسى "هوتز" بود.
شـركت تجارى هوتز در سال 1884، امتياز استخراج نفت را در دالكى و جزيره قشم كسب كرد و براى استخراج نفت به حفر چاه در آن مناطق اقدام كرد. اما به نتيجه اى دست نيافت . در سال 1899، دولت ايران الغاى امتيازات معادل را اعلام كرد و در نتيجه امتياز هوتز نيز ملغى گرديد.
2- امتياز رويتر
ايـن امـتـيـاز تـوسـط نـاصـر الديـن شـاه و مـيـرزا حـسـيـن خـان سـپـه سـالار در تـاريـخ 18 جـمـادى الاول 1289 قـمـرى بـرابـر بـا 25 ژوئيـه 1872 مـيـلادى بـه "بـارون جـوليـوس رويـتـر" آلمـانـى الاصل - كه در 1857 به تبعيت انگلستان در آمده بود - واگذار گرديد و موجب آن تمامى منابع طبيعى و صنعتى و اقتصادى كشور در اختيار بيگانگان قرار گرفت .
اين امتياز مورد اعتراض شديد علما و مردم قرار گرفت بطوريكه ناصر الدين شاه به ناچار آن را لغو كرد. (5 دسامبر 1873)
3- امتياز بانك شاهنشاهى (290)
پـس از گـذشـت 17 سـال از امـتـيـاز رويـتـر، امـتـياز نامه جديدى براى تاءسيس ‍ بانك شاهنشاهى ايران بين "جرج رويتر" (فرزند بارون جوليوس رويـتـر) و امـين السلطان ، صدر اعظم ايران به امضا رسيد كه مشتمل بر 14 ماده بود و حقوق وسيعى از جمله حق انحصارى انتشار اسكناس در ايران و اسـتـخـراج تـمـامـى مـعـادن آهـن و مـس و سـرب و زغال سنگ و نفت و منگنز و... به ايشان واگذار گرديد. اين قرار داد در 30 ژانويه 1889/27 جمادى الاول 1336 قمرى به امضاى دولت ايران رسيد.
امتيازات نفتى در قرن بيستم
1- امتياز دارسى
امـتـياز دارسى كه در 28 ماه مه 1901 به توشيح مظفر الدين شاه قاجار رسيد و به ((ويليام ناكس دارس )) واگذار گرديد، مهم ترين امتيازى بـود كـه در آغـاز قـرن بـيـسـتم به مدت 60 سال به بيگانگان واگذار گرديد. كاوش غارتگران نفت سرانجام در 26 ماه مه 1908/5 خرداد 1287 شمسى به نتيجه رسيد و موفق به اكتشاف نفت در منطقه مسجد سليمان گرديدند.
بـعـد از كـشـف نـفـت در ايـران ، حـفـظ مـنـافع نفتى بزرگ ترين هدف سياسى انگلستان شد، چرا كه نفت به صورت يكى از مصالح و منافع مستقيم و اسـتـراتـژيـكـى بـريـتـانـيـا در آمـد و ضـرورت مـداخـلات بـيـشـتـر انـگـليـس در ايـران را فـراهـم آورد و پـس از جـنـگ جـهـانـى اول و از سـال 1920 بـه بـعـد، شـركـت نفت ايران و انگليس به توصيه مشاورين حقوقى و مالى خود و با توجه به اهميت نفت جنوب ايران (291) براى دولت بريتانيا، در صدد بر آمد امتياز درسى را تمديد و تجديد نظر كند.
مـذاكـرات در اوايل آوريل 1933، آغاز شد و 29 آوريل همان سال منجر به عقد قرار داد جديد نفتى بين طرفين گرديد كه معروف به قرار داد 1933، مـى بـاشـد. ايـن امـتـيـاز كـه مشتمل بر 27 ماده بود در 7 خرداد 1312، به تصويب مجلس شوراى ملى رسيد. امتيازات واگذار شده در اين قرار داد به كـمـپانى انگليسى به حدى بود كه اگر اجراى آن ادامه مى يافت مشكلات و مصائب اقتصادى بيشترى براى ايران فراهم مى آورد. كه اين مساءله منجر به تصويب قانون 29 مهر 1326 شمسى ، جهت استيفاى حقوق ايران از كمپانى نفت جنوب و در نتيجه الحاق قرار داد گس - گلشائيان گرديد.
2- قرار داد الحاق گس - گلشائيان
به موجب بند (ه‍) از قرار داد، دولت موظف شد تا براى استيفاى حقوق ايران از كمپانى نفت جنوب اقدام نمايد.
دولت ايـران خـود نـيـز بـعـد از جـنـگ جـهـانـى دوم به اين نتيجه رسيده بود كه تجديد نظر در قرار داد 1933، به علت تحولات اوضاع سياسى - اقتصادى جهان و تغيير شرايط قراردادهاى نفتى در كشورهاى نفت خيز خاور ميانه ، امرى الزامى و حياتى است ، بويژه آنكه به موجب دستور بريتانيا مـبنى بر محدود كردن توزيع سهام توسط شركت نفت ايران و انگليس ، كاهش فوق العاده اى در ميزان حق الامتياز سهم دولت ايران به وجود آمده بود. دولت ايران اعتراضات و پيشنهادات خود را براى تعديل شرايط قرار داد 1933، طى 25 ماده به كمپانى نفت جنوب تسليم كرد.
از طـرف كـمـپـانـى نـفـت جـنـوب نـويـل گـس (Gaas.A.N)، بـا گـلشـائيان وزير دارايى كابينه ساعد مذاكراتى انجام دادند و سرانجام در 26 تير 1328/17 ژوئيـه 1964، الحـاقـيـه اى را بـه قـرار داد 1933، اضافه كردند كه معروف به قرار داد گس - گلشائيان گرديد. در آخرين روزهاى عـمـر دوره پـانـزده مـجـلس ‍ ، قـرار داد الحـاقـى از سوى دولت ساعد براى تصويب ، تقديم مجلس شد كه با پايان يافتن عمر دوره پانزدهم مجلس شورا، به مرحله تصويب نرسيد.
عـلى مـنصور نخست وزير، لايحه را براى تعيين تكليف به دوره شانزدهم مجلس تقديم كرده و خود از بيان هر گونه نظرى درباره آن خوددارى كرد. اسـتـعـمار پير كه منافع خود را در خطر مى ديد، براى ايجاد حكومت ديكتاتورى و تمديد و توسعه امتياز نفت جنوب منصور را مجبور به استعفا كرد و سپهبد رزم آرا در 5 تير 1329، از سوى شاه به عنوان نخست وزير معرفى شد.
آيه الله كاشانى در اين رابطه اعلاميه اى صادر و اعلام نمودند:(292)
((ايـنـك مـع التـاءسـف مـى بـيـنم باز مى خواهند، مملكت را در چنگال ديكتاتورى بيندازند و ملت ستمديده ايران را كه سالها طعم تلخ ديكتاتورى را چشيده و از حكومت مطلقه هزار گونه مصيبت و شكنجه ديده ، مجددا گرفتار اين بدبختى عظيم نمايند.))
كميسيون نفت به رياست دكتر مصدق در 30 خرداد، از سوى مجلس جهت بررسى و اظهار نظر درباره اين لايحه ماءمور شد و روز 20 مهر، مجلس دولت سـپـهـبـد رزم آرا را بـه خـاطـر دفـا از قـرار داد الحـاقـى اسـتـيـضـاح كـردنـد و در 27، بـه دليل فشارهاى سياسى از سوى بريتانيا و حمايت نمايندگان انگلوفيل (293) مجلس درباره استيضاح دولت راءى به سكوت داد.(294)
كـميسيون مخصوص نفت در 19 آذر گزارشى به مجلس ، قرار داد را ((كافى براى استيفاى حقوق ايران )) ندانسته و عدم تصويب آن را توصيه كـرد. ايـن گـزارش در جـلسـه 26 آذر در مـجـلس مـطرح و مسكوت گذاشته شد. در 5 دى ماه وزير دارايى كابينه رزم آرا ناگزير لايحه مزبور را از مـجـلس مـسـتـرد داشـت . مـجـلس در 21 دى مـاه كـمـيـسـيـون نـفـت را مـاءمـور كـرد تـا ظـرف 2 مـاه وظـيـفـه و رويـه دولت در حل قضيه نفت را تعيين و اعلام كند.
نقش آيه الله كاشانى در عدم تصويب لايحه الحاقى
آيه الله كاشانى براى جلوگيرى از تصويب قرار داد نفت در مجلس ، اعلاميه اى خطاب به ملت ايران درباره ملى كردن نفت صادر كرد.
بـعـد از انـتـشـار اعـلامـيـه ، اجـتـمـاع بـزرگـى در مـسـجـد شـاه (سـابـق ) بـر پـاگـرديـد كـه در آن سـخـنـرانـان راجـع بـه ابطال قرار داد نفت 1312 شمسى /1933 ميلادى به سخنرانى پرداختند و خواستار ملى شدن صنعت نفت شدند.
در قسمتى از اعلاميه آيه الله كاشانى آمده بود:(295)
((بـر هـمـه كـس واضـح و آشـكـار اسـت كـه تـمـام بـليـات و مـصـائب ، مـخـصـوصـا هـرج و مـرج دسـتـگـاه ادارى و غـارت بـيـت المال و تسلط زمامداران نالايق و مملكت فروش و بطور كلى تشويق جنايتكاران و حبس و تبعيد و شكنجه وطن دوستان در اثر سياست جابر انگلستان در مـمـلكـت مـا به وجود آمده است و آن دولت هميشه اين اعمال خلاف عفت و انسانيت را براى غرات نفت ايران كه بزرگ ترين و مهم ترين ثروت ملى ماست ، مرتكب شده و مى شود...
مـلى شـدن صـنـعـت نـفـت در ايـران تـنـها چاره بيچارگيهاى ماست ، زيرا بدين وسيله ثروت بى كران كه خداوند تبارك و تعالى به ملت ايران عطا فرموده ، از دست دشمنان بشر كه مقصدى جز منفعت طلبى و مكيدن خون ملل ضعيف ندارند، بيرون آمده ، به صاحبان حقيقى و مستحق آن مى رسد... براى ايـنـكـه تـكـليـف ديـنـى و وطـنـى ملت مسلمان ايران كاملا معلوم و روشن باشد نا چارم اين آرزوى عمومى را يك بار ديگر در اينجا بيان كنم تا به نام سـعـادت مـلت ايران و به منظور كشور بدون استثنا ملى اعلام شود، يعنى تمام عمليات اكتشاف و استخراج و بهره بردارى در دست دولت ايران قرار گـيـرد و از آقـايـان نـمـايـنـدگـان وطـن دوسـت و خـدمـتـگـزار كـه مـنـافـع وطـن را بـر حـمـايـت از اجنبى برترى مى دهند، جز اين انتظارى نيست كه در وصول به اين مقصود بذل وجود نمايند و در احقاق حق مشروع و حتمى و قانونى ملت ايران و خاتمه دادن به اسارت جامعه ايرانى از هر نوع مجاهدت دريغ نكنند...))
رزم آرا بـاگـسـتـاخى تمام و بى اعتنايى ، همچنان روى تصويب قرار داد الحاقى پافشارى مى كرد و در پاسخ به كميسيون نفت (12 اسفند 1329) گـفـت :(296) ((ايران يك لولهنگ (آفتابه ) هم نمى تواند بسازد تا چه رسد به اداره صنعت عظيمى همچون صنعت نفت )) و نيز گفت : ((اگر زيـاد پـافشارى كنند مسجد را بر سر كاشانى و مجلس را بر سر مصدق خراب خواهم كرد.)) رزم آرا كه از تصويب لايحه الحاقى بوسيله مجلس نـاامـيـد شـده بود، از شاه خواست تا فرمان انحلال مجلس را صادر كند. شاه پس از كسب نظر دكتر گريدى سفير كبير آمريكا در تهران ، با پيشنهاد رزم آرا براى انحلال مجلس مخالفت كرد.
رزم آرا كـه وجـود شـاه و مـجـلس شـوراى مـلى را مـانـع رسـيـدن بـه مـقـاصـد خـود مـى ديـد، راه چاره را در انجام يك كودتاى نظامى و ترور شاه پيدا كـرد.(297) طـرح كـودتـا مورد تاءييد و حمايت دولت انگلستان و با نظر سفير كبير بريتانيا سرفرانسيس پشرو، در تهران تدارك ديده و قرار شـد كـه نـخست وزير در روز 17 اسفند مجلس شورا و سنا را منحل نمايد و شاه را كه همان روز براى توزيع اسناد مالكيت املاك اختصاصى به ورامين مـى رفـت تـرور نـمـايـد و بـا بـرقـرارى حكومت نظامى زمام امور كشور را شخصا در دست بگيرد(298) ولى در 16 اسفند 1329 رزم آرا كه براى شـركـت در مـجـلس خـتـم آيـه الله فـيـض روانـه مـسـجـد شـاه شـده بـود، هـدف گـلوله هـاى آتـشـيـن خليل طهماسبى كه فرياد مى زد ((مرده باد شركت نفت )) قرار گرفت و از پاى در آمد.
آيه الله كاشانى در مصاحبه اى چنين گفت :(299)
((ايـن عمل به نفع ملت ايران بود و اين گلوله و ضربه ، عالى ترين و مفيدترين ضربه اى بود كه به پيكر استعمار و دشمنان ملت ايران وارد آمد. قاتل رزم آرا بايد آزاد شود. اين اقدام او در راه خدمت به ملت ايران و برادران مسلمانش ‍ عملى شده است و...))
آيـه الله كـاشـانـى در بـرداشتن آخرين گامها براى ملى كردن صنعت نفت و كوتاه كردن دست بيگانگان از منابع ثروت ملى و دخالت در امور كشور، همزمان با تشييع جنازه رزم آرا، دستور داد تظاهرات ملى و همگانى در خيابانهاى تهران بر پا شود.

next page

fehrest page

back page